display result search
منو
تفسیر آیه 26 - 35 سوره قیامة

تفسیر آیه 26 - 35 سوره قیامة

  • 1 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 272 دریافت شده
سخنرانی حجت‌ الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قیامة- آیه‌ 26 -35

کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِىَ

وَقِیل مَنْ رَاقٍ

وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ

وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ

إِلَى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى‏

وَلَکِن کَذَّبَ‏وَتَوَلَّى‏

ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى‏ أَهْلِهِ یَتَمَطَّى‏

أَوْلَى‏ لَکَ فَأَوْلَى‏

ثُمَّ أَوْلَى‏ لَکَ فَأَوْلَى‏

ترجمه
چنین نیست (که انسان مى‏پندارد) آنگاه که (در آستانه مرگ) جان به گلوگاه رسد.
و گفته شود: چه کسى شفادهنده است؟
و (محتضر) بداند که هنگام جدایى است.
و ساق پا به ساق دیگر بچسبد (و دیگر حرکتى نکند) در آن روز به سوى پروردگارت سوق داده شود.
او که نه حق را تصدیق کرد و نه نماز گزارد.
بلکه تکذیب کرد و روى گردانید.
و سپس با کبر و غرور به سوى اهلش رفت.
(عذاب الهى) براى تو شایسته ‏تر است، شایسته ‏تر.
باز هم شایسته‏تر است، شایسته ‏تر.

«تراقى» جمع «ترقوة» به معناى استخوانى است که دور گلو را فراگرفته است.
«راقٍ» در اصل «راقى»، اسم فاعل از «رَقى» است. به اوراد و اذکارى که موجب شفاى مریض مى‏ شود، «رُقیة» گویند. پس «راقٍ»: هرچیزى که مایه نجات بیمار از مرگ است.
کلمه «ظنّ» گاهى به معناى علم مى‏آید، همان گونه که در این آیه آمده است: انسان در حال احتضار به جدا شدن و فراق یقین پیدا مى‏کند.
در روایت آمده است که در لحظه مرگ، مال و اولاد و اعمال در نظر انسان مى‏آیند. مال مى‏گوید: من از دسترس تو خارج هستم، فرزند مى‏گوید: من تا قبر با تو هستم ولى اعمال مى‏گویند: من تا ابد با تو هستم.
«الى ربّک یومئذ المساق» سوق داده شدن، گاهى توسط فرشتگان رحمت و به سوى بهشت است و گاهى توسط فرشتگان عذاب و به سوى دوزخ است.
در حدیث مى‏خوانیم: «مَن ترک الصلاة معتمّداً فقد کفر»، هرکس با توجّه و از روى عمد نماز را ترک کند، کافر است. قرآن نیز ترک نماز را ثمره کفر مى‏ داند. «فلا صدّق و لاصلّى»
بعضى مفسّران شأن زول آیات 31 به بعد این سوره را اشاره به تکّبر و غرور ابوجهل دانسته ‏اند، ولى بر فرض صحّت آن، ضررى به کلّیت موضوع نمى‏زند.
کلمه «یتمطّى» یا از «مطّ» به معناى دراز کردن پا و یا از مطاء به معناى پشت کردن است که هر دو کنایه از تکّبر و تبختر است.
این آیات، ترسیم صحنه جان دادن منحرفان است و گرنه به فرموده امام صادق‏، جان دادن مؤمن مانند بوییدن بهترین بوییدنى‏هاست.
در حدیث مى‏ خوانیم: یاد مرگ شهوات را مى‏میراند، غفلت را ریشه ‏کن مى ‏کند، دل را به وعده ‏هاى الهى تقویت مى‏کند، طبیعت انسان را لطیف و قساوت زدایى مى ‏کند، آتش حرص را خاموش مى‏کند، دنیا را نزد انسان پایین مى‏آورد و این معناى سخن و کلام پیامبر است که فرمود: «فکر ساعة خیر من عبادة سنة».
حضرت على‏ (ع)، آخرین لحظات عمر انسان و هنگام مرگ را این گونه ترسیم کرده است:
در لحظه مرگ صحنه‏اى پیش مى‏آید که برگشت و رجوعى در آن نیست، آنچه در تمام عمر از آن بى‏خبر بودند، چگونه در آن لحظه بر آنان وارد مى‏شود، جدایى از دنیایى را که نسبت به آن مطمئن بودند به سراغشان آمده، به آخرتى که پیوسته به خطرات آن تهدید مى‏شدند، رو مى‏نمایند و آنچه بر آنان فرود آید وصف ناشدنى است.
سختى جان دادن و حسرت از دست دادن دنیا (و آنچه در آن است)، به آنان هجوم مى‏آورد، بدن‏ها سست و رنگ‏ها دگرگون مى‏شود، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرامى‏گیرد، پس زبانش از کار مى‏افتد، در میان خانواده‏اش افتاده، چشم و گوش و عقل او کار مى‏کند، در آن لحظه در فکر آن است که عمر خود را در چه چیزى از دست داده و زندگى را در کجا مصرف نموده است.
به یاد اموالى مى‏افتد که در عمرش جمع‏آورى کرده، همان اموالى که در به دست آوردن آنها چشم خود را بسته و دقّت نکرده که از حلال و حرام و شبهه‏ناک گردآورى کرده است، اکنون گناه جمع‏آورى آنها بر دوش اوست و باید از آن اموال جدا شود و آنها را براى وارثان بگذارد تا بهره‏مند شوند، راحتى و خوشى اموال براى دیگران و درد سر آن براى اوست و خودش را در گرو آنها قرار داده است، پس او از پشیمانى و غصه دست خود را به دندان مى‏گزد، ... .
کم کم روح از گوش و سپس چشم او نیز گرفته مى ‏شود و روح از بدنش خارج مى‏شود و همچون مردارى در میان بستگان بر زمین مى‏ماند، که وحشت زده از او دور مى‏ شوند. نه سوگواران را یارى مى‏کند و نه پاسخى به ناله‏هاى آنان مى‏دهد.
سپس او را به سوى قبر و منزلگاهش حمل کرده و دفن مى‏کنند و به دست عملش مى‏ سپارند و مى ‏روند.
گاهى انسان چیزى را نمى ‏پذیرد ولى ردّ هم نمى‏ کند، زیرا شک دارد. چنانکه به حضرت صالح مى‏ گفتند: نسبت به آنچه ما را به آن مى‏ خوانى در شک هستیم. «و انّنا لفى شک ممّا تدعونا الیه مریب» امّا گاهى نه تنها نمى ‏پذیرد، بلکه در مقام انکار و تکذیب بر مى‏آید که نشان دهنده عناد و لجاجت است. مانند این آیات: «فلا صدّق... و لکن کذّب و تولّى»
«اولى لک» نظیر «ویلٌ لک» براى تحقیر و مذمّت است. امام رضا (ع) آیه «اولى لک فاولى» را چنین تفسیر فرمود: خیر دنیا براى تو باد و خیر آخرت از تو دور باد.
«سُدى» به معناى مهمل است، به شتر رها شده، «سُدى» مى گویند.
مصداق آنچه سزاوار متکبّران است بیان نشده تا شامل هرگونه بدبختى و نکبت بشود. «اولى لک فاولى»

پیام ها
1- ترسیم لحظات جان دادن، بهترین وسیله براى ترک دل بستگى به دنیاست. «تحبّون العاجلة... کلاّ اذا بلغت التراقى»
2- سخت‏ترین حالات جان دادن، زمانى است که روح به گلو مى‏رسد. «کلّا اذا بلغت التراقى»
3- مرگ، قابل درمان نیست. زمانى مى‏رسد که همه در برابر قدرت خداوند اظهار عجز مى‏کنند و درماندگى خود را به زبان مى‏آورند. «قیل من راق»
4- دلبستگى انسان به دنیا به گونه‏اى است که حتّى لحظه مرگ نیز، گمانِ رفتن دارد، نه یقین. «ظنّ انّه الفراق»
5 - کسانى که دنیا را دوست دارند و آخرت را فراموش مى‏کنند، باید بدانند که روزى باید از محبوب خود جدا شوند. «تحبّون العاجلة... انّه الفراق»
6- لحظه مرگ، هنگام فراق و جدایى است. فراق از فرزندان، اموال، مقام، امکانات و...«و ظنّ انّه الفراق»
7- پس از مرگ، روح باقى مى‏ماند. (کلمه فراق به معناى جدایى است نه نابودى) «و ظنّ انّه الفراق»
8 - لحظه مرگ، لحظه‏اى بسیار سخت و ناگوار است. «و التفّت السّاق بالسّاق»
9- جز حرکت به سوى خداوند و بازگشت به او، راه دیگرى وجود ندارد. «الى ربّک یومئذ المساق»
10- عقاید مقدّمه اعمال است. کسى که حق را تصدیق نکند، قهراً نماز هم نمى‏خواند. «فلا صدّق و لاصلّى»
11- تصدیق همه حقایق دین لازم است و اگر کسى یکى از ضروریات دین را تصدیق نکند، گویا کل دین را تصدیق نکرده است. «فلا صدّق و لا صلّى»
12- نماز، اولین نشانه ایمان و تصدیق دین است. «فلا صدّق و لا صلّى»
13- دورى از دین و تکالیف دینى، عامل غرور و سرمستى مى‏ شود. «ذهب الى اهله یتمطّى» در جاى دیگر هم مى‏ خوانیم: مجرمان وقتى به نزد اهل خود مى‏روند، خنده‏ هاى مستانه دارند. «و اذا انقبلوا الى اهلهم انقلبوا فکهین»
14- در برابر انکارهاى پى در پى «فلا صدّق ولا صلّى و لکن کذّب و تولّى»، تهدیدهاى پى در پى لازم است. (چهار مرتبه کلمه «اولى» نشانه آن است که در برابر تکبّرهاى مستانه باید تحقیرهاى پى در پى باشد.) «اولى لک فاولى»
15- متکبّران باید تحقیر شوند. «یتمطّى - اولى لک فاولى»

منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:07

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی