- 810
- 1000
- 1000
- 1000
تولی و تبری، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تولی و تبری»، جلسه دوم، سال 1395
بحث تولّی و تبرّی خیلی بحث جامعهداری است. مباحث مهمّی در اینجا وجود دارد. محدود هم به برائت از آن اعداد یک و دو و سه نیست و محبّت به سیّد الشّهداء و اهل بیت هم نیست. یعنی در ذهن ما تولّی، حبّ اهل بیت است و برائت بیزاری از آن یک دو و سه است، اینطور در ذهن ما است ولی اصل موضوع تولّی و تبرّی این نیست. این دو مورد شاید مهمترین یا از مهمترین مصداقهای آن است و خیلی هم کارکرد دارد. یعنی ما اصلاً بدون حبّ و بغض کاری نمیکنیم.
اگر سعی شده است مسئلهی حبّ و بغض در اسلام مدیریّت بشود، به این جهت است که نیروی محرکّهی ما حبّ و بغض است. ما آن کاری را که دوست داریم انجام میدهیم. لذا بخواهید بروید نزد یک متخصّص انتخاب رشته بکنید، همیشه میگوید: باید علاقهی خود را بسنجی، حتّی از نظر دینی در انتخاب رشته میگویند: مثلاً ادبیات آخوندی او را هم ببینید، مثلاً میگوید: من طلبه هستم، بروم فقه بخوانم، بروم اصول بخوانم، تفسیر بخوانم، کلام بخوانم، تاریخ بخوانم. ادبیات دینی او اینطور است که میگویند: علاقهی خود را ببینید، کاشف از این است که تکلیف شما در این مستحبّات چیست.
محبّت و بغض نیروی محرّک است. هم در بغض انسان برای اینکه ضربه به آن مبغوض بزند، انگیزه دارد، خود را به زحمت میاندازد. حتّی در آدمهای بد نگاه بکنید، گاهی مثلاً یک کینهای از یک نفر دارد، سر یک موضوعی میبینید چقدر برنامهریزی میکند، هزینه میکند، خود را هم به خطر میاندازد، تا یک بلایی سر او بیاورد. نیرو محرکّه است. این نیروی محرکّه را باید مدیریّت کرد. همهی ما حبّ و بغض را داریم، ابدا نیست که بگوییم من به هیچ چیزی علاقه ندارم و از هیچ چیزی هم بدم نمیآید. انسان زنده حبّ و بغض دارد و روز گذشته خدمت شما عرض کردیم، حبّ و بغض اینطور نیست که بگوییم: دوست داشته باش، بگوید: چشم. اگر اینطور بود که ما پیش یک مشاور خوب میرفتیم، میگفت: اینها خوب است دوست داشته باش. من هم یک اینطور میکردم. خوب برنامهی آن لود شد و نصب شد و درست شد. حالا اینها را هم دوست نداشته باش، خوب درست. اینطور نیست.
بله برای تمرین گاهی میگویند: مظاهر حبّ و بغض را انجام بدهد. یعنی اگر آدم یک کسی را دوست داشته باشد نسبت به او چه رفتاری دارد، آن رفتار را انجام بدهد. نسبت به معلّم اینطور گفتند. مثلاً فرض کنید نسبت به معلّم، نسبت به پدر و مادر، نسبت به کسی که به ما خدمت میکند. رفتار ما، ادب ما، تواضع ما، متفاوت است، منتها این تا معرفت نباشد اصلاً این اتّفاق ایجاد نمیشود. وقتی میگوید: حبّ و بغض که ما هم در حبّ واجب داریم، هم حرام داریم؛ یک مقدار جلوتر برویم عرض میکنم. هم در بغض واجب داریم و حرام.
بحث تولّی و تبرّی خیلی بحث جامعهداری است. مباحث مهمّی در اینجا وجود دارد. محدود هم به برائت از آن اعداد یک و دو و سه نیست و محبّت به سیّد الشّهداء و اهل بیت هم نیست. یعنی در ذهن ما تولّی، حبّ اهل بیت است و برائت بیزاری از آن یک دو و سه است، اینطور در ذهن ما است ولی اصل موضوع تولّی و تبرّی این نیست. این دو مورد شاید مهمترین یا از مهمترین مصداقهای آن است و خیلی هم کارکرد دارد. یعنی ما اصلاً بدون حبّ و بغض کاری نمیکنیم.
اگر سعی شده است مسئلهی حبّ و بغض در اسلام مدیریّت بشود، به این جهت است که نیروی محرکّهی ما حبّ و بغض است. ما آن کاری را که دوست داریم انجام میدهیم. لذا بخواهید بروید نزد یک متخصّص انتخاب رشته بکنید، همیشه میگوید: باید علاقهی خود را بسنجی، حتّی از نظر دینی در انتخاب رشته میگویند: مثلاً ادبیات آخوندی او را هم ببینید، مثلاً میگوید: من طلبه هستم، بروم فقه بخوانم، بروم اصول بخوانم، تفسیر بخوانم، کلام بخوانم، تاریخ بخوانم. ادبیات دینی او اینطور است که میگویند: علاقهی خود را ببینید، کاشف از این است که تکلیف شما در این مستحبّات چیست.
محبّت و بغض نیروی محرّک است. هم در بغض انسان برای اینکه ضربه به آن مبغوض بزند، انگیزه دارد، خود را به زحمت میاندازد. حتّی در آدمهای بد نگاه بکنید، گاهی مثلاً یک کینهای از یک نفر دارد، سر یک موضوعی میبینید چقدر برنامهریزی میکند، هزینه میکند، خود را هم به خطر میاندازد، تا یک بلایی سر او بیاورد. نیرو محرکّه است. این نیروی محرکّه را باید مدیریّت کرد. همهی ما حبّ و بغض را داریم، ابدا نیست که بگوییم من به هیچ چیزی علاقه ندارم و از هیچ چیزی هم بدم نمیآید. انسان زنده حبّ و بغض دارد و روز گذشته خدمت شما عرض کردیم، حبّ و بغض اینطور نیست که بگوییم: دوست داشته باش، بگوید: چشم. اگر اینطور بود که ما پیش یک مشاور خوب میرفتیم، میگفت: اینها خوب است دوست داشته باش. من هم یک اینطور میکردم. خوب برنامهی آن لود شد و نصب شد و درست شد. حالا اینها را هم دوست نداشته باش، خوب درست. اینطور نیست.
بله برای تمرین گاهی میگویند: مظاهر حبّ و بغض را انجام بدهد. یعنی اگر آدم یک کسی را دوست داشته باشد نسبت به او چه رفتاری دارد، آن رفتار را انجام بدهد. نسبت به معلّم اینطور گفتند. مثلاً فرض کنید نسبت به معلّم، نسبت به پدر و مادر، نسبت به کسی که به ما خدمت میکند. رفتار ما، ادب ما، تواضع ما، متفاوت است، منتها این تا معرفت نباشد اصلاً این اتّفاق ایجاد نمیشود. وقتی میگوید: حبّ و بغض که ما هم در حبّ واجب داریم، هم حرام داریم؛ یک مقدار جلوتر برویم عرض میکنم. هم در بغض واجب داریم و حرام.
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
تاکنون نظری ثبت نشده است