- 76
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه سی و پنجم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه سی و پنجم؛ جنگ روایتها زمینهساز جنگ جمل، سال 1399
در ماجرای جمل گفتیم که موضوع جنگ روایتها که فضاسازی میکنند تصویر ذهنی ما را تغییر بدهند یک بحث بسیار مهمی است.
به اینجا رسیدیم که خواستند به امیرالمؤمنین اتهام قتل خلیفه قبل را بزنند، به اینجا رسیدیم که اینها کینههایی از پیغمبر و خدمات امیرالمؤمنین به اسلام بود که فرصت انتقام گیری پیدا شد. دیدند هزینه دارد دفاع از حاکم قبل از پیغمبر و محبوبیتش را از دست داده و از طرفی میخواستند بلند پروازانه یک قدم اوضاع را دست بگیرند و از طرفی انتقام از امیرالمؤمنین بگیرند و بحث کینه و حسد را مطرح کردیم. این جنگ قرار بود شکل بگیرد، یک جنگ دینی وقتی شکل میگیرد عناصری لازم دارد. به فرمانده نظامی نیاز دارد. به آدم سیاستمدار و با سابقه نیاز دارد. به شخصیتی که اعتبار دینی بگذارد برای اینکه مقابل امیرالمؤمنین است. اینجا همسر پیغمبر است به عنوان شخصیتی که مقدس است، خواستند استفاده کنند و پول میخواهد. درست است امیرالمؤمنین تخریب شده بود ولی اولاً شخصیتش برای بزرگان اصحاب پیغمبر روشن بود و بخاطر خدمات امیرالمؤمنین که دفاع کرده بود از اعتراضات مشروعی که به ظلمها اعتراض میکردند، حضرت دفاع کرده بود و حضرت بیرون از مدینه زندگی میکرد و از مدینه بیرونش کرده بودند. حضرت از کسانی بود که خدمات مالی میداد و بزرگترین خیریه شهر دست حضرت بود و از طرفی چون رقیب حاکم بود و مردم به حاکم انتقاد داشتند، حضرت در چشمها موضع اعاده پیدا میکرد. لذا مقابل حضرت ایستادن کار آسانی نبود. بالاخره درست است برای تخریب پیغمبر تلاش کرده بودند ولی مردم همه چیز را فراموش نکرده بودند. لذا به تقدس نیاز داشتند، کسی لباس تقدس بر تن کند و مقابل زین العابدین، کسی که وقتی او را میدیدند یکپارچه خود پیغمبر بود و شرافت کعبه بود در زیارت حضرت هست بخواهند با او مقابله کنند، لذا از همسر پیغمبر استفاده کردند. به امیرالمؤمنین گفتند: آنها همسر پیغمبر را آوردند، شما هم همسر پیغمبر جناب ام سلمه را بیاور. حضرت فرمود: نه، من برای دفاع از خودم مقابل به مثل نمیکنم. خلاف شرع است! من نسبت به پیغمبر مسئولیت دارم و برادر او هستم. قرآن فرمود: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» یعنی بعضی وقتها قرآن یک کاری کرده هیچ راه گریزی نباشد. نسبت به همسران پیغمبر فرمود: در خانههایتان بمانید به طوری که همسران پیغمبر برای کارهای عادی هم سعی میکردند بی جهت بیرون نروند، حتی مثلاً سفر حج نمیرفتند و میگفتند: یکبار حج واجب رفتیم، دیگر نیاز نیست برویم. قرآن به ما فرمود: ما چند نفر باید در خانههایمان بمانیم. لذا توجیهی نداشتند.
در ماجرای جمل گفتیم که موضوع جنگ روایتها که فضاسازی میکنند تصویر ذهنی ما را تغییر بدهند یک بحث بسیار مهمی است.
به اینجا رسیدیم که خواستند به امیرالمؤمنین اتهام قتل خلیفه قبل را بزنند، به اینجا رسیدیم که اینها کینههایی از پیغمبر و خدمات امیرالمؤمنین به اسلام بود که فرصت انتقام گیری پیدا شد. دیدند هزینه دارد دفاع از حاکم قبل از پیغمبر و محبوبیتش را از دست داده و از طرفی میخواستند بلند پروازانه یک قدم اوضاع را دست بگیرند و از طرفی انتقام از امیرالمؤمنین بگیرند و بحث کینه و حسد را مطرح کردیم. این جنگ قرار بود شکل بگیرد، یک جنگ دینی وقتی شکل میگیرد عناصری لازم دارد. به فرمانده نظامی نیاز دارد. به آدم سیاستمدار و با سابقه نیاز دارد. به شخصیتی که اعتبار دینی بگذارد برای اینکه مقابل امیرالمؤمنین است. اینجا همسر پیغمبر است به عنوان شخصیتی که مقدس است، خواستند استفاده کنند و پول میخواهد. درست است امیرالمؤمنین تخریب شده بود ولی اولاً شخصیتش برای بزرگان اصحاب پیغمبر روشن بود و بخاطر خدمات امیرالمؤمنین که دفاع کرده بود از اعتراضات مشروعی که به ظلمها اعتراض میکردند، حضرت دفاع کرده بود و حضرت بیرون از مدینه زندگی میکرد و از مدینه بیرونش کرده بودند. حضرت از کسانی بود که خدمات مالی میداد و بزرگترین خیریه شهر دست حضرت بود و از طرفی چون رقیب حاکم بود و مردم به حاکم انتقاد داشتند، حضرت در چشمها موضع اعاده پیدا میکرد. لذا مقابل حضرت ایستادن کار آسانی نبود. بالاخره درست است برای تخریب پیغمبر تلاش کرده بودند ولی مردم همه چیز را فراموش نکرده بودند. لذا به تقدس نیاز داشتند، کسی لباس تقدس بر تن کند و مقابل زین العابدین، کسی که وقتی او را میدیدند یکپارچه خود پیغمبر بود و شرافت کعبه بود در زیارت حضرت هست بخواهند با او مقابله کنند، لذا از همسر پیغمبر استفاده کردند. به امیرالمؤمنین گفتند: آنها همسر پیغمبر را آوردند، شما هم همسر پیغمبر جناب ام سلمه را بیاور. حضرت فرمود: نه، من برای دفاع از خودم مقابل به مثل نمیکنم. خلاف شرع است! من نسبت به پیغمبر مسئولیت دارم و برادر او هستم. قرآن فرمود: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» یعنی بعضی وقتها قرآن یک کاری کرده هیچ راه گریزی نباشد. نسبت به همسران پیغمبر فرمود: در خانههایتان بمانید به طوری که همسران پیغمبر برای کارهای عادی هم سعی میکردند بی جهت بیرون نروند، حتی مثلاً سفر حج نمیرفتند و میگفتند: یکبار حج واجب رفتیم، دیگر نیاز نیست برویم. قرآن به ما فرمود: ما چند نفر باید در خانههایمان بمانیم. لذا توجیهی نداشتند.
تاکنون نظری ثبت نشده است