- 4643
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 12 - 21 سوره لیل
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره لیل- آیه 12- 21
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى
وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى
فَأَنذَرْتُکُمْ نَاراً تَلَظَّى
لَا یَصْلاَهَآ إِلَّا الْأَشْقَى
الَّذِى کَذَّبَ وَتَوَلَّى
وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى
الَّذِى یُؤْتِى مَالَهُ یَتَزَکَّى
وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى
إِلَّا ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى
وَلَسَوْفَ یَرْضَى
ترجمه
همانا هدایت (مردم) بر عهده ماست.
و بى شک آخرت و دنیا از آنِ ماست.
پس شما را از آتشى که زبانه مى کشد بیم دادم.
(آتشى که) جز بدبختترین افراد در آن در نیاید.
همان که (حق را) تکذیب کرد و روى بر تافت.
ولى با تقواترین مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد.
همان که مال خود را مىبخشد تا پاک شود.
در حالى که براى احدى (از کسانى که به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى که باید جزا داده شود، نزد او نیست.
جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمى طلبد.
و به زودى خشنود شود.
هدایت کردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «انّ علینا للهدى» ولى پذیرش آن از سوى مردم حتمى نیست. چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و امّا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى»
«تلظّى»، شعله آتش بدون دود است که سوزندگى زیادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لایصلاها الاّ الاشقى» در کلمه «صَلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شاید «نارًا تلظّى» که نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و سایر مجرمان به انواع دیگرى از آتش گرفتار شوند.
آیه «و لسوف یرضى» را دو گونه مىتوان معنا کرد: یکى آنکه انسان با رسیدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، دیگر آنکه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد یعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در کنار هم آمده است: «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»، «ارجعى الى ربّک راضیة مرضیة»
پیام ها
1- یکى از سنّتهاى الهى که خداوند بر خود واجب کرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «انّ علینا للهدى»
2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنیاز است. «و انّ لنا للآخرة و الاولى»
3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فانذرتکم» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى کسى است که دنیا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نکره آمده است.
5 - شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. «الاشقى... الاتقى» (کسى که آن همه نشانههاى هدایت را نادیده بگیرد بدبختترین است «اشقى، الّذى کذّب و تولىَّ»
6- تقوا، همراه کمک به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سیجنّبها الاتقى الّذى یؤتى ماله»
7- کمک به محرومان، شیوه دائمى پرهیزگاران است. «یؤتى»
8 - کمک از مال شخصى ارزش است. «ماله»
9- نشانه تقوا، کمکهاى مالى خالصانه است. «الاتقى الّذى یوتى ماله»
10- کمک به فقرا، راهى است براى تزکیه و خودسازى. «یؤتى ماله یتزکى»
11- کمکهاى مالى که براساس جبران خوبىهاى دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لاَحدٍ عنده من نعمة» (انفاقى ارزش بالایى دارد که انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چیز دیگرى نیست. «الاّ ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «الاّ ابتغاء وجه ربّه»
14- انفاق باید در راههاى خداپسندانه باشد. «یؤتى ماله... ابتغاء وجه ربّه»
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو کنید که پاداش اعلى مرحمت مى کند. «ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مى رسد و همواره از خداوند خشنود است. «و لسوف یرضى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى
وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى
فَأَنذَرْتُکُمْ نَاراً تَلَظَّى
لَا یَصْلاَهَآ إِلَّا الْأَشْقَى
الَّذِى کَذَّبَ وَتَوَلَّى
وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى
الَّذِى یُؤْتِى مَالَهُ یَتَزَکَّى
وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى
إِلَّا ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى
وَلَسَوْفَ یَرْضَى
ترجمه
همانا هدایت (مردم) بر عهده ماست.
و بى شک آخرت و دنیا از آنِ ماست.
پس شما را از آتشى که زبانه مى کشد بیم دادم.
(آتشى که) جز بدبختترین افراد در آن در نیاید.
همان که (حق را) تکذیب کرد و روى بر تافت.
ولى با تقواترین مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد.
همان که مال خود را مىبخشد تا پاک شود.
در حالى که براى احدى (از کسانى که به آنان مال مىبخشد،) نعمت و منتى که باید جزا داده شود، نزد او نیست.
جز رضاى پروردگار بلند مرتبهاش، نمى طلبد.
و به زودى خشنود شود.
هدایت کردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «انّ علینا للهدى» ولى پذیرش آن از سوى مردم حتمى نیست. چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و امّا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى»
«تلظّى»، شعله آتش بدون دود است که سوزندگى زیادترى دارد.
خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لایصلاها الاّ الاشقى» در کلمه «صَلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شاید «نارًا تلظّى» که نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و سایر مجرمان به انواع دیگرى از آتش گرفتار شوند.
آیه «و لسوف یرضى» را دو گونه مىتوان معنا کرد: یکى آنکه انسان با رسیدن به اهدافش از خدا راضى مىشود، دیگر آنکه خداوند از او راضى مىشود. البتّه در قرآن، هر دو مورد یعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در کنار هم آمده است: «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه»، «ارجعى الى ربّک راضیة مرضیة»
پیام ها
1- یکى از سنّتهاى الهى که خداوند بر خود واجب کرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «انّ علینا للهدى»
2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنیاز است. «و انّ لنا للآخرة و الاولى»
3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فانذرتکم» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى کسى است که دنیا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نکره آمده است.
5 - شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. «الاشقى... الاتقى» (کسى که آن همه نشانههاى هدایت را نادیده بگیرد بدبختترین است «اشقى، الّذى کذّب و تولىَّ»
6- تقوا، همراه کمک به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سیجنّبها الاتقى الّذى یؤتى ماله»
7- کمک به محرومان، شیوه دائمى پرهیزگاران است. «یؤتى»
8 - کمک از مال شخصى ارزش است. «ماله»
9- نشانه تقوا، کمکهاى مالى خالصانه است. «الاتقى الّذى یوتى ماله»
10- کمک به فقرا، راهى است براى تزکیه و خودسازى. «یؤتى ماله یتزکى»
11- کمکهاى مالى که براساس جبران خوبىهاى دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لاَحدٍ عنده من نعمة» (انفاقى ارزش بالایى دارد که انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چیز دیگرى نیست. «الاّ ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «الاّ ابتغاء وجه ربّه»
14- انفاق باید در راههاى خداپسندانه باشد. «یؤتى ماله... ابتغاء وجه ربّه»
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو کنید که پاداش اعلى مرحمت مى کند. «ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مى رسد و همواره از خداوند خشنود است. «و لسوف یرضى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است