display result search
- 2071
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 75 - 78 سوره ص
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ص- آیه 75 - 78
قَالَ یَآ إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ
قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِى إِلَى یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چه چیز تو را مانع شد که براى موجودى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده کنى؟ تکبّر کردى یا از بلند مرتبهگانى؟!»
ابلیس گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل»
خداوند فرمود: «پس از این درگاه بیرون شو که تو رانده شدهاى.
و همانا لعنت من تا روز رستاخیز بر تو خواهد بود.»
مراد از «عالین» به گفته پیامبر اسلام گروهى هستند که از فرشته ها برترند و از مقام و مرحله و مکان دیگرى سرچشمه مى گیرند. شاید مراد پیامبر همان باشد که در زیارت جامعه خطاب به اهل بیت مى خوانیم: «خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقین حتّى من علینا بکم فجعلکم فى بیوت اذن اللّه ان یرفع و یذکر» یعنى خداوند شما را نورهایى در عرش قرار داد، آنگاه براى دسترسى بشر به هدایت، شما را در مناطقى از زمین قرار داد، تا محل نداى توحید باشید. واللّه العالم.
مراد از دو دست در آیه به گفته امام صادق دست قدرت و حکمت است وگرنه خداوند جسم نیست تا دست ظاهرى داشته باشد.
پیام ها
1- از خلافکار توضیح بخواهید و خلافها را ریشه یابى کنید. «یا ابلیس ما منعک» (به مجرم فرصت حرف زدن بدهید).
2- اصل، گرایش و پذیرش حقّ است، هر کجا خلاف آن را دیدید مانعى پیدا شده است. «ما منعک»
3- آفرینش انسان با توجّه خاص خداوند بوده است. «خلقت بیدىّ»
4- اجتهاد در برابر نصّ کار ابلیس است. «فقعوا له ساجدى... انا خیر»
5 - ایمان به خداوند و خالق بودن او کافى نیست بلکه اطاعت و تسلیم در برابر او لازم است. (ابلیس خالق بودن را قبول داشت ولى تسلیم و اطاعت نداشت). «خلقتنى»
6- مقایسه هاى ظنّى نمى تواند سرچشمه ارزیابى درست شود. (ابلیس خود را با انسان مقایسه کرد و نتیجه گیرى نمود). «انا خیر منه - خلقتنى...»
7- نژاد پرستى، تفکّر شیطانى است. «من نار - من طین»
8 - تعصّب مانع شناخت حقیقت است. (ابلیس نژاد آتشى خود را مى بیند ولى نفخه الهى انسان را نمىبیند). «خلقتنى من نار»
9- شرافت به کسب کمالات است نه مادّه و عنصر اوّلى که گفته شود انسان از گل و ابلیس از آتش است. «من نار - من طین... فاخرج»
10- در مدیریّت، اخراجِ فرد متمرّد از قانون لازم است. «فاخرج منها»
11- نتیجه تکبّر و حسادت، محرومیّت است. «فاخرج»
12- عناصر نامطلوب باید از جامعه طرد شوند. (در قرآن شش مرتبه کلمه رجیم آمده که همه آنها در مورد ابلیس است). «فاخرج... انک رجیم»
13- تحقیر شیطان، هم مکانى بود «فاخرج» هم مقامى. «لعنتى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ یَآ إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ
قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِى إِلَى یَوْمِ الدِّینِ
ترجمه
(خداوند) فرمود: «اى ابلیس! چه چیز تو را مانع شد که براى موجودى که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده کنى؟ تکبّر کردى یا از بلند مرتبهگانى؟!»
ابلیس گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل»
خداوند فرمود: «پس از این درگاه بیرون شو که تو رانده شدهاى.
و همانا لعنت من تا روز رستاخیز بر تو خواهد بود.»
مراد از «عالین» به گفته پیامبر اسلام گروهى هستند که از فرشته ها برترند و از مقام و مرحله و مکان دیگرى سرچشمه مى گیرند. شاید مراد پیامبر همان باشد که در زیارت جامعه خطاب به اهل بیت مى خوانیم: «خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقین حتّى من علینا بکم فجعلکم فى بیوت اذن اللّه ان یرفع و یذکر» یعنى خداوند شما را نورهایى در عرش قرار داد، آنگاه براى دسترسى بشر به هدایت، شما را در مناطقى از زمین قرار داد، تا محل نداى توحید باشید. واللّه العالم.
مراد از دو دست در آیه به گفته امام صادق دست قدرت و حکمت است وگرنه خداوند جسم نیست تا دست ظاهرى داشته باشد.
پیام ها
1- از خلافکار توضیح بخواهید و خلافها را ریشه یابى کنید. «یا ابلیس ما منعک» (به مجرم فرصت حرف زدن بدهید).
2- اصل، گرایش و پذیرش حقّ است، هر کجا خلاف آن را دیدید مانعى پیدا شده است. «ما منعک»
3- آفرینش انسان با توجّه خاص خداوند بوده است. «خلقت بیدىّ»
4- اجتهاد در برابر نصّ کار ابلیس است. «فقعوا له ساجدى... انا خیر»
5 - ایمان به خداوند و خالق بودن او کافى نیست بلکه اطاعت و تسلیم در برابر او لازم است. (ابلیس خالق بودن را قبول داشت ولى تسلیم و اطاعت نداشت). «خلقتنى»
6- مقایسه هاى ظنّى نمى تواند سرچشمه ارزیابى درست شود. (ابلیس خود را با انسان مقایسه کرد و نتیجه گیرى نمود). «انا خیر منه - خلقتنى...»
7- نژاد پرستى، تفکّر شیطانى است. «من نار - من طین»
8 - تعصّب مانع شناخت حقیقت است. (ابلیس نژاد آتشى خود را مى بیند ولى نفخه الهى انسان را نمىبیند). «خلقتنى من نار»
9- شرافت به کسب کمالات است نه مادّه و عنصر اوّلى که گفته شود انسان از گل و ابلیس از آتش است. «من نار - من طین... فاخرج»
10- در مدیریّت، اخراجِ فرد متمرّد از قانون لازم است. «فاخرج منها»
11- نتیجه تکبّر و حسادت، محرومیّت است. «فاخرج»
12- عناصر نامطلوب باید از جامعه طرد شوند. (در قرآن شش مرتبه کلمه رجیم آمده که همه آنها در مورد ابلیس است). «فاخرج... انک رجیم»
13- تحقیر شیطان، هم مکانى بود «فاخرج» هم مقامى. «لعنتى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان