- 1800
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 46 - 50 سوره قلم
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قلم- آیه 46 - 50
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَ هُوَ مَکْظُومٌ
لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَآءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه
آیا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مىکنى که آنان از پرداخت آن سنگین بارند؟
یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن ها مى نویسند.
پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر کن و همانند (یونس) صاحب ماهى مباش آن گاه که با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نیافته بود، قطعاً به صحرائى بى گیاه افکنده مىشد، در حالى که مستحقّ مذمّت بود.
پس خداوند او را برگزید و از شایستگان قرارش داد.
«مَغرم» از «غرامت» به معناى ضررى است که به انسان مى رسد بدون اینکه جنایت یا خیانتى کرده باشد.
«مُثقلون»، از «ثِقل» به معناى سنگینى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَکظوم» به کسى گویند که از غم و اندوه پر شده باشد.
آیات، 46 و 47 این سوره، شبیه آیات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بیست مرتبه پیامبرش را به صبر دعوت کرده است زیرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبیا این است که ما از شما مردم مزد نمىخواهیم. «وما اسئلکم علیه من اجر»
کفّار در آیه 45 با جمله «انّ کیدى متین» تهدید شدند، پس خداوند براى آنان حکم و برنامهاى دارد، تو صبر کن و در نفرین عجله نکن. «فاصبر لحکم ربّک»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» که یونس دریافت کرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو کرد، زیرا او غرق نشد و ماهى او را بلعید، در شکم ماهى زنده ماند و سپس او را بیرون آورد.
و هم نعمت معنوى که توفیق عذرخواهى و پذیرش توبه او باشد، زیرا هیچ توبه و اطاعتى از انسان سر نمى زند مگر با توفیق الهى.
سؤال: با اینکه حضرت یونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بیابان خشک پرتاب شد؟ چنانکه در سوره صافات مى فرماید: «فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجرة من یقطین» ما او را در بیابان خشک فرو نهادیم در حالى که او بیمار بود و بوتهاى از کدو بر بدن او رویاندیم (تا شفا یافت).
پاسخ: پرتاب به بیابان همراه با درمان بیمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبیخ مذمّت ابدى قهر است.
پیام ها
1- انبیا از مردم پاداش نمى خواستند. «ام تسئلهم اجراً»
2- به طور طبیعى، مردم از عالم دینى که هدف مادى داشته باشد فرار مى کنند. «فهم من مغرم مثقلون»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است که براى فرمان خدا باشد، نه از روى یکدندگى و لجاجت بىجا. «فاصبر لحکم ربّک»
4- رهبر جامعه نباید در هیچ شرایطى امّت را رها کند. «لا تکن کصاحب الحوت»
5 - دعا و مناجات، زمینه تدارک الهى است. «نادى... تدارکه»
6- توفیق توبه، نعمت الهى است. «تدارکه نعمة من ربّه»
7- توبیخ، ملامت و آوارگى در بیابان هاى خشک، تنها کیفر یک بى صبرى است. «لنبذ بالعراء و هو مذموم»
8 - فریاد و نالهاى ارزش دارد که برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى و هو مکظوم»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دریافت نعمتهاى ویژه. «اذ نادى و هو مکظوم... فاجتباه ربّه»
10- به جاى آنکه افراد را به خاطر یک لغزش طرد کنیم، آنها را تدارک کنیم، ضعفها را برطرف و آنگاه به آنان مسئولیّت دهیم. «تدارکه نعمة من ربّه... فاجتباه ربّه»
11- انتخاب پیامبران تنها بدست خداست. «فاجتباه ربّه»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَ هُوَ مَکْظُومٌ
لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَآءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه
آیا (در برابر انجام رسالت) مزدى درخواست مىکنى که آنان از پرداخت آن سنگین بارند؟
یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن ها مى نویسند.
پس براى (تحقّق) فرمان پروردگارت صبر کن و همانند (یونس) صاحب ماهى مباش آن گاه که با دلى پر اندوه ندا در داد. اگر رحمت پروردگارش او را در نیافته بود، قطعاً به صحرائى بى گیاه افکنده مىشد، در حالى که مستحقّ مذمّت بود.
پس خداوند او را برگزید و از شایستگان قرارش داد.
«مَغرم» از «غرامت» به معناى ضررى است که به انسان مى رسد بدون اینکه جنایت یا خیانتى کرده باشد.
«مُثقلون»، از «ثِقل» به معناى سنگینى است، خواه مادى باشد، خواه روحى.
«مَکظوم» به کسى گویند که از غم و اندوه پر شده باشد.
آیات، 46 و 47 این سوره، شبیه آیات 40 و 41 سوره طور است.
خداوند در قرآن، حدود بیست مرتبه پیامبرش را به صبر دعوت کرده است زیرا ارشاد مردم صبر و مقاومت لازم دارد.
در سوره شعراء، شعار تمام انبیا این است که ما از شما مردم مزد نمىخواهیم. «وما اسئلکم علیه من اجر»
کفّار در آیه 45 با جمله «انّ کیدى متین» تهدید شدند، پس خداوند براى آنان حکم و برنامهاى دارد، تو صبر کن و در نفرین عجله نکن. «فاصبر لحکم ربّک»
سؤال: مراد از «نعمت پروردگار» که یونس دریافت کرد چه بود؟
پاسخ: هم نعمت مادى به او رو کرد، زیرا او غرق نشد و ماهى او را بلعید، در شکم ماهى زنده ماند و سپس او را بیرون آورد.
و هم نعمت معنوى که توفیق عذرخواهى و پذیرش توبه او باشد، زیرا هیچ توبه و اطاعتى از انسان سر نمى زند مگر با توفیق الهى.
سؤال: با اینکه حضرت یونس مورد لطف قرار گرفت، پس چرا باز هم به بیابان خشک پرتاب شد؟ چنانکه در سوره صافات مى فرماید: «فنبذناه بالعراء و هو سقیم و انبتنا علیه شجرة من یقطین» ما او را در بیابان خشک فرو نهادیم در حالى که او بیمار بود و بوتهاى از کدو بر بدن او رویاندیم (تا شفا یافت).
پاسخ: پرتاب به بیابان همراه با درمان بیمارى، لطف است، ولى پرتاب با توبیخ مذمّت ابدى قهر است.
پیام ها
1- انبیا از مردم پاداش نمى خواستند. «ام تسئلهم اجراً»
2- به طور طبیعى، مردم از عالم دینى که هدف مادى داشته باشد فرار مى کنند. «فهم من مغرم مثقلون»
3- صبر و مقاومتى مورد سفارش است که براى فرمان خدا باشد، نه از روى یکدندگى و لجاجت بىجا. «فاصبر لحکم ربّک»
4- رهبر جامعه نباید در هیچ شرایطى امّت را رها کند. «لا تکن کصاحب الحوت»
5 - دعا و مناجات، زمینه تدارک الهى است. «نادى... تدارکه»
6- توفیق توبه، نعمت الهى است. «تدارکه نعمة من ربّه»
7- توبیخ، ملامت و آوارگى در بیابان هاى خشک، تنها کیفر یک بى صبرى است. «لنبذ بالعراء و هو مذموم»
8 - فریاد و نالهاى ارزش دارد که برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى و هو مکظوم»
9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دریافت نعمتهاى ویژه. «اذ نادى و هو مکظوم... فاجتباه ربّه»
10- به جاى آنکه افراد را به خاطر یک لغزش طرد کنیم، آنها را تدارک کنیم، ضعفها را برطرف و آنگاه به آنان مسئولیّت دهیم. «تدارکه نعمة من ربّه... فاجتباه ربّه»
11- انتخاب پیامبران تنها بدست خداست. «فاجتباه ربّه»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان