- 923
- 1000
- 1000
- 1000
موانع شادی و آرامش در زندگی، جلسه هفتم
سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "موانع شادی و آرامش در زندگی"، جلسه هفتم، سال 1397
بحث موانع شادی را داریم و مانعی که امروز بحث میکنیم بحث مونا هست که در روایات به معنای آرزو و تمنا معنا شده است. ساختار وجودی انسان پنج بخش است. بخش جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی که این بخش بینهایت طلب است. اساساً انسان در برخورد با هر کمالی بعد از یک مدت دلزده میشود و بهتر و بالاتر را طلب میکند و حد یَقِف ندارد. دلیلش هم این است که چون انسان در بخش فوق اخلاقیش بینهایت طلب است، بنابراین اگر با خود بینهایت این خلأ را پر کند خودش را با کمال بینهایت مطلق یعنی خداوند پیوند میدهد و همیشه آرام است. ولی اگر با معشوقه اصلی نتواند این خلأ را پر کند به بخشهای پایینی نزول میکند و در این چهار مرحله پایینی، انسان گرفتار آرزو طلبی میشود و هرگز به آرامش نمیرسد و دائماً روحش احساس نارضایتی میکند و لذا اگر کسی از ابتدا آرزوهایش را درست بچیند و متوجه باشد کیست و چه کسی هست و به باور برسد آرزوهایش هم فراتر از جنسیتش میرود و به آرزوهای بالا میرسد. اما اگر چینش آرزوها غلط باشد در دور باطل میماند و این خلأ هرگز پر نمیشود. انسان اگر در بحث آرزوها روحش را تربیت نکند، روحش گدا پرورش مییابد و همیشه احساس نارضایتی دارد. امیرالمومنین در کلامی میفرمایند: بدانید که آرزوها عقل شما را از بین میبرد و علاقه و شیفتگی انسان او را کر و کور میکند و قدرت تفکر انسان از دست میرود و نمیتواند درست تصمیم بگیرد. آرزو وقتی به سراغ انسان میآید عقل و شعور انسان را میگیرد. در روایت داریم که آدم جاهل چیزهایی را آرزو میکند که به آنها نمیرسد، چون آرزو انسان را تشویق میکند به غفلت از خود حقیقیش. شادی و آرامش دو شرط اصلی مؤمن است. ولی انسانی که از خودش غافل میشود؛ نه شادی دارد و نه آرامش و دنیا و آخرتش را هم از دست میدهد.
بحث موانع شادی را داریم و مانعی که امروز بحث میکنیم بحث مونا هست که در روایات به معنای آرزو و تمنا معنا شده است. ساختار وجودی انسان پنج بخش است. بخش جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی که این بخش بینهایت طلب است. اساساً انسان در برخورد با هر کمالی بعد از یک مدت دلزده میشود و بهتر و بالاتر را طلب میکند و حد یَقِف ندارد. دلیلش هم این است که چون انسان در بخش فوق اخلاقیش بینهایت طلب است، بنابراین اگر با خود بینهایت این خلأ را پر کند خودش را با کمال بینهایت مطلق یعنی خداوند پیوند میدهد و همیشه آرام است. ولی اگر با معشوقه اصلی نتواند این خلأ را پر کند به بخشهای پایینی نزول میکند و در این چهار مرحله پایینی، انسان گرفتار آرزو طلبی میشود و هرگز به آرامش نمیرسد و دائماً روحش احساس نارضایتی میکند و لذا اگر کسی از ابتدا آرزوهایش را درست بچیند و متوجه باشد کیست و چه کسی هست و به باور برسد آرزوهایش هم فراتر از جنسیتش میرود و به آرزوهای بالا میرسد. اما اگر چینش آرزوها غلط باشد در دور باطل میماند و این خلأ هرگز پر نمیشود. انسان اگر در بحث آرزوها روحش را تربیت نکند، روحش گدا پرورش مییابد و همیشه احساس نارضایتی دارد. امیرالمومنین در کلامی میفرمایند: بدانید که آرزوها عقل شما را از بین میبرد و علاقه و شیفتگی انسان او را کر و کور میکند و قدرت تفکر انسان از دست میرود و نمیتواند درست تصمیم بگیرد. آرزو وقتی به سراغ انسان میآید عقل و شعور انسان را میگیرد. در روایت داریم که آدم جاهل چیزهایی را آرزو میکند که به آنها نمیرسد، چون آرزو انسان را تشویق میکند به غفلت از خود حقیقیش. شادی و آرامش دو شرط اصلی مؤمن است. ولی انسانی که از خودش غافل میشود؛ نه شادی دارد و نه آرامش و دنیا و آخرتش را هم از دست میدهد.
کاربر مهمان