- 2372
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 50 سوره یوسف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف - آیه 50
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِى بِهِ فَلَمَّا جَآءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَسْئَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الَّتِى قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّى بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ
ترجمه
و پادشاه گفت: او را نزد من آورید، پس چون فرستاده شاه نزد وى آمد (یوسف) گفت: نزد آقاى خود برگرد و از او بپرس که ماجراى آن زنانى که دستانشان را بریدند چه بود؟ همانا پرودگار من به حیله آنان آگاه است.
یوسف با تعبیر خواب پادشاه و ارائه برنامه اى سنجیده، آن هم بدون توقّع و قید و شرطى، ثابت کرد که او یک مجرم و زندانى عادى نیست، بلکه انسانى فوق العاده و داناست.
وقتى فرستاده شاه به سوى یوسف آمد، فوراً از خبر آزادى استقبال نکرد، بلکه درخواست کرد که پرونده سابق دوباره بررسى شود، زیرا او نمى خواست مشمول عفو شاهانه شود، بلکه مى خواست بى گناهى و پاکدامنى او ثابت شود و به شاه بفهماند که در رژیم او تا چه اندازه فساد و بى عدالتى حاکم شده است.
در حدیث مى خوانیم: که رسول اکرم فرمود: از صبر یوسف در شگفتم که وقتى عزیز مصر نیاز به تعبیر خواب پیدا کرد نگفت تا از زندان آزاد نشوم نمى گویم، امّا زمانى که خواستند او را آزاد کنند، بیرون نیامد تا رفع تهمت شود.
شاید یوسف به خاطر رعایت احترام عزیز مصر، از همسر او نام نبرد و اشاره به مجلس میهمانى کرد. «قطّعن ایدیهنّ»
پیام ها
1- مغزهایى که کشور بدان ها احتیاج دارد و زندانى هستند، اگر مرتکب جنایتى نشده اند، باید با کمک دولت آزاد شوند. «و قال الملک ائتونى به»
2- براى استفاده از مغزهاى متفکّر (به ویژه در شرایط بحرانى) درنگ جایز نیست. «و قال الملک ائتونى به»*
3- حاکمان، نیازمند انسان هاى اندیشمند، با تدبیر و بزرگ هستند. «و قال الملک ائتونى به»*
4- اگر خدا بخواهد پادشاه را نیازمند برده زندانى مى کند. «قال الملک ائتونى به»*
5 - یوسف (ع)، پادشاه مصر را ارباب خود نمى دانست. «ارجع الى ربّک»*
6- احترام رهبران و حاکمان را هر چند کافر باشند نزد زیردستانشان باید نگاه داشت. «ارجع الى ربّک»*
7- آزادى ،به هر قیمتى ارزش ندارد. اثبات بى گناهى مهم تر از آزادى است. «ارجع الى ربّک فسئله»
8 - فرد زندانى که علىرغم آزادى، پیشنهاد بررسى پرونده را مى دهد، پاک است. «فسئله»
9- یوسف، اول ذهن مردم را پاک کرد، بعد مسئولیّت پذیرفت. «مابال النّسوة»
10- دفاع از آبرو و حیثیّت، واجب است. «ما بال النّسوة»
11- دادخواهى از حاکمان غیر الهى جایز است. «فسئله ما بال النسوة...»*
12- در موارد حساس (مانند موقعیّت یوسف (ع) در برابر پادشاه) نبایستى به جهت حفظ آبروى برخى، حقایق را پنهان کرد. «ما بال النسوة...»*
13- اشاره یوسف به «قَطَّعنَ أیدیهنَّ» شاید به این جهت بود که این واقعه جنبه عمومى ترى داشت و قابل انکار نبود. «ما بال النسوة اللاتى قَطَّعنَ أیدیهنَّ»*
14- گناهان و مسائل اخلاقى را در لفّافه و پوشش بگوییم. «انّ ربّى بکیدهنّ علیم»*
15- گرچه کید دشمن عظیم است، امّا خداوند نیز به همه کیدها آگاه است و دوستان خود را از کیدها حفظ مى کند. «انّ ربّى بکیدهنّ علیم»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِى بِهِ فَلَمَّا جَآءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَسْئَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الَّتِى قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّى بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ
ترجمه
و پادشاه گفت: او را نزد من آورید، پس چون فرستاده شاه نزد وى آمد (یوسف) گفت: نزد آقاى خود برگرد و از او بپرس که ماجراى آن زنانى که دستانشان را بریدند چه بود؟ همانا پرودگار من به حیله آنان آگاه است.
یوسف با تعبیر خواب پادشاه و ارائه برنامه اى سنجیده، آن هم بدون توقّع و قید و شرطى، ثابت کرد که او یک مجرم و زندانى عادى نیست، بلکه انسانى فوق العاده و داناست.
وقتى فرستاده شاه به سوى یوسف آمد، فوراً از خبر آزادى استقبال نکرد، بلکه درخواست کرد که پرونده سابق دوباره بررسى شود، زیرا او نمى خواست مشمول عفو شاهانه شود، بلکه مى خواست بى گناهى و پاکدامنى او ثابت شود و به شاه بفهماند که در رژیم او تا چه اندازه فساد و بى عدالتى حاکم شده است.
در حدیث مى خوانیم: که رسول اکرم فرمود: از صبر یوسف در شگفتم که وقتى عزیز مصر نیاز به تعبیر خواب پیدا کرد نگفت تا از زندان آزاد نشوم نمى گویم، امّا زمانى که خواستند او را آزاد کنند، بیرون نیامد تا رفع تهمت شود.
شاید یوسف به خاطر رعایت احترام عزیز مصر، از همسر او نام نبرد و اشاره به مجلس میهمانى کرد. «قطّعن ایدیهنّ»
پیام ها
1- مغزهایى که کشور بدان ها احتیاج دارد و زندانى هستند، اگر مرتکب جنایتى نشده اند، باید با کمک دولت آزاد شوند. «و قال الملک ائتونى به»
2- براى استفاده از مغزهاى متفکّر (به ویژه در شرایط بحرانى) درنگ جایز نیست. «و قال الملک ائتونى به»*
3- حاکمان، نیازمند انسان هاى اندیشمند، با تدبیر و بزرگ هستند. «و قال الملک ائتونى به»*
4- اگر خدا بخواهد پادشاه را نیازمند برده زندانى مى کند. «قال الملک ائتونى به»*
5 - یوسف (ع)، پادشاه مصر را ارباب خود نمى دانست. «ارجع الى ربّک»*
6- احترام رهبران و حاکمان را هر چند کافر باشند نزد زیردستانشان باید نگاه داشت. «ارجع الى ربّک»*
7- آزادى ،به هر قیمتى ارزش ندارد. اثبات بى گناهى مهم تر از آزادى است. «ارجع الى ربّک فسئله»
8 - فرد زندانى که علىرغم آزادى، پیشنهاد بررسى پرونده را مى دهد، پاک است. «فسئله»
9- یوسف، اول ذهن مردم را پاک کرد، بعد مسئولیّت پذیرفت. «مابال النّسوة»
10- دفاع از آبرو و حیثیّت، واجب است. «ما بال النّسوة»
11- دادخواهى از حاکمان غیر الهى جایز است. «فسئله ما بال النسوة...»*
12- در موارد حساس (مانند موقعیّت یوسف (ع) در برابر پادشاه) نبایستى به جهت حفظ آبروى برخى، حقایق را پنهان کرد. «ما بال النسوة...»*
13- اشاره یوسف به «قَطَّعنَ أیدیهنَّ» شاید به این جهت بود که این واقعه جنبه عمومى ترى داشت و قابل انکار نبود. «ما بال النسوة اللاتى قَطَّعنَ أیدیهنَّ»*
14- گناهان و مسائل اخلاقى را در لفّافه و پوشش بگوییم. «انّ ربّى بکیدهنّ علیم»*
15- گرچه کید دشمن عظیم است، امّا خداوند نیز به همه کیدها آگاه است و دوستان خود را از کیدها حفظ مى کند. «انّ ربّى بکیدهنّ علیم»*
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است