- 89
- 1000
- 1000
- 1000
انگیزههای بیرونی و درونی
سخنرانی حجت الاسلام اسماعیل رمضانی با موضوع " انگیزههای بیرونی و درونی"، سال 1403
ما معمولاً به دلیل وابستگیهایی که به بیرون داریم و به دلیل اینکه نوعاً انگیزههایمان در بیرون از خودمان تعریف میشوند، معیار و ملاکهای سنجش مان هم بیرونی است. همه چیز را با حجم بیرونی کار میسنجیم لذا کمیتها به ما آرامش بیشتری میدهند، برای مثال ما اگر پنج جز قرآن بخوانیم آرامتر هستیم تا وقتی که یک سوره قرآن بخوانیم. فلذا ما عادت کردهایم بر اینکه همیشه یک چیزی خارج از درون ما برای ما انگیزه باشد. یک انقلابی باید در سبک دینداری ما اتفاق بیفتد. این دینداری حجمی کمک کننده و موثر نیست. استقلال روحی افراد در دینداری بسیار تعیین کننده است و خدا هم به میزان استقلال روحی افراد نگاه میکند. مهمترین مولفه برای بندگی خدا، روحیه مستقل بودن است. انسان گاهی شرطی میشود و هر کاری انجام میدهد برای رسیدن به چیز خاصی است. ما باید بدانیم که خوبیهای وابسته به بیرون، همان بدیهای تغییر شکل یافته درونی هستند. انسان باید گاهی بدون هیچ جذابیت بیرونی به خدا فکر کند. استقلال روحی برای خدا خیلی حائز اهمیت است. گاهی انسان تاریکتر از شیطان است و اصلاً نمیتواند در طرف تاریکی، ابلیس در اوج تاریکی باشد، همانطور که در طرف اوج نور انسان هست در طرف اوج تاریکی هم انسان است.
ما معمولاً به دلیل وابستگیهایی که به بیرون داریم و به دلیل اینکه نوعاً انگیزههایمان در بیرون از خودمان تعریف میشوند، معیار و ملاکهای سنجش مان هم بیرونی است. همه چیز را با حجم بیرونی کار میسنجیم لذا کمیتها به ما آرامش بیشتری میدهند، برای مثال ما اگر پنج جز قرآن بخوانیم آرامتر هستیم تا وقتی که یک سوره قرآن بخوانیم. فلذا ما عادت کردهایم بر اینکه همیشه یک چیزی خارج از درون ما برای ما انگیزه باشد. یک انقلابی باید در سبک دینداری ما اتفاق بیفتد. این دینداری حجمی کمک کننده و موثر نیست. استقلال روحی افراد در دینداری بسیار تعیین کننده است و خدا هم به میزان استقلال روحی افراد نگاه میکند. مهمترین مولفه برای بندگی خدا، روحیه مستقل بودن است. انسان گاهی شرطی میشود و هر کاری انجام میدهد برای رسیدن به چیز خاصی است. ما باید بدانیم که خوبیهای وابسته به بیرون، همان بدیهای تغییر شکل یافته درونی هستند. انسان باید گاهی بدون هیچ جذابیت بیرونی به خدا فکر کند. استقلال روحی برای خدا خیلی حائز اهمیت است. گاهی انسان تاریکتر از شیطان است و اصلاً نمیتواند در طرف تاریکی، ابلیس در اوج تاریکی باشد، همانطور که در طرف اوج نور انسان هست در طرف اوج تاریکی هم انسان است.
تاکنون نظری ثبت نشده است