- 5114
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 40 - 44 سوره معارج
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره معارج- آیه 40 - 44
فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَیْراً مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ
فَذَرْهُمْ یَخُوضُواْ وَیَلْعَبُواْ حَتَّى یُلاَقُواْ یَوْمَهُمُ الَّذِى یُوعَدُونَ
یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعاً کَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَ لِکَ الْیَوْمُ الَّذِى کَانُواْ یُوعَدُونَ
ترجمه
به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند مىخورم که ما تواناییم.
بر این که بهتر از آنان را به جاى ایشان بیاوریم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نیستیم.
پس آنان را به حال خود واگذار، یاوه بگویند و بازى کنند تا روزى را که وعده داده شده اند، ملاقات کنند.
روزى که شتابان از قبرها بیرون آیند، چنان که گویى به سوى نشانهایى نصب شده مىدوند.
چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى (وصفناپذیر) آنان را فرا گرفته است. این است آن روزى که به ایشان وعده داده مى شد.
مراد از «المشارق و المغارب»، مشرق و مغربهاى خورشید است، زیرا خورشید در هر روز از ایّام سال، مشرق و مغربى جداگانه دارد و از نقطه اى طلوع و در نقطه اى دیگر غروب مى کند و هیچ گاه از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمى کند.
مراد از «خیراً منهم» بهتر بودن در ایمان است. یعنى ما قادریم منافقان را از میان برداریم و به جاى آنان مردمانى با ایمان بیاوریم که پیرو حق باشند و آن را انکار نکنند.
در بارهى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبیر آمده است:
به صورت مفرد: «المشرق و المغرب»(25)، به صورت تثنیه: «المشرقَین و المغربَین» و به صورت جمع. «المشارق و المغارب»
در نگاه کلّى یک سمت مشرق و یک سمت مغرب است.
در نگاه دیگر، تغییر مدار در تابستان و زمستان است که مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشید، دو مشرق و دو مغرب دارد.
و در نگاه دقیقتر، هر روز یک نقطه طلوع و غروب دارد که در واقع 365 مشرق و 365 مغرب مى شود. حدیثى از حضرت علىعلیه السلام نیز مؤیّد این معناست.
همانند آیه 41، خداوند در آیات دیگر نیز کافران و مشرکان و منافقان را تهدید کرده که قادر است آنان را از میان بردارد و بهتر از آنان را بیاورد: «ان یشاء یذهبکم و یأت بخلق جدید»، «ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم»
آیه 42 این سوره، همانند آیه 83 سوره زخرف است. «فذرهم یخوضوا...»
خروج از قبرها همراه با سراسیمگى است. «یخرجون من الاجداث سراعا» چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «یخرجون من الاجداث کانّهم جراد منتشر»(30) و یا «من الاجداث الى ربّهم ینسلون»
«نُصُب» به علامتى گویند که در راهها نصب مى شود تا راه گم نشود. البتّه برخى مفسّران با توجّه به آیه «و ما ذبح على النُّصب» که در مورد قربانى کردن در پاى بتهاست، مراد از «نُصُب» در این آیه را نیز بتها دانسته اند که این معنا از کلام خدا به دور است.
در سوره قلم آیه 44 مى خوانیم: «فذَرنى و مَن یکذّب بهذا الحدیث سنستدرجهم من حیث لا یعلمون و املى لهم انّ کیدى مَتین» مرا با تکذیب کنندگان این قرآن واگذار تا از جایى که فکرش را هم نمى کنند آنها را با قهر خود مىگیریم و البتّه به آنان مهلت مىدهم و تدبیر من قوى است.
جبههگیرى در برابر پیامبر سبب ذلّت در دنیا: «یحادّون اللّه و رسوله اولئک فى الاذلّین» و آخرت است. «ترهقهم ذلّة»
آنان که در دنیا قصد دارند با چشمان خود به پیامبر آسیبى بزنند، «لیزلقونک بابصارهم» در آخرت چشمهاى فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشعة ابصارهم»
پیام ها
1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب، باید انسان را به فکر درباره آنها وادار کند. «فلا اقسم بربّ المشارق و المغارب»
2- مشرق و مغرب، تحت ربوبیّت الهى قرار دارند. «ربّ المشارق و المغارب»
3- نظام هستى، بر پایه نظم و حکمت استوار است، به گونهاى که مى توان طلوعها و غروبهاى هر روز در هر مکان را دقیق حساب کرد. «المشارق و المغارب»
4- هم آفرینش به دست اوست و هم تبدیل آن. «خلقناهم... نبدّل خیراً منهم»
5 - هیچگاه خود را بهترین ندانید که خداوند بهتر از شما را بیاورد. «نُبدّل خیراً»
6- تا احتمال اثر هست، ارشاد لازم است، امّا بعد از یأس از هدایت باید آنان را رها کرد. «فذرهم»
7- سخنان یاوه و بىپایه درباره دین و رهبران دینى، انسان را در باتلاق گناه فرو مى برد و او را گرفتار و مشغول مىسازد. «یخوضوا و یلعبوا»
8 - وظیفه دعوت و ارشاد، مادامى است که زمینه اى براى پذیرش باشد، امّا اگر آنان یاوهگویى مىکنند و همه چیز را به بازى گرفته اند، باید به حال خود رها شوند. «ذرهم یخوضوا و یلعبوا»
9- رها کردن مردم لجوج، همان مهلت دادن به آنهاست. «فذرهم یخوضوا»
10- معاد، جسمانى است. «یخرجون من الاجداث»
11- سرعت در جمعیّت انبوه، نشانه وحشت و اضطراب کافران در قیامت است. «سراعاً»
12- رسوایى و ذلّت در قیامت، سراسر وجود کافران را فرا مى گیرد. «ترهقهم ذلّة»
13- انبیا، همواره مردم را نسبت به قیامت هشدار مى دادند. «یومهم الّذى یوعدون... الیوم الّذى کانوا یوعدون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَیْراً مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ
فَذَرْهُمْ یَخُوضُواْ وَیَلْعَبُواْ حَتَّى یُلاَقُواْ یَوْمَهُمُ الَّذِى یُوعَدُونَ
یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعاً کَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَ لِکَ الْیَوْمُ الَّذِى کَانُواْ یُوعَدُونَ
ترجمه
به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند مىخورم که ما تواناییم.
بر این که بهتر از آنان را به جاى ایشان بیاوریم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نیستیم.
پس آنان را به حال خود واگذار، یاوه بگویند و بازى کنند تا روزى را که وعده داده شده اند، ملاقات کنند.
روزى که شتابان از قبرها بیرون آیند، چنان که گویى به سوى نشانهایى نصب شده مىدوند.
چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى (وصفناپذیر) آنان را فرا گرفته است. این است آن روزى که به ایشان وعده داده مى شد.
مراد از «المشارق و المغارب»، مشرق و مغربهاى خورشید است، زیرا خورشید در هر روز از ایّام سال، مشرق و مغربى جداگانه دارد و از نقطه اى طلوع و در نقطه اى دیگر غروب مى کند و هیچ گاه از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمى کند.
مراد از «خیراً منهم» بهتر بودن در ایمان است. یعنى ما قادریم منافقان را از میان برداریم و به جاى آنان مردمانى با ایمان بیاوریم که پیرو حق باشند و آن را انکار نکنند.
در بارهى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبیر آمده است:
به صورت مفرد: «المشرق و المغرب»(25)، به صورت تثنیه: «المشرقَین و المغربَین» و به صورت جمع. «المشارق و المغارب»
در نگاه کلّى یک سمت مشرق و یک سمت مغرب است.
در نگاه دیگر، تغییر مدار در تابستان و زمستان است که مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشید، دو مشرق و دو مغرب دارد.
و در نگاه دقیقتر، هر روز یک نقطه طلوع و غروب دارد که در واقع 365 مشرق و 365 مغرب مى شود. حدیثى از حضرت علىعلیه السلام نیز مؤیّد این معناست.
همانند آیه 41، خداوند در آیات دیگر نیز کافران و مشرکان و منافقان را تهدید کرده که قادر است آنان را از میان بردارد و بهتر از آنان را بیاورد: «ان یشاء یذهبکم و یأت بخلق جدید»، «ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم»
آیه 42 این سوره، همانند آیه 83 سوره زخرف است. «فذرهم یخوضوا...»
خروج از قبرها همراه با سراسیمگى است. «یخرجون من الاجداث سراعا» چنانکه در جاى دیگر مىفرماید: «یخرجون من الاجداث کانّهم جراد منتشر»(30) و یا «من الاجداث الى ربّهم ینسلون»
«نُصُب» به علامتى گویند که در راهها نصب مى شود تا راه گم نشود. البتّه برخى مفسّران با توجّه به آیه «و ما ذبح على النُّصب» که در مورد قربانى کردن در پاى بتهاست، مراد از «نُصُب» در این آیه را نیز بتها دانسته اند که این معنا از کلام خدا به دور است.
در سوره قلم آیه 44 مى خوانیم: «فذَرنى و مَن یکذّب بهذا الحدیث سنستدرجهم من حیث لا یعلمون و املى لهم انّ کیدى مَتین» مرا با تکذیب کنندگان این قرآن واگذار تا از جایى که فکرش را هم نمى کنند آنها را با قهر خود مىگیریم و البتّه به آنان مهلت مىدهم و تدبیر من قوى است.
جبههگیرى در برابر پیامبر سبب ذلّت در دنیا: «یحادّون اللّه و رسوله اولئک فى الاذلّین» و آخرت است. «ترهقهم ذلّة»
آنان که در دنیا قصد دارند با چشمان خود به پیامبر آسیبى بزنند، «لیزلقونک بابصارهم» در آخرت چشمهاى فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشعة ابصارهم»
پیام ها
1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب، باید انسان را به فکر درباره آنها وادار کند. «فلا اقسم بربّ المشارق و المغارب»
2- مشرق و مغرب، تحت ربوبیّت الهى قرار دارند. «ربّ المشارق و المغارب»
3- نظام هستى، بر پایه نظم و حکمت استوار است، به گونهاى که مى توان طلوعها و غروبهاى هر روز در هر مکان را دقیق حساب کرد. «المشارق و المغارب»
4- هم آفرینش به دست اوست و هم تبدیل آن. «خلقناهم... نبدّل خیراً منهم»
5 - هیچگاه خود را بهترین ندانید که خداوند بهتر از شما را بیاورد. «نُبدّل خیراً»
6- تا احتمال اثر هست، ارشاد لازم است، امّا بعد از یأس از هدایت باید آنان را رها کرد. «فذرهم»
7- سخنان یاوه و بىپایه درباره دین و رهبران دینى، انسان را در باتلاق گناه فرو مى برد و او را گرفتار و مشغول مىسازد. «یخوضوا و یلعبوا»
8 - وظیفه دعوت و ارشاد، مادامى است که زمینه اى براى پذیرش باشد، امّا اگر آنان یاوهگویى مىکنند و همه چیز را به بازى گرفته اند، باید به حال خود رها شوند. «ذرهم یخوضوا و یلعبوا»
9- رها کردن مردم لجوج، همان مهلت دادن به آنهاست. «فذرهم یخوضوا»
10- معاد، جسمانى است. «یخرجون من الاجداث»
11- سرعت در جمعیّت انبوه، نشانه وحشت و اضطراب کافران در قیامت است. «سراعاً»
12- رسوایى و ذلّت در قیامت، سراسر وجود کافران را فرا مى گیرد. «ترهقهم ذلّة»
13- انبیا، همواره مردم را نسبت به قیامت هشدار مى دادند. «یومهم الّذى یوعدون... الیوم الّذى کانوا یوعدون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است