display result search
منو
تفسیر آیه 23 سوره یوسف

تفسیر آیه 23 سوره یوسف

  • 1 تعداد قطعات
  • 13 دقیقه مدت قطعه
  • 225 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف - آیه 23

وَرَ وَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِى بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَ بَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّلِمُونَ‏

ترجمه

و زنى که یوسف در خانه او بود از یوسف از طریق مراوده و ملایمت، تمناى کام‌‏گیرى کرد و درها را (براى انجام مقصودش) محکم بست و گفت: بیا که براى تو آماده ‏ام. یوسف گفت: پناه به خدا که او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته، قطعاً ستمگران رستگار نمى‏ شوند.

در تفسیر «معاذ اللّه انّه ربّى احسن مثواى» دو احتمال داده ‏اند:
الف: خداوند پروردگار من است که مقام مرا گرامى داشته و من به او پناه مى‏ برم.
ب: عزیز مصر مالک من است و من سر سفره او هستم و درباره‏ى من به تو گفت: «اکرمى مَثواه» و من به او خیانت نمى‏ کنم.
هر دو احتمال، طرفدارانى دارد که بر اساس شواهدى بدان استناد مى‏جویند. ولى به نظر ما، احتمال اوّل بهتر است. زیرا یوسف به خاطر تقواى الهى مرتکب گناه نشد، نه به خاطر اینکه بگوید: چون من در خانه عزیز مصر هستم و او حقّى بر من دارد، من به همسرش تعرّض و سوء قصد نمى‏ کنم!. چون ارزش این کار کمتر از رعایتِ تقواست.
البتّه در چند جاى این سوره، «ربّک» که اشاره به «عزیز مصر» است، به چشم مى‏ خورد، ولى «ربّى» هر کجا در این سوره استعمال شده، مراد خداوند است.
از طرفى دور از شأن یوسف است که خود را چنان تحقیر کند که به عزیز مصر «ربّى» بگوید.
اولیاى خدا، به خدا پناهنده مى‏ شوند و نتیجه مى‏ گیرند: موسى از شرّ فتنه‏ هاى فرعون به خدا پناه مى‏ برد، «انّى عذت بربّى و ربّکم من کل متکبّر لایؤمن بیوم الحساب» مادر مریم مى‏ گوید: من مریم و نسل او را در پناه تو قرار مى‏ دهم، «انّى اعیذها بک و ذرّیتها من الشیطان الرجیم» و در این آیه یوسف به خدا پناه مى‏ برد، «قال معاذ اللّه» و خداوند به پیامبر اکرم‏ دستور پناهندگى به خودش را مى ‏دهد. «قل اعوذ بربّ...»
به جاى گفتن: «اعوذباللَّه» یک سره به سراغ پناه ‏دادن خدا رفت و گفت: «معاذاللَّه» تا پناهندگى خود را مطرح نکند. در واقع براى خود ارزشى قائل نشد.

پیام ها
1- گناهان بزرگ، با نرمش و مراوده شروع مى‏ شود. «راودته»
2- پاک بودن مرد کافى نیست، زیرا گاهى زنها مزاحم مردان هستند. «و راودته»
3- قدرت شهوت به اندازه‏اى است که همسر پادشاه را نیز اسیرِ برده خود مى‏کند. «و راودته الّتى»
4- سعى کنیم نام خلافکار را نبریم وبا اشاره از او یاد کنیم. «الّتى»
5 - پسران جوان را در خانه ‏هایى که زنان نامحرم هستند، تنها نگذارید. زیرا احتمال دارد باب مراوده باز شود. «و راودته الّتى هو فى بیتها»
6- معمولاً عشق در اثر مراوده و به تدریج پیدا مى‏ شود. وجود دائمى یوسف در خانه کم‏کم سبب عشق شد. «فى بیتها»
7- مسائل مربوط به مفاسد اخلاقى را سربسته و مؤدّبانه مطرح کنید. «راودته... غلّقت»*
8 - حضور مرد و زن نامحرم در یک محیط در بسته، زمینه را براى گناه فراهم مى‏کند. «غلّقت الابواب و قالت هیت لک»
9- زشتى زنا، در طول تاریخ مورد پذیرش بوده است و به همین دلیل، زلیخا همه‏ درها را محکم بست. «غلّقت الابواب»
10- همه‏ درها بسته، امّا درِ پناهندگى خدا باز است. «غلّقت الابواب... معاذ اللَّه»
11- موقعیّت‏ هاى امتحان الهى متفاوت است؛ گاه در چاه و گاه در کاخ. «راودته... قال معاذ اللّه»*
12- تقوا و اراده‏ انسان، مى ‏تواند بر زمینه‏ هاى انحراف و خطا غالب شود. «معاذاللَّه»
13- توجّه به خدا، عامل بازدارنده از گناه و لغزش است. «معاذ اللّه»
14- اگر رئیس یا بزرگ ما دستور گناه داد، نباید از او اطاعت کنیم. «هیت لک قال معاذ اللَّه» (به خاطر اطاعت از مردم، نباید نافرمانى خدا نمود. «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق»
15- به هنگام خطرِ گناه باید به خدا پناه برد. «قال معاذ اللّه»*
16- در کاخ حکومتى نیز مى ‏توان پاک، عفیف، صادق و امین بود. «قال معاذ اللّه»*
17- خطر غریزه‏ جنسى به قدرى است که براى نجات از آن باید خدا به فریاد برسد. «معاذ اللّه»*
18- انسان هواپرست از رسوایى ظاهرى هراس دارد (زلیخا درها را محکم بست ولى خداپرست از خدا) «معاذ اللّه»*
19- انجام گناه (زنا)، با کرامت انسانى ناسازگار است. «معاذ اللّه»*
20- یاد خدا به نفس، نقش مهمى در ترک گناه دارد. «معاذ اللّه»*
21- اولین اقدام علیه گناه، یاد خدا و پناه بردن به اوست. «معاذ اللّه»*
22- بهترین نوع تقوا آن است که به خاطر لطف، محبّت و حقّ خداوندى گناه نکنیم، نه از ترس رسوایى در دنیا یا آتش در آخرت. «معاذ اللَّه انّه ربّى احسن مثواى»
23- یاد کردن الطاف الهى، از عوامل ترک گناه است. «انّه ربّى احسن مثواى»*
24- یاد عاقبت گناه، مانع از ارتکاب آن است. «لایفلح الظالمون»
25- تشویق به زنا یا زمینه‏ سازى براى گناه جوانان پاک، ظلم به خود، همسر، جامعه و افراد است. «لایفلح الظالمون»
26- یک لحظه گناه، مى‏تواند انسان را از رستگارى ابدى دور کند. «لایفلح الظالمون»
27- ارتکاب گناه، ناسپاسى و کفران نعمت‏ها است. «لایفلح الظالمون»
28- در هر کارى، باید عاقبت اندیشى کرد. «لایفلح الظالمون»*
29- یوسف (ع) در بحبوبه درگیرى با زلیخا به فکر فلاح بود. «لایفلح الظلمون»*
30- انسانى که مقام و منزلت خود را مى‏ داند خود را به بهاى کم و زودگذر نمى‏ فروشد. «لایفلح الظلمون»*
31- اگر از درى ظلم وارد شود، فلاح از در دیگر بیرون مى‏ رود.«لایفلح الظلمون»*

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 13:48

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی