- 2173
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 7 سوره جمعه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره جمعه - آیه 7
وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ
ترجمه
ولى آنان به خاطر آنچه پیش از این انجام داده اند، (تحریف کتاب و کتمان صفات پیامبر و...) هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد و خداوند به ستمگران به خوبى آگاه است.
در آیاتى از قرآن آمده است که یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى دانستند و شعار «نحن ابناء اللّه» سر مى دادند، با این که مردمى ثروت اندوز و دنیادوست بودند، چنانکه قرآن مى فرماید: «احرص النّاس على حیاة» این آیه گویا با آنان مباهله مى کند که اگر راست مى گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. شما که مى گویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لن یدخل الجنّة الاّ من کان هوداً او نصارى»، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ کنید. «قل ان کانت لکم الدار الآخرة عنداللّه خالصة من دون النّاس فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین»
چرا از مرگ مىترسیم؟
اگر سفر به سوى آخرت را به سفرهاى دنیوى تشبیه کنیم، مى بینیم که نگرانىهاى یک راننده در مسافرت، مى تواند دلایل مختلفى داشته باشد:
الف) گاهى نگرانى به خاطر کمبود بنزین است، امّا کسى که براى آخرت خود توشه برداشته است، نگران نیست. «تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التقوى»
ب) گاهى نگرانى به خاطر وسیله نقلیه مى باشد که سرقتى است، امّا کسى که درآمدش حلال است، نگران نیست.
ج) گاهى نگرانى براى جنس قاچاقى است که به همراه دارد، اما کسىکه بار گناه به دوش ندارد، نگران نیست.
د) گاهى نگرانى براى سرعت غیر مجاز است، امّا کسىکه اهل افراط و تفریط نیست، «کان امره فرطا» و زندگىاش بر اساس اعتدال و میانهروى بوده است، «لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً»، ترسى ندارد.
ه) گاهى نگرانى به خاطر همسفران ناشناس و نادرست است، ولى کسىکه در دنیا همراه و همنشین ابرار بوده است، نگران نیست.
و) گاهى از تنها بودن در جاده مىترسد، ولى کسىکه در کاروان ابرار قرار دارد و ارتباط او با مؤمنان است تنها نیست.
ز) گاهى از نرسیدن به مقصد ترس و دغدغه دارد، ولى کسىکه معتقد است ذرّهاى از عمل او هدر نمى رود، نگران نیست. «فمن یعمل مثقال ذرّة...»
از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مى ترسیم؟ فرمود: «انّکم عمّرتم الدنیا و خرّبتم الاخرة فتکرهون ان تنتقلوا من عمران الى خراب» شما دنیا را آباد و آخرت را خراب کردهاید، پس کراهت دارید که از آبادى به سوى خرابى بروید.
حضرت على (ع) مى فرمود: «واللّه ابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه» به خدا سوگند اُنس من (على) به مرگ از اُنس طفل به سینه مادرش بیشتر است. و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد کوفه فرمود: «فزت و ربّ الکعبة» به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شدم.
امام حسین (ع) ضمن خطبه مفصّلى مى فرمایند: «خُطّ الموت على ولد آدم مخطّ القلادة على جید الفتاة» مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زیباست.
گرچه خطاب این آیه به یهودیان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسیله اى براى سنجش همه مدّعیان ایمان و ولایت الهى است. «فتمنّوا الموت»
پیام ها
1- خداوند، شیوه بحث و استدلال با ادیان دیگر و محاجّه با مخالفان را به پیامبر و امّت او آموزش مى دهد. «قل یا ایّها الّذین هادوا»
2- با منطق وجدان، شبهات و برداشتهاى پوچ را پاسخ دهید. «ان زعمتم انّکم اولیاء للّه»
3- انحصارطلبى در امور معنوى و دینى، ممنوع است. «من دون الناس»
4- جلوى بلند پروازى ها و تخیّلات نابهجا را باید گرفت. «ان زعمتم... فتمنّوا الموت»
5 - معیار صداقت در ادّعاى ایمان، آمادگى براى مرگ است. «فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستید، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نیستند؟ «ان زعمتم انّکم اولیاء للّه... فتمنّوا الموت»
6- آن گونه استدلال کنید که دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. «فتمنّوا الموت... و لا یتمنونه ابداً»
7- ریشه فرار از مرگ، اعمال خود انسانهاست. «و لایتمنّونه ابداً بما قدّمت ایدیهم»
8 - چه بسا کسانى به دروغ ادّعاىِ اولیاء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاک آنان آگاه است. «و اللّه علیم بالظالمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ
ترجمه
ولى آنان به خاطر آنچه پیش از این انجام داده اند، (تحریف کتاب و کتمان صفات پیامبر و...) هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد و خداوند به ستمگران به خوبى آگاه است.
در آیاتى از قرآن آمده است که یهود، خود را برتر از دیگران و حتى خود را فرزندان خدا مى دانستند و شعار «نحن ابناء اللّه» سر مى دادند، با این که مردمى ثروت اندوز و دنیادوست بودند، چنانکه قرآن مى فرماید: «احرص النّاس على حیاة» این آیه گویا با آنان مباهله مى کند که اگر راست مى گویید که از اولیاى خدا هستید، باید به استقبال مرگ بروید. شما که مى گویید: تنها اهل بهشت ما هستیم، «لن یدخل الجنّة الاّ من کان هوداً او نصارى»، پس چرا حاضر نیستید آرزوى مرگ کنید. «قل ان کانت لکم الدار الآخرة عنداللّه خالصة من دون النّاس فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین»
چرا از مرگ مىترسیم؟
اگر سفر به سوى آخرت را به سفرهاى دنیوى تشبیه کنیم، مى بینیم که نگرانىهاى یک راننده در مسافرت، مى تواند دلایل مختلفى داشته باشد:
الف) گاهى نگرانى به خاطر کمبود بنزین است، امّا کسى که براى آخرت خود توشه برداشته است، نگران نیست. «تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التقوى»
ب) گاهى نگرانى به خاطر وسیله نقلیه مى باشد که سرقتى است، امّا کسى که درآمدش حلال است، نگران نیست.
ج) گاهى نگرانى براى جنس قاچاقى است که به همراه دارد، اما کسىکه بار گناه به دوش ندارد، نگران نیست.
د) گاهى نگرانى براى سرعت غیر مجاز است، امّا کسىکه اهل افراط و تفریط نیست، «کان امره فرطا» و زندگىاش بر اساس اعتدال و میانهروى بوده است، «لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً»، ترسى ندارد.
ه) گاهى نگرانى به خاطر همسفران ناشناس و نادرست است، ولى کسىکه در دنیا همراه و همنشین ابرار بوده است، نگران نیست.
و) گاهى از تنها بودن در جاده مىترسد، ولى کسىکه در کاروان ابرار قرار دارد و ارتباط او با مؤمنان است تنها نیست.
ز) گاهى از نرسیدن به مقصد ترس و دغدغه دارد، ولى کسىکه معتقد است ذرّهاى از عمل او هدر نمى رود، نگران نیست. «فمن یعمل مثقال ذرّة...»
از ابوذر پرسیدند: چرا از مرگ مى ترسیم؟ فرمود: «انّکم عمّرتم الدنیا و خرّبتم الاخرة فتکرهون ان تنتقلوا من عمران الى خراب» شما دنیا را آباد و آخرت را خراب کردهاید، پس کراهت دارید که از آبادى به سوى خرابى بروید.
حضرت على (ع) مى فرمود: «واللّه ابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه» به خدا سوگند اُنس من (على) به مرگ از اُنس طفل به سینه مادرش بیشتر است. و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد کوفه فرمود: «فزت و ربّ الکعبة» به پروردگار کعبه سوگند که رستگار شدم.
امام حسین (ع) ضمن خطبه مفصّلى مى فرمایند: «خُطّ الموت على ولد آدم مخطّ القلادة على جید الفتاة» مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زیباست.
گرچه خطاب این آیه به یهودیان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسیله اى براى سنجش همه مدّعیان ایمان و ولایت الهى است. «فتمنّوا الموت»
پیام ها
1- خداوند، شیوه بحث و استدلال با ادیان دیگر و محاجّه با مخالفان را به پیامبر و امّت او آموزش مى دهد. «قل یا ایّها الّذین هادوا»
2- با منطق وجدان، شبهات و برداشتهاى پوچ را پاسخ دهید. «ان زعمتم انّکم اولیاء للّه»
3- انحصارطلبى در امور معنوى و دینى، ممنوع است. «من دون الناس»
4- جلوى بلند پروازى ها و تخیّلات نابهجا را باید گرفت. «ان زعمتم... فتمنّوا الموت»
5 - معیار صداقت در ادّعاى ایمان، آمادگى براى مرگ است. «فتمنّوا الموت ان کنتم صادقین» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستید، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نیستند؟ «ان زعمتم انّکم اولیاء للّه... فتمنّوا الموت»
6- آن گونه استدلال کنید که دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. «فتمنّوا الموت... و لا یتمنونه ابداً»
7- ریشه فرار از مرگ، اعمال خود انسانهاست. «و لایتمنّونه ابداً بما قدّمت ایدیهم»
8 - چه بسا کسانى به دروغ ادّعاىِ اولیاء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاک آنان آگاه است. «و اللّه علیم بالظالمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است