- 2920
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 39 سوره رعد
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره رعد- آیه 39
یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَبِ
ترجمه
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات مى کند و اُم الکتاب تنها نزد اوست
بحثى پیرامون مقدّرات الهى
مطابق آنچه از آیات و روایات به دست مى آید مقدرات الهى بر دو نوع است:
1. امورى که مصلحت دائمى دارد و لذا قانونش هم دائمى است. مثل آیاتِ؛«ما یبدّل القول لدىّ» در کلام ما تبدّل راه ندارد. «کلّ شىءٍ عنده بمقدار» هر چیزى در نزد پروردگار داراى حساب و کتاب دقیقى است. اینگونه مقدرات در لوح محفوظ ثبت است «فى لوح محفوظ» و فقط مقربان الهى با اذن خداوند مىتوانند بر آن آگاه شوند. «کتاب مرقوم یشهده المقرّبون»
2. امورى که غیرحتمى و مصالح آنها تابع اعمال و رفتار مردم است، مثل توبه کردن مردم از گناه که مصلحت عفو را درپى دارد، و یا دادن صدقه که مصلحت دفع بلا را به همراه مى آورد و یا ظلم و ستم که به خاطر مفسده اش قهر الهى را به دنبال دارد، یعنى خداوند متعال در اداره نظام آفرینش دست بسته نیست و با حکمت و علم بى نهایتى که دارد، مى تواند با تغییر شرایط، تغییراتى در آفرینش و قوانین آن بدهد. بدیهى است که این تغییرات، نشانه جهل خداوند متعال و یا تجدید نظر و پشیمانى او نیست، بلکه این تغییرات بر اساس حکمت و تغییر شرایط و یا پایان دوره آن امر است.
قرآن مجید در این زمینه نمونه هاى زیادى دارد که به چند نمونه اشاره مىکنیم:
الف: «اُدعونى استجب لکم» دعا کنید تا من براى شما مستجاب کنم. انسان با تضرُّع و دعا مى تواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
ب: «لعلّ اللَّه یحدث بعد ذلک امرا» قانون الهى در همه جا ثابت نیست، شاید خداوند با پدید آمدن شرایط لازم، برنامه جدیدى را به وجود آورد.
ج: «کلّ یوم هو فى شأن» خداوند، هر روز در شأن مخصوص همان روز است.
د: «فلّما زاغوا، ازاغ اللَّه» چون راه هان حرافى را انتخاب کردند، خدا هم منحرف شان ساخت.
ه: «و لو انّ اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات» با ایمان و تقوا، مسیر قهر الهى به لطف و برکت تغییر مى یابد.
و: «ان اللَّه لایغیّر مابقوم حتّى یغیّروا ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.
ز: «الاّ مَن تاب و آمن و عمل عملا صالحاً فاولئک یبدّل اللَّه سیئاتهم حسنات» کسانى که توبه کنند، ایمان آورند و عمل نیکو انجام دهند، خداوند بدى هاى آنان را به خوبى و حسنه تبدیل مى کند.
ح: «ان عُدتم عُدنا» اگر شما برگردید، ما هم برمى گردیم.
سؤال: اگر علم خدا عین ذات اوست و قابل تغییر نیست، پس هر چه در علم او گذشته باید به مرحله عمل برسد وگرنه جهل خواهد بود.
پاسخ: علم خدا بر اساس نظام علل و اسباب است، بدین صورت که او علم دارد که اگر از این وسیله استفاده شود، این نتیجه و اگر از وسیله اى دیگر بهره بردارى شود، سرانجام دیگرى را درپى خواهد داشت و علم او جداى از علم بر اسباب و علل نیست.
بداء چیست؟
یکى از ایراداتى که اهل سنّت بر شیعه وارد مى کنند این است که مى گویند: شیعه براى خداوند «بداء» قائل مى شوند و به گمان آنها «بداء» یعنى تغییر در علم الهى و کشف خلاف براى خداوند، در حالىکه منظور شیعه از بداء ظاهر شدن چیزى است که ما انسان ها خلاف آن را گمان مى کردیم.
«بداء» در آفرینش، نظیر نسخ در قانون است، مثل آنکه از ظاهر قانون و یا حکمى تصوّر کنیم که دائمى است، ولى بعد مدّتى ببینیم که عوض شده است؛ البتّه این به معناى پشیمانى و یا جهل قانونگذار نیست، بلکه شرایط باعث بوجود آمدن این تغییر در قانون شده است، درست مانند نسخه اى که پزشک با توجّه به شرایط فعلى بیمار آن را مىنویسد، امّا به محض تغییر حال او، نسخه جدیدى تجویز مى کند، لذا همانگونه که نسخ در آیات را که در واقع یک نوع بداء است، همه فرق اسلامى از شیعه و سنى قبول کرده اند، مى بایست «بداء» را با همین معنا و بیانى که آمد پذیرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند.
نمونه هاى از بداء
1. ما گمان مى کردیم خداوند که به حضرت ابراهیم (ع) فرمان ذبح فرزندش را داده است، مى خواسته اسماعیل (ع) کشته و خونش بر زمین ریخته شود، امّا بعداً ظاهر شد که اراده الهى از این امر، آزمایش پدر بوده است نه کشته شدن پسر.
2. ما از وعده خداوند با حضرت موسى (ع) تصوّر مى کردیم که دوره مناجات سى شب است، «و واعدنا موسى ثلاثین لیلة» امّا بعداً ظاهر شد که از اول برنامه چهل شب بوده است، ولى خداوند به جهت آزمایش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب.
3. ما فکر مى کردیم که قبله مسلمانان براى همیشه بیت المقدس است، ولى آیات تغییر قبله براى ما ظاهر کرد که قبله دائمى، کعبه بوده است.
4. وقتى نشانه هاى قهر خدا پدید آمد، حتّى حضرت یونسعلیه السلام هم مطمئن شد که عذاب الهى نازل و قوم کافرش نابود خواهند شد، لذا از میان مردم بیرون رفت، امّا مردم ایمان آوردند و قهر الهى برطرف گردید. «الاّ قوم یونس لمّا آمنوا کشفنا عنهم»
به هر صورت معناى بداء جهل خداوند و عوض شدن علم او نیست، زیرا خداوند از ابتدا مىدانست که خون اسماعیل ریخته نخواهد شد، مدّت مناجات موسى چهل شب است، قبله دائمى مسلمانان، کعبه خواهد بود و قوم یونس اهل نجات هستند، ولى ظاهر دستورات و حوادث به نحوى بود که انسان تصوّر دیگرى داشت. پس تغییرى در علم خداوند پیدا نشده و این ما هستیم که داراى دید تازهاى شده ایم.
بداء به این معنا داراى اثرات تربیتى بسیارى است، از جمله اینکه انسان تا آخرین لحظهى عمر، به تغییر شرایط امیدوار مى ماند، روحیّهى توکّل در او زنده مىگردد، اسیر ظواهر نمى شود، ایمان انسان به غیب و قدرت خداوند متعال بیشتر مى شود. با توبه، صدقه، مناجات و دعا تلاش مى کند تا مسیر حوادث و قهر الهى را تغییر دهد.
امام صادق (ع) فرمودند: خداوند از همه انبیا همراه با توحید، ایمان به بداء را نیز پیمان گرفته است.
در حدیث دیگر مى خوانیم: هر کس گمان کند براى خداوند مسئله جدیدى روشن شده که قبلاً آن را نمى دانسته، از او تبرّى بجویید.
پیام ها
1- دست خدا براى تغییر در نظام تکوین یا تشریع باز است. «یمحوا اللَّه مایشاء»
2- خداوند، آفرینش را به حال خود رها نکرده است. «یمحوا اللَّه مایشاء ویثبت»
3- محو یا اثبات قوانین حاکم بر جهان هستى، به دست خداست. «یمحوا اللَّه...»
4- محو و اثبات الهى بر اساس، حکمت و علم است. «و عنده ام الکتاب»
5 - جهان آفرینش دفترى دارد که تمام حوادث در آن ثبت است. «الکتاب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَبِ
ترجمه
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات مى کند و اُم الکتاب تنها نزد اوست
بحثى پیرامون مقدّرات الهى
مطابق آنچه از آیات و روایات به دست مى آید مقدرات الهى بر دو نوع است:
1. امورى که مصلحت دائمى دارد و لذا قانونش هم دائمى است. مثل آیاتِ؛«ما یبدّل القول لدىّ» در کلام ما تبدّل راه ندارد. «کلّ شىءٍ عنده بمقدار» هر چیزى در نزد پروردگار داراى حساب و کتاب دقیقى است. اینگونه مقدرات در لوح محفوظ ثبت است «فى لوح محفوظ» و فقط مقربان الهى با اذن خداوند مىتوانند بر آن آگاه شوند. «کتاب مرقوم یشهده المقرّبون»
2. امورى که غیرحتمى و مصالح آنها تابع اعمال و رفتار مردم است، مثل توبه کردن مردم از گناه که مصلحت عفو را درپى دارد، و یا دادن صدقه که مصلحت دفع بلا را به همراه مى آورد و یا ظلم و ستم که به خاطر مفسده اش قهر الهى را به دنبال دارد، یعنى خداوند متعال در اداره نظام آفرینش دست بسته نیست و با حکمت و علم بى نهایتى که دارد، مى تواند با تغییر شرایط، تغییراتى در آفرینش و قوانین آن بدهد. بدیهى است که این تغییرات، نشانه جهل خداوند متعال و یا تجدید نظر و پشیمانى او نیست، بلکه این تغییرات بر اساس حکمت و تغییر شرایط و یا پایان دوره آن امر است.
قرآن مجید در این زمینه نمونه هاى زیادى دارد که به چند نمونه اشاره مىکنیم:
الف: «اُدعونى استجب لکم» دعا کنید تا من براى شما مستجاب کنم. انسان با تضرُّع و دعا مى تواند مصالح خود را بدست آورد و سرنوشت خود را تغییر دهد.
ب: «لعلّ اللَّه یحدث بعد ذلک امرا» قانون الهى در همه جا ثابت نیست، شاید خداوند با پدید آمدن شرایط لازم، برنامه جدیدى را به وجود آورد.
ج: «کلّ یوم هو فى شأن» خداوند، هر روز در شأن مخصوص همان روز است.
د: «فلّما زاغوا، ازاغ اللَّه» چون راه هان حرافى را انتخاب کردند، خدا هم منحرف شان ساخت.
ه: «و لو انّ اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات» با ایمان و تقوا، مسیر قهر الهى به لطف و برکت تغییر مى یابد.
و: «ان اللَّه لایغیّر مابقوم حتّى یغیّروا ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.
ز: «الاّ مَن تاب و آمن و عمل عملا صالحاً فاولئک یبدّل اللَّه سیئاتهم حسنات» کسانى که توبه کنند، ایمان آورند و عمل نیکو انجام دهند، خداوند بدى هاى آنان را به خوبى و حسنه تبدیل مى کند.
ح: «ان عُدتم عُدنا» اگر شما برگردید، ما هم برمى گردیم.
سؤال: اگر علم خدا عین ذات اوست و قابل تغییر نیست، پس هر چه در علم او گذشته باید به مرحله عمل برسد وگرنه جهل خواهد بود.
پاسخ: علم خدا بر اساس نظام علل و اسباب است، بدین صورت که او علم دارد که اگر از این وسیله استفاده شود، این نتیجه و اگر از وسیله اى دیگر بهره بردارى شود، سرانجام دیگرى را درپى خواهد داشت و علم او جداى از علم بر اسباب و علل نیست.
بداء چیست؟
یکى از ایراداتى که اهل سنّت بر شیعه وارد مى کنند این است که مى گویند: شیعه براى خداوند «بداء» قائل مى شوند و به گمان آنها «بداء» یعنى تغییر در علم الهى و کشف خلاف براى خداوند، در حالىکه منظور شیعه از بداء ظاهر شدن چیزى است که ما انسان ها خلاف آن را گمان مى کردیم.
«بداء» در آفرینش، نظیر نسخ در قانون است، مثل آنکه از ظاهر قانون و یا حکمى تصوّر کنیم که دائمى است، ولى بعد مدّتى ببینیم که عوض شده است؛ البتّه این به معناى پشیمانى و یا جهل قانونگذار نیست، بلکه شرایط باعث بوجود آمدن این تغییر در قانون شده است، درست مانند نسخه اى که پزشک با توجّه به شرایط فعلى بیمار آن را مىنویسد، امّا به محض تغییر حال او، نسخه جدیدى تجویز مى کند، لذا همانگونه که نسخ در آیات را که در واقع یک نوع بداء است، همه فرق اسلامى از شیعه و سنى قبول کرده اند، مى بایست «بداء» را با همین معنا و بیانى که آمد پذیرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند.
نمونه هاى از بداء
1. ما گمان مى کردیم خداوند که به حضرت ابراهیم (ع) فرمان ذبح فرزندش را داده است، مى خواسته اسماعیل (ع) کشته و خونش بر زمین ریخته شود، امّا بعداً ظاهر شد که اراده الهى از این امر، آزمایش پدر بوده است نه کشته شدن پسر.
2. ما از وعده خداوند با حضرت موسى (ع) تصوّر مى کردیم که دوره مناجات سى شب است، «و واعدنا موسى ثلاثین لیلة» امّا بعداً ظاهر شد که از اول برنامه چهل شب بوده است، ولى خداوند به جهت آزمایش، آن را در دو مرحله اعلام فرموده است، ابتدا سى شب و سپس ده شب.
3. ما فکر مى کردیم که قبله مسلمانان براى همیشه بیت المقدس است، ولى آیات تغییر قبله براى ما ظاهر کرد که قبله دائمى، کعبه بوده است.
4. وقتى نشانه هاى قهر خدا پدید آمد، حتّى حضرت یونسعلیه السلام هم مطمئن شد که عذاب الهى نازل و قوم کافرش نابود خواهند شد، لذا از میان مردم بیرون رفت، امّا مردم ایمان آوردند و قهر الهى برطرف گردید. «الاّ قوم یونس لمّا آمنوا کشفنا عنهم»
به هر صورت معناى بداء جهل خداوند و عوض شدن علم او نیست، زیرا خداوند از ابتدا مىدانست که خون اسماعیل ریخته نخواهد شد، مدّت مناجات موسى چهل شب است، قبله دائمى مسلمانان، کعبه خواهد بود و قوم یونس اهل نجات هستند، ولى ظاهر دستورات و حوادث به نحوى بود که انسان تصوّر دیگرى داشت. پس تغییرى در علم خداوند پیدا نشده و این ما هستیم که داراى دید تازهاى شده ایم.
بداء به این معنا داراى اثرات تربیتى بسیارى است، از جمله اینکه انسان تا آخرین لحظهى عمر، به تغییر شرایط امیدوار مى ماند، روحیّهى توکّل در او زنده مىگردد، اسیر ظواهر نمى شود، ایمان انسان به غیب و قدرت خداوند متعال بیشتر مى شود. با توبه، صدقه، مناجات و دعا تلاش مى کند تا مسیر حوادث و قهر الهى را تغییر دهد.
امام صادق (ع) فرمودند: خداوند از همه انبیا همراه با توحید، ایمان به بداء را نیز پیمان گرفته است.
در حدیث دیگر مى خوانیم: هر کس گمان کند براى خداوند مسئله جدیدى روشن شده که قبلاً آن را نمى دانسته، از او تبرّى بجویید.
پیام ها
1- دست خدا براى تغییر در نظام تکوین یا تشریع باز است. «یمحوا اللَّه مایشاء»
2- خداوند، آفرینش را به حال خود رها نکرده است. «یمحوا اللَّه مایشاء ویثبت»
3- محو یا اثبات قوانین حاکم بر جهان هستى، به دست خداست. «یمحوا اللَّه...»
4- محو و اثبات الهى بر اساس، حکمت و علم است. «و عنده ام الکتاب»
5 - جهان آفرینش دفترى دارد که تمام حوادث در آن ثبت است. «الکتاب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است