display result search
منو
تفسیر آیه 10 تا 11 سوره رعد

تفسیر آیه 10 تا 11 سوره رعد

  • 1 تعداد قطعات
  • 33 دقیقه مدت قطعه
  • 83 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 10 تا 11 سوره رعد
- علم خدا
- نقش شیطان در خلقت
- علم الهی به اعمال پنهان و آشکار انسان
- علم الهی به خطورات ذهنی و قلبی
- مکر الهی و انسانی

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
﴿سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ القَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ ٭
بعد از اینکه در صدر این سورهٴ مبارکهٴ «رعد» اجمالا به حقیت وحی اشاره کردند برای ربوبیت خدای سبحان اول علم و احاطهٴ علمی خدا را مطرح می‌کند چون خدا به جمیع اشیا عالم است و به جمیع شئون انسانی هم عالم است و بر همهٴ امور قادر هست و همهٴ شئون انسانی را هم تحت قدرت خود اداره می‌کند پس رب اوست, اگر خدا بخواهد رب همه اشیا و انسان باشد باید به همهٴ اشیا و به همهٴ شئون انسانی عالم باشد و توان تدبیر همهٴ اشیا و همهٴ شئون انسانی را داشته باشد لذا آیاتی که در مقام سوم ذکر می‌شود ناظر است به ادله و شواهد توحید ربوبی خدای سبحان, آیاتی که دلالت می‌کرد بر اینکه خدای سبحان به جمیع شئون انسانی عالم است گذشت و در این کریمه که فرمود: ﴿سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ القَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾, می‌خواهد بفرماید جمیع شئون انسانی چه مخفی چه علنی معلوم خدای سبحان است و شاید سرّ اینکه آن سرّ را مقدم بر جهر ذکر فرمود و استخفای در لیل را مقدم بر سروب و مرور در نهار ذکر کرد برای آن است که بفرماید آنچه که از دیگران مخفی است مشهود خدای سبحان است آن مهم‌تر را اول ذکر فرمود نظیر اینکه ﴿عَالِمُ الغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ غیب را اول ذکر فرمود بعد شهادت را نفرمود عالم الشهاده والغیب فرمود: ﴿عَالِمُ الغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ آنچه مهم بود اول ذکر کرد در این چند جمله آنچه مهم است اول ذکر می‌شود ﴿عَالِمُ الغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ بر آشنائی و احاطهٴ علمی خدای سبحان به اقوال انسانی آنکه سرّ است قبل از علن ذکر شده و قبل از جهر بیان شده فرمود: ﴿سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ القَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ﴾ و در کارهای انسانی آنکه مخفی است قبل از کارهای علن ذکر شده فرمود: ﴿وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾, سارب کسی که سرب و طریق را طی می‌کند ﴿ فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی البَحْرِ سَرَباً﴾ , یعنی «طریقاً سارب» راهی راه را می‌گویند آن که ﴿سَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾ است هم خودش از کار خود باخبر است هم کار او مشهود دیگران است واما کسی که «مستخفی باللیل» است دیگران از کار او بی‌خبرند ولی خدای سبحان از استخفای لیل او مستحضر است لذا فرمود: ﴿مَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾, اصولاً اینکه دارد شب شروع به کار می‌کند برای اینکه مخفی باشد نفرمود کسی که شب حرکت می‌کند خدا می‌داند یا روز حرکت می‌کند خدا می‌داند فرمود آن که روز حرکت می‌کند که نمی‌خواهد مخفی کند حرکت روز او را خدا می‌داند و آن که شب کار می‌کند و بنا بر اخفا دارد خدای متعالی می‌داند لذا دربارهٴ لیل یک جمله‌ای را و یک وصفی را اضافه کرد, نفرمود به اینکه سیر شب را می‌داند سیر روز را می‌داند فرمود آن که در شب کاری را به قصد خفا انجام می‌دهد «مستخفی باللیل» است خدا می‌داند کار روشن و علنی روز را هم خدا می‌داند. ﴿وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾ در قرآن کریم گرچه می‌فرماید همهٴ شئون شما مشهود حق است ولی می‌خواهد به آنهایی که پنهانی کار خلاف می‌کنند هشدار بدهد که این فایده‌ای ندارد, پنهانی شما علن خدای سبحان است برای خدای سبحان لیل و نهار یکسان است در بسته و باز یکسان است شما اگر از دیگران مخفی هستید از خدای سبحان مخفی نخواهید بود, این را قرآن کریم اصرار دارد آنهایی که شب‌نشینیهای شبانه دارند و بیتوته‌های شبانه دارند که دور از انظار دیگران باشد قرآن روی آن خیلی تکیه می‌کند و می‌فرماید بیتوته‌های شما را خدا می‌داند شما بر فرض در درهای بسته شبانه پشت در بسته تصمیمات خلاف گرفتید جواب خدا را چه می‌گویید قرآن روی «اسخفای باللیل» در چند مورد تکیه می‌کند, یکی در آیهٴ 81 سورهٴ «نساء» است می‌فرماید: ﴿وَیَقُولُونَ طَاعةٌ﴾ یعنی اینها وقتی به حضور شما آمدند به حضور شمای پیامبر آمدند می‌گویند «سمعاً و طاعتاً» ﴿فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ﴾, اگر از حضور تو برخاستند ﴿بَیَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ﴾ در بیتوته‌های شبانه حرفی را می‌زنند بر خلاف حرف تو آنچه که تو گفتی در تصمیم‌گیریهای شبانه او را رعایت نمی‌کنند ﴿بَیَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذِی تَقُولُ﴾ «بیتوتة» شبانه‌شان چیز دیگر است ﴿وَاللّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ﴾, آنچه را که تبییت می‌کنند در شبانه مجالس شبانه در بیتوته‌های شبانه تصمیم می‌گیرند خدای سبحان می‌نویسد ﴿وَاللّهُ یَکْتُبُ مَا یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ وَکَفَی بِاللّهِ وَکِیلاً﴾ کاری راغ آنها از پیش نمی‌برند هر تصمیمی که در پشت اتاق بسته شبها بگیرند خدا می‌داند و خنثا می‌کند پس اعراض کن و توکل به خدا کن, در همین سورهٴ «نساء» آیهٴ 108 باز فرمود: ﴿یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ﴾, اینها بر فرض شبها تصمیم بگیرند یا در پشت درهای بسته از مردم مخفی باشند ولی ﴿وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ﴾, از خدا که مخفی نیستند چرا؟ برای اینکه ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ﴾, در هر تصمیم‌گیریها و در بیتوته‌های شبانه خدا همانه‌جا حاضر است چون با آنها است بنابراین ﴿وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ﴾, هیچ ممکن نیست از خدای سبحان بتوانند مخفی باشند گرچه ﴿یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ﴾ اما ﴿وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ﴾, چرا؟ چون ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ﴾ اصل کلی که در سورهٴ «حدید» آمده فرمود: ﴿وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُم﴾ , چه روز چه شب در هر حالاتی باشید با شماست ولی در آنجا به آن قسم حساس اشاره کرد فرمود: ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ القَوْلِ﴾, همان وقت که قصد بیتوته دارند و سخنی که خدا نمی‌پسندد می‌خواهند در مجالس شبانه مطرح کنند خدا با آنهاست ﴿وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لاَ یَرْضَی مِنَ القَوْلِ﴾ و دلیل اینکه خدا با اینهاست این است که خدا به جمیع اشیا محیط است اینها هم یکی از اشیا هستند ﴿وَکَانَ اللّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطاً﴾, چون خدا ﴿بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحِیطٌ﴾ است به اینها و اعمال درونی اینها که تصمیم هست اعمال بیرونی اینها که اقوال و اعمال مشهود است محیط است ﴿وَکَانَ اللّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطاً﴾, چون این‌چنین است خدای سبحان به همهٴ شئون علیم است, آگاه است اگر تصمیمهای سوئی در مجالس شبانه گرفتند از تمام سخنانشان از جزئیات و کلیات برنامه‌هایشان خدای خدای سبحان آگاه است این را در سورهٴ «نمل» بیان فرمود در سورهٴ «نمل» فرمود: ﴿وَکَانَ فِی المَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ وَلاَ یُصْلِحُونَ﴾ , در مدینه نه گروهی مفسد فی الارض بودند و قصد اصلاح نداشتند ﴿قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ﴾ , به یگدیگر گفته‌اند که هم قسم بشویم چون به خدا معتقد بودند اما به ربوبیتش و وحی و امثال ذلک اعتقادی نداشتند ﴿قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ﴾ هم‌سوگند بشویم قسم یاد کنیم که ﴿لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ﴾ ما شبیخون می‌زنیم این پیامبر و اهلش را زن و بچه‌اش را یا وابستگان فکری او را از بین می‌بریم ﴿ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ﴾, ما به بازماندگانش به اولیای دم می‌گوییم ما نمی‌دانیم اینها را چه کسی کشت ﴿مَا شَهِدْنَا﴾ ﴿ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ﴾, به ولی دم به ولی این پیامبر به بازماندگانش می‌گوییم ﴿مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ﴾, ما چه می‌دانیم چه کسی اینها را کشت و از بین برد ﴿وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴾ , ما هم در این داعیه‌مان و دعوامان صادقیم این نقشهٴ شبانه‌شان را خداوند به پیامبرش دارد می‌گوید که اینها این‌طور تصمیم گرفته‌اند اینها در فلان شب یا در فلان جلسه تصمیم گرفته‌اند که فلان شب یک چنین شبیخونی بزنند نه تنها به طور کلی می‌گوید هر چه اینها بگویند ما می‌دانیم بلکه نقشه‌های اینها را هم برای انبیائشان بازگو می‌کند که اینها در فلان جلسه این تصمیم را گرفتند در فلان جلسه این مطلب را تصویب کردند بعد می‌فرماید: ﴿وَمَکَرُوا مَکْراً وَمَکَرْنَا مَکْراً وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ﴾ , اینها نمی‌دانند که ما اینها را با دست خود اینها می‌گیریم این‌طور نیستند که قدرتهای اینها برای خود اینها باشد قدرتهای اینها امانتهای ماست ما اگر خواستیم اینها را بگیریم با همان قدرتهایی که ﴿رای ماست و در اختیار اینها به عنوان امانت است می‌گیریم, منظور آن است که تمام شئون زندگی انسان مشهود خدای سبحان است مخصوصاً کارهای نهانی و تصمیمهای شبانه لذا فرمود: ﴿سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ القَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ﴾ و تقدیم سر بر جهر ﴿وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾, به تقدیم استخفای لیل بر سرور و مرور شب چه اینکه ﴿عَالِمُ الغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ به تقدیم غیب علی الشهاده شد, و جامع همهٴ این شئون آن آیهٴ 61 سورهٴ «یونس» است که در بحثهای قبل به آن آیهٴ کریمه اشاره شد که فرمود هیچ شأنی از شئون برای شما نیست مگر اینکه در مشهد و در محضر خدای سبحان است ﴿وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ﴾ اول خطاب به رسول‌الله (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است فرمود تو در هیچ کاری نیستی بعد راجع به تلاوت حضرتش بحث می‌کند می‌فرماید: ﴿وَمَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ﴾, بعد خطاب به همه است ﴿وَلاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شَهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ﴾, مگر اینکه ما شاهدانی هستیم در حینی که می‌خواهید به آن عمل وارد شوید اولین لحظهٴ ورودتان در مشهد و در محضر ماست ﴿إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ﴾ چرا؟ چون ﴿وَمَا یَعْزُبُ عَن رَبِّکَ مِن مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّماءِ وَلاَ أَصْغَرَ مِن ذلِکَ وَلاَ أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ﴾ , هیچ ذره‌ای از علم خدا عزوب و غروب ندارد که عازب عن‌الله باشد, غائب عن‌الله باشد, چون این‌چنین است شما و جمیع شئون حیاتی شما هم در مشهد و در محضر خدای سبحان است, قهراً جمیع شئون مخصوصاً تصمیمهای نهایی در مشهد خدای سبحان است, لذا فرمود اخفا نقشی ندارد سودی ندارد, چون این انسان همهٴ شئونش از راز درون و سخن درون و از استغفار شبانه و سروب و مرور روزانه در مشهد حق است لذا در کریمهٴ قبل فرمود: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ﴾ وقتی شئون علمی حق را بیان کرد شئون تدبیری حق را هم بیان می‌کند نه تنها فرمود ما همهٴ کارهای شما را می‌دانیم بلکه همهٴ کارهای شما را داریم اداره می‌کنیم این‌طور نیست که در دنیا آزاد باشید فقط یوم‌المعاد باید حساب پس بدهید اینجا هم اگر خواستیم جلوی شما را بگیریم می‌گیریم, این‌طور نیست که در دنیا رها باشید فقط در قیامت باید حساب بدهید نه اینجا هم در تحت تدبیر حفظهٴ مایید, اگر دیدیم دارد به اصل نظام فسادی در نظام ایجاد می‌شود که ﴿ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البَرِّ وَالبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ﴾ , آنجا هم می‌خواهد آن‌طوری بشود فوراً می‌گیریم این همه عقوبتهای الهی بر اثر همین است که خدای سبحان نگذاشت اینها به فسادشان ادامه بدهند فرمود این‌چنین نیست که ما فقط هشدار دادیم که بدانید همهٴ شئونتان معلوم خدای سبحان است فقط در قیامت به حسابتان رسیدگی می‌شود, نه, در دنیا هم در تحت مراقبت حفظهٴ ما به سر می‌برید از چند طرف فرشتگان مأمور ما مراقب شمایند که اگر یک وقتی مصلحت بود همانه جا شما را به دست این عذاب بسپاریم, ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾, این ضمیرهای چهارگانه به انسان برمی‌گردد همان منی که در آیهٴ قبل فرمود: ﴿سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ القَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفِ بِالَّیْلِ وَسَارِبُ بِالنَّهَارِ﴾, یعنی انسان این ضمیرها به این انسان برمی‌گردد له یعنی برای انسان تعقیب کننده‌هایی است که او را مراقب‌اند از جلو و از دنبال ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ﴾ که او را تعقیب می‌کنند یا نه «معقباتاً حافظاتی» هستند از طرف خداوند که یکدیگر را تعقیب می‌کنند یکی به دنبال دیگری می‌آید آن فرشتگانی که مأموران روزند وقتی که رفتند به دنبال او فرشتگان شب می‌آیند نظیر آنچه که دربارهٴ صلات فجر گفته شده که ﴿إِنَّ قُرْآنَ الفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ , که هم مشهود ملائکةاللیل است هم مشهود ملائکةالنهار, ملائکهٴ لیل حافظان الهی هستند در لیل ملائکهٴ نهارحافظان الهی هستند در نهار آنها که رفتند به دنبال این فرشتگان روز می‌آیند که معقب یکدیگرند یا نه این فرشتگان معقب انسان‌اند انسان را تعقیب می‌کنند از جلو و دنبال انسان را تعقیب می‌کنند از دنبال انسان را تعقیب می‌کنند درست است اما از جلو تعقیب می‌کنند چطور؟ چون منظور اینکه ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ﴾ ﴿مِن بَیْنِ یَدَیْهِ﴾ این نیست که پیشاپیش انسان می‌روند یک عده از جلو انسان را می‌پایند یک عده انسان را از پشت سر می‌پایند یک عده از یمین یک عده از یسار انسان محاط به حفظه و مراقبین الهی است اگر ﴿مِن بَیْنِ یَدَیْهِ﴾ یعنی از پیشاپیش انسان می‌رود این با تعقیب سازگار نیست, اما اگر یک عده از جلو مواظب انسان‌اند که انسان چه می‌کند یک عده از پشت سر مواظب انسان‌اند یک عده از یمین یک عده از یسار این تعقیب صادق است پس «للانسان معقباتٌ و مراقباتٌ» که یک عده از پیشاپیش او می‌آیند ببینند او از جلو چه می‌کند چون انسان سیر الی الله دارد و مسافر است ﴿کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ﴾ , و به سمت الهی دارد سیر می‌کند پس از هر طرف او را تحت مراقبت گرفته‌اند ببینند او دارد چه می‌کند و قسمت مهم آن خاطرات نفسانی اوست که چه در پیش دارد و چه در پشت سر گذاشته است تنها جلو و دنبال جسمانی نیست که پیشاپیش او یک عده و دنبال او یک عده, نه آنچه که در پیشاپیش نیتهای اوست عده‌ای مراقبت می‌کنند آن اعمالی را که پشت سر گذاشت آنها را هم مراقب‌اند چه به یادگار گذاشت هم مراقب‌اند چه در پیش اراده می‌کند هم مراقب‌اند چه تصمیم دارد و چه کرده است همه و همه در تحت مراقبت مأموران و حافظان الهی است اصل اینکه برای هر انسانی حافظی است از ناحیهٴ خدای سبحان آمده ﴿إِن کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ﴾ .
پرسش: آیا فرشته‌ها به نیات هم آگاهی دارند؟
پاسخ: بله. در سورهٴ «طارق» فرمود: ﴿إِن کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ﴾ هیچ انسانی نیست مگر یک حافظی از طرف خدای سبحان کارهای او را کنترل می‌کنند.
پرسش ...
پاسخ: چون ﴿یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾ است در اینجا به نفع او کار می‌کند ﴿إِن کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ﴾ در سورهٴ «طارق» هست در سورهٴ دیگر ﴿وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ ٭ کِرَاماً کَاتِبِینَ﴾ , در سورهٴ .. فرمود ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ﴾ که ﴿یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾, فعلاً او را از امر خدا حفظ می‌کند تا آن فرصت لازم که فرا رسید او را از امر خدا حفظ نکنند و امر خدا به حیات او خاتمه بدهد یا به قدرت او خاتمه بدهد و مانند آن, اما اینکه فرشتگان همهٴ اعمال را چه ظاهری چه باطنی می‌دانند برای آن است که باید اینها بنویسند این کرام‌الکاتبین بنویسند و در یوم القیامه انسان حساب پس بدهد اینکه در بحث دیروز داشتیم ﴿وَإِن تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبَکُم بِهِ اللّهُ﴾ , که خدا حساب می‌کند معلوم می‌شود که فرشتگان آنها را هم می‌فهمند و آنها را هم می‌نویسند مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) نقل کرد در کتاب شریف اصول‌کافی که یکی از شاگردان امام معصوم (علیه السلام) از حضرت سئوال کرد فرشتگان اعمال ظاهر را می‌بینند و می‌نویسند اما نیتها را چگونه تشخیص می‌دهند و می‌نویسند؟ با اینکه نیت ظاهر نشده است, حضرت فرمود همان‌طوری که بوی روضه و باغ با بوی کنیف و چاه فرق می‌کند انسان اگر بوی بد به شامه‌اش رسید می‌فهمد از کنار کنیف می‌گذرد و بوی خوب به مشامش رسید معلوم می‌شود از کنار باغ می‌گذرد معلوم می‌شود از کنار باغ می‌گذر (چند دقیقه از نوار ضبط نشده است).
هیچ ملکی نیست که رسالت نداشته باشد همهٴ ملائکه رسالتهای خاص دارند هر کدام دربارهٴ این‌گونه از حفظه معلوم می‌شود فرشتگان خاصی‌اند که حافظ انسان‌اند در شئون مخصوص.
پرسش: آیا همهٴ انسانها این حفظه را دارند یا بعضیها دارند؟
پاسخ: همه دارند.
پرسش: پس آن دانشمندانی که برای گمراهی و ضلالت و اغوا می‌کنند ...
پاسخ: نه آن حفظه‌ها مأمورند برای اینکه آنها را از مرگ و امثال ذلک حفظ کنند از مرگ و از خطرهای دیگر حفظ بکنند اما آنها در تحت ولایت شیطان‌اند همان‌طوری که فرشتگان رسالت الهی دارند شیطان هم در عالم رسالت الهی دارد در بحثهای سال قبل گذشت که شیطان در اغوا کردن و فریب دادن که مستقل نیست زیرا یک موجود به نام رب‌العالمین در نظام تدبیر را بر عهده دارد و لاغیر, شیطان هم نظیر کلب معلَّم در تحت تدبیر خدای سبحان است شیطان رسالتی دارد رسالت شیطان این است که برای تودهٴ مردم وسوسه کند که این وسوسه عامل کمال است اگر انسان گرفتار وسوسه شد و با وسوسه نبرد کرد و در جهاد اکبر پیروز شد که به درجهٴ عالیه کمال جهاد اکبر می‌رسد و اگر شکست خورد همین شیطان که رسالت الهی دارد می‌شود ولیّ آن شخص تبهکار از طرف خدای سبحان ﴿إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ﴾ , این‌طور نیست که شیطان در برابر خدا برای خود یک دستگاه ولایت داشته باشد عده‌ای را تحت ولایت بگیرد که اگر عده‌ای تحت ولایت شیطان‌اند به کیفر الهی گرفتار شده‌اند آن عده که خدای سبحان شیطان را به عنوان کیفر به عقوبت در پایان کار نه در اوائل کار بر آنها مسلط کرده است برای شیطان هم یک رسالتی قرآن کریم قائل است.
پرسش ...
پاسخ: این رسالت بد در اثر رجیم شدن خود شیطان است که گفت: ﴿فَبِعِزَّتِکَ لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴾ , مأموریتهای پست را به افراد پست می‌دهند او می‌خواست راه خوب را طی کند مأموریت خوب را به او بدهند او صریحاً گفته ﴿فَبِعِزَّتِکَ لأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴾ او خودش گفته که این که تو ﴿کَرَّمْتَ عَلَیَّ﴾ بر من گرامی داشتی, من حنک او را میگیرم ﴿لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلِیلاً﴾ , اینکه در برابر خدای سبحان گفت: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾ باید به این رسالت پست گرفتار بشود لذا اگر یک عده تحت ولایت شیطان‌اند این تولیت از ناحیهٴ خدای سبحان است منتها به عنوان عقاب گرفته, باز هم راه باز کرده تا آخرین لحظه که انسان زنده است مختار است می‌فرماید هم اکنون هم می‌توانی از تحت ولایت شیطان دربیایی تحت ولایت فرشتگان قرار بگیری تا آخرین لحظه راه باز است لذا دربارهٴ شیاطین فرمود: ﴿أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَی الکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً﴾ , شیاطین رسالت الهی را دارند شیاطین اگر چنانچه بر غیر مؤمن ولی هستند بخ تولیت الهی است بر کفار رسالت الهی دارند به ارسال الهی است ﴿إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لاَیُؤْمِنُونَ﴾ , ﴿أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَی الکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً﴾ , این‌طور نیست که شیطان در اسلام نظیر اهرمن در برابر یزدان باشد در زرتشتیت و امثال ذلک این با توحید ربوبی سازگار نیست بنابراین حافظانی که برای افراد تبهکار هستند آنها را از معاصی حفظ نمی‌کنند آنها را از خطرات جسمانی حفظ می‌کنند آنها هستند و به سوی اختیار خودشان راههای تباهی را طی می‌کنند و اگر آن اجل معین فرا رسید مأموران الهی که باید به حیات آن شخص خاتمه بدهند نوبت آنهاست حالا یا همین حافظان الهی می‌شوند مأمورین قبض ارواح و خاتمه دادن به حیات یا مأموران دیگری اعزام می‌شوند و معقب اینهایند و نوبت حفظ را نوبت رسالت را اینها به عهده می‌گیرند فرمود: ﴿وَهُوَ القَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ المَوْتُ﴾, یعنی آن فرصت مرگ فرارسید ﴿تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَیُفَرِّطُونَ﴾ , یک عده از فرشتگان که آنها هم رسالت ما را ایفا می‌کنند آنها هم رسول مایند بدون تفریط بدون اینکه چیزی فروگذار شود بدون اینکه در وقت تفریط کنند, یا بدون اینکه در شخص تفریط کنند, یا بدون اینکه در درجات جان تفریط کنند در هیچ نشئه‌ای از این نشئات سه‌گانه تفریط روا نمی‌دارند که دربارهٴ بعضیها تأخیر کنند یا بعضیها را فعلاً جانشان را قبض نکنند یا برخی از درجات جانشان را بگذارند در زمین بماند یا با جسمشان باشد این‌چنین نیست اصلاً تفریط نیست نه دربارهٴ شخص نه دربارهٴ درجات قبض روح نه دربارهٴ زمان و مدت قبض روح, تمام حقیقت افراد را هم قبض می‌کنند, توفی می‌کنند یعنی اخذ تام می‌کنند پس چیزی از انسان نمی‌ماند در برابر شبههٴ وثنیین که در بحث شبهات معاد گذشت آنها می‌گفتند: ﴿أَِذَا ضَلَلْنَا فی الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ﴾, در آن شبههٴ اشکالات معاد که اول بحث بود منکرین معاد دو تا حرف داشتند یکی اینکه ما ارضی هستیم موجودی هستیم مادی و زمینی دوم اینکه که مترتب بر اول است این است که مرگ ضلالت است مثل یک آبی است که در زمین فرورفته این است که احیاناً در بعضی از تسلیتها به یکدیگر می‌گویند به اینکه خوب آبی که در زمین فرو رفته دیگر نمی‌شود جمعش کرد خیال می‌کنند که مرگ مثل آبی است که در زمین نشو شده و در زمین فرورفته حرف آنها بود ﴿أَِذَا ضَلَلْنَا فی الأَرْضِ﴾, قرآن کریم به هر دو پاسخ رد داد فرمود نه شما زمینی هستید نه مرگ ضلالت است, فرشتگان سماوی شما را قبض می‌کنند و اخذ تام می‌کنند اینچینین نیست که مرگ عبارت از گم شدن باشد ضلالت باشد مرگ وفات است یعنی توفی است و اخذ تام و در زمین فرو نمی‌روید بلکه همراه فرشتگان ما به آسمانها می‌روید ﴿تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَیُفَرِّطُونَ﴾ , چنانچه در سورهٴ «سجده» هم فرمود: ﴿وَقَالُوا أَِذَا ضَلَلْنَا فی الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ بَلْ هُم بِلقَاءِ رَبِّهِمْ کَافِرُونَ﴾ , آن‌گاه فرمود: ﴿قُلْ﴾ در جواب اینها بگو ﴿یَتَوَفَّاکُم مَلَکُ المَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ﴾ , بگو شما زمینی نیستید که مرگ یعنی فرو رفتن در زمین و مرگ هم فرو رفتن در ارض نیست گم شدن در زمین نیست بلکه توفی است و از زمین به آسمان رفتن است با فرشتگان شدن است خلاصه. بنابراین حافظانی از طرف خدای سبحان معقبات امور انسان‌اند در سورهٴ «انعام» فرمود: ﴿وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ المَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَیُفَرِّطُونَ ٭ ثُمَّ رُدُّوا إِلَی اللّهِ مَوْلاَهُمُ الحَقِّ﴾ , بعد از اینکه توفی کردند به سوی الله برمی‌گردند نه اینکه نظیر آبی که در زمین فروبرود, رد می‌شوند الی‌الله که مولای اینهاست و مولای حق است ﴿أَلاَ لَهُ الحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الحَاسِبِینَ﴾ , احیاناً سئوال می‌کردند که حساب اولین و آخرین را چگونه خدای سبحان می‌رساند؟ گفتند او ﴿أَسْرَعُ الحَاسِبِینَ﴾, است او ﴿سَرِیعُ الحِسَابِ﴾ است آن‌طوری نسیت که زمان بخواهد یا برای او دشوار باشد. بنابراین برای انسان معقبات فرشتگانی از طرف خدای سبحان مأمور هستند که ﴿مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾, از آنچه که از طرف خدای سبحان می‌آید حفظ می‌کنند چه اینکه حفظ آنها هم به امرالله است هم «یحفظونه بأمر الله», هم ﴿یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾ لذا این ﴿مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾ را گفتند نظیر ﴿أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ﴾ , است ﴿أَطْعَمَهُم مِن جُوعٍ﴾ یعنی این خدای سبحان آنها را از خطر گرسنگی به وسیلهٴ اطعام حفظ کرده است از خطر هراس و ناامنی بوسیلهٴ تأمین حفظ کرده است ﴿أَطْعَمَهُم﴾ از خطر جوع, ﴿آمَنَهُم﴾ از خطر خوف؛ اینجا هم ﴿یَحْفَظُونَهُ﴾ از خطر امر الهی که آن اوامری که می‌آید و به حیات و نعمت و سلامت خاتمه می‌دهد اینها از آن امر حفظ می‌کنند چه اینکه خود اینها هم «یحفظونه بأمر الله» از اینکه «یحفظونه بأمر الله» طبق آیهٴ ﴿إِن کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ﴾, یا ﴿ان علیکم لحافظین﴾ , یا آیهٴ سورهٴ «انعام» که خوانده شد ﴿وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً﴾ , اینها نشان می‌دهد که حافظان بأمر الله هستند و اما اینکه ﴿یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾, برای اینکه غیر خدا در جهان مبدأی نیست که آسیب برساند مرگ و حیات به دست اوست ﴿أَضْحَکَ وَأَبْکَی﴾ ﴿أَمَاتَ وَأَحْیَا﴾ و امثال ذلک اگر او ﴿یُحْیِی وَیُمِیتُ﴾ است اگر او ﴿أَغْنَی وَأَقْنَی﴾ و اگر او ﴿أَضْحَکَ وَأَبْکَی﴾ است پس غیر منشأ کاری نیست پس اگر حادثه‌ای به انسان برسد که انسان را می‌گریاند یا می‌خنداند به حیات انسان خاتمه می‌دهد یا حیات انسان را ادامه می‌دهد همهٴ آن حوادث به دست خدای سبحان است که او رب‌العالمین است؛ پس این فرشتگان هم انسان را به امرالله حفظ می‌کنند و هم از رویدادهایی که آن رویدادها نیز به امرالله است انسان را از آنها حفظ می‌کنند «یحفظونه بأمر الله», آن‌گاه در ذیل این آیه فرمود اگر ما دستور می‌دهیم که بگیرند یک وقت دستور می‌دهیم که نعمت را سلب بکنند بی‌حساب نیست ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِم﴾ تا یک اصل کلی قرآنی است جداگانه باید بحث بشود.
«والحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 33:38

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی