- 7628
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 2 سوره جمعه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره جمعه - آیه 2
هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه
اوست که در میان مردم درس ناخوانده، پیامبرى از خودشان مبعوث کرد تا آیات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرک و تفرقه پاک سازد) و کتاب آسمانى و حکمت به آنان بیاموزد و همانا پیش از این در انحراف و گمراهى آشکار بودند.
کلمه «اُمّى»، منسوبِ کلمه «اُمّ» است. اطلاق این کلمه بر مردم مکّه، یا از آن جهت است که مکّه، امّ القرى است، یا از آن جهت که در زبان عربى به کسانى که خواندن و نوشتن را نمىدانند، «اُمّى» مىگویند، زیرا مثل روزى هستند که از مادر متولّد شدهاند.
در حدیثى از امام صادق مىخوانیم: چون مردم مکّه، کتاب و رهبر آسمانى نداشتند، خداوند نسبت اُمّى به آنان داده است وگرنه برخى از آنها توان نوشتن داشتند.
«یزکّیهم»، از مصدر «تزکیه» و ریشه آن، «زکات» به معناى رشد و نموّ همراه با خیر و برکت است. یعنى پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیکو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و کمال رسند.
مراد از «حکمت» در اینجا همان معارف و حقایقى است که از آیات قرآن بر مىآید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینه هاى سعادت او را فراهم مى سازد. چنانکه منکران خدا مىگفتند: «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا» زندگانى ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگرى معرفى مى کند و مى فرماید: «ما هذه الحیاة الدنیا الاّ لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان»، این دنیا، جز بازى و سرگرمى نیست و زندگانى واقعى در آخرت است.
«حکمت»، جداى از «کتاب» نیست، بلکه یکى از اوصافِ آن است، چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و القرآن الحکیم» و خداوند نیز، کتاب و حکمت را در کنار هم، بر پیامبر نازل کرده است: «و انزل اللّه علیک الکتاب و الحکمة». بنابراین مراد از تعلیم کتاب و حکمت که وظیفه پیامبر است، «یعلّمهم الکتاب و الحکمة» تعلیم قرآن سراسر حکمت است که به مردم بینشِ درست زندگى کردن را مىآموزد.
در آیه 129 سوره بقره، حضرت ابراهیم (ع) از خداوند درخواست کرد که پیامبرى با چنین ویژگىهایى که در این آیه مطرح شده را در میان مردم مبعوث کند؛ در این آیه استجابت آن دعا را مىبینیم. در حدیث مى خوانیم که پیامبر اکرم فرمود: «أنا دعوة أبى ابراهیم» یعنى من دعاى مستجاب شده پدرم ابراهیم هستم.
در آیه قبل، سخن از خداوندِ حکیم بود، در این آیه، یکى از نشانه هاى حکمت خدا، بعثت پیامبر و یکى از دلایل بعثت انبیا تعلیم حکمت به مردم معرفى شده است.
در قرآن، چهل و شش مرتبه از ضلالت و گمراهى و انحراف سخن به میان آمده و در بیشتر موارد کلمه «ضلال» همراه با «مبین» آمده و گاهى نیز تعبیر به «ضلال کبیر» و «ضلال بعید» شده است؛ با یک نگاه کوتاه در مىیابیم که پیامبر اکرم مردم را:
از فرزند کشى به فرزند دوستى،
از جهل به علم،
از غارت اموال دیگران به ایثار و گذشت از اموال خود،
از رباخوارى به کسب و کار حلال،
از شرک به توحید،
از تفرقه به وحدت،
از خرافات به حقیقت،
از ذلّت به عزّت،
و در یک کلام، از ضلالت به هدایت رهنمون ساخت.
چنانکه جعفر بن ابیطالب، در نزد نجاشى پادشاه حبشه، در وصف پیامبر اسلام گفت: ما مردمى بودیم که بت مىپرستیدیم، مردار مىخوریم، کارهاى زشت انجام مىدادیم، رشته خویشاوندى را بریده بودیم، حق همسایگان را رعایت نمىکردیم، افراد قوى به افراد ضعیف رحم نمى کردند و... تا این که خداوند پیامبرى از میان ما برانگیخت و او ما را به ارزشهاى انسانى فرمان داد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
سؤال: آیا پیامبر اسلام تنها بر اُمّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّد (ص) در میان مردم مکّه ظهور کرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولى نامه هایى که آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤساى قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است که دعوت آن حضرت، محدود به جزیرةالعرب و یا قوم عرب نبوده است.
پیام ها
1- بعثت پیامبران کارى الهى است. «هو الّذى بعث»
2- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بعث»
3- برخاستن پیامبر از یک جامعه امّى و آنگاه پرچمدارى علم و حکمت، یک معجزه الهى است. «بعث فى الامّیین رسولاً»
4- رهبر جامعه اسلامى باید از مردم، «رسولاً منهم» و در مردم باشد. «فى الامّیین»
5 - تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزکیه و تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است «یتلوا... یزکّیهم... یعلّمهم». (چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «اتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه» از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقایقى را به شما بیاموزد).
6- تزکیه و خودسازى باید در سایه مکتب انبیا و آیات الهى باشد. (ریاضتها و رهبانیت هایى که در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعى انحراف است.) «یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم»
7- تزکیه و تعلیم در رأس برنامه هاى انبیاست. «یزکّیهم و یعلّمهم»
8 - در مکتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فکرى، در کنار بینش و بصیرت مطرح است. «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»
9- در محیط فاسد نیز مى توان کار تربیتى کرد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
10- براى درک زحمتهاى پیامبران الهى، باید به وضعیّت فرهنگى و اخلاقى مردم زمان آنها توجه کرد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیِهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه
اوست که در میان مردم درس ناخوانده، پیامبرى از خودشان مبعوث کرد تا آیات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرک و تفرقه پاک سازد) و کتاب آسمانى و حکمت به آنان بیاموزد و همانا پیش از این در انحراف و گمراهى آشکار بودند.
کلمه «اُمّى»، منسوبِ کلمه «اُمّ» است. اطلاق این کلمه بر مردم مکّه، یا از آن جهت است که مکّه، امّ القرى است، یا از آن جهت که در زبان عربى به کسانى که خواندن و نوشتن را نمىدانند، «اُمّى» مىگویند، زیرا مثل روزى هستند که از مادر متولّد شدهاند.
در حدیثى از امام صادق مىخوانیم: چون مردم مکّه، کتاب و رهبر آسمانى نداشتند، خداوند نسبت اُمّى به آنان داده است وگرنه برخى از آنها توان نوشتن داشتند.
«یزکّیهم»، از مصدر «تزکیه» و ریشه آن، «زکات» به معناى رشد و نموّ همراه با خیر و برکت است. یعنى پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیکو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و کمال رسند.
مراد از «حکمت» در اینجا همان معارف و حقایقى است که از آیات قرآن بر مىآید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینه هاى سعادت او را فراهم مى سازد. چنانکه منکران خدا مىگفتند: «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا» زندگانى ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگرى معرفى مى کند و مى فرماید: «ما هذه الحیاة الدنیا الاّ لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان»، این دنیا، جز بازى و سرگرمى نیست و زندگانى واقعى در آخرت است.
«حکمت»، جداى از «کتاب» نیست، بلکه یکى از اوصافِ آن است، چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «و القرآن الحکیم» و خداوند نیز، کتاب و حکمت را در کنار هم، بر پیامبر نازل کرده است: «و انزل اللّه علیک الکتاب و الحکمة». بنابراین مراد از تعلیم کتاب و حکمت که وظیفه پیامبر است، «یعلّمهم الکتاب و الحکمة» تعلیم قرآن سراسر حکمت است که به مردم بینشِ درست زندگى کردن را مىآموزد.
در آیه 129 سوره بقره، حضرت ابراهیم (ع) از خداوند درخواست کرد که پیامبرى با چنین ویژگىهایى که در این آیه مطرح شده را در میان مردم مبعوث کند؛ در این آیه استجابت آن دعا را مىبینیم. در حدیث مى خوانیم که پیامبر اکرم فرمود: «أنا دعوة أبى ابراهیم» یعنى من دعاى مستجاب شده پدرم ابراهیم هستم.
در آیه قبل، سخن از خداوندِ حکیم بود، در این آیه، یکى از نشانه هاى حکمت خدا، بعثت پیامبر و یکى از دلایل بعثت انبیا تعلیم حکمت به مردم معرفى شده است.
در قرآن، چهل و شش مرتبه از ضلالت و گمراهى و انحراف سخن به میان آمده و در بیشتر موارد کلمه «ضلال» همراه با «مبین» آمده و گاهى نیز تعبیر به «ضلال کبیر» و «ضلال بعید» شده است؛ با یک نگاه کوتاه در مىیابیم که پیامبر اکرم مردم را:
از فرزند کشى به فرزند دوستى،
از جهل به علم،
از غارت اموال دیگران به ایثار و گذشت از اموال خود،
از رباخوارى به کسب و کار حلال،
از شرک به توحید،
از تفرقه به وحدت،
از خرافات به حقیقت،
از ذلّت به عزّت،
و در یک کلام، از ضلالت به هدایت رهنمون ساخت.
چنانکه جعفر بن ابیطالب، در نزد نجاشى پادشاه حبشه، در وصف پیامبر اسلام گفت: ما مردمى بودیم که بت مىپرستیدیم، مردار مىخوریم، کارهاى زشت انجام مىدادیم، رشته خویشاوندى را بریده بودیم، حق همسایگان را رعایت نمىکردیم، افراد قوى به افراد ضعیف رحم نمى کردند و... تا این که خداوند پیامبرى از میان ما برانگیخت و او ما را به ارزشهاى انسانى فرمان داد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
سؤال: آیا پیامبر اسلام تنها بر اُمّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّد (ص) در میان مردم مکّه ظهور کرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولى نامه هایى که آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤساى قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است که دعوت آن حضرت، محدود به جزیرةالعرب و یا قوم عرب نبوده است.
پیام ها
1- بعثت پیامبران کارى الهى است. «هو الّذى بعث»
2- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بعث»
3- برخاستن پیامبر از یک جامعه امّى و آنگاه پرچمدارى علم و حکمت، یک معجزه الهى است. «بعث فى الامّیین رسولاً»
4- رهبر جامعه اسلامى باید از مردم، «رسولاً منهم» و در مردم باشد. «فى الامّیین»
5 - تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزکیه و تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است «یتلوا... یزکّیهم... یعلّمهم». (چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «اتّقوا اللّه و یعلّمکم اللّه» از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقایقى را به شما بیاموزد).
6- تزکیه و خودسازى باید در سایه مکتب انبیا و آیات الهى باشد. (ریاضتها و رهبانیت هایى که در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعى انحراف است.) «یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم»
7- تزکیه و تعلیم در رأس برنامه هاى انبیاست. «یزکّیهم و یعلّمهم»
8 - در مکتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فکرى، در کنار بینش و بصیرت مطرح است. «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»
9- در محیط فاسد نیز مى توان کار تربیتى کرد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
10- براى درک زحمتهاى پیامبران الهى، باید به وضعیّت فرهنگى و اخلاقى مردم زمان آنها توجه کرد. «و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است