سخنرانی حجت الاسلام اسماعیل رمضانی با موضوع "اسلام، دین مدیریت لذتها "، سال 1403
گاهی اوقات ترکیب غلط و چیدمان غلط از داراییهای درست، نتیجه درستی به ما نمیدهد. اگر این روحیه و ساختار، شکلش تهاجمی باشد اما مربی او را دفاعی بچیند این به طور کلی از کارکرد میافتد. یک میراثی از تبلیغ دینی داریم که این میراث در یک زمانی جواب می داده است اما بعدترها که ساختار و مخاطب عوض شد، ما آن را تغییر ندادهایم. در ساختمان تبلیغی قدیمیترها مبنا عقاید و علم کلام بود. علم کلام مبنایش دفاع است نه تهاجم. تکبر در مقابل خدا قبیح هست، اما گاهی همین تکبر خودش را در قالب سوال نشان میدهد. ما باید بتوانیم حرف اسلام را بزنیم. ما نباید دین را کنار بزنیم. دین دل بخواهی نیست و دین مجموعهای از دستورات خداست. خدا وقتی چیزی را در دل ما قرار میدهد، حتماً میدهد که در دلمان انداخته است. اسلام تنها دینی هست که لذتها را مدیریت میکند. اسلام دینی هست که اگر چیزی را بخواهی و بخوای به آن برسی راهش را هم به تو نشان میدهد. علم در هر چیزی که بخواهد و نتواند برسد احساس ناکامی میکند و ما معتقدیم هر انسان ناکامی نمیتواند بنده خدا باشد و تنها کسانی بنده خدا هستند که به آنها خوش بگذرد، اگر خوش نمیگذرد تو نمیتوانی بنده خدا باشی. خدا با ما راجع به آن دنیا صحبت میکند و میگوید که خوش میگذرد. جهنم خوشی ندارد. ما اگر از یک لذت چشم پوشی کنیم و دلمان پیش آن بماند، اما اسلام جوری مدل میچیند که همه لذتها را یکجا بچشیم. اسلام میخواهد ما تنوع طلبی را در خانواده بجوییم. تهاجمیترین کار برای ما ابلاغ قرآن است. چون قرآن را کنار گذاشتهایم حرفی برای گفتن نداریم. اسلام با این شکوهی که دارد نیاز به دفاع ندارد. قرآن اگر بیاید وسط برای همه چیز برنامه و جواب دارد. قرآن در جامعه ما جمع شده است و فرزندان ما نمیتوانند از قرآن استفاده کنند.
گاهی اوقات ترکیب غلط و چیدمان غلط از داراییهای درست، نتیجه درستی به ما نمیدهد. اگر این روحیه و ساختار، شکلش تهاجمی باشد اما مربی او را دفاعی بچیند این به طور کلی از کارکرد میافتد. یک میراثی از تبلیغ دینی داریم که این میراث در یک زمانی جواب می داده است اما بعدترها که ساختار و مخاطب عوض شد، ما آن را تغییر ندادهایم. در ساختمان تبلیغی قدیمیترها مبنا عقاید و علم کلام بود. علم کلام مبنایش دفاع است نه تهاجم. تکبر در مقابل خدا قبیح هست، اما گاهی همین تکبر خودش را در قالب سوال نشان میدهد. ما باید بتوانیم حرف اسلام را بزنیم. ما نباید دین را کنار بزنیم. دین دل بخواهی نیست و دین مجموعهای از دستورات خداست. خدا وقتی چیزی را در دل ما قرار میدهد، حتماً میدهد که در دلمان انداخته است. اسلام تنها دینی هست که لذتها را مدیریت میکند. اسلام دینی هست که اگر چیزی را بخواهی و بخوای به آن برسی راهش را هم به تو نشان میدهد. علم در هر چیزی که بخواهد و نتواند برسد احساس ناکامی میکند و ما معتقدیم هر انسان ناکامی نمیتواند بنده خدا باشد و تنها کسانی بنده خدا هستند که به آنها خوش بگذرد، اگر خوش نمیگذرد تو نمیتوانی بنده خدا باشی. خدا با ما راجع به آن دنیا صحبت میکند و میگوید که خوش میگذرد. جهنم خوشی ندارد. ما اگر از یک لذت چشم پوشی کنیم و دلمان پیش آن بماند، اما اسلام جوری مدل میچیند که همه لذتها را یکجا بچشیم. اسلام میخواهد ما تنوع طلبی را در خانواده بجوییم. تهاجمیترین کار برای ما ابلاغ قرآن است. چون قرآن را کنار گذاشتهایم حرفی برای گفتن نداریم. اسلام با این شکوهی که دارد نیاز به دفاع ندارد. قرآن اگر بیاید وسط برای همه چیز برنامه و جواب دارد. قرآن در جامعه ما جمع شده است و فرزندان ما نمیتوانند از قرآن استفاده کنند.
تاکنون نظری ثبت نشده است