- 49
- 1000
- 1000
- 1000
دعا، نقشه راه رهایی از شرک مدرن،1
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "دعا، نقشه راه رهایی از شرک مدرن"، جلسه اول: اضطرار، راز استجابت دعا، سال 1404
قصد دارم پیرامون موضوع دعا و عرض نیاز با خدا با شما سخن بگویم. ان شاءالله شبهای آینده به بحثهای اجتماعی نیز بپردازیم. خدای متعال در نهاد و وجود ما انسانها، نیازهای بیشماری قرار داده است. بسیاری از این نیازها را حتی نمیشناسیم و از آنها غافلیم. نیازهایی مانند خوردن، آشامیدن، پوشاک، استراحت، تشکیل خانواده و... تنها بخش کوچکی از این نیازهای گسترده است. همین نیازها، در حقیقت، راههای ارتباط و اتصال ما به خدای متعال هستند. شرط بهرهبرداری از این نیازها برای تقرب به خدا سه چیز است: اول، انسان نیاز خود را به خوبی بشناسد. دوم، متوجه شود که این نیاز تنها توسط خدای متعال برطرف میشود و آن را به سوی او ارجاع دهد. سوم، مواظب باشد که این نیازها منحرف نشوند و در مسیر درست رشد کنند. در اینجاست که نقش انبیا و اولیای الهی آشکار میشود. کار آنان این است، نیازهای واقعی و فراموششده ما را به ما معرفی میکنند؛ نیازهایی مانند نیاز به تقرب به خدا، انس با او، مناجات و سفر به عوالم آخرت. دوم: نیازهای ما را مدیریت و متعادل میکنند. برخی نیازها باید رشد کنند، برخی حذف شوند و برخی متعادل. در مقابل، دستگاه شیاطین و مستکبرین عالم نیز بر محور نیازهای انسان کار میکنند، اما با اهدافی شوم، اول: نیازهای غیرواقعی، غیرطبیعی و نازل در انسان ایجاد میکنند. آنها نیازهایی مانند مصرف گرایی افراطی، تنوعطلبی بیحد در خوراک و پوشاک و شهوات را در وجود ما باد میکنند تا جایی که این نیازهای ساختگی، به عنوان نیازهای اصلی و اساسی در ذهن ما جا میافتد. دوم: این نیازهای کاذب و حتی نیازهای طبیعیِ توسعهیافته را به اسباب و وسایط مادی ارجاع میدهند. آنها کاری میکنند که انسان احساس کند رزق و روزی، سلامت، قدرت و حیاتش در دست آنان است. اینجاست که شرک رخ مینماید. انسان به جای توکل بر خدا، به علل مادی وابسته و متکی میشود. سوم: در نهایت، انسان را وابسته و مطیع خود میکنند. نظام سلطه جهانی با ایجاد یک "نظم نیاز و ارضا"، ملتها را در قبضه خود میگیرند و آنها را احساس میکنند که بدون اتکا به این قدرتها نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند. قرآن کریم از این کار به افک و دروغ بزرگ در مسئله رزق تعبیر میکند. اما پیامبران میآیند تا این سحر را باطل کنند. آنان به ما میآموزند که ای مردم، شما همگی در پیشگاه خدا فقیرید و تنها اوست که بینیاز ستوده است. سوره فاطر، آیه 15. آنان نیازهای فطری ما را بسط میدهند و سپس آن را به مبدأ حقیقی، یعنی خدای متعال ارجاع میدهند. مناجات امام علی علیه السلام در مسجد کوفه نمونه ای از این آموزش است: پروردگارا!تو توانایی و من ناتوانم... تو توانگری و من نیازمندم... تو زندۀ جاویدی و من فانیام... تو دانایی و من نادانم... . این مناجات به ما میفهماند که ما در همۀ جنبهها حیات، علم، قدرت، بقا فقیر محض و نیازمند به خداییم که واجد تمامی کمالات است. واسطۀ تمام این فیوضات نیز رحمت خدا است. اگر رحمت او نباشد، هیچ خیری به ما نمیرسد. دستگاه شیاطین: نیازهای کاذب میآفریند، آنها را به اسباب مادی ارجاع میدهد، انسان را مشرک و وابستۀ خود میکند. دستگاه انبیا، نیازهای فطری و واقعی را بیدار میکند، آنها را به خدا ارجاع میدهد، انسان را موحد و آزاد میسازد. حالا جایگاه دعا در کجای این نقشه قرار دارد؟ دعا یعنی اینکه انسان نیاز و فقر و اضطرار خود را بفهمد و این اضطرار را به درگاه حضرت حق ارجاع دهد. همین دعا، وسیله تقرب انسان به خداست و روح عبادت است. قرآن میفرماید: بخوانید مرا تا برای شما اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی خوار و ذلیل به دوزخ درآیند.
شرط استجابت دعا، رسیدن به مرحلۀ اضطرار است. وقتی انسان به مرحلهای برسد که هیچ پناهگاه و تکیهگاهی جز خدا نبیند، دعایش مستجاب میشود. مانند کسی که در وسط دریا غرق میشود و تنها به خدا پناه میبرد. مشکل ما این است که تا وقتی کشتیِ اسباب دنیا به ظاهر سالم است، دلمان به آن بسته است و مضطرب خدا نمیشویم. یکی از راههای شناخت نیازهای واقعیمان، انس با دعاهای معصومین علیهم السلام است. دعاهایی مانند کمیل، ابوحمزه ثمالی، عرفه و مناجاتهای خمس عشر، گنجینههایی هستند که ما را با وسعت نیازهای حقیقیمان آشنا میکنند: نیاز به قرب، نیاز به محبت خدا، نیاز به اشتیاق لقای او، نیاز به توفیق عبادت. اگر این دعاها نبودند، ما هرگز از وجود چنین نیازهای عمیقی در خود باخبر نمیشدیم. ما را سیر میدهند: این دعاها فقط الفاظ نیستند. آنها از عالم ملکوت نازل شدهاند و وقتی با روح و جان آنها را بخوانیم، ما را در سیری معنوی قرار میدهند؛ از نیازها و فقر خود آگاهمان میکنند و سپس غنای خدا و وسعت رحمت او را به ما نشان میدهند. در ما طمع در فضل خدا ایجاد میکنند: وقتی در دعای کمیل میخوانیم خدایا مرا از بندگان خوبت قرار بده، از کسانی که سهم بیشتری از قرب تو دارند، این جسارت و طمع در فضل بیکران الهی را در دل ما زنده میکند. ما باید با این دعاها مانوس شویم. تنها به پیکرۀ الفاظ قناعت نکنیم، بلکه روح این دعاها را از خدای متعال و اولیایش درخواست کنیم. این دعاها نیازهای ما را اصلاح میکنند، آنها را به اضطرار میرسانند و در نهایت، ما را از غفلت بیرون میآورند و به مقام توحید خالص میرسانند؛ مقامی که در آن، تنها به خدا تکیه میکنیم و در هر حالی حتی در راحتی و فراوانی نعمت همچون مضطری در دریا، دست نیاز به سوی او دراز میکنیم.
قصد دارم پیرامون موضوع دعا و عرض نیاز با خدا با شما سخن بگویم. ان شاءالله شبهای آینده به بحثهای اجتماعی نیز بپردازیم. خدای متعال در نهاد و وجود ما انسانها، نیازهای بیشماری قرار داده است. بسیاری از این نیازها را حتی نمیشناسیم و از آنها غافلیم. نیازهایی مانند خوردن، آشامیدن، پوشاک، استراحت، تشکیل خانواده و... تنها بخش کوچکی از این نیازهای گسترده است. همین نیازها، در حقیقت، راههای ارتباط و اتصال ما به خدای متعال هستند. شرط بهرهبرداری از این نیازها برای تقرب به خدا سه چیز است: اول، انسان نیاز خود را به خوبی بشناسد. دوم، متوجه شود که این نیاز تنها توسط خدای متعال برطرف میشود و آن را به سوی او ارجاع دهد. سوم، مواظب باشد که این نیازها منحرف نشوند و در مسیر درست رشد کنند. در اینجاست که نقش انبیا و اولیای الهی آشکار میشود. کار آنان این است، نیازهای واقعی و فراموششده ما را به ما معرفی میکنند؛ نیازهایی مانند نیاز به تقرب به خدا، انس با او، مناجات و سفر به عوالم آخرت. دوم: نیازهای ما را مدیریت و متعادل میکنند. برخی نیازها باید رشد کنند، برخی حذف شوند و برخی متعادل. در مقابل، دستگاه شیاطین و مستکبرین عالم نیز بر محور نیازهای انسان کار میکنند، اما با اهدافی شوم، اول: نیازهای غیرواقعی، غیرطبیعی و نازل در انسان ایجاد میکنند. آنها نیازهایی مانند مصرف گرایی افراطی، تنوعطلبی بیحد در خوراک و پوشاک و شهوات را در وجود ما باد میکنند تا جایی که این نیازهای ساختگی، به عنوان نیازهای اصلی و اساسی در ذهن ما جا میافتد. دوم: این نیازهای کاذب و حتی نیازهای طبیعیِ توسعهیافته را به اسباب و وسایط مادی ارجاع میدهند. آنها کاری میکنند که انسان احساس کند رزق و روزی، سلامت، قدرت و حیاتش در دست آنان است. اینجاست که شرک رخ مینماید. انسان به جای توکل بر خدا، به علل مادی وابسته و متکی میشود. سوم: در نهایت، انسان را وابسته و مطیع خود میکنند. نظام سلطه جهانی با ایجاد یک "نظم نیاز و ارضا"، ملتها را در قبضه خود میگیرند و آنها را احساس میکنند که بدون اتکا به این قدرتها نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند. قرآن کریم از این کار به افک و دروغ بزرگ در مسئله رزق تعبیر میکند. اما پیامبران میآیند تا این سحر را باطل کنند. آنان به ما میآموزند که ای مردم، شما همگی در پیشگاه خدا فقیرید و تنها اوست که بینیاز ستوده است. سوره فاطر، آیه 15. آنان نیازهای فطری ما را بسط میدهند و سپس آن را به مبدأ حقیقی، یعنی خدای متعال ارجاع میدهند. مناجات امام علی علیه السلام در مسجد کوفه نمونه ای از این آموزش است: پروردگارا!تو توانایی و من ناتوانم... تو توانگری و من نیازمندم... تو زندۀ جاویدی و من فانیام... تو دانایی و من نادانم... . این مناجات به ما میفهماند که ما در همۀ جنبهها حیات، علم، قدرت، بقا فقیر محض و نیازمند به خداییم که واجد تمامی کمالات است. واسطۀ تمام این فیوضات نیز رحمت خدا است. اگر رحمت او نباشد، هیچ خیری به ما نمیرسد. دستگاه شیاطین: نیازهای کاذب میآفریند، آنها را به اسباب مادی ارجاع میدهد، انسان را مشرک و وابستۀ خود میکند. دستگاه انبیا، نیازهای فطری و واقعی را بیدار میکند، آنها را به خدا ارجاع میدهد، انسان را موحد و آزاد میسازد. حالا جایگاه دعا در کجای این نقشه قرار دارد؟ دعا یعنی اینکه انسان نیاز و فقر و اضطرار خود را بفهمد و این اضطرار را به درگاه حضرت حق ارجاع دهد. همین دعا، وسیله تقرب انسان به خداست و روح عبادت است. قرآن میفرماید: بخوانید مرا تا برای شما اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، به زودی خوار و ذلیل به دوزخ درآیند.
شرط استجابت دعا، رسیدن به مرحلۀ اضطرار است. وقتی انسان به مرحلهای برسد که هیچ پناهگاه و تکیهگاهی جز خدا نبیند، دعایش مستجاب میشود. مانند کسی که در وسط دریا غرق میشود و تنها به خدا پناه میبرد. مشکل ما این است که تا وقتی کشتیِ اسباب دنیا به ظاهر سالم است، دلمان به آن بسته است و مضطرب خدا نمیشویم. یکی از راههای شناخت نیازهای واقعیمان، انس با دعاهای معصومین علیهم السلام است. دعاهایی مانند کمیل، ابوحمزه ثمالی، عرفه و مناجاتهای خمس عشر، گنجینههایی هستند که ما را با وسعت نیازهای حقیقیمان آشنا میکنند: نیاز به قرب، نیاز به محبت خدا، نیاز به اشتیاق لقای او، نیاز به توفیق عبادت. اگر این دعاها نبودند، ما هرگز از وجود چنین نیازهای عمیقی در خود باخبر نمیشدیم. ما را سیر میدهند: این دعاها فقط الفاظ نیستند. آنها از عالم ملکوت نازل شدهاند و وقتی با روح و جان آنها را بخوانیم، ما را در سیری معنوی قرار میدهند؛ از نیازها و فقر خود آگاهمان میکنند و سپس غنای خدا و وسعت رحمت او را به ما نشان میدهند. در ما طمع در فضل خدا ایجاد میکنند: وقتی در دعای کمیل میخوانیم خدایا مرا از بندگان خوبت قرار بده، از کسانی که سهم بیشتری از قرب تو دارند، این جسارت و طمع در فضل بیکران الهی را در دل ما زنده میکند. ما باید با این دعاها مانوس شویم. تنها به پیکرۀ الفاظ قناعت نکنیم، بلکه روح این دعاها را از خدای متعال و اولیایش درخواست کنیم. این دعاها نیازهای ما را اصلاح میکنند، آنها را به اضطرار میرسانند و در نهایت، ما را از غفلت بیرون میآورند و به مقام توحید خالص میرسانند؛ مقامی که در آن، تنها به خدا تکیه میکنیم و در هر حالی حتی در راحتی و فراوانی نعمت همچون مضطری در دریا، دست نیاز به سوی او دراز میکنیم.


تاکنون نظری ثبت نشده است