- 4802
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 1 - 6 سوره قیامة
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قیامة- آیه 1 - 6
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ
یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ
ترجمه
به روز قیامت قسم مىخورم.
و به نفس ملامتگر قسم مىخورم (که شما پس از مرگ زنده خواهید شد.)
آیا انسان مىپندارد که استخوانهاى او را (بعد از مرگ) جمع نمىکنیم؟
بلکه ما قادریم (خطوط سر) انگشتان او را (بار دیگر) درست کنیم، ولى انسان مىخواهد راه فسق و فجور را پیش روى خود باز کند.
(لذا از روى تردید) مىپرسد: روز قیامت چه وقت است؟
نکته ها
این سوره و سوره بلد با جمله «لا اُقسم» آغاز شده است. به گفته بسیارى از مفسّران، حرف «لا» براى تأکید است ولى بعضى آن را براى نفى مىدانند، یعنى مطلب به قدرى روشن است که سوگند نمىخورم.
شاید شباهت قیامت با نفس لوّامه که هر دو مورد قسم واقع شدهاند، در این باشد که در دنیاى کوچک وجود انسان دادگاهى به نام نفس لوّامه وجود دارد، در عالم هستى نیز دادگاهى به نام قیامت قرار دارد.(156)
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به ابن مسعود فرمود: اعمال خوب را زیاد انجام بده که نیکوکار و بدکار، هر دو در قیامت پشیمان خواهند بود. نیکوکاران از این که چرا کارهاى نیک بیشترى انجام ندادهاند و بدکاران از کوتاهىها و تقصیر خود. سپس فرمود: آیه «و لا اقسم بالنفس اللوّامة» شاهد و گواه این مطلب است.
نفس در قرآن
در قرآن و روایات و دعاها، چند گونه نفس براى انسان تصویر شده است:
الف) نفس امارّة: که همواره انسان را به بدىها فرمان مىدهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان را به سقوط و تباهى مى کشاند. در قرآن مى خوانیم: «انّ النّفس لامّارة بالسوء الاّ ما رحم ربّى» به درستى که نفس (انسان را) به کارهاى زشت و ناروا فرمان مىدهد مگر آن که پروردگارم رحم کند.
این نفس، آنقدر خواهش و خواسته خود را تکرار مىکند تا انسان را گرفتار سازد. حضرت على (ع) مى فرماید: نفس امّارة همچون فرد منافق تملّق انسان را مىگوید و در قالب دوست جلوه مىکند تا بر انسان مسلّط شود و او را به مراحل بعد وارد کند.
قرآن کریم در سوره یوسف مىفرماید: پس از آن که برادران یوسف، بنیامین را در سرزمین مصر به جاى گذاشته و به نزد پدر برگشتند و ماجراى دستگیر شدن او به اتهام سرقت بیان کردند، حضرت یعقوب به آنان فرمود:«بل سوّلت لکم انفسکم» بلکه نفس، این کار زشت را براى شما زینت داد و شما را به سوى آن کشاند.
در حدیث دیگرى مى خوانیم: بعد از نماز، از خداوند چنین بخواهید: «الهى لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابداً» حتّى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به نفس خودم وامگذار.
امام زین العابدین (ع) در مناجات شاکّین به خداوند متعال عرض مىکند: من از نفسى به تو شکایت مىکنم که به بدىها فرمان مىدهد، به سوى خطاها مىرود، نسبت به انجام گناه شتابان است، هنگامى که شرّى به او مى رسد فریاد مىزند و هنگامى که قرار است خیرى از ناحیه او به کسى برسد بخل مىورزد، به لهو و لعب تمایل شدید دارد، از غفلت و سهو و اشتباه پر شده است، به سوى گناه سرعتم مىبخشد و براى توبه، مرا به طفره وا مىدارد.
ب) نفس لوّامة: که در این سوره (قیامت) آمده است و شاید مراد از آن، همان وجدان اخلاقى باشد. آرى، انسان داراى حالتى است که در برابر انجام بدىها یا کم شدن خوبىها، هم در دنیا خود را ملامت مىکند و هم در آخرت. این ملامتها، همان ندامت و پشیمانى است که مىتواند مقدّمه توبه باشد و یا بسترى براى یأس و خودباختگى فراهم آورد.
ج) نفس مطمئنّة: که در اثر نماز و یاد خدا حاصل مىشود و انسان به آرامش و اطمینان دست پیدا مىکند. قرآن کریم در یک مىفرماید: «اقم الصّلاة لذکرى» نماز را به پادار تا به یاد من برسى و در جاى دیگر مى فرماید: «الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب» آگاه باشید که با یاد خداوند دلها اطمینان و آرامش پیدا مى کنند.
انسان مطمئن، از مرگ نمى هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برقها و جلوه هاى دنیا بىاعتنا است و به مقدّرات الهى همواره راضى است.
منکران معاد گاهى سؤالاتى را براى انکار قیامت مطرح مى کردند. از جمله این که مىگفتند: «من یحیى العظام و هى رمیم» چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده و پراکنده شدهاند؟ و گاهى به طور علنى قیامت را انکار مىکردند و مىگفتند: «ان هى الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیى و ما نحن بمبعوثین» جز این زندگانى دنیا، زندگانى دیگرى نیست که ما در آن به دنیا مىآییم و مىمیریم و ما مبعوث نمىشویم.
در مقابل تردید و تشکیک مخالفان در معاد که بازگشت آن به قدرت خداوند است، قرآن بر قدرت الهى در باز آفریدن انسانها تأکید مىکند که به نمونه هایى از آن اشاره مىکنیم:
«قادر على ان یخلق مثلهم» او قادر است که همانند آنها را دوباره خلق کند.
«بقادر على ان یحیى الموتى» خداوند بر اینکه مردگان را زنده کند توانا است.
«على رجعه لقادر» خداوند بر بازگرداندن او توانا است.
و در این آیه مىفرماید: نه تنها بازگرداندن اصل انسان، بلکه آفرینش خطوط نوک انگشتان او در نزد خداوند کار مهمّى نیست. «بلى قادرین على ان نسوّى بنانه»
در انگشتان هر انسانى خطوط خاصّى است که مخصوص به اوست و هیچ دو نفرى پیدا نمىشوند که خطوط انگشتان آنها یکسان باشد و به همین جهت براى شناسایى مجرمان، از انگشت نگارى استفاده مى کنند. آرى علم خداوند و قدرت او بر ظریفترین ذرّات وجود هر فردى جارى است. «نسوّى بنانه»
پیام ها
1- در نزد خداوند، وقوع قیامت قطعى است و لذا به آن سوگند مى خورد. «لا اقسم بیوم القیامة»
2- یکى از ویژگىهاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبىها و بدىها و سرزنش و ملامت خود یا دیگران به هنگام انجام بدىها است. «النفس اللوّامة»
3- در میان سه نفس امّاره، مطمئنّة و لوّامة، آن که به سرزنشها و حسرتهاى روز قیامت شباهت دارد، نفس لوّامة است. «لااقسم بیوم القیامة... بالنفس اللوّامة»
4- ایمان به معاد مانع از انجام فسق و فجور است. لذا آنان که بناى بر انجام گناه و فجور دارند، معاد را زیر سؤال مىبرند. «بل یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایّان یوم القیامة»
5 - منکران معاد، بر اساس پندار و خیال به انکار قیامت مىپردازند نه استدلال و دلیل و برهان. «أ یحسب الانسان ان لن نجمع عظامه»
6- اعضا و جوارح و استخوانهاى پوسیده و پراکنده، در قیامت قابل جمعآورى است. «نجمع عظامه»
7- معاد جسمانى است و در قیامت وجود انسان از استخوانهاى خودش است. «نجمع عظامه»
8 - نقل پندارهاى باطل و ردّ آنها جایز است. «أیحسب... بلى قادرین»
9- آفریده خداوند، داراى نظم و نظام است، چه در دنیا: «الّذى خلق فسوّى» و چه در آخرت: «نسوّى بنانه»
10- انسان قیامت، همان انسان دنیایى است. «بلى قادرین على ان نسوّى بنانه»
11- خداوند به انسان قدرت انتخاب و اختیار و اراده عطا کرده است و او مىتواند بر خلاف عقل و فطرت و آگاهى خود تصمیم بگیرد. «بل یرید الانسان لیفجر امامه»
12- بسیارى از کسانى که قیامت را انکار مىکنند مشکل علمى ندارند، بلکه از نظر روانى انکار آنان براى آن است که به خیال خود راه را براى خواستههاى خود باز کنند. «یرید الانسان لیفجر امامه»
توضیحات
سیماى سوره قیامت
این سوره چهل آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول است و به معناى رستاخیز مى باشد.
محور مطالب این سوره چنانکه از نامش پیداست، موضوع معاد و روز قیامت مىباشد. ابتدا حوادث سخت و سهمگین پایان این جهان مطرح شده و سپس چهره هاى شادمان و غمگین نیکوکاران و بدکاران آمده است.
ادامه سوره، حالات انسان در هنگام جان دادن و مرگ را بیان کرده و با اشاره اى به آفرینش انسان از قطرهاى آب پست، که نشانه قدرت خداوند بر آفرینش دوباره انسان است، پایان مى یابد.
البتّه چهار آیه میانى سوره، در مورد قرآن و نحوه نزول و قرائت آن است.
در روایات براى کسى که به قرائت این سوره مداومت داشته و نسبت به آن عامل باشد، عبور بر صراط و حضور در قیامت با چهره اى بشّاش و خندان تضمین شده است.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ
یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ
ترجمه
به روز قیامت قسم مىخورم.
و به نفس ملامتگر قسم مىخورم (که شما پس از مرگ زنده خواهید شد.)
آیا انسان مىپندارد که استخوانهاى او را (بعد از مرگ) جمع نمىکنیم؟
بلکه ما قادریم (خطوط سر) انگشتان او را (بار دیگر) درست کنیم، ولى انسان مىخواهد راه فسق و فجور را پیش روى خود باز کند.
(لذا از روى تردید) مىپرسد: روز قیامت چه وقت است؟
نکته ها
این سوره و سوره بلد با جمله «لا اُقسم» آغاز شده است. به گفته بسیارى از مفسّران، حرف «لا» براى تأکید است ولى بعضى آن را براى نفى مىدانند، یعنى مطلب به قدرى روشن است که سوگند نمىخورم.
شاید شباهت قیامت با نفس لوّامه که هر دو مورد قسم واقع شدهاند، در این باشد که در دنیاى کوچک وجود انسان دادگاهى به نام نفس لوّامه وجود دارد، در عالم هستى نیز دادگاهى به نام قیامت قرار دارد.(156)
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله به ابن مسعود فرمود: اعمال خوب را زیاد انجام بده که نیکوکار و بدکار، هر دو در قیامت پشیمان خواهند بود. نیکوکاران از این که چرا کارهاى نیک بیشترى انجام ندادهاند و بدکاران از کوتاهىها و تقصیر خود. سپس فرمود: آیه «و لا اقسم بالنفس اللوّامة» شاهد و گواه این مطلب است.
نفس در قرآن
در قرآن و روایات و دعاها، چند گونه نفس براى انسان تصویر شده است:
الف) نفس امارّة: که همواره انسان را به بدىها فرمان مىدهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان را به سقوط و تباهى مى کشاند. در قرآن مى خوانیم: «انّ النّفس لامّارة بالسوء الاّ ما رحم ربّى» به درستى که نفس (انسان را) به کارهاى زشت و ناروا فرمان مىدهد مگر آن که پروردگارم رحم کند.
این نفس، آنقدر خواهش و خواسته خود را تکرار مىکند تا انسان را گرفتار سازد. حضرت على (ع) مى فرماید: نفس امّارة همچون فرد منافق تملّق انسان را مىگوید و در قالب دوست جلوه مىکند تا بر انسان مسلّط شود و او را به مراحل بعد وارد کند.
قرآن کریم در سوره یوسف مىفرماید: پس از آن که برادران یوسف، بنیامین را در سرزمین مصر به جاى گذاشته و به نزد پدر برگشتند و ماجراى دستگیر شدن او به اتهام سرقت بیان کردند، حضرت یعقوب به آنان فرمود:«بل سوّلت لکم انفسکم» بلکه نفس، این کار زشت را براى شما زینت داد و شما را به سوى آن کشاند.
در حدیث دیگرى مى خوانیم: بعد از نماز، از خداوند چنین بخواهید: «الهى لا تکلنى الى نفسى طرفة عین ابداً» حتّى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به نفس خودم وامگذار.
امام زین العابدین (ع) در مناجات شاکّین به خداوند متعال عرض مىکند: من از نفسى به تو شکایت مىکنم که به بدىها فرمان مىدهد، به سوى خطاها مىرود، نسبت به انجام گناه شتابان است، هنگامى که شرّى به او مى رسد فریاد مىزند و هنگامى که قرار است خیرى از ناحیه او به کسى برسد بخل مىورزد، به لهو و لعب تمایل شدید دارد، از غفلت و سهو و اشتباه پر شده است، به سوى گناه سرعتم مىبخشد و براى توبه، مرا به طفره وا مىدارد.
ب) نفس لوّامة: که در این سوره (قیامت) آمده است و شاید مراد از آن، همان وجدان اخلاقى باشد. آرى، انسان داراى حالتى است که در برابر انجام بدىها یا کم شدن خوبىها، هم در دنیا خود را ملامت مىکند و هم در آخرت. این ملامتها، همان ندامت و پشیمانى است که مىتواند مقدّمه توبه باشد و یا بسترى براى یأس و خودباختگى فراهم آورد.
ج) نفس مطمئنّة: که در اثر نماز و یاد خدا حاصل مىشود و انسان به آرامش و اطمینان دست پیدا مىکند. قرآن کریم در یک مىفرماید: «اقم الصّلاة لذکرى» نماز را به پادار تا به یاد من برسى و در جاى دیگر مى فرماید: «الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب» آگاه باشید که با یاد خداوند دلها اطمینان و آرامش پیدا مى کنند.
انسان مطمئن، از مرگ نمى هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برقها و جلوه هاى دنیا بىاعتنا است و به مقدّرات الهى همواره راضى است.
منکران معاد گاهى سؤالاتى را براى انکار قیامت مطرح مى کردند. از جمله این که مىگفتند: «من یحیى العظام و هى رمیم» چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده و پراکنده شدهاند؟ و گاهى به طور علنى قیامت را انکار مىکردند و مىگفتند: «ان هى الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیى و ما نحن بمبعوثین» جز این زندگانى دنیا، زندگانى دیگرى نیست که ما در آن به دنیا مىآییم و مىمیریم و ما مبعوث نمىشویم.
در مقابل تردید و تشکیک مخالفان در معاد که بازگشت آن به قدرت خداوند است، قرآن بر قدرت الهى در باز آفریدن انسانها تأکید مىکند که به نمونه هایى از آن اشاره مىکنیم:
«قادر على ان یخلق مثلهم» او قادر است که همانند آنها را دوباره خلق کند.
«بقادر على ان یحیى الموتى» خداوند بر اینکه مردگان را زنده کند توانا است.
«على رجعه لقادر» خداوند بر بازگرداندن او توانا است.
و در این آیه مىفرماید: نه تنها بازگرداندن اصل انسان، بلکه آفرینش خطوط نوک انگشتان او در نزد خداوند کار مهمّى نیست. «بلى قادرین على ان نسوّى بنانه»
در انگشتان هر انسانى خطوط خاصّى است که مخصوص به اوست و هیچ دو نفرى پیدا نمىشوند که خطوط انگشتان آنها یکسان باشد و به همین جهت براى شناسایى مجرمان، از انگشت نگارى استفاده مى کنند. آرى علم خداوند و قدرت او بر ظریفترین ذرّات وجود هر فردى جارى است. «نسوّى بنانه»
پیام ها
1- در نزد خداوند، وقوع قیامت قطعى است و لذا به آن سوگند مى خورد. «لا اقسم بیوم القیامة»
2- یکى از ویژگىهاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبىها و بدىها و سرزنش و ملامت خود یا دیگران به هنگام انجام بدىها است. «النفس اللوّامة»
3- در میان سه نفس امّاره، مطمئنّة و لوّامة، آن که به سرزنشها و حسرتهاى روز قیامت شباهت دارد، نفس لوّامة است. «لااقسم بیوم القیامة... بالنفس اللوّامة»
4- ایمان به معاد مانع از انجام فسق و فجور است. لذا آنان که بناى بر انجام گناه و فجور دارند، معاد را زیر سؤال مىبرند. «بل یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایّان یوم القیامة»
5 - منکران معاد، بر اساس پندار و خیال به انکار قیامت مىپردازند نه استدلال و دلیل و برهان. «أ یحسب الانسان ان لن نجمع عظامه»
6- اعضا و جوارح و استخوانهاى پوسیده و پراکنده، در قیامت قابل جمعآورى است. «نجمع عظامه»
7- معاد جسمانى است و در قیامت وجود انسان از استخوانهاى خودش است. «نجمع عظامه»
8 - نقل پندارهاى باطل و ردّ آنها جایز است. «أیحسب... بلى قادرین»
9- آفریده خداوند، داراى نظم و نظام است، چه در دنیا: «الّذى خلق فسوّى» و چه در آخرت: «نسوّى بنانه»
10- انسان قیامت، همان انسان دنیایى است. «بلى قادرین على ان نسوّى بنانه»
11- خداوند به انسان قدرت انتخاب و اختیار و اراده عطا کرده است و او مىتواند بر خلاف عقل و فطرت و آگاهى خود تصمیم بگیرد. «بل یرید الانسان لیفجر امامه»
12- بسیارى از کسانى که قیامت را انکار مىکنند مشکل علمى ندارند، بلکه از نظر روانى انکار آنان براى آن است که به خیال خود راه را براى خواستههاى خود باز کنند. «یرید الانسان لیفجر امامه»
توضیحات
سیماى سوره قیامت
این سوره چهل آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول است و به معناى رستاخیز مى باشد.
محور مطالب این سوره چنانکه از نامش پیداست، موضوع معاد و روز قیامت مىباشد. ابتدا حوادث سخت و سهمگین پایان این جهان مطرح شده و سپس چهره هاى شادمان و غمگین نیکوکاران و بدکاران آمده است.
ادامه سوره، حالات انسان در هنگام جان دادن و مرگ را بیان کرده و با اشاره اى به آفرینش انسان از قطرهاى آب پست، که نشانه قدرت خداوند بر آفرینش دوباره انسان است، پایان مى یابد.
البتّه چهار آیه میانى سوره، در مورد قرآن و نحوه نزول و قرائت آن است.
در روایات براى کسى که به قرائت این سوره مداومت داشته و نسبت به آن عامل باشد، عبور بر صراط و حضور در قیامت با چهره اى بشّاش و خندان تضمین شده است.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است