display result search
- 569
- 1000
- 1000
- 1000
زندگی پس از زندگی - فضانورد
قسمت سیزدهم از سری اول برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محسن لوینه نسب
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای محسن لوینه نسب را می شنویم:
شوخی های کودکانه با برادران و احساس خفگی و کمی بعد احساس سبکی و دیدن کشتی برادرها از زیر سقف اتاق
توجه به سقف و عبور از آن و صعود به سمت بالا و مشاهده همه لحظات زندگی از کودکی در زمان بسیار کوتاهی
دور شدن از سطح زمین و صدا کردن مردم برای کمک و بالاتر رفتن از دکل شهرداری و رسیدن به ابرها و احساس ترس و وحشت
سیر کردن در فضا و نزدیک شدن به یک ستاره پرنور و دیدن کره زمین همچون توپی کوچک
ایستادن در سطح آن ستاره پرنور و دیدن خانه هایی مثل قلعه و دری که باز شد و دو نفر قدبلند از پله های آن پایین آمدند در حالیکه قدم نمی زدند بلکه پرواز می کردند
ترس از نگاه کردن به صورت آن دو نفر و آنها که پرسیدند از مرگ نمی ترسی؟ و اینکه نگران نباش و همراه ما بیا که تو را به جای خوبی می بریم
پشیمانی از رفتن به همراه آن دو نفر و به یاد برادرها و مادر افتادن و درخواست برگشتن پیش خانواده و التماس از خدا برای بازگشت به دنیا
قبول شدن درخواست و رها شدن در فضا و اینبار با سرعتی بسیار زیاد به سمت زمین برگشتن و رسیدن به سقف اتاق و دیدن جابجا شدن برادرها در اتاق و برگشت روح به جسم همزمان با شنیدن صدای جیغ مادر
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای محسن لوینه نسب را می شنویم:
شوخی های کودکانه با برادران و احساس خفگی و کمی بعد احساس سبکی و دیدن کشتی برادرها از زیر سقف اتاق
توجه به سقف و عبور از آن و صعود به سمت بالا و مشاهده همه لحظات زندگی از کودکی در زمان بسیار کوتاهی
دور شدن از سطح زمین و صدا کردن مردم برای کمک و بالاتر رفتن از دکل شهرداری و رسیدن به ابرها و احساس ترس و وحشت
سیر کردن در فضا و نزدیک شدن به یک ستاره پرنور و دیدن کره زمین همچون توپی کوچک
ایستادن در سطح آن ستاره پرنور و دیدن خانه هایی مثل قلعه و دری که باز شد و دو نفر قدبلند از پله های آن پایین آمدند در حالیکه قدم نمی زدند بلکه پرواز می کردند
ترس از نگاه کردن به صورت آن دو نفر و آنها که پرسیدند از مرگ نمی ترسی؟ و اینکه نگران نباش و همراه ما بیا که تو را به جای خوبی می بریم
پشیمانی از رفتن به همراه آن دو نفر و به یاد برادرها و مادر افتادن و درخواست برگشتن پیش خانواده و التماس از خدا برای بازگشت به دنیا
قبول شدن درخواست و رها شدن در فضا و اینبار با سرعتی بسیار زیاد به سمت زمین برگشتن و رسیدن به سقف اتاق و دیدن جابجا شدن برادرها در اتاق و برگشت روح به جسم همزمان با شنیدن صدای جیغ مادر
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است