display result search
منو
تفسیر آیات 51 تا 53 سوره احزاب

تفسیر آیات 51 تا 53 سوره احزاب

  • 1 تعداد قطعات
  • 32 دقیقه مدت قطعه
  • 149 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 51 تا 53 سوره احزاب"
- محدودیت پیامبر (ص) در تغییر یا تبدیل همسران بعد از انتخاب؛
- تنزه پیامبر (ص) از سنّت جاهلی تبدیل همسر به همسر؛
- چگونگی ارتباط متقابل مردم و همسران پیامبر (ص).


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوی إلَیکَ مَن تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکَ ذلِکَ أَدْنَی أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلاَ یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً (51) لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقِیباً (52) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِ مِنکُمْ وَاللَّهُ لاَ یَسْتَحْیِ مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِکُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلاَ أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیماً (53)﴾

عدم تعارض «النکاح سنّتی» با سنّت ازدواج انبیای گذشته
بعد از اینکه جریان نکاح را تبیین فرمود و اینکه خصیصه‌ای که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورد غیر از اجتماع مذکر و مؤنث است احکام ویژه مسائل ازدواج و خانوادگی و نکاح را ذکر کرد اینکه آن حضرت فرمود: «النکاح سنّتی»[1] منظور این نیست که در بین همه انبیا من این سنّت را آوردم بلکه منظور این است که در بین همه مردم, ما انبیا این سنّت را آوردیم این برای نبوّت عامه است نه نبوّت خاصه و هر کدام از این انبیا(علیهم السلام) که آمدند فرمودند همه آنچه انبیای قبلی گفتند درست است ﴿مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾[2] خب این ارقام فراوانی که برای سلسله جلیله انبیا هست که بخشی از آنها قصه‌شان در قرآن کریم هست و بخشی هم نیامده که خدا فرمود: ﴿مِنْهُم مَن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَن لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ﴾[3] فرمود قصه بعضی از انبیا را ما گفتیم قصه بعضی از انبیا را نگفتیم آن انبیایی که قصص‌شان در قرآن کریم آمده همه‌اش سخن از ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ است یعنی هر پیامبری که آمده فرمود انبیای قبلی درست گفتند تنها اینها هستند که اختلافی بین اینها نیست زیرا هم اینها از یک منبع و مبدأ دریافت می‌کنند هم در تلقّی معصوم‌اند هم در ضبط و نگهداری معصوم‌اند هم در ابلاغ و املا معصوم‌اند در سه حوزه، این ذوات مقدس معصوم‌اند خب اگر در سه حوزه معصوم‌اند مبدأ علمی اینها هم ذات اقدس الهی است همه‌شان ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ هستند اینکه حضرت فرمود: «النکاح سنّتی» یعنی ما سلسله انبیا یک چیز جدیدی آوردیم به عنوان نکاح.
لزوم توجه به ثمره ازدواج
پرسش: با توجه به آ‌نچه دیروز و امروز فرمودید معلوم می‌شود در حقیقت انبیا(علیهم السلام) رهبانیت را نشانه گرفتند.
پاسخ: نه, نه تنها رهبانیت را, ازدواج به معنای جمع مذکر و مؤنث را هم رد کردند; هم اصلِ ازدواج را هم اینکه نکاح باشد حقوق متقابل باشد ﴿قَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم﴾ باشد را آوردند فرمود: ﴿نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ﴾ اما ﴿قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ﴾[4] همسر داشتید برای فرزند صالح است اینها در کنار هم ذکر شد فرمود بله اینها مزرعه هستند اما مزرعه را برای چه کاری می‌خواهید شما، شما که نمی‌خواهید بعد از مدتی بپوسید شما می‌خواهید فرزند صالح تربیت کنید نسل بعد تربیت کنید اینکه کنار ﴿نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ﴾ فرمود به فکر آینده باشید این است ما به شما مزرعه دادیم شما این مزرعه دایر را می‌خواهید موات کنید یا بایر کنید این نیست پس ما نکاح آوردیم همه انبیا این کار را کردند هم رهبانیّت را امضا نکردیم هم اجتماع مذکر و مؤنث را ما نکاح نمی‌دانیم.
نکاح، معجزه پیامبر در ولنگاری جنسی
پرسش:... پاسخ: آن هم در بین همه انبیا برای خودش معجزه‌ای بود که توانست با این راه ثابت کند که می‌شود جلوی آن غریزه‌ها را گرفت یعنی برای آنها فضیلتی بود این فضیلت خاصّی بود برای آن حضرت چه اینکه فضیلت خاصی بود برای حضرت یحیی(سلام الله علیهما) که ﴿سَیِّداً وَحَصُوراً﴾[5] که آموزش دادند جلوی افراط را می‌شود گرفت.
علت عدم نیاز به عدّه در طلاق بائن
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود: ﴿فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا﴾ که این حقّی است برای زوجه‌ آیه 49 این بود ﴿فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا﴾ در طلاق بائن, عِدّه نیست برای اینکه احتمال میلاد در کار نیست احتمال اختلاط میاه در کار نیست آنجا که احتمال است که بعد فرزندی به بار بیاید گفتند باید عدّه نگه بدارید که حقّ زوج قبلی محفوظ بماند لذا در طلاق بائن عدّه نیست برای اینکه جا برای میلاد بعدی نیست.
تبیین دو احتمال در آیهٴ ﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ ...﴾
فرمود اینهایی که خودشان را در اثر علاقه به بیت نبوّت به شما نزدیک کردند این امرئه‌ای که ﴿وَهَبَتْ نَفْسَهَا﴾ اگر خواستید بپذیرید آزادید, نخواستید بپذیرید آزادید برخی‌ها نقل کردند که حضرت چیزی را قبول کرده برخی‌ها گفتند نه, اصلاً در بین این افرادی که ﴿وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾ مثلاً کسی را قبول نکرده; فرمود اگر بپذیری رواست نپذیری رواست این برای شما, آنها هم چه پیشنهادشان را قبول بکنی چه پیشنهاد آنها را قبول نکنی آنها هم راضی باشند به فعل شما برای آنها مصلحت است این در صورتی که این ﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوی إلیکَ مَن تَشَاءُ﴾ ناظر باشد به امرئه‌ای که ﴿وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾ اما اگر راجع باشد به تقسیم بین همسرهای متعدّد, آن هم فرمود وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) یک مرد عادی نیست او گاهی شب گاهی روز مَهبط وحی است باید او وقتش آزاد باشد او را محدود نکنید مثل شوهرهای دیگر که حتماً به قوانین مضاجعه و قَسم و تقسیم بین همسرها مقیّد باشد و محدود باشد کاری که آن حضرت می‌کند یک وقت در مهبط وحی است شما از تأخیر یا تقدیم گِله نداشته باشید این در صورتی که مربوط به قَسم باشد.
اختلافی بودن بازگشت آیهٴ ﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ ...﴾ به احتمال اول یا دوم
مستحضرید که طبری از چند نفر نقل می‌کند مسنداً, بعد مرحوم شیخ طوسی می‌گوید ابن‌زید این‌طور گفته مجاهد این‌طور گفته قتاده این‌طور گفته مرسلاً, بعد مرحوم امین‌الاسلام در مجمع‌البیان دارد که قیل کذا, دیگر نمی‌گوید چه کسی است در این زمینه روایت‌های مشخصی نیست که مشخص کند این ﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ﴾ راجع به مسئله ﴿وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾[6] است یا مربوط به تقسیم شب‌های این همسران, هر کدام باشد درست است سیدناالاستاد می‌فرماید طبق روایاتی که مثلاً وارد شده است منظور قَسم داخلی است یا منظور ارجاء است[7] اینکه در خیلی از موارد وقتی آیه روشنی نباشد به کمک روایت بخواهند حل کنند المیزان همین کار را کرده در همین‌جا پشت سر هم یک‌جا برابر آنچه در روایت آمده ترجیح می‌دهد باز در قسمت دیگر راجع به مطلب دیگر می‌فرماید: «فی بعض الروایات عن بعض ائمة اهل البیت(علیهم السلام)» کذا[8] در بحث تفسیری نه بحث روایی که آیه را به وسیله روایت حل می‌کند آنجا که آیه معنای شفافی دارد روایت می‌تواند مخصِّص, مقیّد و مانند آن باشد.
عدم حرج بر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در پذیرش هر یک از دو احتمال
فرمود: ﴿وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکَ﴾ اگر بعضی‌ها را قبول کردی بعضی‌ها را رد کردی این درباره ﴿امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾ یا نه, در تقسیم در مضاجعه بعضی‌ها را مقدم داشتی بعضی‌ها را مؤخّر داشتی ارجاء به معنای تأخیر است در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آیه 106 گذشت که ﴿وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ﴾ ارجیء یعنی أخّر, اینکه درباریان فرعون وقتی موسی(سلام الله علیه) آن معجزه را نشان داد به فرعون گفتند: ﴿أَرْجِهْ وَأَخَاهُ﴾[9] یعنی موسی و برادرش را فعلاً تأخیر بینداز درباره آنها تصمیم نگیر ساحران را از هر شهر و دیاری دعوت بکن تا مبارزه اینها ادامه پیدا کند از همین باب است منتها هاء وقف آنجا آمده اینجا دارد ﴿وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللّهِ﴾ ارجاء یعنی تأخیر; بعضی‌ها وضعشان روشن نیست در قیامت تکلیفشان روشن می‌شود که ﴿إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ﴾ ارجاء به معنای تأخیر است ﴿وَتُؤْوی إلیکَ مَن تَشَاءُ﴾ ایواء دادن یعنی مأوی دادن, نه برای شما حرج و جناح است نه برای آنهاست که اعتراض کنند پس ﴿فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکَ﴾ این نسبت به شما.
لزوم رضایت زنان دوستدار ازدواج با اختیار پیامبر
نسبت به بانوان هم ﴿ذلکَ أَدْنَی أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ﴾ آنها هم به قرّةالعین برسند چشمشان به این گزارش و حکم شرعی روشن بشود ﴿وَلاَ یَحْزَنَّ﴾ غمگین نشوند ﴿وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ﴾ این ﴿کُلُّهُنَّ﴾ چون تأکید لفظی است برای فاعل ﴿یَحْزَنَّ﴾ و ﴿یَرْضَیْنَ﴾ لذا مرفوع است «و لا یحزنّ کلّهنّ و یرضین کلّهنّ» چون این تأکید برای آن فاعل‌هاست مرفوع شده نه تأکید برای این مفعول ﴿بِمَا آتیْتَهُنَّ﴾, فرمود هم جناحی بر شما نیست هم آنها به کار شما راضی باشند برایشان بهتر است برای اینکه ﴿وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً﴾ هم حکمت نزد خداست هم حلم و بردباری نزد خداست این دستورش بود.
محدودیت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تغییر یا تبدیل همسران بعد از انتخاب
بعد فرمود از این به بعد نه همسر دیگر می‌توانی اختیار کنی و نه این همسرها را تبدیل بکنی حالا به اینها شما پیشنهاد دادید عده‌ای علاقه‌مند به مسائل مادی بودند شما به اینها طبق دستور وحی فرمودی هر کدام شما مایل هستید که دنیا را بخواهید خب ما را ترک کنید ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً ٭ وَإِن کُنتُنَ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً﴾[10] شما این پیشنهاد را دادید آنها هم قبول کردند حالا که آخرت و خدا و معنویت را قبول کردند و حاضر شدند با زندگی ساده شما بسازند شما نه همسر دیگر می‌توانی اختیار کنی نه اینها را می‌توانی تبدیل کنی این دو کار از این به بعد ممنوع است ﴿لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ﴾ در این ﴿تَبَدَّلَ﴾ یکی از «تاء»ها حذف شده یعنی «تتبدّل», این «تتبدّل» معنای «تستبدل» را می‌رساند «و لا أن تتبدّل» که در قرآن ﴿تَبَدَّلَ﴾ است که یک تاء حذف شده ﴿وَلا أَن تَبَدَّلَ﴾ یعنی «تتبدّل» یعنی «تستبدل» ﴿وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ﴾ اینها را طلاق بدهی همسر دیگر بگیری.
مستحضرید که هم زن را می‌گویند زوج هم مرد را می‌گویند زوج, زوجه لغت فصیح نیست لذا در قرآن از زن به عنوان زوجه یاد نکرده است زوجات هم در قرآن کریم نیامده درباره حوریان بهشتی هم سخن از ازواج است[11] اینها هم سخن از ازواج است زوج یعنی یکی از اینها که با دیگری جمع بشود می‌شود زوج, دوتا را می‌گویند زوجین یک وقت ما می‌گوییم زوج یعنی یک جفت, یک وقت می‌گوییم زوج یعنی کسی که همتای دیگری است لذا هم شوهر, زوج است هم همسرش زوج است اینها می‌شوند زوجین. فرمود: ﴿وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ﴾ حالا بر فرض هم برای شما تعریف کردند که از جمال و زیبایی برخوردار است دیگر حق نداری آنها را انتخاب بکنی.
﴿إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ﴾ حالا ﴿إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ﴾ هم قبلاً در آن آیه پنجاه فرمود: ﴿مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ﴾ خب آنهایی که در جبهه‌های جنگ کنیز می‌شوند اسیر می‌شوند آن حکم دیگری دارد.
تنزّه قلب مطهر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تعدد ازدواج از دوستی غیر خدا
پرسش:... پاسخ: بله, غرض این است که ذات مقدس پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قلبش متیّم به حبّ الهی بود بسیاری از اینها هم مربوط به آن مسائل سیاسی بود که حضرت انتخاب کرده حضرت طوری بود که خیلی‌ها می‌خواستند به بیت نبوّت نزدیک بشوند در خدمت آن حضرت باشند و وجود مبارک حضرت امیر که آن عبادت‌ها را داشت می‌گوید تازه این عبادت‌های ما از برکت حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) استفاده شده این علاقه‌مند بودن درباره وحی الهی, مهبط وحی الهی, نزول جبرائیل نمی‌شود وقت آن حضرت را مانند شوهرهای دیگر تنظیم کرد که مثلاً اگر چندتا همسر دارند در شب‌های معیّن در فلان منزل باشند حضرت منزّه از این کارهاست هیچ کدام از اینها قلب مطهّر حضرت را به خودش مشغول نمی‌کرد این قلبی که متیّم به حبّ خداست اگر ابزاری هم دارد ابزار برای نشر همین معارف دین است ازدواج‌هایی هم که کرده برای حفظ مسائل قبایل دینی و وحدت اسلامی بود.
عدم تنافی محبت به همسران با تنزه قلب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
پرسش:... پاسخ: بله, این برای آن است که آ‌ن خصوصیت‌های جاهلی را بردارد برای اینکه این را در ردیف عبادت ذکر کرده فرمود از دنیای شما استفاده کردم «حبّب إلیّ مِن دنیاکم ثلاث» که یکی طِیب است یکی نساء است «و قرّة عینی فی الصلاة»[12] معلوم می‌شود صبغهٴ عبادی دارند.
تنزه پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از سنّت جاهلی تبدیل همسر به همسر
شما همین ﴿تَبدَّلَ﴾ که الآن ما آن را عالماً عامداً ذکر نکردیم برای اینکه کاری که اخیراً در غرب شروع شده بود و در جاهلیّت ادامه داشت بعضی‌ها خیال کردند که این ﴿تَبدَّلَ﴾ ناظر به آن است[13] اصلاً تبدیل همسر به همسر در جاهلیّت یک چیز رسمی بود اینها خیال می‌کردند همان‌طوری که ظرف‌ها را گاهی مبادله می‌کنند کالاها را مبادله می‌کنند زن هم یک کالاست می‌شود مبادله کرد لذا برخی‌ها همین ﴿تَبدَّلَ﴾ را به آن معنا گفتند که شما نمی‌توانی همسرت را به دیگری بدهی و همسر دیگری را بگیری که این در جاهلیّت بود چه در جاهلیّت کهنه چه در جاهلیّت تازه, این معنا را گرچه برخی از مفسّران نقل کردند ولی در حرم امن وجود مبارک حضرت این حرف‌ها راه ندارد فرمود این کار را نمی‌شود کرد در این قسمت‌ها فرمود جا برای تبدیل نیست.
معنای مراقب بودن در ﴿کَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقِیباً﴾
﴿وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‏ءٍ رَقِیباً﴾ خدای سبحان مراقب همه چیز است اصلاً اطلاق رقیب بر ذات اقدس الهی بر اساس اینکه الفاظ برای ارواح معانی یا مفاهیم عامه وضع شده است رواست وگرنه رقیب به کسی می‌گویند که رقبه بکشد یعنی گردن بکشد اینکه می‌گویند ما سرکشی کردیم برای همین است در این امتحانات این مراقب, سرکشی می‌کند ببیند کسی درست می‌نویسد یا درست نمی‌نویسد یا نیازی دارد یا نه, این سرکشی کردن, رقبه کشیدن را می‌گویند مراقبت که انسان باید نسبت به خودش این سرکشی را داشته باشد مراقب خودش باشد خدای سبحان رقیب است مراقب است یعنی محافظ است چیزی از او فوت نمی‌شود هم محیط بکلّ شیء است[14] هم بعد از علم ﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً﴾[15] در این بخش از سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» وضع امور خانوادگی را مشخص فرمود, وضع برنامه ارتباطات با پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را مشخص کرد در بین اعراب این‌طور بود الآن هم در بین افراد هم کم و بیش این هست.
سرّ اختیار داشتن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در دو احتمال آیهٴ ﴿تُرْجِی مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ...﴾
پرسش:... پاسخ: بله, هر کدام از اینها را فرمود قبول کردید برای اینکه آن ﴿امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾ اینها خودشان را عرضه کردند که به بیت نبوّت نزدیک بشوند فرمود اگر خواستی قبول بکنی می‌توانی, اگر نخواستی قبول بکنی هم می‌توانی نه بر شما حرج و جناح است نه آنها می‌توانند غمگین باشند آنها اگر راضی باشند به کار شما برای آنها بهتر است و شما هم فرصتِ باز دارید ضرورتی بر شما نیست در صورتی که مربوط به ﴿امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ﴾ باشد اما اگر مربوط به قَسْم و حقّ مضاجعه باشد آ‌ن هم همین‌طور است شما مثل مردهای دیگر نیستی که الاّ ولابد وقتی دارای همسران متعدّد هستند حتماً فلان شب باید در فلان منزل باشند خب شبی است که مهبط وحی باید باشی آنجا وحی می‌آید کار جدیدی است یا مسئله جنگ است یا مسئله تصمیم‌گیری در اتاق فکری نظامی است شما هم مثل مردهای دیگر موظّف باشی که کارها را تقسیم بکنی این‌طور نیست شما دست بازتری داری فرصت بیشتری داری.
لزوم استیذان برای ملاقات با پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و فرهنگ‌سازی آن
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ﴾ این اختصاصی به جاهلیّت کهنه ندارد جاهلیّت تازه هم هست این سه دستور رسمی را در این آیه ذکر کرده فرمود اولاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که رهبری امّت و جامعه را به عهده دارد باید وقتش آزاد باشد در اختیار خودش باشد شما هر وقت دلتان خواست در بزنید بروید آنجا این نیست باید قبلاً وقت ملاقات بگیرید بعد بروید لذا انس‌بن‌مالک آنجا دربان حضرت بود حاجب بود کسی که وقت ملاقات قبلی داشت اجازه می‌داد کسی که وقت ملاقات قبلی نداشت می‌گفت فعلاً معذوریم, فرمود هیچ کدامتان بدون وقت ملاقات قبلی نروید این یک امر عمومی است اختصاصی هم به محضر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ندارد در سورهٴ مبارکهٴ «نور» این مسئله گذشت یک وقت ارحام آدم است برادر است خواهر است خب اینها می‌توانند بیایند اما یک وقت انسان وارد منزل کسی می‌خواهد بشود اگر وقت ملاقات قبلی نگرفت و رفت دمِ در گفتند فعلاً فرصت نیست این نباید نگران بشود برای اینکه نظم دینی این است که آدم خانه کسی می‌خواهد بگیرد باید وقت قبلی بگیرد.
توصیه‌های قرآن به بازسازی اخلاقی فردی و اجتماعی در ملاقات با دیگران
در سورهٴ مبارکهٴ «نور» این آیه مبسوطاً گذشت آیه 28 فرمود: ﴿وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ﴾ اگر خدا فرمود که قرآن کریم برای تعلیم است از یک سو و تزکیه جامعه است از سوی دیگر ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ﴾[16] تزکیه تنها در مسائل اخلاق فردی نیست در رعایت آداب اجتماعی و نظم عمومی هم است فرمود اگر شما خانه کسی خواستید بروید وقت قبلی هم نگرفتید آن آقا یا با دیگری ملاقات داشت یا دارد مطالعه می‌کند یا دارد کار دیگری انجام می‌دهد به شما گفت الآن فرصت ندارم شما دیگر نرنج, ازکا بودن شما در این است که برگردید ﴿وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ﴾ شما همین‌طور سرزده می‌خواهید در خانه مردم بروید در حسینیه‌ای در مسجدی کسی مسئول سخنرانی است آن حسینیه آن مسجد ظرفیتی دارد یک عده قبلاً وقت می‌گیرند شما که قبلاً وقت نگرفتی اگر رفتید آنجا گفتند جا نیست برگردید, برگردید مگر نمی‌خواهید با نظم زندگی کنید با گِله که نمی‌شود زندگی کرد این در سورهٴ مبارکهٴ «نور» به صورت رسمی گذشت که اگر دین, دین تزکیه است تزکیه تنها در عبادت نیست در آداب اجتماعی است در رعایت اخلاق عمومی است در رعایت نظم است ﴿وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ﴾ این مربوط به عموم مردم.
بررسی شرایط ملاقات با پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و تطبیق آن بر مجلس علما
اما درباره منزل شخص پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود شما هر وقت خواستید بروید آنجا این‌چنین نیست اوّلین شرطش این است که بدون دعوت نروید (یک) دوم اینکه اگر شما را دعوت کردند برای غذا قبل از آماده شدن غذا بروید آنجا بنشینید این هم وقت حضرت را تلف می‌کنید (دو) سوم: وقتی که رفتید آنجا نشستید حرف‌های عادی بزنید با یکدیگر گفتگو کنید حرف‌هایی که غیر علمی است بزنید یا ساکت, یا سؤال خوب, وقتی رفتید جایی نشستید که دهن را باز نمی‌کنی هر حرفی را بزنی مجلس پیغمبر, مجلس علم است بروید آنجا بنشینید بگویید من امروز فلان جا این قدر معطّل شدم! حرف‌های غیر علمی جز خسارت چیز دیگر نیست انسان یا حرف عالمانه می‌زند یا گوش است که حرف عالمانه بشنود فرمود آنجا نشستید دهنتان را باز نکنید هر حرفی را بزنید یا سؤالات علمی قبلاً تهیه کنید آ‌نجا از حضرت بپرسید یا گوش بدهید ببینید حضرت چه می‌گوید این سه وظیفه, دستور برای شماست وقتی می‌خواهید به منزل پیغمبر بروید در خانه مراجع هم می‌روید همین‌طور است در خانه اساتیدتان هم می‌روید همین‌طور است برای اینکه اینها وارثان آنها هستند فرمود حق ندارید بدون دعوت بروید (یک) وقتی هم که دعوت شدید زودتر از موقع مقرّر بروید منتظر باشید چه وقت سفره را پهن می‌شود این نباشد (دو) آنجا هم که رفتید سرتاپا علم باشید (سه) با جای دیگر فرق می‌کند این سه وظیفه را باید داشته باشید ﴿لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ مگر اینکه این سه اصل را داشته باشید ﴿إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ﴾ (یک) ﴿إِلَی طَعَامٍ﴾ شما را دعوت عمومی کردند برای پذیرایی یا افطاری می‌روید ﴿غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ﴾ أنی یأنی یعنی پُخت, رسید, یک وقت است انسان زودتر از موقع می‌رسد غذا هنوز آماده نیست فرمود این کار را نکنید منتظر باشید که غذا چه وقت آماده می‌شود وقت حضرت را تلف می‌کنید منتظر نباشید زود نروید زودتر از موقع نروید که غذا چه وقت آماده می‌شود چه وقت پخته می‌شود چه وقت غذا را می‌آورند (دو) ﴿وَلکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا﴾ وقتی غذایتان را میل کردید آنجا ننشینید حالا آن مدتی هم که آنجا نشستید حرف‌های غیر عالمانه نزنید ﴿وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ﴾ در راه خودتان که بودید از این حرف‌ها بزنید ولی در مجلس یک عالِم که آدم حرف‌های عادی نمی‌زند اگر رفتید خانه یک مرجع, خانه یک استاد گوش در گوش باشید یا سؤال علمی را قبلاً تهیه کنید یا ببینید او چه می‌گوید ﴿وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ﴾.
نوبرانه بودن توصیه‌های تزکیه اجتماعی قرآن در جامعه
می‌دانید اینها جزء مسائل ظریفی است که وحی دارد اینها را تأمین می‌کند خب آن روز که این حرف‌ها نوبر بود الآن هم کم و بیش می‌بینید این حرف‌ها تازه است فرمود آنجا مجلس علم است و وحی است و تعلیم است و تزکیه است و ادب, همین‌طور بروید بنشینید جای آدم عادی نیست ﴿وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ﴾ بسیاری از این گِله‌های ما برای اینکه با آداب دینی آشنا نیستیم خب اگر ما رفتیم جایی آن آقا کار داشت گفت ببخشید آن وقت گِله ما از این به بعد نباید شروع بشود چون ما پذیرفتیم قرآن, وحی خداست پذیرفتیم آن, برای تزکیه است پذیرفتیم خدا به ما فرمود: ﴿وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ﴾ چه گله‌ای دارید شما که وقت قبلی نگرفتید اینجا هم فرمود: ﴿وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ﴾ او که نمی‌تواند به شما بگوید این حرف‌ها چیست که اینجا می‌زنید ولی بالأخره اذیت می‌شود روح لطیف یک محقّق از شنیدن حرف‌های غیرعالمانه رنج می‌برد چرا آزارش می‌کنید ﴿إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ﴾ آن وقت او که خجالت می‌کشد چیزی بگوید او که چیزی نمی‌گوید من با وحی با نازل کردن آیات این مسائل اخلاقی را با شما در میان می‌گذارم آداب اجتماعی را, نظم عمومی را ﴿کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِ مِنکُمْ﴾ اما ﴿وَاللَّهُ لاَ یَسْتَحْیِ مِنَ الْحَقِّ﴾ این برای خود پیغمبر است.
ضرورت رعایت ادب دینی در مواجهه با همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اگر رفتید آنجا کاری داشتید مطلبی را خواستید به یکی از همسران پیامبر برسانید ادبِ آن بیت نبوّت را حفظ کنید ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ این‌طور نباشد که حالا پرده را کنار بزنید در را حتماً باز کنید گفتگو کنید سؤالی دارید ﴿مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ باشد این بیت, بیت وحی و نبوّت است هم در آن قسمت فرمود که ﴿فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾ هم در این قسمت می‌فرماید: ﴿ذلِکُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ﴾.
نتیجه بخشی امر قرآن به استفاده علمی از مجالس پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قیامت
مشکل ما این است که این علومی که در فضای جامعه ما رایج است علوم تجربی است (یک) کارهایی هم که ما در روز داریم کارهای تجربی است (دو) با علم تجربی و با عمل تجربی آن علوم تجریدی برای ما حاصل نمی‌شود ما به جایی می‌رویم که این علوم تجربی دیگر آنجا نیست نه این کارهای روزانه ما بعد از مرگ خبری از آنهاست نه این علوم تجربی که ما داریم بعد از مرگ خبری از آنهاست ما یک سلسله معارف تجریدی می‌خواهیم آنچه مربوط به ملکوت است فرمود هر چیزی ملکوتی دارد به وجود مبارک ابراهیم خلیل(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) ملکوت آسمان‌ها و زمین را خدا نشان داد فرمود: ﴿وَکَذلِکَ نُرِی﴾ این فعل مضارع که مفید استمرار است نشانه آن است که این ارائه, مستمر بود ﴿وَکَذلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[17] به ما هم در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» فرمود شما در ملکوت آسمان و زمین نگاه کنید ﴿أَوَ لَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[18] بعد هم به ما فرمود هر چیزی ملکوتی دارد ﴿فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ﴾[19] ملکوت هر چیزی به دست خدای سبحان است اگر ما اینها را ببینیم کم و بیش برای بعد از مرگ ذخیره‌ای داریم, نشد, ﴿تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ﴾[20] است این مُلک, مشکلات دنیا را حل می‌کند اما بعد از مرگ دستمان خالی است آ‌نجا چه خبر است و ابدیّت ما هم با آنها تأمین می‌شود لذا فرمودند عده‌ای در برزخ همین‌طور رها هستند «یلهی عنهم»[21] اصلاً معلوم نیست خواب‌اند بیدارند در چه حالت‌اند خب حیف است انسان به جایی برسد که اصلاً خوابِ محض باشد همان‌طوری که در دنیا خواب است آنجا هم خواب باشد فرمود شما وقتی آنجا رفتید سعی کنید سؤالات علمی داشته باشید این سؤالات علمی را محضر حضرت مطرح کنید گاهی با سؤالات علمی, آیه‌ای نازل می‌شد برکاتی نازل می‌شد که خیلی‌ها استفاده می‌کردند.
چگونگی ارتباط متقابل مردم و همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
درباره همسران پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) فرمود بیت نبوّت را شما حفظ کنید, بالأخره اینها که معصومه نیستند شما هم که معصوم نیستید بهتر است که شما ﴿مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ سؤال بکنید آنها هم ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ﴾[22] را رعایت کنند ﴿ذلِکُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ﴾.

پیشگیری از اهانت مخالفان با پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ﴾
برخی از مخالفان و منافقان و امثال ذلک, اینها به این فکر بودند که به بیت نبوت اهانت کنند و راه اهانتشان هم به زعم باطلشان این بود که اگر حضرت مثلاً رحلت کرد با همسران او ازدواج بکنند که این یک نحو دهن‌کجی به بیت نبوّت است این را هم ذات اقدس الهی در دو آیه نهی کرده یکی اینکه فرمود: ﴿وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ﴾[23] اینها مادران شما هستند در سورهٴ «نساء» هم فرمود: ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ﴾[24] این حاکم بر آن ادله است به توسعه موضوع, فرمود مادرهای شما بر شما حرام‌اند اینها هم مادرهای شما هستند که این ﴿وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ﴾ حاکم بر دلیل ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ﴾ است به توسعه موضوع, اینجا هم فرمود: ﴿وَلاَ أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیماً﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . جامع‌الأخبار, ص101.
[2] . سورهٴ بقره, آیهٴ 97; سورهٴ مائده, آیهٴ 46.
[3] . سورهٴ غافر, آیهٴ 78.
[4] . سورهٴ بقره, آیهٴ 223.
[5] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 39.
[6] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 50.
[7] . المیزان, ج16, ص335 و 336.
[8] . المیزان, ج16, ص336.
[9] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 111; سورهٴ شعراء, آیهٴ 36.
[10] . سورهٴ احزاب, آیات 28 و 29.
[11] . سورهٴ بقره, آیهٴ 25؛ سورهٴ آل عمران, آیهٴ 15؛ سورهٴ نساء, آیهٴ 57.
[12] . معدن‌الجواهر (کراجکی), ص31.
[13] . جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج22، ص 23.
[14] . سورهٴ فصلت, آیهٴ 54.
[15] . سورهٴ مریم, آیهٴ 64.
[16] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129.
[17] . سورهٴ انعام, آیهٴ 75.
[18] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 185.
[19] . سورهٴ یس, آیهٴ 83.
[20] . سورهٴ ملک, آیهٴ 1.
[21] . المسائل السرویة (شیخ مفید), ص63.
[22] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 32.
[23] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 6.
[24] . سورهٴ نساء, آیهٴ 23.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 32:57

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی