display result search
منو
تفسیر آیات 10 تا 14 سوره سبأ

تفسیر آیات 10 تا 14 سوره سبأ

  • 1 تعداد قطعات
  • 33 دقیقه مدت قطعه
  • 102 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 10 تا 14 سوره سبأ"
- نقل معجزات در سوَر مکّی برای حکمت, جدال احسن و موعظه؛
- وابستگی معجزه و کرامت به طهارت روح نه تعلیم و تعلّم؛
- پیامد تلخ ولایت‌گریزی و ثمره شیرین پذیرش آن.


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا داوُد مِنَّا فَضْلاً یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ (10) أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (11) وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ (12) یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ داود شُکْراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ (13) فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ(14)﴾

نقل معجزات در سوَر مکّی برای حکمت, جدال احسن و موعظه
چون سورهٴ مبارکهٴ «سبأ» در مکه نازل شد و عناصر محوری سوَر مکّی, اصول دین یعنی توحید و وحی و نبوّت و همچنین خطوط کلی فقه و اخلاق و حقوق است برخی از معجزات گذشته را ذات اقدس الهی در سوَر مکّی بیان می‌کند تا هم برای مؤمنان حکمت باشد هم برای دیگران جدال احسن باشد هم برای افراد متوسط, موعظه حسنه.
بیان قدرت غیبی الهی در عطابخشی به داوود و سلیمان(علیهما السلام)
کفار و یهودی‌ها و مسیحی‌ها گرچه در مکه کمتر بودند ولی آثار اهل کتاب به مکه رسیده است جریان داوود(سلام الله علیه) و جریان سلیمان(سلام الله علیه) گذشته از آن صبغه نبوّتشان جریان انقلابشان, رهبری‌شان, سلطنت‌شان هم به مردم مکه رسیده است خدای سبحان فضیلت‌هایی که به این پسر و پدر (سلام الله علیهما) مرحمت کرده است اینها را یادآور شد پایان عمر سلیمان(سلام الله علیه) را هم ذکر کرد فرمود اینها قدرت‌های غیبی است که خدای سبحان عطا می‌کند و آن قدرت‌ها را از این راه بیان می‌کند که چیزی در عالَم نیست که مطیع خدای سبحان نباشد نه از کوه‌ها سنگین‌تر چیزی هست و نه از پرنده‌ها پرکِشنده‌تر چیزی هست و نه از آهن چیزی سخت‌تری هست فرمود ما اینها را برای داوود و سلیمان(سلام الله علیهما) نرم و مسخّر کردیم این قدرت هست.
دفاعی بودن قدرت انبیا نه کشتاری بودن آن
مطلب دیگر این است که ما که قدرت داریم و این قدرت را در اختیار انبیا(علیهم السلام) قرار دادیم اینها قدرت حفظی و دفاعی است نه کشتاری, ما بهترین قدرت را در اختیار داوود و سلیمان(سلام الله علیهما) قرار دادیم الآن بهترین استفاده‌ای که آنها از این مهم‌ترین قدرت کردند حفظ خون مردم است ما که قدرت داریم و این قدرت را در اختیار انبیا(علیهم السلام) قرار می‌دهیم اینها قدرت حفظی و دفاعی است نه کشتاری ما بهترین قدرت را در اختیار داوود و سلیمان(سلام الله علیهما) قرار دادیم الآن بهترین استفاده‌ای که آنها از این مهم‌ترین قدرت کردند حفظ خون مردم است ما این آهن‌ها را در دست داوود پیغمبر نرم کرده‌ایم خب آهن برخی‌ها که به این معارف آشنا نیستند خیال کردند که کوره ذوب آهن برای حضرت درست کردند فرمود این‌چنین نبود ما هم برای داوود پیامبر آهن را در دستش مثل موم نرم کردیم هم برای سلیمان(سلام الله علیه) مس را گداخته و روان کردیم مثل آب این‌طور نیست که مس ذاتاً متسلّب باشد چه خدا بخواهد چه خدا نخواهد ـ معاذ الله ـ این‌طور نیست فرمود ما این قطعات مس را مثل همین آب برایش روان کردیم که او بتواند از این مس هر چه بخواهد بسازد. حالا از این آهن چه چیزی می‌سازند؟ آن را ما سیّاف نکردیم نگفتیم شمشیر و دشنه و خنجر بساز، گفتیم زِره بباف تا کسی آسیب نبیند این حرف انبیاست آن ضرورت, گاهی اقتضا می‌کند که مسئله قتل و قتال رخ بدهد وگرنه بهترین و برجسته‌ترین و سودمندترین بهره‌ای که اینها از آهن بردند همان جریان زره‌بافی است.
وابستگی معجزه و کرامت به طهارت روح نه تعلیم و تعلّم
آن روز کافر کم نبود دشمنان دین هم کم نبودند ولی ذات اقدس الهی ذوب مس را در اختیار سلیمان(سلام الله علیه) قرار داد. مسئله زره‌بافی یک صنعت است یک علم است دیگران هم یاد گرفتند لذا فرمود: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ﴾[1] این یک فن است این درس‌خواندن است آدم می‌تواند بعد از مدتی درس بخواند زره‌باف بشود یا سایر صنایع اما آهن سرد سخت را در دست خودش مثل موم نرم کند این راه درس و بحثی نیست مسئله معجزه مسئله کرامت، این فلسفه نیست این حکمت نیست این عرفان نیست این فقه و اصول نیست اینها علم است تصور دارد موضوع دارد محمول دارد تصدیق دارد راه فکری دارد آدم می‌تواند درس بخواند اینها را یاد بگیرد اما کرامت و معجزه به قداست روح وابسته است نمی‌شود کسی درس بخواند به داوود(سلام الله علیه) بگویند تو چه کار کردی که آهن در دست تو مثل موم نرم شد این بفرماید من فلان کار را کردم یا چند بار ذکر گفتم اینها نیست این به قدرت روح و طهارت روح برمی‌گردد این آیه تطهیر کارش این است این قداست کارش این است راه فکری ندارد! یعنی راه فکری ندارد یعنی این‌چنین نیست کسی درس بخواند معجزه بیاورد این به قداست روح وابسته است که به ذات اقدس الهی مرتبط است لذا فرمود: ﴿وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾ نه «علّمناه الانة الحدید» نه اینکه ما به او یاد دادیم که چگونه آهن را مثل موم نرم بکن ما آهن را در دست او مثل موم نرم کردیم.
مخالفت انبیا با کشتار و خونریزی
این یک راه فکری ندارد حالا این قدرت غیبی که برای داوود(سلام الله علیه) حاصل شد او خیلی کار می‌توانست بکند او بهترین شمشیر را می‌توانست بسازد بهترین خنجر و دشنه و تیغ را می‌توانست بسازد اما انبیا برای خونریزی نیامدند انبیا نیامدند که از راه کُشتن کسی را هدایت کنند فرمود تو فقط زره بباف که خون کسی ریخته نشود.
دستور امام صادق(علیه السلام) به فروش سلاح دفاعی به دو گروه متخاصم کافر
یک روایت نورانی را مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) در کتاب کافی نقل کرده که در عصر وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) دو گروه از اهل باطل با هم درگیر شدند آن روزی که جنگ شروع شد خرید و فروش اسلحه بازارش گرم بود مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل می‌کند که کسی آمده خدمت امام(سلام الله علیه) ـ فروختن اسلحه به کفار و کسانی که علیه مسلمان‌ها می‌خواهند استفاده کنند حرام است حمل اسلحه, دادن اسلحه چه رایگان چه با عوض به کسی که برای کشتن مسلمان‌ها این کار را بکند این جزء کسب‌های محرّم است که در مکاسب محرّمه ملاحظه فرمودید ـ عرض کرد که اینها هر دو اهل باطل‌اند و الآن بالأخره بازار اسلحه گرم است با یک قیمت خوبی می‌خرند ما به اینها بفروشیم یا نه.
پیدایی نور بودن معارف توحیدی در کلام معصوم(علیه السلام)
اینکه ما در مزار اینها می‌گوییم «کلامکم نور»[2] این است الآن هم این حرف نور است ما هر چه می‌چشیم بر اثر عمل نکردن به اینهاست حضرت یک بیان کوتاه فرمود, فرمود: «بِعهُما ما یَکُنُّهما»[3] فرمود بله بفروش (یک) اما به هر دو گروه بفروش (دو) اما سلاح‌های کشتاری نفروش سلاح‌های دفاعی بفروش خود و زره و چکمه و اینها بفروش خب این نور نیست؟! نور یعنی همین! فرمود: «بِعهُما ما یَکُنُّهما» کِنان, حفاظ, حجاب، چیزی که جان اینها را حفظ بکند بفروش اگر بشر دنبال چنین چیزی باشد این نور را پیدا بکند ما مشکلی نداریم.
صرف بودجه‌های سنگین غربی‌ها در آدم‌کشی, ثمره دوری از کلام معصوم(علیه السلام)
الآن شما می‌بینید بسیاری از کشورها گرفتار فشار اقتصادی‌اند بارها به عرضتان رسید که شما با یک حساب سرانگشتی بررسی کنید می‌بینید تقریباً شصت یا هفتاد درصد بودجه کُره زمین صرف آدم‌کشی است این نعمت‌های فراوانی که خدا داد بارانی که نازل کرد جو و گندم و برکات و میوه‌هایی که از زمین روئید سایر برکاتی که خدا فراهم کرد اکثری هزینه‌ها صرف آدم‌کشی است سی درصد درآمد کُره زمین صرف نان و آب و لباس و اینهاست این کارخانه‌های اسلحه آدم‌کشی شبانه‌روز دارد کار می‌کند آن‌وقت اینها داعیه دموکراسی دارند اینها داعیه حقوق بشر دارند اینها بشردوست‌اند اینها حقوق بشردوستانه دارند!
شکست, فرجام اداره جامعه از راه دروغ
مشکل این است اگر کسی بخواهد از راه باطل, جامعه‌ای را اداره کند یقیناً شکست می‌خورد برای اینکه اینها دستشان بازتر است ممکن نیست جامعه را بشود از راه باطل و فریب و تبلیغ دروغ اداره کرد اینها دستشان در این جهت بازتر است بنابراین اینکه ما می‌گوییم «کلامکم نور» واقعاً نور است بدون اغراق نور است فرمود بفروش ولی به هر دو گروه بفروش و سلاح دفاعی بفروش.
پیامد تلخ ولایت‌گریزی و ثمره شیرین پذیرش آن
رهبری انقلاب را وجود مبارک داوود به عهده داشت ﴿وَقَتَلَ داود جَالُوتَ﴾[4] مگر کار آسانی بود حرف طالوت را خیلی‌ها نمی‌پذیرفتند عده‌ای را از شهرشان بیرون کردند از سرزمین‌شان بیرون کردند وقتی پیامبر آن عصر به آنها گفت اگر ما فرمانده نظامی برای شما فراهم بکنیم شما حاضرید که زیر پرچم او بجنگید گفتند بله ﴿وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا﴾[5] ما را از سرزمینمان بیرون کردند اگر ما یک رهبر انقلاب داشته باشیم زیر پرچم او می‌جنگیم فرمود طالوت را خدا برای شما قرار داد آنها خب حرف ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ﴾[6] را زدند عده‌ای نپذیرفتند ولی بالأخره وجود مبارک داوود قیام کرد رهبری نظامی را به عهده گرفت ﴿وَقَتَلَ داود جَالُوتَ﴾ شده رئیس مملکت.
تبیین فضل خاص الهی بر داوود(علیه السلام) در آیه ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُدَ مِنَّا...﴾
حالا این داوودی که رهبری انقلاب را به اذن الهی به عهده گرفت و خدا نفرمود ما به او فضل دادیم این ﴿مِنَّا﴾ را اضافه کرد نفرمود «و آتینا فضلاً» فرمود: ﴿آتَیْنَا داود مِنَّا فَضْلاً﴾ ما یک فضل ویژه‌ای به او دادیم اگر فقط «آتینا» گفته بود کافی بود اما فرمود نه, از ماست ما از خودمان چیزی به او دادیم یعنی یک فضل خاصّی دادیم یک عنایت مخصوصی کردیم نبوت دادیم عنایت کردیم ولایت دادیم زبور دادیم و این قدرت‌های رهبری را هم به او دادیم اما به او گفتیم تو زره بباف شمشیر نساز ولو آنها کافرند تا کسی کشته نشود همین حرف را که ذات اقدس الهی به داوود(سلام الله علیه) فرمود همان بیان نورانی در فرمایشات اهل بیت(علیهم السلام) آمده که مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل کرده است که «بعهما ما یکنّهما» لذا فرمود: ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا﴾ با سوگند ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا داود مِنَّا فَضْلاً﴾ همه این تأکیدها نشانه ویژگی آن تفضّل الهی است.
بیان مصادیقی از فضل الهی بر داوود(علیه السلام)
پرسش: استاد! تمام امر ظاهری و واقعی از آنجا مشخص نمیشود؟
پاسخ: خب چرا, برای اینکه اینها هم ایمان آوردند که امنیت واقعی باشد هم سعی کردند خون مردم ریخته نشود تا آنجا که ممکن است کسی روی زمین کشته نشود.
﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا داود مِنَّا فَضْلاً﴾ آن فضل چیست؟ آن مسئله نبوت و اینها سر جایش محفوظ است فرمود: ﴿یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ﴾ کوه‌ها یک تسبیح عمومی دارند اُوب یعنی رجوع, تأویب یعنی رجوع مکرّر که از باب تفعیل است کوه‌ها یک سلسله تسبیح و تحمید و اینها را دارند که ﴿إِن مِن شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾‌[7] گاهی مأموریت ویژه‌ای دارند که باید در تحت رهبری کسی قرار بگیرند فرمود ما به سلسله جبال گفتیم تأویبت, ترجیعت, رجوع مکرّرت تحت رهبری وجود مبارک داوود باشد ﴿یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ﴾ این تسبیحت این نماز جماعتت باید به امامت داوود(سلام الله علیه) باشد چون ﴿إِن مِن شَیْ‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾ سلسله جبال این‌طورند, کوه‌ها این‌طورند, سنگ‌ها این‌طورند, ﴿وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ﴾[8] این است, اینکه فرمود برخی از دل‌ها از سنگ ﴿أَشَدُّ قَسْوَةً﴾[9] هستند و برهانش هم این است که ﴿وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ﴾ سرّش همین است فرمود برخی از سنگ‌ها هستند که از ترس خدا جابه‌جا می‌شوند ما اینها را باید باور کنیم اگر کسی آن چشم درونش باز بود و دید, می‌بیند و باور می‌کند اگر برهان عقلی باشد مطابق برهان عقلی می‌پذیرد نبود, باید به عقل معتبر اعتنا کنند و آن نقل معتبر همین است که فرمود بعضی از سنگ‌ها از ترس خدا جابه‌جا می‌شوند ولی دلِ برخی‌ها سنگین‌تر از سنگ است هیچ تکان نمی‌خورد ﴿یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» جریان داوود و سلیمان(سلام الله علیهما) گذشت در آیه 79 سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» این بود که ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمانَ وَکُلّاً آتَیْنَا حُکْماً وَعِلْماً وَسَخَّرْنَا مَعَ داود الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ﴾ تسبیح همان تحمید حق است سبحان الله گفتن است تنزیه حق است و مانند آن برخی‌ها خیال کردند این از سنخ سباحت و حرکت است[10] فرمود: ﴿وَسَخَّرْنَا مَعَ داود الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ ٭ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ﴾[11] ما راه زره‌بافی را که یک جامه نظامی و یک لباس نظامی است به او آموختیم این در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» بود جریان سلیمان هم هست که باز در آیات بعد می‌خوانیم. فرمود: ﴿یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّیْرَ﴾ پرنده‌ها که در رمیدن ممتازند و هرگز انس نمی‌گیرند ما اینها را تابع رهبری داوود(سلام الله علیه) قرار دادیم آنها هر جا احساس امنیت بکنند همان‌جا پر می‌کشند می‌مانند ﴿وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾ نه «علّمناه الانة الحدید» اینها که درست این معارف برایشان نبود خیال کردند ـ فخررازی نقل می‌کند البته رد می‌کند که برخی‌ها خیال کردند ـ این کوره ذوب آهن ذوب مس در اختیار حضرت داوود و سلیمان بود که اینها مثلاً آهن را آب می‌کردند مس را آب می‌کردند و روی آن وسایل صنعتی می‌ساختند[12] از این سنخ نبود فرمود اینها را ما آوردیم ما به داوود(سلام الله علیه) گفتیم ﴿أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ﴾ این سابغات موصوف است و صفتش محذوف است یعنی دروع سابغه زره‌های سابغ نه آن روزنه‌هایش خیلی تنگ باشد که آن نظامی را خفه کند نه خیلی گشاد باشد که تیر بتواند عبور کند طوری باشد که منظم باشد تقدیر, هندسی, قدر, اندازه این گونه است ﴿وَقَدِّرْ فِی السَّرْدِ﴾ سَرد یعنی توالی این حلقه‌ها, نظم این حلقه‌ها, پیامد و پشت‌سر هم بودن این حلقه‌ها باید طوری باشد که نه خیلی تنگ باشد که آن نظامی که این جامه نظامی را در بر کرده را خفه کند و عرق بیاورد و برای او دشوار باشد یک راه نفس هم به او بدهید نه خیلی هم گشاد باشد که تیر بتواند عبور کند ﴿وَقَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ﴾ گذشته از اینکه به نحو عموم دستور عمل صالح می‌دهد آن خصوصیاتش را هم مشخص می‌کند این برای پدر.
هبةالله بودن سلیمان برای داوود(علیهما السلام)
خود پسر هم جزء مواهب الهی بود که خدای سبحان می‌فرماید ما چندین هبه به داوود دادیم یکی از آن هبه‌های ما این است که به او چنین فرزندی دادیم ﴿وَوَهَبْنَا لِداود سُلَیْمَانَ﴾[13] سلیمان, هبة الله است بخشش خداست نسبت به داوود لذا بعد از ذکر داوود, جریان سلیمان(سلام الله علیهما) را ذکر می‌کند.
تبیین بعضی از تفضل‌های الهی بر سلیمان پیامبر(علیه السلام)
﴿وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا﴾ حالا این به اختیار آن حضرت بود ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ بامداد به اندازه راه یک ماهه می‌رفتند آن روز بیش از این دیگر لازم نبود ﴿وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ شامگاه یعنی بعدازظهر به اندازه راه یک ماهه می‌رفتند مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) در تبیان از بعضی از مفسّرین گذشته نقل می‌کند که صبح وقتی وجود مبارک سلیمان سوار این باد می‌شد و این باد سلیمان را حرکت می‌داد گاهی از شام به بیت‌المقدس می‌آورد از آنجا به اصتخر که یکی از سرزمین‌های اصفهان است می‌برد آنجا خواب قیلوله‌ای داشتند از اصتخر که گوشه‌ای از سرزمین اصفهان است شامگاه به کابل می‌رسیدند[14] حالا فردا دوباره برمی‌گشتند یا جای دیگر می‌رفتند حرف دیگر است این را مرحوم شیخ طوسی در تبیان از بعضی از مفسّران گذشته نقل می‌کند به هر تقدیر صبح تا ظهر راه یک ماهه می‌رفتند و ظهر تا غروب راه یک ماهه یعنی یک روز به اندازه شصت روز حرکت می‌کردند ﴿غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ﴾ این برای سلیمان(سلام الله علیه) بود ﴿وَأَسَلَنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ﴾ که همان مس باشد چشمه مس را ما برای او سائل و روان کردیم سیل‌گونه دیگر احتیاجی به کوره ذوب مس نداشته باشد اگر این روان باشد این هم نظیر موم می‌شود در دستشان, به هر صورتی که می‌خواستند در می‌آوردند ظرف‌های کوچک ظرف‌های بزرگ, دیگ‌های کوچک دیگ‌های بزرگ خب آن لشکرها و قشون را که بخواهند آب بدهند یا غذا بدهند ﴿جِفَانٍ کَالْجَوَابِ﴾ می‌خواهند جَواب این حوضچه است سطل‌های بزرگی که برای نظامی‌ها و ارتشی‌های سابق بود الآن برخی از آنها در موزه‌ها هست این سطل بزرگ به اندازه حوضچه کوچکی است ساختن یک کاسه بزرگ به اندازه حوض از مسِ روان خیلی آسان است الآن اگر یک مختصر گِل روانی باشد انسان به آسانی می‌تواند این را به صورت یک حوضچه در بیاورد فرمود این خیلی آسان بود به آسانی این مس آب‌شده را که روان بود در اختیار خدمتگزاران سلیمان(سلام الله علیه) قرار می‌دادیم که او هر کاری می‌خواست بکند.
اجنّه در تسخیر سلیمان(علیه السلام) همراه با نکاتی پیرامون جن
﴿وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾ جن هم مستحضرید مثل انس است؛ مسلمان دارند کافر دارند شیعه دارند سنی دارند منافق دارند سیدناالاستاد مرحوم علامه طباطبایی از بعضی از بزرگان نقل می‌کرد که آنها که رابطه داشتند گفتند برخی از همین جن‌ها می‌گفتند در ماها سنّی ما نداریم برای اینکه در جمع ما هنوز پیرمردانی هستند که غدیر را درک کردند در ما سنّی نیست غرض این است که اینها همه گونه هستند و مسلمان دارند کافر دارند شیعه دارند سنی دارند منافق دارند مزاحم دارند مرافق دارند اینها حالا مسلمان‌هایشان, شیعه‌هایشان کاری به کار کسی ندارند تسخیر اینها هم مستحضرید که جزء کارهای حرام است کسب از این راه هم جزء کسب‌های محرّم است.
کیفیت استفاده سلیمان و داوود از آهن و مس
پرسش: ببخشید! اگر که حضرت داوود(علیه السّلام) کورهٴ ذوب آهن نداشته مانند چشمه به اصطلاح آهن بود میآمد بیرون کیفیتش چگونه بوده؟
پاسخ: حضرت همین که دست می‌زد مثل اینکه وجود مبارک موسای کلیم وقتی دیگران آن عصا را دست می‌زدند عصا بود حضرت که دست می‌زد اراده می‌کرد می‌شد مار این آهن برای همه آهن سرد بود وجود مبارک داوود همین که دست به این آهن می‌زد این مثل موم نرم بود وجود مبارک سلیمان وقتی که دست به این مس می‌زد این نرم بود که می‌شد کاملاً جابه‌جا بشود.
پرسش: این دیگر آهن نبوده پس پیدایش آهن برایشان چگونه بوده است؟
پاسخ: آن دیگر بر اساس معدن‌های الهی است خدای سبحان فرمود در زمین معدن‌های گوناگونی است بعد از سالیان متمادی معدن پیدا می‌شود اما این آهن برای حضرت مثل موم بود که در دستش نرم بود هر کاری می‌خواست بکند, بکند.﴿وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾.
عذاب سعیر, ثمره سرپیچی از فرمان الهی
آن وقت اگر کسی نافرمانی می‌کرد زیغ یعنی انحراف ﴿فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ﴾[15] همین است زیغ یعنی انحراف, اگر از دستورهای وجود مبارک سلیمان(سلام الله علیه) انحرافی پیدا می‌کردند ﴿وَمَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ﴾ می‌بینید کاملاً لفظ را برگرداند در آنجا فرمود: ﴿بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾ کلمه ربّ را آورد که رحمت و عنایت است برای اینکه این, کار و لطف و فضل الهی است اما آنجا که جای کیفر است جای عِقاب است دیگر سخن از ربّ نیست نفرمود «عن ربّه» فرمود: ﴿وَمَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا﴾ «من یزغ منهم عن ربّه» نفرمود, ﴿عَنْ أَمْرِنَا﴾ که کلمه ربّ, مفید رحمت و برکت و تدبیر و ربوبیت است اما اینجا چون سخن از عذاب است دیگر این ربّ را استعمال نفرمود, فرمود: ﴿وَمَن یَزِغْ﴾ یعنی یَنحرف از این جن‌ها ﴿عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ﴾ حالا خصوص دنیا کما هو الظاهر یا اعم از دنیا و آخرت.
اطاعت‌پذیری اجنّه در ساخت وسایل مورد نیاز سلیمان(علیه السلام)
ما به اینها دستور دادیم که ﴿اعْمَلُوا صَالِحاً﴾ اینها هم برای وجود مبارک سلیمان ﴿یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ﴾ حالا محراب آنچه مخصوص به مسجد است یکی از محتملات است یا آن قسمت‌های برجسته قصر است که سابقاً می‌گفتند شاه‌نشین آن قسمت‌های برجسته را که در حمام‌ها این‌طور بود در اماکن عمومی این‌طور بود در خانه‌ها این‌طور بود آن را می‌گفتند محراب, چه قصر باشد چه در مسجد باشد چه آن جاهای برجسته باشد که اگر کسی بخواهد به آن محراب برسد باید با نردبان برسد جای برجسته‌ای بود که به اصطلاح شاه‌نشین بود که پلّه می‌خواست همه اینها را این جن برای وجود مبارک سلیمان می‌ساختند ﴿یَعْمَلُونَ لَهُ﴾ این عبارت ﴿مِنَ الْجِنِّ﴾ نشانه تبعیض است این‌طور نبود که تمام جن‌ها در اختیار سلیمان(سلام الله علیه) باشند ﴿یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ﴾ مستحضرید شما الآن هم وقتی به کلیسا یا معبد یهودی‌ها می‌روید مسئله مجسّمه و تمثال چه ذی‌روح چه غیر ذی‌روح فراوان است در دین آنها از همان ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾[16] شروع شده تا ﴿مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ﴾ ختم شده در آنها بالأخره حلال بود در مذهب ما اختلافی است برخی‌ها بین ذی‌روح و غیر ذی‌روح فرق گذاشتند تجسیم و غیر تجسیم فرق گذاشتند فتوا به حرمت دادند ولی آنها می‌بینید در معبدها و کلیساهای آنها جریان بهشت و جهنم ترسیم‌شده است با انواع نقوش, فرشته‌ها, جن‌ها, مارهای جهنم, نعمت‌های بهشت, بوستان‌های بهشت, درخت‌های بهشت در کلیساهایشان هست مخصوصاً کلیسای سن‌پترو که برخی‌ها گفتند ساختن آن صد و برخی‌ها گفتند نود سال طول کشید تا این را ساختند ما کاشی‌های معرّق داریم ولی آنها آن سنگ‌های ظریفی که از این کاشی‌های معرّق ما قدری کوچک‌تر است صد سال طول کشید تا این کلیسای سن‌پترو را ساختند وقتی کسی آخر کلیسا می‌ایستد خوب بررسی می‌کند می‌بیند به شکل صلیب است به این آسانی نمی‌شود فهمید که به شکل صلیب ساخته شده باید انتهای سالن این کلیسا برود از دور نگاه بکند معلوم می‌شود که به شکل صلیب ساخته شده به هر تقدیر پر از این نقوش است حالا در دین ما آن حکم نسخ شده و حکم خاصّ خودش را دارد ولی اینکه فرمود تمثال‌ها همین‌طور است از آن ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ شروع کردند به این تماثیل ختم کردند ﴿مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ﴾ که جمع جِفنه است یعنی کاسه, این کاسه‌های کوچک و بزرگ کسی که جمعیّتش کم است با همین کاسه‌های کوچک زندگی می‌کند کسی ارتش دارد نظامی دارد صدها نفر غذاخور دارد این باید کاسه بزرگ باشد که اگر خواستند غذایی درست کنند برای این صد نفر, دویست نفر, دو هزار نفر, سه هزار نفر این باید نظیر یک حوضچه باشد این کاسه بزرگی که از همین مس درست کرده بودند مثل جابیه بود جابیه یعنی حوض‌ ﴿وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ﴾ که جمع جابیه است جابیه به آن حوض می‌گویند, ﴿وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ﴾ قِدر یعنی دیگ, دیگ هم دو قسم است یک قسم یک مقدار کوچک است قابل نقل و انتقال است آشپزخانه می‌برند و می‌آورند و مانند آن, یک قسمت دیگ‌های بزرگ است که در این مراسم ارتش و اینها این‌طوری است که اگر کسی بخواهد چند هزار نفر را غذا بدهد این دیگ‌ها را نمی‌توانند جابه‌جا کنند اگر هم بخواهند بشویند شلنگ می‌آورند همان‌جا می‌شویند این دیگ‌ها راسی است ثابت است مثل جبال رواسی که خدای سبحان فرمود ما جبال را راسی و ثابت قرار دادیم که جلوی لرزه زمین را بگیرد.[17]
امر الهی به شکرگزاری آل‌داوود(علیه السلام)
بعد فرمود: ﴿آلَ داود﴾ یعنی خود وجود مبارک داوود خود وجود مبارک سلیمان(سلام الله علیهما) و بیت آنها و وابسته‌های آنها ﴿اعْمَلُوا آلَ داود شُکْراً﴾ اما بدانید کمتر کسی است که به توفیق شکرگزاری موفق است ﴿وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ﴾.
ناتوانی اجنّه در امور و علوم غیبی
بعد برای اینکه بفهماند جن‌ها درست است که برخی از امور را می‌دانند اما این‌طور نیست که عالِم به غیب باشند سلیمان(سلام الله علیه) گرچه آن جلال و شکوه را داشت ولی وضع پایانی‌اش هم به این صورت ختم شد فرمود: ﴿فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ﴾ حالا وجود مبارک سلیمان(سلام الله علیه) به آنها دستور داده بود هر وقت من با عصا آمدم اینجا تکیه کردم و دارم شما را می‌بینم مرتب باید مشغول کار باشید اینها هر وقت می‌دیدند که وجود مبارک سلیمان ایستاده است اینها کارهایشان را انجام می‌دادند تلاش و کوشش می‌کردند وقتی طبق برخی از نقل‌ها سلیمان(سلام الله علیه) رحلت کرده است در حالی که متّکی به آن عصا بود اینها خیال می‌کردند سلیمان هنوز زنده است مرتب مشغول کار و کوشش بودند تا بالأخره موریانه‌ای این عصا را خورد و این عصا که افتاد وجود مبارک سلیمان افتاد اینها فهمیدند که سلیمان(سلام الله علیه) رحلت کرده است و می‌گفتند اگر ما غیب می‌دانستیم این مدت در کارهای سنگین در زحمت نبودیم ﴿فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ﴾ یعنی بر سلیمان(سلام الله علیه) موت را ﴿مَا دَلَّهُمْ﴾ این جن‌ها را ﴿عَلَی مَوْتِهِ﴾ سلیمان ﴿إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ﴾ عصا را می‌گفتند مِنسئه برای اینکه به وسیله آن چیزی را انسان تأخیر می‌اندازد نسیه در مقابل نقد است انساهُ یعنی او را تأخیر انداخت, فاصله انداخت, جدا کرد, مقداری دور انداخت چون به وسیله عصا چیزهایی تأخیر انداخته می‌شود به آن می‌گویند منسئه یعنی ابزار تأخیر ﴿فَلَمَّا خَرَّ﴾ سلیمان(سلام الله علیه) بعد از اینکه موریانه آن عصا را خورد و عصا افتاد و حضرت هم سقوط کرد ﴿تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ﴾ برای جن روشن شد که ﴿أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ﴾ اگر اینها غیب می‌دانستند و باخبر بودند که سلیمان(سلام الله علیه) رحلت کرده است در این عذاب توانفرسا مرتب شب و روز کار نمی‌کردند اینها مأمور بودند هر وقت سلیمان زنده است و او را در حال حیات متّکیاً علی العصا می‌بینند آن‌طور کارهای توانفرسا را انجام بدهند اما الآن وقتی که رحلت کرده بود دیگر مأمور به این خدمات نبودند.
پرسش: این معجزاتِ مادی و جسمانی است.
پاسخ: در جسمانیّت هم منشأش روحانی است ولی در جسم اثر می‌کند اکثراً نه, همه, ما معجزاتی که داریم بالأخره در عالَم طبیعت است همه‌اش جسم است مثل قرآن کریم, قرآن کریم از بالا می‌آید غیر جسمانی است اما اینجا بالأخره جسمانی است احیای موتا همین‌طور است که وجود مبارک عیسی(سلام الله علیه) داشت جریان ﴿ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِیَنَّکَ سَعْیاً﴾[18] وجود مبارک ابراهیم خلیل از همین قبیل است ﴿یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلاَماً﴾[19] از همین قبیل است اینها معجزاتی است که نقل کردند همه‌شان جسمانی است البته منشأش یک امر روحانی است.
دلیل نقل داستان انبیا و ذکر معجزات آنان در قرآن
این قسمت‌ها را ذات اقدس الهی نقل می‌کنند تا آنها که اهل برهان‌اند مثل مؤمنین بر اساس برهان به قدرت غیبی پی می‌برند آنها که اهل جدال احسن‌اند این حرف‌ها را از سابق شنیدند متذکّر بشوند متنبّه بشوند که این قدرت‌ها هست در بخش‌های آینده همین سور‌ه می‌فرماید شما که برخی از قصه‌های گذشته‌ها را شنیدید خدای سبحان کسانی را خاک کرده که شما یک دهم قدرت آنها را ندارید ﴿وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَیْنَاهُمْ﴾[20] آخر شما به چه چیزی می‌نازید این قصه‌ها که قصه‌های دور نیست شما هم که قصه قارون را شنیدید شما یک دهم ثروت قارون را ندارید یک دهم قدرت فرعون را ندارید ﴿وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَیْنَاهُمْ﴾ ما آنها را خاک کردیم شما آخر به چه قدرتی می‌نازید؟! بنابراین گاهی نقل است گاهی عقل است گاهی حکمت است گاهی موعظه است گاهی جدال احسن است بلکه این بشرِ سرکش رام بشود.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 80.
[2] . من لا یحضره الفقیه, ج2, ص616.
[3] . الکافی, ج5, ص113.
[4] . سورهٴ بقره, آیهٴ 251.
[5] . سورهٴ بقره, آیهٴ 246.
[6] . سورهٴ بقره, آیهٴ 247.
[7] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 44.
[8] . سورهٴ بقره, آیهٴ 74.
[9] . سورهٴ بقره, آیهٴ 74.
[10] . التفسیر الکبیر, ج25, ص196.
[11] . سورهٴ انبیاء, آیات 79 و 80.
[12] . ر.ک: التفسیر الکبیر, ج25, ص198.
[13] . سورهٴ ص, آیهٴ 30.
[14] . التبیان فی تفسیر القرآن, ج8, ص382.
[15] . سورهٴ صف, آیهٴ 5.
[16] . سورهٴ مریم, آیهٴ 17.
[17] . سورهٴ نحل, آیهٴ 15; سورهٴ انبیاء, آیهٴ 31; سورهٴ لقمان, آیهٴ 10.
[18] . سورهٴ بقره, آیهٴ 260.
[19] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 69.
[20] . سورهٴ سبأ, آیهٴ 45.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 33:35

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی