display result search
منو
تفسیر آیات 62 تا 67 سوره قصص

تفسیر آیات 62 تا 67 سوره قصص

  • 1 تعداد قطعات
  • 28 دقیقه مدت قطعه
  • 86 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 62 تا 67 سوره قصص"
- همراهی دو آسانی، با هر دشواری؛
- هدایت شدن مستمر و ویژه پیامبر اکرم (ص) و انسانهای کامل؛
- نمونه‌هایی از اوامر هدایت‌گرانه خداوند به رسول اکرم (ص).


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هؤُلاَءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنَا أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَیْکَ مَا کَانُوا إِیَّانَا یَعْبُدُونَ (63) وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءَکُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَهْتَدُونَ (64) وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ (65) فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لاَ یَتَسَاءَلُونَ (66) فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَعَسَی أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ (67)﴾

همراهی دو آسانی، با هر دشواری
نکاتی که مربوط به بحث‌های قبل بود یکی جریان یُسر بعد العسر است. در بحث‌های قبل اشاره شد که هر دشواری در عالَم باشد آسانی در کنار اوست (اولاً) دو برابر آن است (ثانیاً) از او جدا نیست بلکه با اوست (ثالثاً) چنین کاری باعث این خواهد بود که حجّت الهی بالغ است یعنی در هر امتحانی که انسان با سختی روبه‌روست بیان قرآن کریم این است که اگر یک امتحان سختی برای بشر پیش بیاید آسانی در کنار آن سختی هست (یک) دو برابر آن است (دو) با اوست جدا نیست بیگانه نیست (سه).
این حرف قبلی بود که از قرآن کریم برمی‌آید از کجای قرآن برمی‌آید از اینکه فرمود: ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ٭ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾[1] این کلمه «عُسر» تکرار شده «یُسر» هم تکرار شده منتها عُسر با الف و لام تکرار شده یُسر بی‌الف و لام تکرار شده آن عُسری که با الف و لام تکرار شده دومی عین اوّلی است معرفه است این یُسری که بی‌الف و لام است نکره است دومی غیر از اوّلی است ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾ یعنی با هر دشواری یک آسانی است (این یک) ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ﴾ این عُسر دومی همان عسر اوّلی است ﴿یُسْراً﴾ این یُسر دیگر است این مطلب اول.
مطلب دوم این است که اگر یک دشواری هست دو آسانی هست. مطلب سوم این است این آسانی با دشواری است نه بعد از دشواری است نفرمود «إنّ بعد العُسر یسراً» فرمود: ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾.
ظهور آسانی پس از دشواری
می‌ماند آیه سورهٴ «طلاق» در آیه سورهٴ «طلاق» یعنی آیه هفت آنجا این‌چنین فرمود: ﴿وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً﴾ این برای مقام ظهور است جعلِ اظهاری است یعنی این یُسر در کنار عُسر است منتها تا خودش را نشان بدهد یا تا شما آن را ببینید ممکن است زمان ببرد ولی آنجا وجود دارد جعلِ ظهوری و جعلِ اظهاری‌اش بعد از عُسر است وگرنه اگر کسی درون‌بین باشد می‌بیند که در کنار هر دشواری دو آسانی آنجا هستند روایات را حتماً باید مراجعه کرد گرچه بعد از خطوط کلی قرآن باید مراجعه کرد برای اینکه روایات را باید بر قرآن عرضه کنیم روایات در آن جعل هست و مانند آن باید خطوط کلی قرآن مشخص بشود به عنوان یک ترازو بعد روایات را بر این ترازو عرضه کنیم و بهره‌برداری کنیم در روایات دارد که «لو کان العسر فی کوّة» اگر دشواری مثل ماری باشد که خودش را در سوراخ کرده باشد «لجاء یسران فأخرجاه»[2] دو برابر آن, یُسر می‌آیند آن را از آن‌ سوراخ در می‌آورند آن‌گاه ظهورش ممکن است زمان ببرد اگر کسی اهل درون‌بینی بود هم‌اکنون آن آسانی را در کنار این دشواری می‌بیند.
هدایت شدن مستمر و ویژه پیامبر اکرم و انسانهای کامل
مطلب دیگر اینکه ذات اقدس الهی همه را آفرید و به همه انسان‌ها به اندازه استحقاقشان کمال داد درباره انسان‌های کامل مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لحظه به لحظه اینها را کمک می‌کند و تأیید می‌کند درباره وجود مبارک نوح فرمود شما این کار را انجام بدهید ﴿بِأَعْیُنِنَا﴾[3] شما در دیدِ ما هستید خب همه انسان‌ها در دیدند اما یک دید خاصّی که خدای سبحان نسبت به انسان‌های کامل مثل انبیا و ائمه(علیهم السلام) دارد نسبت به دیگران ندارد نسبت به بعضی‌ها فرمود اصلاً خدا اینها را نگاه نمی‌کند با اینکه ﴿إِنَّهُ بِکُلِّ شَی‏ءٍ بَصِیرٌ﴾[4] است او ﴿عَلَی کُلِّ شَی‏ءٍ شَهِیدٌ﴾[5] است ﴿بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ﴾[6] است اما ﴿لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ﴾[7] در قیامت که شد بعضی‌ها را اصلاً نگاه نمی‌کند با بعضی‌ها حرف نمی‌زند این نظر تشریفی است کلام تشریفی است و مانند آن. درباره انسان‌های کامل مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لحظه به لحظه ذات اقدس الهی برنامه‌‌ریزی می‌کند او را تدبیر می‌کند وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) آن طوری که در نهج‌البلاغه هست فرمود وجود مبارک رسول خدا در دوران کودکی تحت کفالت و تدبیر و مراقبت و مواظبت فرشته بزرگ الهی بود «مِن لدن أن کان فَطیماً»[8] این یک اصل.
رهنمودهای هادیانه خداوند به پیامبر و محدوده هدایتگری حضرت
اما قرآن کریم برنامه‌ها را هم مشخص کرده لحظه به لحظه به او گفته, وقتی که به مقام رسالت رسید ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ﴾[9] و امثال ذلک شروع شد دعوت خیلی علنی و شفاف و رسمی نبود بعد از گذشت مدتی دستور آمد که حالا دعوت را رسمی کن ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ﴾[10] برای اینکه ﴿إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ﴾[11] آنها که تو را مسخره می‌کردند برای آنها این حرف آشنا نبود ما آنها را طرد کردیم از این به بعد تو صادع باش یعنی صریح و شفاف دعوت کن. قدم به قدم دستور می‌داد چه در مکه چه در مدینه دستور می‌داد بعد فرمود هدایت دو قسم است یک هدایت تشریعی است یک هدایت تکوینی است هدایت تشریعی یعنی دعوت داشتن, دعوا داشتن تو ادّعا داشته باش بگو ﴿إِنِّی رَسُولُ اللّهِ﴾[12] دعوت هم داشته باش به توحید دعوت بکن به معاد دعوت بکن و مانند آن اما بخواهی در قلب اینها گرایش ایجاد بکنی علاقه‌ ایجاد بکنی که اینها از شرک دست بردارند موحّد بشوند آن دیگر در اختیار تو نیست.
نقد سخن فخررازی در تفسیر کریمه ﴿إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ﴾
فخررازی این دو هدایت را یکی می‌داند یعنی اینجایی که خدا فرمود: ﴿إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ﴾[13] با آیه 52 سورهٴ «شوری» که خدا فرمود: ﴿إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾ هر دو را بر اساس تفکّر اشعری و جبری یکی می‌داند[14] که این درست نیست آنکه در آیه 52 سورهٴ مبارکهٴ «شوری» است ﴿إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾ همان هدایت تشریعی است که دعوت کردن, راهنمایی کردن, ﴿یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ﴾[15] است, ﴿وَیُزَکِّیهِمْ﴾[16] است, ﴿وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾[17] است اینها راه تعلیم و تربیت است که اختیار را حفظ کرده اما بخواهد در قلب گرایشی ایجاد کند که آنها مشتاقانه دین را بپذیرند این در اختیار رسول خدا نیست لحظه به لحظه ذات اقدس الهی این دستورها را می‌دهد.
نمونه‌هایی از اوامر هدایتگرانه خداوند به رسول اکرم
در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» گذشت که خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر فرمود در نظام تکوین شما مسئولیّت نداری اگر فیضی بخواهد به وسیله شما به دیگران برسد آن سرِ جایش محفوظ است آن شفاعت است وسیله بودن است و امثال ذلک اما اگر در مواردی دیگر بخواهی دخالت بکنی اینجا روا نیست[18] نظیر اینکه درباره منافقین فرمود: ﴿لاَ تَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ﴾[19] اگر کسی منافق بود و درگذشت نماز میّت نخوان بالای قبرش نایست برای اینکه فایده ندارد ﴿سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِر لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ﴾[20] هفتاد بار هم استغفار بکنی بی‌اثر است خدا اینها را نمی‌آمرزد[21] قدم به قدم در این زمینه آیه نازل کرد اگر گفته می‌شود وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تمام شئونش در تحت تدبیر الهی است حق است اما لحظه به لحظه تدبیر می‌شود, لحظه به لحظه دستور داده می‌شود که آنجا برو آنجا نرو آنجا بنشین آنجا ننشین آنجا بجنگ آنجا نجنگ در سورهٴ مبارکهٴ «حج» گذشت که تاکنون مجاز نبودی دفاع کنی به قول بعضی از ظُرفا سیزده سال که حضرت در مکه تشریف داشتند سیزده سال خورد بود نه زد و خورد ده سال مدینه ده سال زد و خورد بود وگرنه آن کسی که قیام نمی‌کرد دفاع نمی‌کرد وقتی که وارد مدینه شدند و حکومت اسلامی تشکیل شد فرمود از این به بعد مأذونی ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا﴾[22] بله اذن دفاع به شما داده شد پس کجا بجنگ کجا نجنگ اینها همه آمده کجا استغفار بکن کجا استغفار نکن آمده. درباره افراد عادی فرمود بله, زنده و مُرده تو اثر دارد اینها اگر کنار شما بیایند حضور شما بیایند استغفار بکنند شما برای آنها استغفار بکنی ﴿لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾[23] می‌آیند حضور تو استغفار بکنند تو برای آنها طلب مغفرت بکنی خدا می‌آمرزد اما نسبت به منافقین فرمود به خودت زحمت نده روی قبر اینها نرو به جنازه اینها نماز نخوان چه استغفار بکنی چه استغفار نکنی بی‌اثر است آنجا فرمود اگر بیایند استغفار بکنند ﴿وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾ اینجا می‌فرماید به خودت زحمت نده برای اینکه آنها مؤمن‌اند اینها منافق‌اند خب کجا بجنگ کجا نجنگ, کجا دفاع بکن کجا دفاع نکن, کجا استغفار بکن کجا استغفار نکن همه لحظه به لحظه به وسیله فرشته وحی مشخص می‌شود وجود مبارک حضرت هم امتثال می‌کند.
عدم تأثیرگذاری ذاتی پیامبر در نظام خلقت
در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» گذشت که خدای سبحان چهار مطلب را فرمود, دو مطلب را اثباتی به خودش اسناد داد اوّلی و دومی, چهارمی و پنجمی را هم به خودش اسناد داد فرمود این چهارمی و پنجمی برای من است اوّلی و دومی برای من است این سومی این وسط برای شماست آنکه وسط برای شماست این است که شما هیچ کاره‌اید این پنج امر را ملاحظه بفرمایید که در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» گذشت دو امر اول و دوم, دو امر چهارم و پنجم, اول و دوم برای خدا, چهارم و پنجم برای خدا, این سومی که وسط است برای پیغمبر است فرمود تو هیچ کاره‌ای آن چهار امر این است آیه 126 به بعد فرمود: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَی لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ﴾ امور پنج‌گانه اوّلی و دومی: ﴿لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾ (یک) ﴿أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خَائِبِینَ﴾ (دو) ﴿أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ﴾ (چهار) ﴿أَوْ یُعَذِّبَهُمْ﴾ (پنج) اینها کارهای خداست این چهارمی و پنجمی که مثبت است, اوّلی و دومی که مثبت است اینها برای خداست آنکه برای پیغمبر است که سومی است این است که ﴿لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ﴾ کار به تو مربوط نیست تو هم مثل اینها مخلوقی اگر به تو دادم می‌گیری اگر ندادم نمی‌گیری آن اوّلی و دومی به مصلحت من است چهارمی و پنجمی به صلاحدید من است تو بخواهی کسی مورد غضب قرار بگیرد ذاتاً برای تو نیست بله, وقتی من بخواهم لطفی به کسی بکنم از راه شفاعت و وسیله و مجرای فیض بودنِ شما بله, حالا از این به بعد «بِیُمْنِه رُزق الوریٰ»[24] این درست است بنابراین آنچه به ذوات قدسی اینها ذاتاً برمی‌گردد همین امر سومی است ﴿لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ءٌ﴾ این هم نکره در سیاق نفی تو از آن جهت که ممکنی, مخلوقی هیچ سِمتی در عالَم نداری اما وقتی که فیض الهی بخواهد برسد خدا بخواهد به برکت تو کسی را ببخشد بله, ﴿لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾.
تدبیر الهی شئون انسانهای کامل
بنابراین اگر گفته می‌شود انسان کامل همه شئونش تحت تدبیر الهی است این حق است همه اینها لحظه به لحظه می‌آید دستور هم لحظه به لحظه می‌آید نفی و اثبات هم لحظه به لحظه می‌آید کجا استغفار بکن کجا نکن, کجا دخالت بکن کجا دخالت نکن, کجا دفاع بکن کجا دفاع نکن بنابراین همه کارهای اینها تحت تدبیر الهی است منتها لحظه به لحظه همه حساب‌شده است.
اتمام حجّت خداوند با تبهکاران در قیامت
حالا در صحنه قیامت که ذات اقدس الهی با مشرکین گفتگو دارد گاهی درباره توحید است گاهی درباره وحی و نبوّت, درباره توحید همین آیه اوّلی که قرائت شده است ﴿وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ﴾ قبل از بهشت و جهنم باید حجّت، بالغه بشود در دنیا ممکن است غفلتی باشد علل و عواملی باشد ﴿شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا﴾[25] باشد و مانند آن اما در آخرت هیچ شغلی هیچ مانعی هیچ رادعی در کار نیست آنجا حقایق روشن می‌شود انسان باید حرفش را درست بزند خدا قبل از اینکه به جهنم ببرد در صحنه محاکمه افراد را به محاسبه می‌کشاند می‌فرماید شما غیر از خدا را پرستیدید آنهایی که شریک‌الباری بودند آ‌نها الآن کجا هستند آنها که شما را گمراه کردند از آنها بخواهید شما را تأیید کنند چطور شما گمراه شدید.
پاسخ معبودهای دروغین به چگونگی گمراهی تبهکاران
در آن صحنه هم تابعان هستند هم متبوعان, متبوعان اگر نظیر فرشته‌ها و حضرت مسیح(سلام الله علیه) و اینها باشند که اینها از همان اول فرمودند خدایا تو می‌دانی ما همواره آنها را به تو دعوت کردیم فرشته‌ها منزّه از آن هستند که به سوء اختیار خودشان معبود کسی بشوند, وجود مبارک مسیح منزّه از آن است و مانند آن, آنها از همان اول عرض کردند خدایا ما فقط به اذن تو مردم را به تو دعوت کردیم اما بت‌ها و فرعون‌ها و امثال ذلک که معبودهای دروغین این مشرکان بودند اینها حضور دارند در این صحنه ذات اقدس الهی از مشرکین سؤال می‌کند که خب شُرکای من که شما شریک قرار دادید کجا هستند چطور گمراه شدید معبودها می‌گویند خدایا ما اینها را گمراه کردیم آ‌ن طوری که خودمان گمراه شدیم ما را کسی گمراه نکرد اینها را هم در حقیقت کسی گمراه نکرد ما دعوت کردیم تبلیغ کردیم انبیا آمدند اولیا آمدند حرفِ تو را گفتند ما آمدیم حرف هوا و هوس را گفتیم اینها می‌خواستند نیایند در این صحنه که ﴿یَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ﴾, ﴿قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ﴾ استحقّ العذاب و حقَّ علیهم قولِ عذاب و مانند آن یعنی شیاطین یعنی بت‌ها یعنی ارباب متفرّق یعنی کسانی که مردم را به خودشان دعوت می‌کردند اینها می‌گویند: ﴿رَبَّنَا هؤُلاَءِ الَّذِینَ أَغْوَیْنَا﴾ اینها همان‌هایی هستند که ما اینها را گمراه کردیم اما چطور گمراه کردیم یعنی مجبورشان کردیم نه, ﴿أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا﴾ ما را که کسی مجبور نکرد ما به سوء اختیار خودمان گمراه شدیم اینها هم به سوء اختیار خودشان گمراه شدند ﴿أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا﴾.
محاجّه شیطان با ظالمان و مشرکان در قیامت
در سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» آیه 22 سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» صحنه محاکمه همین تبهکاران که مطرح شد شیطان از یک طرف, تبهکاران از طرف دیگر اینها می‌گویند خدایا شیطان ما را گمراه کرد شیطان در حضور خدا در حضور همه می‌گوید من چه گمراهی کردم من یک وسوسه کردم همین! دعوت کردم یک دعوت‌نامه نوشتم بیش از این که نبود شما عقل داشتید فطرت داشتید از درون, وحی و نبوّت و قرآن و عترت داشتید از بیرون, این همه انبیا و اولیا و صُلحا و صدّیقین و شهدا دعوت کردند خب می‌خواستید آنجا بروید من هیچ سلطه‌ای بر شما ندارم من فقط دعوت کردم این صحنه محاکمه در آیه 22 سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» گذشت ﴿وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ﴾ عرض کرد: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ﴾ خدا یک وعده حق داد من یک وعده باطل ﴿وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِن سُلْطَانٍ﴾ من که مسلّط نبودم اختیار دست خودتان بود ﴿إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی﴾ اگر یک دعوت باطل یک وسوسه باطل هست دو هدایت حق در کنارش هست چون «ان مع العسر یسرین» این است دیگر اگر یک اغوا هست دو هدایت هست اگر یک اضلال هست دو هدایت هست خب انبیا آمدند و شما می‌خواستید حرف آنها را گوش بدهید ﴿وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ﴾ همین, ﴿فَاسْتَجَبْتُمْ لِی﴾ لذا ﴿فَلاَ تَلُومُونِی﴾ مرا ملامت نکنید ﴿وَلُومُوا أَنفُسَکُم﴾ خودتان را ملامت کنید امروز نه من به داد شما می‌رسم نه شما به داد من، هر دوی ما اهل جهنّمیم نه من مُصرخم که صریخ و ناله شما را جواب بدهم نه شما مُصرخید که صریخ و ناله مرا جواب بدهید ﴿مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتمُ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ این صحنه محاکمه‌ای است در صحنه قیامت در سورهٴ مبارکهٴ «صافات» هم همین مضمون آمده در سورهٴ «صافات» به این صورت بیان شده ﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُم مِن سُلْطَانٍ بَلْ کُنتُمْ قَوْماً طَاغِینَ ٭ فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ٭ فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ﴾[26] ما مسلّط نبودیم.
نعمت بودن وسوسه‌های شیطانی و نفسانی
وسوسه, نعمتی است در نظام احسن برای اینکه هر کس به جایی رسید و به جهاد اوسط و بالاتر از جهاد اوسط بار یافت در اثر مجاهده نفس است خب چرا انسان بالاتر از فرشته می‌‌شود برای اینکه فرشته همین که هست, هست دیگر جهادی بکند و جهاد اصغر و جهاد اوسط و جهاد اکبر و اینها داشته باشد که نیست همین که هست, هست و خدمهٴ انسان‌ها همین فرشته‌ها هستند حالا آن اوحدی از فرشته‌ها حسابشان جداست اما انسان است که میگوید «بار دیگر از مَلک پرّان» یا «از مَلک قُربان شوم»[27] یعنی از او مقرّب‌تر می‌شوم و می‌شود خب این در اثر اینکه وسوسه هست این مبارزه می‌کند جهاد نفس می‌کند از مَلک قُربان می‌شود یعنی مقرّب‌تر از مَلک می‌شود او این‌چنین نیست لذا همان حدّی که دارد, دارد فرمود: ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾.[28]
نتیجه اخروی دوستیهای دنیا
بنابراین هیچ سلطنتی برای شیطان نسبت به انسان نیست در همین آیه محلّ بحث هم ذات اقدس الهی می‌فرماید وقتی ما گفتیم, آنها جواب روشنی دارند یعنی آن رهبران کفر می‌گویند ما دعوت کردیم می‌خواستند نیایند این آیه ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ دشمنان یکدیگرند می‌تواند ناظر به همین قسمت باشد در دنیا این طور است نسبت به یکدیگر دوست‌اند ولی در آخرت عدوّ یکدیگرند که ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ﴾[29] آنهایی که دوستی‌شان با تقوا همراه بود خب شفیع یکدیگرند آنچه در روز مبارک غدیر عقد اخوّت خوانده می‌شود اینها خلیل یکدیگرند در قیامت هم خلیل یکدیگرند که با شفاعت یکدیگر به بهشت می‌روند.
پیروی غضب خداوند از رحمت واسعه الهی
پرسش:...
پاسخ: در همه موارد این طور است نظام «سَبَقَت رحمته غَضبه»[30] است قبلاً هم گذشت که معنای «سَبَقَت رحمته غَضبه» این نیست که رحمت خدا بیش از غضب اوست معنایش این است که رحمت خدا پیش از غضب اوست نفرمود «زادت رحمته علی غضبه» فرمود: «سَبَقَت رحمته غَضبه» این بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) در صحیفه همین است «أنت الذی تسعیٰ رحمته أمام غضبه»[31] خدا اگر بخواهد جایی غضب بشود کسی را عذاب بکند خب چطور عذاب می‌کند چه کسی نقشه می‌کشد رحمت پیشاپیش حرکت می‌کند نقشه می‌کشد که اینجا این عذاب است اینجا این عذاب است اینجا این عذاب است بعد عذاب می‌آید; به دستور رحمت, غضب می‌آید مثل اینکه به دستور پزشکی این چاقو را پزشک می‌گیرد آن قلب را می‌شکافد این‌چنین نیست که غضب الهی در مقابل رحمت باشد غضبِ رحیمانه است «یا مَن سَبَقَت رحمته غَضبه»[32] نه «من زادتْ».
مراد از غضب نداشتن خدای سبحان
بنابراین اصلاً خدا غضبی ندارد مثل اینکه پزشک اصلاً غضبی ندارد چون نقشه غضب را رحمت می‌کشد چقدر این بیان امام سجاد(سلام الله علیه) در صحیفه لطیف است «أنت الذی تسعیٰ رحمته أمام غضبه» هر وقت می‌خواهی غضب بکنی این جناب مهندس رحمت را پیشاپیش می‌فرستی نقشه می‌کشد که چقدر باید غضب بشود به چه کسی باید غضب بشود چطور باید غضب بشود تا چه وقت باید غضب بشود این است اگر کسی گفت اصلاً غضبی در عالَم نیست درست گفته است اگر کسی گفت در جهان غیر از رحمت چیز دیگر نیست درست گفته است یک وقت است کسی چاقوکشی می‌کند خب آن معصیت است و غضب است اما همین چاقو و همین ارباً اربا هر روز دست پزشکان هست این پزشک وقتی که می‌خواهد قطعه قطعه کند اَمامِ قطعه قطعه کردنِ او فنّ شریف پزشکی قرار دارد بنابراین او چاقوکش نیست:
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت



آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد[33]



حرف حافظ این است که در عالَم اشتباهی نیست غضبی نیست چرا؟ برای اینکه آن مهندس را دارد می‌‌بیند استاد ما آن مهندس را دید آن بالایی را دید آن بالایی که رحمت است این غضب را می‌پوشاند آفرین بر نظر پاک و بلند استاد ما که آن بالا را می‌بیند «آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد» یعنی آن رحمتی که این خطا را می‌پوشاند [مدنظر استاد است] اگر کسی «تسعیٰ رحمته أمام غضبه» را ببیند آ‌ن مهندس را ببیند می‌گوید در عالَم غضبی نیست اگر کسی پزشک را ببیند علم پزشکی را ببیند می‌گوید چاقوکشی در بیمارستان نیست.
طبیب اگر دوا دهد در آن دوا, شفا بوَد



حبیب اگر جفا کند در آن جفا, وفا بوَد



«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ انشراح, آیات 5 و 6.
[2] . الفرج بعد الشدة, ج1, ص43.
[3] . سورهٴ هود, آیهٴ 37; سورهٴ مؤمنون, آیهٴ 27.
[4] . سورهٴ ملک, آیهٴ 19.
[5] . سورهٴ مائده, آیهٴ 117.
[6] . سورهٴ بقره, آیهٴ 29.
[7] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 77.
[8] . نهج‌البلاغه, خطبه 192.
[9] . سورهٴ علق, آیهٴ 1.
[10] . سورهٴ حجر, آیهٴ 94.
[11] . سورهٴ حجر, آیهٴ 95.
[12] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 158.
[13] . سورهٴ قصص, آیهٴ 56.
[14] . التفسیر الکبیر, ج25, ص5.
[15] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[16] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[17] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[18] . ر.ک: سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 128.
[19] . سورهٴ توبه, آیهٴ 84.
[20] . سورهٴ منافقون, آیهٴ 6.
[21] . سورهٴ توبه, آیهٴ 80.
[22] . سورهٴ حج, آیهٴ 39.
[23] . سورهٴ نساء, آیهٴ 64.
[24] . ر.ک: مفاتیح‌الجنان, دعای عدیله.
[25] . سورهٴ فتح, آیهٴ 11.
[26] . سورهٴ صافات, آیات 30 ـ 32.
[27] . مثنوی معنوی, دفتر سوم, بخش 187.
[28] . سورهٴ صافات, آیهٴ 164.
[29] . سورهٴ زخرف, آیهٴ 67.
[30] . مصباح المتهجّد, ص442.
[31] . الصحیفة السجادیة, دعای 16.
[32] . مصباح المتهجّد, ص696.
[33] . دیوان حافظ, غزل 105.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 28:34

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی