- 515
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 40 و 41 سوره رعد
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 40 و 41 سوره رعد"
- بیان سنتهای الهی؛
- سنت الهی شامل حال اصرار ورزان بر کفر و عناد؛
- به دست خداوند بودن تقدیم و تأخیر حوادث بر اساس محو و اثبات؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ٭ أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾
بعد از اینکه شبهات منکرین وحی و رسالت را بیان فرمود و آن شبهات را پاسخ دادند آن گاه میپردازند به بیان سنت الهی و آن این است که اگر قومی با ادله و برهان هدایت نشدند و بر کفر و عنادشان اصرار ورزیدند سنت الهی آن است که آنها را معذّب کند برای این تعذیب هم یک اجل معینی است و ظرف معین تقدیم و تأخیر این حوادث هم بر اساس محو و اثبات به دست خدای سبحان است که فرمود ﴿یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ﴾( )، و برای محو و اثبات هم یک معیار منظمی است که آن معیار منظم هم عند الله است لذا فرمود ﴿یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ﴾( )، یعنی این محو و اثبات که بر اساس مشیئت است ضابطه و معیار این مشیتها آن کتابی است که ثابت است و مصون از هر گونه تغیر آن معیارهای کلی و آن ضوابط اصلی تغییر ناپذیراست ﴿وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ﴾( )، یکی از آن مسائلی که با محو و اثبات از یک نظر و با ام الکتاب از نظر دیگر ارتباط دارد نحوه تعذیب اقوامی است که در برابر انبیا به مبارزه برخاستند لذا به دنبال آن بحثها به رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلم) خطاب میشود که ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ ما اگر بعضی از آنچه را که به اینها وعده میدهیم که در حقیقت وعید است چون وعد و وعید از یک ماده مشتق میشوند هر دو از وعد یعد است منتها در خیر میگویند وعده و در شر و سیئات میگویند وعید نعدهم هم به معنی وعده است هم با وعید سازگار است فرمود اگر ما بعضی از آنچه را که به عنوان تهدید و وعید درباره اینها بیان میکنیم در زمان حیات تو بر آنها نازل بکنیم و تو را نشان بدهیم که ما آنها را به دست عذاب سپردیم یا نه ما آن وعیدها را و تهدیدها را بعد از رحلت شما انجام بدهیم در هر دو حال کاری که به عهده شماست تبلیغ است کاری که به عهده ماست محاسبه است ما یا حساب اینها را در دنیا رسیدگی میکنیم یا به حساب اینها را در آخرت میسیم شما کارتان فقط تبلیغ است ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ﴾ یا نه تو را متوفّا میکنیم و بعد از وفات تو آن وعدهها را پیاده میکنیم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ که آیات سوره جاثیه و آیات سوره ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَی﴾( )، شاهد این قسمت بود منتها بحثی که در دنباله ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ﴾ مطرح شد همان آیات سوره انفال است که آیه 32 و 33و 34 سوره انفال که آیا در زمان وجود مبارک رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) عذاب واقع میشود یا نه در آیه 32 سوره انفال این چنین آمده که ﴿وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِن کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾( )، بعضیها دربارهٴ حقانیت وحی یا درباره حقانیت نصب علی بنابیطالب (سلام الله علیه) بالخلافة اعتراض داشتند و تردید و میگفتند اگر این حقی است از طرف خدا یک عذابی از آسمان بیاید به حیات ما خاتمه بدهد ﴿اللَّهُمَّ إِن کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ﴾( )، اگر این مطلبی است که پیامبر از پیش خود گفته که ما نمی پذیریم ¬معاذالله¬ و اگر حقی است که شما گفتید و از نزد شما است و او پیام شما را رسانده برای اینکه روشن بشود این از نزد شماست ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ﴾( )، این را به عنوان تحکم و استهزا میگفتند میگفتند یک عذابی از آسمان بفرست که به حیات ما خاتمه بدهد ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ﴾ که به صورت صاعقه باشد ﴿أوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾( )، یا عذاب دیگری که به حیاتمان خاتمه بدهد این درخواست عذاب، در قبال این پیشنهاد خدای سبحان این چنین میفرماید ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾( )، این سنت الهی است که مادامی که توی رسول خدا در بین مردمی خدا آنها را عذاب نکند ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ دو چیز است که عذاب را برطرف میکند یکی وجود مبارک تو در میان مردم است که امان الهی هستی دوم استغفار مردم است که مردم اگر استغفار کردند اهل توبه و انابه بودند عذاب الهی از اینها برداشته میشود آن گاه این آیه محل بحث سوره رعد که میفرماید یا در زمان حیات تو ما اینها را به تو نشان میدهیم که آنها را عذاب کردیم یا بعد از وفات تو آنها را عذاب میکنیم این چگونه جمع میشود مگر میشود در زمان حیات رسول خدای سبحان خدا امت را عذاب بکند؟ اینکه فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ﴾ مگر ممکن است با آیه سوره انفال چگونه جمع میشود؟ در آن آیه فرمود خدا هرگز با بود تو اینها را عذاب نمیکند در این آیه می-فرماید ما اگر در زمان حیات تو نشان دادیم که اینها را معذب کردیم یا بعد از حیات تو و وفات تو اینها را معذب کردیم در هر دو حال کار تو تبلیغ است ظاهراً آیه محل بحث یعنی آیه سوره رعد نمیفرماید که ما در زمان تو بعضی از وعدهها را وفا میکنیم این قضیه شرطیه است قضیه شرطیه صدقش به تلازم مقدم و تالی است نه اینکه حتماً این کار را میکنیم نظیر ﴿لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾( )، نظیر ﴿لَوْ کَانَ فِی الأَرْضِ مَلاَئِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا﴾( )، این قضایای شرطیه برای تلازم مقدم و تالی است در آیه محل بحث از سوره رعد فرمود یا آن کار را میکنیم یا این کار را بالاخره ما به وعدههایمان وفا میکنیم یا در زمان حیات شما یا بعد از حیات شما شما وظیفهتان تبلیغ است محاسبه آنها به عهده ماست این نمیفرماید ما یک مقدار از عذابها را در زمان حیات تو بر اینها نازل میکنیم که فرمود یا قبل از وفات یا بعد از وفات ما اینها را معذّب خواهیم کرد و کار تو تبلیغ است نفرمود ما حتماً یک مقدار از عذابها را در زمان حیات تو نشان تو میدهیم که آنها را معذّب کردیم این یک مطلب مطلب دیگر اینکه آیه سوره انفال نمیگوید تو مادامی که زندهای ما اینها را عذاب نمیکنیم فرمود تو در بین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم تو اگر از بین اینها بیرون بروی یا تو را بیرون بکنند ما عذابشان میکنیم چه اینکه خدای سبحان اهل مکه را بعد از اینکه رسول خدا را بیرون کردند عذاب کرد در آیه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم که فرمود مادامی که تو در بین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم و سوره انفال هم در مکه نازل شد این قسمتش این قسمت سوره انفال در مکه نازل شد و سوره رعد هم که در مکه نازل شد .
سؤال ... جواب: بله نه اگر آن اعم است که اصلاً نباید در زمان وجود مبارک حضرت به اهل ارض عذاب بشود در حالی که در زمان حضرت هم به اهل ارض عذاب شده منظور آن است که در بین شما باشد
سؤال ... جواب: بله یعنی در بین شما و الا با بود حضرت که برای اهل ارض عذاب آمده که یعنی آیه سوره انفال هم همان مقدار که میگوید روایت هم همان مقدار بیان میکند که ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾( ).
سؤال ... جواب: یکی از احتمالاتی که به آن اشاره میشود دیگر
سؤال ... جواب: بنابراین اما آیه سوره رعد نمیفرماید ما حتماً اینها را عذاب میکنیم در زمان حیات شما بعضی از وعدهها را وفا میکنیم امکانش دارد بنابراین به عنوان شرط فرمود یا در زمان حیات شما یا بعد از حیات شما بالاخره ما به وعدهمان وفا میکنیم کار شما تبلیغ است این یک مطلب مطلب دیگر اینکه در آیه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم که فرمود تا توبین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم وقتی از بین اینها خارج شدی اینها را عذاب میکنیم به شهادت آیه بعد همان آیه در سوره انفال در سوره انفال که آن آیه را فرمود ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾( )، آن گاه فرمود: ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، چگونه خدا اینها را عذاب نکند در حالی که اینها مزاحم مردم اند نمی-گذارند مردم به طوافشان به زیارتشان موفق بشوند مسجد الحرام را در اسارت خود گرفتند پس معلوم میشود که خدای سبحان به اینها تهدید عذاب کرده است بعد از اینکه حضرت را از مکه بیرون کردند حضرت مهاجرت فرمود از مکه به مدینه خدای سبحان اینها را معذب کرده درباره اصل تعذیب هم اختصاصی به عذاب استئصال ندارد در موارد دیگر فرمود ﴿قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ﴾( )، شما با اینها جنگ کنید خدا میخواهد به دست شما اینها را عذاب کند معلوم میشود پیروزی رزمندههای اسلامی عذاب است بر کفار و منافقین ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، چه شایستگی داردند که خدا اینها را عذاب نکند در حالی که اینها مردم را از مسجدالحرام بازمیدارند از مکه بازمیدارند و حال اینکه هیچ سمتی هم ندارند درباره مسجد الحرام و کعبه ﴿وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ﴾( )، اینها که متولیان کعبه نیستند اینها که متولیان مسجدالحرام نیستند که ﴿وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ﴾ اینها اولیای مسجد الحرام نیستند متولیان مسجد الحرام نیستند ولی مردم را بازمیدارند ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ﴾( )، کسی اولیای مسجد الحرام نیست مگر اهل تقوا ﴿وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ﴾( )، بنابراین خود اینها هم که در مسجد الحرام طواف میکنند عبادت نمیکنند یا کف زدن است یا سوت کشیدن است زمزمههایی که دارند ذکرهایی هم که دارند تسفیر و تصفیق است نه، بیان نه ذکر حق ﴿وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَتَصْدِیَةً﴾( )، این دیگر بیان نیست صلات نیست یک کف زدنها و سوت کشیدنها و امثال ذلک است که صدای اینها را قرآن کریم صدای انسانی نمیداند آن صدای انسانی را بیان میداند و الا کلام مشرکین را مکا و تصدیه میداند لفظ لغو بیمعنا را مکا و تصدیه میداند ﴿فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ﴾( )، بنابراین در آیه سوره انفال نفرمود ما مادامی که تو زنده هستی اینها را عذاب نمیکنیم فرمود مادامی که در بین اینها هستی اینها را عذاب نمیکنیم و از طرفی هم فرمود چگونه خدا اینها را عذاب نکند درحالی که اینها مردم را از مسجد الحرام منصرف میکنند و باز میدارند زائران را از مسجد الحرام ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، بنابراین تنافی بین آیه سوره رعد که محل بحث است با آیات سوره انفال نیست از چند جهت .
سؤال ... جواب: به کفار ﴿وَمَا لَهُمْ﴾( ) چون همه درباره کفار است
سؤال ... جواب: نه حضرت اگر در بین کفارهم باشد باز خدای سبحان کفار را به عذاب مبتلا نمیکند برای اینکه مدتها در مکه بود و کفار را خدای سبحان معذب نفرمود همین که از بین اینها بیرون آمدند به مهاجرت خدای سبحان کفار را معذّب فرمود
سؤال ... جواب: دلیل؟
سؤال ... جواب: آن وجود مبارک حضرت رحمه للعالمین است در بین مردم که هست عذاب نمیکند اما همین که از بین مردم جدا شد خدای سبحان آنها را عذاب میکند .
سؤال ... جواب: مسجد الحرام حرمتش به وحی و رسالت است والا خود مسجد الحرام خود بلد الامین را وقتی که قرآن کریم سوگند یاد میکند میفرماید ﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) که لا لای زائده است که من سوگند میخورم به این شهر پربرکت مقید میکند میگوید ﴿وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) احترام مسجد الحرام احترام مکه به وجود مبارک حضرت است فرمود من وقتی به مکه قسم میخورم که تو در مکه باشی والاّ حضرت اگر در مکه نباشد همان جای بتپرستان و کعبه میشد بتکده دیگر تمام بتها را برده بودند کعبه دیگر﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) این چنین است و اگر رسول خدا نباشد مرکز وحی میشود بتکده چه اینکه این چنین هم بود
سؤال ... جواب: نه مستغفر عذاب الهی نشد که یعنی اگر یک عده شهید شدند عذاب الهی است این که عذاب نیست.
سؤال ... جواب: بله این شکست غیر از عذاب است اگر ﴿وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ﴾( ) هر کشتنی و هر شهادتی و هر مرگی که عذاب نیست عذاب طوری است که نشان بدهد که خدای سبحان نه به عنوان امتحان خدای سبحان اینها را در اثر استحقاقشان که کفر ورزیدند ،
سؤال ... جواب: نه
سؤال ... جواب: مسلمانها مادامی که در صراط اسلامی بودند هرگز شکست نخوردند اگر یک گوشهای هم یک آسیبی دیدند به خاطر اینکه آن گوشه یک خلا اسلامی مشاهده شد و الا ما هیچ جا نشان نداریم نه در سیره نه در تاریخ نه در قصص قرآنی که یک جا اهل حق مسلمین به رهبری پیامبران الهی قیام کرده باشند و شکست خورده باشند یک جا هم نمونه نداریم اگر دو جا بیراه رفتند برای اینکه حرف پیامبر را آنجا گوش ندادند و الاّ ما هرگز نمونه نداریم هیچ جا .
سؤال ... جواب: برای اینکه حضرت آمد و مسجدالحرام را احیا کرد به حضرت امیرمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود پا بگذار روی دوش من و هیچ کسی نمیتواند این بتها را از کعبه دور کند آنها که سابقاً در برابر این بتها خضوع میکردند حق ندارند تویی که یک لحظه برای غیر خدا سجده نکردی تو مجازی که پا روی دوش من بگذاری و این کعبه را تطهیر کنی همین کار را هم کردند که کسر اصنام به دست حضرت امیر بود .
سؤال ... جواب: به وسیله وحی رسول اکرم بود
سؤال ... جواب: بله اینها همه از وحی پیدا شده یعنی رسول خدا به وسیله وحی قیام کرد و بتکده را به حالت قداست اوّ لیش برگرداند دیگر و اینکه درباره حضرت امیر(سلام الله علیه) گفته میشود علی (کرّم الله وجهه) برای اینکه این چهره جز برای خدا برای احدی خضوع نکرد بر خلاف دیگران آن گاه بیانی را مرحوم ابن بابویه قمی (رضواناللهعلیه) نقل میکند مرحوم مجلسی اول هم نقل میکند مرحوم فیض در وافی هم نقل میکند که چطور وقتی ابرهه امده خواست کعبه را ویران کند خدای سبحان ﴿وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبَابِیلَ ٭ تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِن سِجِّیلٍ ٭ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ﴾( ) ولی وقتی ابنزبیر به کعبه متحصن میشود به وسیله منجنیق و کوه ابوقبیس عبدالملک دستور میدهد به نمایندهاش حجاج که بالای کوه ابوقبیس منجنیق نصب کنند و کعبه را زیر این سنگها خراب بکنند و ابنزبیر را که در کعبه متحصن شده بود دستگیر کند چگونه یک جا سخن از ﴿أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ﴾( ) است یک جا کعبه را خراب میکنند سخن از هیچ جا نیست آن بزرگوار بیان میکند که حرمت کعبه مربوط به ولایت است و اگر کسی به این خاندان سر نسپرد و در برابر این خاندان باشد ولو به کعبه هم پناه ببرد خدا پناهش نمیدهد ابنزبیر موظف بود وقتی حسین بن علی(سلام الله علیه) قیام کرد خدمت حضرت باشد وقتی امام سجاد (سلام الله علیه) نصرت طلب کرد او در خدمت حضرت سجاد باشد کسی که سید الشهدا(سلام الله علیه) و علی بن الحسین (علیهما السلام) را رها میکند یک هم چنین کسی یه کعبه اگر پناهنده بشود خدا پناهش نمیدهد کعبه یک سنگ و گلی که چندین بار خراب شده آن را ساختند سیل خراب کرد باران خراب کرد حوادث دیگر خراب کرد چندین بار خراب شد و میسازند «حجر علی حجر» آن که به هیچ وجه قابل گذشت نیست آن ولایت است و بس بنابراین اگر آن روز کعبه را خدای سبحان حفظ کرد برای اینکه آن شخص مستقیماً در برابر خدای سبحان به مبارزه برخاست خواست چیزی که اثر ابراهیم خلیل است و مطاف یک عدهای است آن را از آن جهت بردارد این مطاف بودن را و اما جریان ابن زبیر و عبدالملک و حجاج و امثال ذلک بر اساس بازیهای سیاسی بود مگر ابنزبیر حق بود که به کعبه پناهنده بشود تا خدا پناهش بدهد او هم باطل بود نباید ابن زبیر را در برابر یزید یا عبدالملک و حجاج سنجید باید در برابر ذات مقدس سیدالشهداء(سلام الله علیه) سنجید خب معلوم میشود باطل است دیگر او باید اینجا حضرت را یاری میکرد وسیدالشهدا را یاری میکرد و علی ابن الحسین (علیهما السلام) را یاری میکرد این است که،
سؤال ... جواب: پناه نبرد به کعبه که آمده در مجمع عمومی که همه را آگاه کند آن روز که وسیله تبلیغاتی نداشتند که حضرت فرمود من بلدم چه کار کنم خلاصه این قسمت خاورمیانه را بالاخره من روشن میکنم و کرد فرمود این طور نیست که من اینجا قیام بکنم در مدینه مرا بکشید و صدایم را خفه کنید این طور نیست من این محدوده را روشن میکنم و کرد دست زن و بچهاش را هم گرفته همه اینها رسالت داشتند شب عاشورا هم فرمود هرکس خواست برود برود ولی اینها باشند چون ما کار داریم با اینها چون بچههای من رسالتی دارند این چنین است و همه این برکات برکات کربلا است و فرمود من همه این محدوده را روشن میکنم و کرد و از اول هم به این قصد رفته که هشتم ذیحجه برگردد در تاریخ و مقتل این چنین است که حضرت حجش را حجّ تمتّع را تبدیل به عمره مفرده کرد این در مقاتل و تاریخ هست اما خب تاریخ ریشهای ندارد مقتل ریشهای ندارد آدم باید خیلی تلاش بکند تا در این تاریخها یک تاریخ صحیح و در این مقتلها یک مقتل صحیح پیدا کند آن که مهم است روایات است در روایات کار کردند برای اینکه منتهاالیه روایات معصوم (سلام الله علیه) است سخنش حجت است او حجت خداست و در تک تک حلقههای روایات را هم اهل رجال و درایه کار کردند برای اینکه فقه ما بستگی به اینها داشت لذا حدیث یک سامانی دارد در تاریخ متأسفانه این طور کار نشده تکتک حلقههای تاریخ باید مثل بحثهای رجالی در آن بحث بشود یک تازه به آن شخص آخر که رسیدیم اول الکلام است حدیث ارزشی دارد که علمای زیادی در آن کار کردند در تک تک این حلقههای حدیث کار کردند آخرش هم که حجت حق است در کتب حدیث آمده در جوامع روایی ما در بحث حج آمده که حضرت سیدالشهدا(سلاماللهعلیه) از همان اول به عمره مفرده معتمر بود از اول میدانست دارد چه میکند حج تمتع نبود از اول این را خدا رحمت کند مرحوم سیدالاستاد مرحوم آقا سیدنا محمد داماد (رضوان الله علیه) این را در درس بیان کردند و فرمودند پس آنچه که در مقتل است درست نیست در روایات صحیحه هم هست که حضرت(سلاماللهعلیه) سیدالشهدا(سلاماللهعلیه) از همان اول به عمره مفرده محرم شد که برود احرام ببندد چون مرز حرم را آدم نمیتواند بدون احرام وارد بشود در همه جاهای دنیا به طور آزادانه آدم میتواند وارد شود اما محدوده حرم و مکه یک خصیصهای دارد که کسی در تمام ایام سال ولو در غیر موسم حج اگر خواست وارد مکه بشود باید احرام ببندد الان که ماه رجب است و موسم حج نیست اگر کسی دوستی داشت مریضی داشت کاری داشت برادرش در مکه بود خواست برود ببیند این چنین نیست مثل مشهد یا شهرهای دیگر بتواند مستقیم وارد مکه بشود که باید در میقات احرام ببندد، لباس، همان کارهایی که عمره مفرده انجام میدهند این هم عمره مفرده است احرام ببندد برود سعی طواف بکند نماز طواف انجام بدهد سعی صفا و مروه انجام بدهد و تقصیر بکند و آن طواف نسا را انجام بدهد بعد حالا میخواهد برود منزل برادرش میتواند برود مکه یک شهری نیست که هرکسی هر وقت خواست برود همین طور آزادانه بتواند برود حضرت هم با عمره مفرده محرم شد وارد مکه شد برای اینکه حرفش را بین مردم مکه برساند و رساند وقتی رساند فرمود من یک سفر سنگینی در پیش دارم هر کسی هم لایق آن سفر نیست هر کسی سر بر دست دارد بیاید که وطنش لقاءالله باشد بیاید این کار را کرده آمده به کعبه و مسجدالحرام و همه و همه آبرو داد اینها با اینکه نگذاشتند اینها مثلاً طبق جریان عادی قربانگاه بروند و منا بروند و امثال ذلک اما میبینید امام سجاد(سلاماللهعلیه) فرمود که شما امسال رفتید منی اما فرزند منا من هستم «أنا إبن مکَةَ وَمِنی» ما رفتیم این را احیا کردیم خلاصه این چنین نیست که کعبه ذاتاً قداستی داشته باشد کعبه قبله نیست که اگر سیل آمده کعبه را خراب کرد مسلمین قبله نداشته باشند قبله آن بعد مخصوصی است از تخوم ارض الی عالم السماء آن بعد را با این خانه مکعب شکل محدود کردند که اگر سیل آمده این خانه را خراب کرد این طور نیست که مسلمین بیقبله باشند که این بعد و من تخوم الارض الی عالم السماء قبله است علی ای حال اگر یک حرمتی برای این امکنه هست به برکت اولیای الهی است.
سؤال ... جواب: بله دیگر حضرت روز هشتم یا نهم ظاهراً حرکت کرده بودند بنابراین این وعدهای که داد فرمود مادامی که تو در بین اینهایی ما عذاب نمیکنیم وقتی حضرت از بین اینها رفت هجرت فرمود به مدینه آمد خدای سبحان آنها را هم عذاب کرده دیگر لذا در آن آیه فرمود ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾( )، آن گاه در همین آیه محل بحث از سوره رعد این چنین فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ٭ أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ یک بیان به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود فرمود کار تو تبلیغ است حسابشان به عهده ماست ما یا در زمان حیات تو به حساب اینها میرسیم یا بعد از رحلت تو به حساب اینها میرسیم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ یک بیانی هم به مشرکین به عنوان هشدار فرمود فرمود مگر اینها نمیبینند که ما در بسیاری از جاها تخریب کردیم بساط آنها را به هم زدیم آنها را از بین بردیم هلاکشان کردیم ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ مگر نمیبینند که ما میآییم اطراف زمین را میگیریم و کم میکنیم به وسیله هلاک به وسیله اهلاک به وسیله تعذیب به وسیله تخریب و مانند آن مگر نشانههای قدرت ما را نمیبینند مگر نمیدانند که قدرت از آن خداست و حکم از آن خداست مگر نمیدانند که کسی حق حاکمیت ندارد مگر الله و کسی هم نمیتواند جلوی حاکمیت الله را بگیرد ﴿لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ﴾ و مگر نمیدانند که اگر خدا تصمیم گرفت که یک قومی را براندازد معطلی ندارد سریع الحساب است همه اینها لسان لسان تهدید است فرمود یک مقدار اینها در جریان مبارزه با انبیا ببینند که اقوام پیشین به کجا رسیدند ما چگونه اینها را هلاک کردیم یک مقدار ببینند آن که حاکم مطلق بر این نظام است خداست ولاغیر دیگری حق حاکمیت ندارد سوم نه تنها دیگری نمیتواند حاکم باشد کارشکنی هم نمیتواند بکند یک وقت است انسان خودش حاکم است مدیر و مدبر است کار به دست اوست یک کاری انجام میدهد یک وقتی کار به دست دیگری است ولی او کارشکنی میکند فرمود نه کار به دست اینهاست نه میتوانند کارشکنی بکنند ما هم اگر تصمیم گرفتیم کارهای ما این چنین نیست که زمان بخواهد خیلی اگر بخواهیم سریع الحساب هستیم ما گفتیم ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ محاسبه اینها با ماست ما اگر بنا بر آن گذاشتیم که محاسبه را تصفیه کنیم حساب را ﴿سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ هستیم این یک هشداری است نسبت به کفار که فرمود اینها را از نزدیک ببینند و بیندیشند این که در بعضی از تفاسیر آمده که ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا﴾ را تطبیق کردند گفتند مگر کفار مکه نمیبینند ما پشت سر هم داریم زمین را فتح میکنیم فلان جا را گرفتیم فلان جا را گرفتیم فلان جا را گرفتیم ﴿نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ به وسیله فتوحات اسلامی این بیان ظاهراً تامّ نیست برای اینکه این آیه در سوره رعد است و سوره رعد مکی است و در مکه فتحی نشده این نظیر تهدیدهایی است و عذابهایی که درباره اقوام و امم پیشین اتفاق افتاده که فرمود اینها بیندیشند نظیر آیات سوره حجر که در آیات سوره حجر فرمود شما وقتی که از مکه به طرف شام و انطاکیه میروید برای مسافرت این شهرهایی که ما ویران کردیم سر راهتان است ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ﴾( )، یعنی این دو تا شهری که ما ویران کردیم برجاده است بر این بزرگراه است که بحثش قبلاً گذشت این آیات در مکه نازل شد اینها را هشدار داد که ما اقوامی که در برابر انبیا به مبارزه برخاستند آنها را به دست عذاب سپردیم و این هم سنت الهی است و اگر روزی وقتی تصمیم بگیرم با سرعت انجام میدهیم نه اینکه ناظر به فتوحات اسلامی باشد چون فتوحات اسلامی در مدینه اتفاق افتاده واین آیه واین سوره در مکه نازل شده ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ حاکم خداست ولاغیر کسی هم به دنبال حکم خدا توان تعقیب ندارد دو و خدا هم سریعاً کار انجام میدهد این سه منتها در ذیل این آیه ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ بعضی از روایات آمده که آنها جنبه تطبیقی دارد و نظائر آن که فرمودند این اطراف به معنای طرائف است نه اطراف یعنی طرفها در اینجا اطراف جمع طرائف است طرائف طریف مثل ظریف آن شیئهای گرانبار و گرانبها را میگویند که گفتند این آیه درباره ارتحال و درگذشت علماست که علما و اولیای الهی وقتی رحلت میکنند خدای سبحان گویا فیضش را تنزل میدهد و ارواح اینها را قبض میکند طرائف زمین را اطراف ارض یعنی طرائف ارض که علما و صلحا و اولیایند طرائف ارض را خدای سبحان فیضش را تنزل میدهد واینها را قبض میکند دیگران را اگر بخواهد قبض روح کند مأمور میفرستد ولی علما و اولیا و صالحین را اگر بخواهد قبض کند فیضش را تنزل میدهد خودش آنها را قبض روح میکند که از امام سجاد(سلاماللهعلیه) رسیده است که این آیه باعث میشود که ما در بذل جان خیلی سخی باشیم سخاوتمندانه جان بدهیم برای اینکه این جان را خدای سبحان دریافت میکند روایتی در ذیل این آیه هست البته و اما با اصل مسئله همان معنایی ارتباط دارد که به عرض رسید ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ بنابراین هر نقشهای که اینها بکشند بیثمر است آیه بعد راجع به بیثمر بودن نقشههای اینهاست که ﴿وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾( ).
« الحمد لله رب العالمین»
- بیان سنتهای الهی؛
- سنت الهی شامل حال اصرار ورزان بر کفر و عناد؛
- به دست خداوند بودن تقدیم و تأخیر حوادث بر اساس محو و اثبات؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ٭ أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾
بعد از اینکه شبهات منکرین وحی و رسالت را بیان فرمود و آن شبهات را پاسخ دادند آن گاه میپردازند به بیان سنت الهی و آن این است که اگر قومی با ادله و برهان هدایت نشدند و بر کفر و عنادشان اصرار ورزیدند سنت الهی آن است که آنها را معذّب کند برای این تعذیب هم یک اجل معینی است و ظرف معین تقدیم و تأخیر این حوادث هم بر اساس محو و اثبات به دست خدای سبحان است که فرمود ﴿یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ﴾( )، و برای محو و اثبات هم یک معیار منظمی است که آن معیار منظم هم عند الله است لذا فرمود ﴿یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ﴾( )، یعنی این محو و اثبات که بر اساس مشیئت است ضابطه و معیار این مشیتها آن کتابی است که ثابت است و مصون از هر گونه تغیر آن معیارهای کلی و آن ضوابط اصلی تغییر ناپذیراست ﴿وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ﴾( )، یکی از آن مسائلی که با محو و اثبات از یک نظر و با ام الکتاب از نظر دیگر ارتباط دارد نحوه تعذیب اقوامی است که در برابر انبیا به مبارزه برخاستند لذا به دنبال آن بحثها به رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلم) خطاب میشود که ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ ما اگر بعضی از آنچه را که به اینها وعده میدهیم که در حقیقت وعید است چون وعد و وعید از یک ماده مشتق میشوند هر دو از وعد یعد است منتها در خیر میگویند وعده و در شر و سیئات میگویند وعید نعدهم هم به معنی وعده است هم با وعید سازگار است فرمود اگر ما بعضی از آنچه را که به عنوان تهدید و وعید درباره اینها بیان میکنیم در زمان حیات تو بر آنها نازل بکنیم و تو را نشان بدهیم که ما آنها را به دست عذاب سپردیم یا نه ما آن وعیدها را و تهدیدها را بعد از رحلت شما انجام بدهیم در هر دو حال کاری که به عهده شماست تبلیغ است کاری که به عهده ماست محاسبه است ما یا حساب اینها را در دنیا رسیدگی میکنیم یا به حساب اینها را در آخرت میسیم شما کارتان فقط تبلیغ است ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ﴾ یا نه تو را متوفّا میکنیم و بعد از وفات تو آن وعدهها را پیاده میکنیم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ که آیات سوره جاثیه و آیات سوره ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَی﴾( )، شاهد این قسمت بود منتها بحثی که در دنباله ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ﴾ مطرح شد همان آیات سوره انفال است که آیه 32 و 33و 34 سوره انفال که آیا در زمان وجود مبارک رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) عذاب واقع میشود یا نه در آیه 32 سوره انفال این چنین آمده که ﴿وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِن کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾( )، بعضیها دربارهٴ حقانیت وحی یا درباره حقانیت نصب علی بنابیطالب (سلام الله علیه) بالخلافة اعتراض داشتند و تردید و میگفتند اگر این حقی است از طرف خدا یک عذابی از آسمان بیاید به حیات ما خاتمه بدهد ﴿اللَّهُمَّ إِن کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِکَ﴾( )، اگر این مطلبی است که پیامبر از پیش خود گفته که ما نمی پذیریم ¬معاذالله¬ و اگر حقی است که شما گفتید و از نزد شما است و او پیام شما را رسانده برای اینکه روشن بشود این از نزد شماست ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ﴾( )، این را به عنوان تحکم و استهزا میگفتند میگفتند یک عذابی از آسمان بفرست که به حیات ما خاتمه بدهد ﴿فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ﴾ که به صورت صاعقه باشد ﴿أوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾( )، یا عذاب دیگری که به حیاتمان خاتمه بدهد این درخواست عذاب، در قبال این پیشنهاد خدای سبحان این چنین میفرماید ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾( )، این سنت الهی است که مادامی که توی رسول خدا در بین مردمی خدا آنها را عذاب نکند ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ دو چیز است که عذاب را برطرف میکند یکی وجود مبارک تو در میان مردم است که امان الهی هستی دوم استغفار مردم است که مردم اگر استغفار کردند اهل توبه و انابه بودند عذاب الهی از اینها برداشته میشود آن گاه این آیه محل بحث سوره رعد که میفرماید یا در زمان حیات تو ما اینها را به تو نشان میدهیم که آنها را عذاب کردیم یا بعد از وفات تو آنها را عذاب میکنیم این چگونه جمع میشود مگر میشود در زمان حیات رسول خدای سبحان خدا امت را عذاب بکند؟ اینکه فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ﴾ مگر ممکن است با آیه سوره انفال چگونه جمع میشود؟ در آن آیه فرمود خدا هرگز با بود تو اینها را عذاب نمیکند در این آیه می-فرماید ما اگر در زمان حیات تو نشان دادیم که اینها را معذب کردیم یا بعد از حیات تو و وفات تو اینها را معذب کردیم در هر دو حال کار تو تبلیغ است ظاهراً آیه محل بحث یعنی آیه سوره رعد نمیفرماید که ما در زمان تو بعضی از وعدهها را وفا میکنیم این قضیه شرطیه است قضیه شرطیه صدقش به تلازم مقدم و تالی است نه اینکه حتماً این کار را میکنیم نظیر ﴿لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾( )، نظیر ﴿لَوْ کَانَ فِی الأَرْضِ مَلاَئِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا﴾( )، این قضایای شرطیه برای تلازم مقدم و تالی است در آیه محل بحث از سوره رعد فرمود یا آن کار را میکنیم یا این کار را بالاخره ما به وعدههایمان وفا میکنیم یا در زمان حیات شما یا بعد از حیات شما شما وظیفهتان تبلیغ است محاسبه آنها به عهده ماست این نمیفرماید ما یک مقدار از عذابها را در زمان حیات تو بر اینها نازل میکنیم که فرمود یا قبل از وفات یا بعد از وفات ما اینها را معذّب خواهیم کرد و کار تو تبلیغ است نفرمود ما حتماً یک مقدار از عذابها را در زمان حیات تو نشان تو میدهیم که آنها را معذّب کردیم این یک مطلب مطلب دیگر اینکه آیه سوره انفال نمیگوید تو مادامی که زندهای ما اینها را عذاب نمیکنیم فرمود تو در بین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم تو اگر از بین اینها بیرون بروی یا تو را بیرون بکنند ما عذابشان میکنیم چه اینکه خدای سبحان اهل مکه را بعد از اینکه رسول خدا را بیرون کردند عذاب کرد در آیه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم که فرمود مادامی که تو در بین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم و سوره انفال هم در مکه نازل شد این قسمتش این قسمت سوره انفال در مکه نازل شد و سوره رعد هم که در مکه نازل شد .
سؤال ... جواب: بله نه اگر آن اعم است که اصلاً نباید در زمان وجود مبارک حضرت به اهل ارض عذاب بشود در حالی که در زمان حضرت هم به اهل ارض عذاب شده منظور آن است که در بین شما باشد
سؤال ... جواب: بله یعنی در بین شما و الا با بود حضرت که برای اهل ارض عذاب آمده که یعنی آیه سوره انفال هم همان مقدار که میگوید روایت هم همان مقدار بیان میکند که ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾( ).
سؤال ... جواب: یکی از احتمالاتی که به آن اشاره میشود دیگر
سؤال ... جواب: بنابراین اما آیه سوره رعد نمیفرماید ما حتماً اینها را عذاب میکنیم در زمان حیات شما بعضی از وعدهها را وفا میکنیم امکانش دارد بنابراین به عنوان شرط فرمود یا در زمان حیات شما یا بعد از حیات شما بالاخره ما به وعدهمان وفا میکنیم کار شما تبلیغ است این یک مطلب مطلب دیگر اینکه در آیه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم که فرمود تا توبین اینها هستی ما اینها را عذاب نمیکنیم وقتی از بین اینها خارج شدی اینها را عذاب میکنیم به شهادت آیه بعد همان آیه در سوره انفال در سوره انفال که آن آیه را فرمود ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾( )، آن گاه فرمود: ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، چگونه خدا اینها را عذاب نکند در حالی که اینها مزاحم مردم اند نمی-گذارند مردم به طوافشان به زیارتشان موفق بشوند مسجد الحرام را در اسارت خود گرفتند پس معلوم میشود که خدای سبحان به اینها تهدید عذاب کرده است بعد از اینکه حضرت را از مکه بیرون کردند حضرت مهاجرت فرمود از مکه به مدینه خدای سبحان اینها را معذب کرده درباره اصل تعذیب هم اختصاصی به عذاب استئصال ندارد در موارد دیگر فرمود ﴿قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدِیکُمْ﴾( )، شما با اینها جنگ کنید خدا میخواهد به دست شما اینها را عذاب کند معلوم میشود پیروزی رزمندههای اسلامی عذاب است بر کفار و منافقین ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، چه شایستگی داردند که خدا اینها را عذاب نکند در حالی که اینها مردم را از مسجدالحرام بازمیدارند از مکه بازمیدارند و حال اینکه هیچ سمتی هم ندارند درباره مسجد الحرام و کعبه ﴿وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ﴾( )، اینها که متولیان کعبه نیستند اینها که متولیان مسجدالحرام نیستند که ﴿وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ﴾ اینها اولیای مسجد الحرام نیستند متولیان مسجد الحرام نیستند ولی مردم را بازمیدارند ﴿إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ﴾( )، کسی اولیای مسجد الحرام نیست مگر اهل تقوا ﴿وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ﴾( )، بنابراین خود اینها هم که در مسجد الحرام طواف میکنند عبادت نمیکنند یا کف زدن است یا سوت کشیدن است زمزمههایی که دارند ذکرهایی هم که دارند تسفیر و تصفیق است نه، بیان نه ذکر حق ﴿وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَتَصْدِیَةً﴾( )، این دیگر بیان نیست صلات نیست یک کف زدنها و سوت کشیدنها و امثال ذلک است که صدای اینها را قرآن کریم صدای انسانی نمیداند آن صدای انسانی را بیان میداند و الا کلام مشرکین را مکا و تصدیه میداند لفظ لغو بیمعنا را مکا و تصدیه میداند ﴿فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ﴾( )، بنابراین در آیه سوره انفال نفرمود ما مادامی که تو زنده هستی اینها را عذاب نمیکنیم فرمود مادامی که در بین اینها هستی اینها را عذاب نمیکنیم و از طرفی هم فرمود چگونه خدا اینها را عذاب نکند درحالی که اینها مردم را از مسجد الحرام منصرف میکنند و باز میدارند زائران را از مسجد الحرام ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾( )، بنابراین تنافی بین آیه سوره رعد که محل بحث است با آیات سوره انفال نیست از چند جهت .
سؤال ... جواب: به کفار ﴿وَمَا لَهُمْ﴾( ) چون همه درباره کفار است
سؤال ... جواب: نه حضرت اگر در بین کفارهم باشد باز خدای سبحان کفار را به عذاب مبتلا نمیکند برای اینکه مدتها در مکه بود و کفار را خدای سبحان معذب نفرمود همین که از بین اینها بیرون آمدند به مهاجرت خدای سبحان کفار را معذّب فرمود
سؤال ... جواب: دلیل؟
سؤال ... جواب: آن وجود مبارک حضرت رحمه للعالمین است در بین مردم که هست عذاب نمیکند اما همین که از بین مردم جدا شد خدای سبحان آنها را عذاب میکند .
سؤال ... جواب: مسجد الحرام حرمتش به وحی و رسالت است والا خود مسجد الحرام خود بلد الامین را وقتی که قرآن کریم سوگند یاد میکند میفرماید ﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) که لا لای زائده است که من سوگند میخورم به این شهر پربرکت مقید میکند میگوید ﴿وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) احترام مسجد الحرام احترام مکه به وجود مبارک حضرت است فرمود من وقتی به مکه قسم میخورم که تو در مکه باشی والاّ حضرت اگر در مکه نباشد همان جای بتپرستان و کعبه میشد بتکده دیگر تمام بتها را برده بودند کعبه دیگر﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾( ) این چنین است و اگر رسول خدا نباشد مرکز وحی میشود بتکده چه اینکه این چنین هم بود
سؤال ... جواب: نه مستغفر عذاب الهی نشد که یعنی اگر یک عده شهید شدند عذاب الهی است این که عذاب نیست.
سؤال ... جواب: بله این شکست غیر از عذاب است اگر ﴿وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ﴾( ) هر کشتنی و هر شهادتی و هر مرگی که عذاب نیست عذاب طوری است که نشان بدهد که خدای سبحان نه به عنوان امتحان خدای سبحان اینها را در اثر استحقاقشان که کفر ورزیدند ،
سؤال ... جواب: نه
سؤال ... جواب: مسلمانها مادامی که در صراط اسلامی بودند هرگز شکست نخوردند اگر یک گوشهای هم یک آسیبی دیدند به خاطر اینکه آن گوشه یک خلا اسلامی مشاهده شد و الا ما هیچ جا نشان نداریم نه در سیره نه در تاریخ نه در قصص قرآنی که یک جا اهل حق مسلمین به رهبری پیامبران الهی قیام کرده باشند و شکست خورده باشند یک جا هم نمونه نداریم اگر دو جا بیراه رفتند برای اینکه حرف پیامبر را آنجا گوش ندادند و الاّ ما هرگز نمونه نداریم هیچ جا .
سؤال ... جواب: برای اینکه حضرت آمد و مسجدالحرام را احیا کرد به حضرت امیرمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود پا بگذار روی دوش من و هیچ کسی نمیتواند این بتها را از کعبه دور کند آنها که سابقاً در برابر این بتها خضوع میکردند حق ندارند تویی که یک لحظه برای غیر خدا سجده نکردی تو مجازی که پا روی دوش من بگذاری و این کعبه را تطهیر کنی همین کار را هم کردند که کسر اصنام به دست حضرت امیر بود .
سؤال ... جواب: به وسیله وحی رسول اکرم بود
سؤال ... جواب: بله اینها همه از وحی پیدا شده یعنی رسول خدا به وسیله وحی قیام کرد و بتکده را به حالت قداست اوّ لیش برگرداند دیگر و اینکه درباره حضرت امیر(سلام الله علیه) گفته میشود علی (کرّم الله وجهه) برای اینکه این چهره جز برای خدا برای احدی خضوع نکرد بر خلاف دیگران آن گاه بیانی را مرحوم ابن بابویه قمی (رضواناللهعلیه) نقل میکند مرحوم مجلسی اول هم نقل میکند مرحوم فیض در وافی هم نقل میکند که چطور وقتی ابرهه امده خواست کعبه را ویران کند خدای سبحان ﴿وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبَابِیلَ ٭ تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِن سِجِّیلٍ ٭ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ﴾( ) ولی وقتی ابنزبیر به کعبه متحصن میشود به وسیله منجنیق و کوه ابوقبیس عبدالملک دستور میدهد به نمایندهاش حجاج که بالای کوه ابوقبیس منجنیق نصب کنند و کعبه را زیر این سنگها خراب بکنند و ابنزبیر را که در کعبه متحصن شده بود دستگیر کند چگونه یک جا سخن از ﴿أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ﴾( ) است یک جا کعبه را خراب میکنند سخن از هیچ جا نیست آن بزرگوار بیان میکند که حرمت کعبه مربوط به ولایت است و اگر کسی به این خاندان سر نسپرد و در برابر این خاندان باشد ولو به کعبه هم پناه ببرد خدا پناهش نمیدهد ابنزبیر موظف بود وقتی حسین بن علی(سلام الله علیه) قیام کرد خدمت حضرت باشد وقتی امام سجاد (سلام الله علیه) نصرت طلب کرد او در خدمت حضرت سجاد باشد کسی که سید الشهدا(سلام الله علیه) و علی بن الحسین (علیهما السلام) را رها میکند یک هم چنین کسی یه کعبه اگر پناهنده بشود خدا پناهش نمیدهد کعبه یک سنگ و گلی که چندین بار خراب شده آن را ساختند سیل خراب کرد باران خراب کرد حوادث دیگر خراب کرد چندین بار خراب شد و میسازند «حجر علی حجر» آن که به هیچ وجه قابل گذشت نیست آن ولایت است و بس بنابراین اگر آن روز کعبه را خدای سبحان حفظ کرد برای اینکه آن شخص مستقیماً در برابر خدای سبحان به مبارزه برخاست خواست چیزی که اثر ابراهیم خلیل است و مطاف یک عدهای است آن را از آن جهت بردارد این مطاف بودن را و اما جریان ابن زبیر و عبدالملک و حجاج و امثال ذلک بر اساس بازیهای سیاسی بود مگر ابنزبیر حق بود که به کعبه پناهنده بشود تا خدا پناهش بدهد او هم باطل بود نباید ابن زبیر را در برابر یزید یا عبدالملک و حجاج سنجید باید در برابر ذات مقدس سیدالشهداء(سلام الله علیه) سنجید خب معلوم میشود باطل است دیگر او باید اینجا حضرت را یاری میکرد وسیدالشهدا را یاری میکرد و علی ابن الحسین (علیهما السلام) را یاری میکرد این است که،
سؤال ... جواب: پناه نبرد به کعبه که آمده در مجمع عمومی که همه را آگاه کند آن روز که وسیله تبلیغاتی نداشتند که حضرت فرمود من بلدم چه کار کنم خلاصه این قسمت خاورمیانه را بالاخره من روشن میکنم و کرد فرمود این طور نیست که من اینجا قیام بکنم در مدینه مرا بکشید و صدایم را خفه کنید این طور نیست من این محدوده را روشن میکنم و کرد دست زن و بچهاش را هم گرفته همه اینها رسالت داشتند شب عاشورا هم فرمود هرکس خواست برود برود ولی اینها باشند چون ما کار داریم با اینها چون بچههای من رسالتی دارند این چنین است و همه این برکات برکات کربلا است و فرمود من همه این محدوده را روشن میکنم و کرد و از اول هم به این قصد رفته که هشتم ذیحجه برگردد در تاریخ و مقتل این چنین است که حضرت حجش را حجّ تمتّع را تبدیل به عمره مفرده کرد این در مقاتل و تاریخ هست اما خب تاریخ ریشهای ندارد مقتل ریشهای ندارد آدم باید خیلی تلاش بکند تا در این تاریخها یک تاریخ صحیح و در این مقتلها یک مقتل صحیح پیدا کند آن که مهم است روایات است در روایات کار کردند برای اینکه منتهاالیه روایات معصوم (سلام الله علیه) است سخنش حجت است او حجت خداست و در تک تک حلقههای روایات را هم اهل رجال و درایه کار کردند برای اینکه فقه ما بستگی به اینها داشت لذا حدیث یک سامانی دارد در تاریخ متأسفانه این طور کار نشده تکتک حلقههای تاریخ باید مثل بحثهای رجالی در آن بحث بشود یک تازه به آن شخص آخر که رسیدیم اول الکلام است حدیث ارزشی دارد که علمای زیادی در آن کار کردند در تک تک این حلقههای حدیث کار کردند آخرش هم که حجت حق است در کتب حدیث آمده در جوامع روایی ما در بحث حج آمده که حضرت سیدالشهدا(سلاماللهعلیه) از همان اول به عمره مفرده معتمر بود از اول میدانست دارد چه میکند حج تمتع نبود از اول این را خدا رحمت کند مرحوم سیدالاستاد مرحوم آقا سیدنا محمد داماد (رضوان الله علیه) این را در درس بیان کردند و فرمودند پس آنچه که در مقتل است درست نیست در روایات صحیحه هم هست که حضرت(سلاماللهعلیه) سیدالشهدا(سلاماللهعلیه) از همان اول به عمره مفرده محرم شد که برود احرام ببندد چون مرز حرم را آدم نمیتواند بدون احرام وارد بشود در همه جاهای دنیا به طور آزادانه آدم میتواند وارد شود اما محدوده حرم و مکه یک خصیصهای دارد که کسی در تمام ایام سال ولو در غیر موسم حج اگر خواست وارد مکه بشود باید احرام ببندد الان که ماه رجب است و موسم حج نیست اگر کسی دوستی داشت مریضی داشت کاری داشت برادرش در مکه بود خواست برود ببیند این چنین نیست مثل مشهد یا شهرهای دیگر بتواند مستقیم وارد مکه بشود که باید در میقات احرام ببندد، لباس، همان کارهایی که عمره مفرده انجام میدهند این هم عمره مفرده است احرام ببندد برود سعی طواف بکند نماز طواف انجام بدهد سعی صفا و مروه انجام بدهد و تقصیر بکند و آن طواف نسا را انجام بدهد بعد حالا میخواهد برود منزل برادرش میتواند برود مکه یک شهری نیست که هرکسی هر وقت خواست برود همین طور آزادانه بتواند برود حضرت هم با عمره مفرده محرم شد وارد مکه شد برای اینکه حرفش را بین مردم مکه برساند و رساند وقتی رساند فرمود من یک سفر سنگینی در پیش دارم هر کسی هم لایق آن سفر نیست هر کسی سر بر دست دارد بیاید که وطنش لقاءالله باشد بیاید این کار را کرده آمده به کعبه و مسجدالحرام و همه و همه آبرو داد اینها با اینکه نگذاشتند اینها مثلاً طبق جریان عادی قربانگاه بروند و منا بروند و امثال ذلک اما میبینید امام سجاد(سلاماللهعلیه) فرمود که شما امسال رفتید منی اما فرزند منا من هستم «أنا إبن مکَةَ وَمِنی» ما رفتیم این را احیا کردیم خلاصه این چنین نیست که کعبه ذاتاً قداستی داشته باشد کعبه قبله نیست که اگر سیل آمده کعبه را خراب کرد مسلمین قبله نداشته باشند قبله آن بعد مخصوصی است از تخوم ارض الی عالم السماء آن بعد را با این خانه مکعب شکل محدود کردند که اگر سیل آمده این خانه را خراب کرد این طور نیست که مسلمین بیقبله باشند که این بعد و من تخوم الارض الی عالم السماء قبله است علی ای حال اگر یک حرمتی برای این امکنه هست به برکت اولیای الهی است.
سؤال ... جواب: بله دیگر حضرت روز هشتم یا نهم ظاهراً حرکت کرده بودند بنابراین این وعدهای که داد فرمود مادامی که تو در بین اینهایی ما عذاب نمیکنیم وقتی حضرت از بین اینها رفت هجرت فرمود به مدینه آمد خدای سبحان آنها را هم عذاب کرده دیگر لذا در آن آیه فرمود ﴿وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ﴾( )، آن گاه در همین آیه محل بحث از سوره رعد این چنین فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ٭ أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ یک بیان به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود فرمود کار تو تبلیغ است حسابشان به عهده ماست ما یا در زمان حیات تو به حساب اینها میرسیم یا بعد از رحلت تو به حساب اینها میرسیم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ یک بیانی هم به مشرکین به عنوان هشدار فرمود فرمود مگر اینها نمیبینند که ما در بسیاری از جاها تخریب کردیم بساط آنها را به هم زدیم آنها را از بین بردیم هلاکشان کردیم ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ مگر نمیبینند که ما میآییم اطراف زمین را میگیریم و کم میکنیم به وسیله هلاک به وسیله اهلاک به وسیله تعذیب به وسیله تخریب و مانند آن مگر نشانههای قدرت ما را نمیبینند مگر نمیدانند که قدرت از آن خداست و حکم از آن خداست مگر نمیدانند که کسی حق حاکمیت ندارد مگر الله و کسی هم نمیتواند جلوی حاکمیت الله را بگیرد ﴿لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ﴾ و مگر نمیدانند که اگر خدا تصمیم گرفت که یک قومی را براندازد معطلی ندارد سریع الحساب است همه اینها لسان لسان تهدید است فرمود یک مقدار اینها در جریان مبارزه با انبیا ببینند که اقوام پیشین به کجا رسیدند ما چگونه اینها را هلاک کردیم یک مقدار ببینند آن که حاکم مطلق بر این نظام است خداست ولاغیر دیگری حق حاکمیت ندارد سوم نه تنها دیگری نمیتواند حاکم باشد کارشکنی هم نمیتواند بکند یک وقت است انسان خودش حاکم است مدیر و مدبر است کار به دست اوست یک کاری انجام میدهد یک وقتی کار به دست دیگری است ولی او کارشکنی میکند فرمود نه کار به دست اینهاست نه میتوانند کارشکنی بکنند ما هم اگر تصمیم گرفتیم کارهای ما این چنین نیست که زمان بخواهد خیلی اگر بخواهیم سریع الحساب هستیم ما گفتیم ﴿فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ﴾ محاسبه اینها با ماست ما اگر بنا بر آن گذاشتیم که محاسبه را تصفیه کنیم حساب را ﴿سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ هستیم این یک هشداری است نسبت به کفار که فرمود اینها را از نزدیک ببینند و بیندیشند این که در بعضی از تفاسیر آمده که ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا﴾ را تطبیق کردند گفتند مگر کفار مکه نمیبینند ما پشت سر هم داریم زمین را فتح میکنیم فلان جا را گرفتیم فلان جا را گرفتیم فلان جا را گرفتیم ﴿نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ به وسیله فتوحات اسلامی این بیان ظاهراً تامّ نیست برای اینکه این آیه در سوره رعد است و سوره رعد مکی است و در مکه فتحی نشده این نظیر تهدیدهایی است و عذابهایی که درباره اقوام و امم پیشین اتفاق افتاده که فرمود اینها بیندیشند نظیر آیات سوره حجر که در آیات سوره حجر فرمود شما وقتی که از مکه به طرف شام و انطاکیه میروید برای مسافرت این شهرهایی که ما ویران کردیم سر راهتان است ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ﴾( )، یعنی این دو تا شهری که ما ویران کردیم برجاده است بر این بزرگراه است که بحثش قبلاً گذشت این آیات در مکه نازل شد اینها را هشدار داد که ما اقوامی که در برابر انبیا به مبارزه برخاستند آنها را به دست عذاب سپردیم و این هم سنت الهی است و اگر روزی وقتی تصمیم بگیرم با سرعت انجام میدهیم نه اینکه ناظر به فتوحات اسلامی باشد چون فتوحات اسلامی در مدینه اتفاق افتاده واین آیه واین سوره در مکه نازل شده ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ حاکم خداست ولاغیر کسی هم به دنبال حکم خدا توان تعقیب ندارد دو و خدا هم سریعاً کار انجام میدهد این سه منتها در ذیل این آیه ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا﴾ بعضی از روایات آمده که آنها جنبه تطبیقی دارد و نظائر آن که فرمودند این اطراف به معنای طرائف است نه اطراف یعنی طرفها در اینجا اطراف جمع طرائف است طرائف طریف مثل ظریف آن شیئهای گرانبار و گرانبها را میگویند که گفتند این آیه درباره ارتحال و درگذشت علماست که علما و اولیای الهی وقتی رحلت میکنند خدای سبحان گویا فیضش را تنزل میدهد و ارواح اینها را قبض میکند طرائف زمین را اطراف ارض یعنی طرائف ارض که علما و صلحا و اولیایند طرائف ارض را خدای سبحان فیضش را تنزل میدهد واینها را قبض میکند دیگران را اگر بخواهد قبض روح کند مأمور میفرستد ولی علما و اولیا و صالحین را اگر بخواهد قبض کند فیضش را تنزل میدهد خودش آنها را قبض روح میکند که از امام سجاد(سلاماللهعلیه) رسیده است که این آیه باعث میشود که ما در بذل جان خیلی سخی باشیم سخاوتمندانه جان بدهیم برای اینکه این جان را خدای سبحان دریافت میکند روایتی در ذیل این آیه هست البته و اما با اصل مسئله همان معنایی ارتباط دارد که به عرض رسید ﴿أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ﴾ بنابراین هر نقشهای که اینها بکشند بیثمر است آیه بعد راجع به بیثمر بودن نقشههای اینهاست که ﴿وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾( ).
« الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است