display result search
منو
تفسیر آیه 20 - 24 سوره نمل

تفسیر آیه 20 - 24 سوره نمل

  • 1 تعداد قطعات
  • 20 دقیقه مدت قطعه
  • 292 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره نمل - آیه 20 - 24

وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَالِىَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَآئِبِینَ‏
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّى بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ‏
إِنِّى وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِ‏ّ شَىْ‏ءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ
وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ

ترجمه
و (سلیمان) جویاى حال پرندگان شد و (هدهد را ندید،) گفت: مرا چه شده که هدهد را نمى‏ بینم؟ (آیا حضور دارد و من نمى‏بینم) یا از غایبان است.
قطعاً او را کیفرى سخت خواهم داد یا او را ذبح مى‏کنم، مگر آن که (براى غیبت خود) دلیل روشنى (و عذر موجّهى) براى من بیاورد.
پس دیرى نپایید که (هدهد آمد و) گفت: از چیزى آگاهى یافتم که تو (با همه‏ عزّت و شوکتى که دارى) از آن آگاه نشده ‏اى و براى تو از (منطقه‏ى) سبا گزارشى مهم و درست آورده ‏ام.
(هدهد توضیح داد:) همانا من زنى را یافتم (به نام بلقیس) که بر مردم سلطنت مى‏ کرد و از همه چیز (دنیا) برخوردار بود وتخت بزرگى داشت.
آن زن و قومش را چنین یافتم که به جاى خدا براى خورشید سجده مى‏ کنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان آراسته، پس آنان را از راه (حقّ) بازداشته و آنان هدایت نمى‏ شوند.

بعضى گفته‏اند: مراد از هدهد در این جا، هدهد خاصّى است؛ و دلیل خود را الف و لام در «الهدهد» و قدرت انسان‏ شناسى و مکتب‏ شناسى او دانسته‏اند که توضیح این مطلب را در آیات بعد خواهیم خواند.
ابوحنیفه از امام صادق‏علیه السلام سؤال کرد: چرا حضرت سلیمان از میان پرندگان تنها سراغ هدهد را گرفت؟ امام فرمودند: زیرا او آب را در درون زمین مى‏بیند، همان گونه که ما روغن را در ظرف بلورین مى‏بینیم.
بعضى براى عذاب هدهد نمونه‏ هایى را ذکر کرده‏اند از جمله: جدا کردن او از جفتش، کندن پرهاى او، در معرض آفتاب قرار دادن، طرد کردن او از دربار سلیمان یا قرار دادن او با دشمن در یک قفس.


پیام ها
1- تفقّد از زیردست، بازدید از کار آنان و جست‏وجو از احوالشان، از اصول اسلامى، اخلاقى، اجتماعى، تربیتى و مدیریّتى است. «تفقّد»
2- مسایل بزرگ، شما را از مسایل کوچک باز ندارد. «تفقّد الطّیر»
3- زود قضاوت نکرده و نیروهاى تحت‏امر خود را متهم نکنیم؛ شاید مشکلى در میان باشد که ندانیم. «مالى لا أرى الهدهد»
4- تیزبینى و دقّت و تسلّط، شرط لازم براى رهبرى است. «مالى لا أرى الهدهد»
5 - حاکم وقاضى باید شرایط خاصّى داشته باشد از جمله:
الف: محبّت و دقّت. «تفقّد الطیر»
ب: تواضع. «مالى لا أرى الهدهد»
ج: صلابت در برابر متخلّف. «لاُعذّبنّه او لاذبحنّه»
د: فرصت دادن به متهم. «لیأتینّى»
6- نظارت دقیق بر حضور و غیاب نیروها، در کارهاى تشکیلاتى یک ضرورت است، همان گونه که تخلّف بى‏دلیل از مقررات و ترک کردن پست خود، گناه نابخشودنى است. «ام کان من الغائبین»
7- تنبیه حیوان متخلف، مانعى ندارد. «لاُعذّبنّه»
8 - حیوان، تنبیه را درک مى‏کند. «لاُعذّبنّه»
9- وقتى که غیبت از سوى یک پرنده این همه تهدید لازم داشته باشد، پس ما با آن همه غیبت‏ها و عدم حضورها چه تکلیفى داریم؟ «لاُعذّبنّه»
10- انبیا، هم قانون مى‏آورند و هم اجرا مى‏کنند. «لاُعذّبنّه»
11- براى مجازات متخلفان، باید کیفرهاى متعدّدى قرار داد تا در اجراى قانون، به بن بست نرسیم. «لاُعذّبنّه او لاذبحنّه»
12- قاطعیّت و عذرپذیرى، همراه یکدیگر لازم است. «لاُعذّبنّه - لیأتینّى»
13- در مدیریّت و تشکیلات، سهل‏انگارى ممنوع. «لاُعذّبنّه - لاَذبحنّه - لیأتینّى» (وجود حرف «لام» در سه جمله، نشانه‏ى قاطعیّت است)
14- براى حفظ نظام و گرفتن زهر چشم از متخلّفان، مانعى ندارد که براى یک تخلّف کوچک، جریمه‏ى سنگینى قرار دهیم. «عذاباً شدیدا»
15- راه دفاع را به روى متهم نبندید. «او لیأتینّى بسلطان مبین»
16- حیوانات، شعورى دارند که مى ‏توانند براى کارهاى خود استدلال و توجیه داشته باشند. «لیأتینّى بسلطان»
17- با وجود منطق و استدلال، حتّى سلیمان در برابر هدهد تسلیم مى‏شود. «لیأتینّى بسلطان»
18- در یک تشکیلات، براى هر کار و مأموریّتى، حکم و مجوزى لازم است. «بسلطان مبین»
19- آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. «فمکث غیربعیدفقال»
20- حیوان مى‏تواند به چیزى برسد که انسان نرسیده باشد. «احطت بمالم تحط»
21- سیروسیاحت، کلید کسب اطلاعات جدید است. «احطّ»
22- آزادى بیان، یکى از ویژگى‏هاى حکومت صالحان است. «احطت بمالم تحط به»
23- علم و دانایى، به سن و جنس و شکل ربطى ندارد. «احطت بمالم تحط»
24- انبیا نیز تحت تربیت الهى هستند. سلیمانى که مى‏گفت: «اوتینا من کل شى‏ء» به من همه چیز داده شده، پرنده‏اى به او مى‏گوید: من چیزى مى‏دانم که تو هم نمى‏دانى. «احطتُ بمالم تحط به»
25- در حکومت انبیا، تملّق و ترس وجود ندارد. «احطتُ بمالم تحط به»
26- بزرگان ومسئولان حکومت نباید منبع اطلاعات خودرا در افراد یا گروه‏هاى خاصّى منحصر کنند. (هدهد براى سلطان گزارش دارد) «احطت - جئتک»
27- در گزارش‏ها، اخبار قطعى و تأیید شده را بگویید. «بنبأ یقین»
28- وجود افراد یا سازمانى براى خبرگیرى از خارج از منطقه‏ى حکومتى لازم است. (البتّه نه براى جاسوسى، بلکه براى دعوت وارشاد یا آمادگى دفاعى) «من سبأ»
29- آنچه در خبر مهم است، قطعى بودن آن است؛ خبرنگار بزرگ باشد یا کوچک، انسان باشد یا حیوان. «بنبأ یقین»
30- مسئولان حکومت، تنها بر خبرهاى قطعى تکیه کنند. «بنبأ یقین»
31- برخى حیوانات شناخت بالایى دارند. «انّى وجدتُ امراة» هدهد مفاهیمى چون زن و مرد، تاج وتخت، حکومت ومالکیّت، توحید وشرک، خورشید و سجده، شیطان و تزیین‏هاى او، حقّ وباطل، هدایت و ضلالت را مى‏شناسد.
32- گوش دادن به سخنان دیگران، نشانه‏ى ادب و یکى از شرایط مدیریّت است؛ گرچه گوینده‏ى سخن، حیوان باشد. «انّى وجدتُ امراة»
3 3- زن مى ‏تواند حکومت کند؛ «تملکهم» ولى حکومت زن بر جامعه، حتّى براى یک پرنده هم عجیب است. «وجدتُ امرأة - وجدتُها و قومها»
34- حکومت حضرت سلیمان، در ابتدا جهانى نبوده است. «امرأة تملکهم»
35 - تشکیل نظام و حکومت، سابقه‏ تاریخى دارد. «تملکهم»
36- عوامل انحراف عبارتند از:
الف: رهبر گمراه. «وجدتها و قومها یسجدون للشمس»
ب: زرق و برق. «یسجدون للشمس»
ج: امکانات و رفاه. «اوتیت من کل شى‏ء»
د: شیطان و تزیین‏هاى او. «زین لهم الشیطان»
37- برخوردارى از نعمت‏هاى الهى، نشانه‏ى قُرب یا بُعد نیست. (خداوند هم به سلیمان مى‏دهد وهم به‏زنى کافر. در آیات قبل سلیمان گفت: «اوتینامن‏کل‏شى‏ء» به ما همه چیز داده شده؛ درباره‏ى بلقیس نیز مى‏خوانیم: «و اوتیت من کل شى‏ء» به او نیز همه چیز داده شده است).
38 - نعمت‏هاى خداوند در دست صالحان، فضل مبین و آشکار است؛ «اوتینا من کل شى‏ء انّ هذا لهوالفضل المبین» ولى در دست دیگران تاج و تخت و عرش عظیم مى‏شود. «اُوتیت من کل شى‏ء و لها عرش عظیم»
39- انسان از نظر فطرت، پرستشگر است؛ اگر حقّ را نپرستد به سراغ باطل مى‏رود. «وجدتها و قومها یسجدون...»
40- مردم، دینى را مى‏پذیرند که حاکمان و پیشوایانشان پذیرفته باشند. «الناس على دین ملوکهم» «وجدتها و قومها یسجدون للشمس»
41- هر مشکلى را به اهلش بگویید. (گزارش انحراف و شرک را باید به سلیمان گفت). «یسجدون للشمس»
42- سابقه‏ى خورشیدپرستى، هم در زمان ابراهیم‏علیه السلام بوده است؛ «هذا ربّى هذا اکبر» و هم در زمان سلیمان علیه السلام. «یسجدون للشمس»
43- بهترین وسیله‏ى انحراف مردم، تزیین کارهاى زشت آنهاست. «زیّن لهم الشیطان»
44- گذشته‏ى بدِ افراد، نشانه‏ى انحراف قطعى آنها در آینده نیست. (بلقیس و قوم او منحرف بودند ولى بعداً هدایت شدند). «لایهتدون»
45- در گزارش‏ها، اصل خبر را بگویید و تحلیل و برداشت را به اهلش واگذار کنید. «انّى وجدتُ... فهم لایهتدون» (آنچه هدهد گزارش داد صحیح بود، ولى آن جا که تحلیل کرد خلاف گفت، زیرا آنها هدایت شدند).


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 20:16

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی