- 2038
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر 101 - 99 سوره کهف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره کهف - آیه 101 - 99
وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِى بَعْضٍ وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعاً
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضاً
الَّذِینَ کَانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِى غِطَآءٍ عَن ذِکْرِى وَ کَانُواْ لَا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً
ترجمه
و در آن روز (پایان جهان)، مردم را رها مىکنیم تا بعضى در بعضى همچون موج درآمیزند و(چون) در صور دمیده شود، همه را یکجا گرد خواهیم آورد.
و آن روز، دوزخ را چنان که باید، بر کافران عرضه خواهیم کرد.
آنان که چشمانشان از یاد من در پردهى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنیدن (سخن حقّ) را نداشتند.
اگر آیه «وترکنا...» را در کنار آیهى «حتّى اذا فُتِحَت یأجوجُ و مأجوجُ و هم من کلّ حدبٍ ینسلون و اقترب الوعد...» قرار دهیم، به نظر مى رسد که مسأله قوم یأجوج و مأجوج، مربوط به قیامت و گویا مقدّمهى آن است. یعنى پیش از قیامت، قوم یأجوج و مأجوج، آزاد و رها و مثل موج گسترده مى شوند.
از امام رضا (ع) در تفسیر آیه «اعینهم فى غِطاء عن ذِکرِى» نقل شده که به مأمون فرمود: مراد از «ذکر» در این آیه على بن ابىطالب است.
مراد از چشم و گوش در آیه 101، معرفت، بصیرت و شناخت است، یعنى چشم و گوش دل، نه عضو خاصّ در سر. زیرا قرآن گاهى کورى را به دل نسبت مى دهد و مى فرماید: «مَن کان فى هذه اَعمى»
پیام ها
1- هر جا که امنیّت هست از لطف اوست، اگر لحظه اى مردم را رها کند، جهان ناأمن مىشود. «تَرکنا بعضهم...»
2- شکسته شدن سدّ ذوالقرنین از نشانه هاى قیامت است. «اذا جاء وعد ربّى... نُفِخ فى الصّور»
3- پیش از قیامت، زمین توسط اقوامى به هرج و مرج کشیده مى شود. «ترکنا... یَموج» هر چند با ظهور امام زمان (عج) این هرج و مرج اصلاح مى شود.
4- راه شناخت، بیشتر به وسیله چشم و گوش است. آنان چشمشان در پرده بود و گوش شان قدرت شنیدن حقّ را نداشت. و حقّ را نمى فهمیدند، والاّ ذکر که دیدنى نیست! «اعینهم فى غطاء عن ذِکرى»
5 - انسان شنوا به خاطر عناد، به جایى مى رسد که توان شنیدن حقّ را ندارد. «لایستطیعون سمعاً»
6- دلیل عرضه جهنّم بر کافران، عملکرد و قساوت خودشان در دنیاست. «عَرضنا جهنّم...الذّین کانت ...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِى بَعْضٍ وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعاً
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضاً
الَّذِینَ کَانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِى غِطَآءٍ عَن ذِکْرِى وَ کَانُواْ لَا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً
ترجمه
و در آن روز (پایان جهان)، مردم را رها مىکنیم تا بعضى در بعضى همچون موج درآمیزند و(چون) در صور دمیده شود، همه را یکجا گرد خواهیم آورد.
و آن روز، دوزخ را چنان که باید، بر کافران عرضه خواهیم کرد.
آنان که چشمانشان از یاد من در پردهى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنیدن (سخن حقّ) را نداشتند.
اگر آیه «وترکنا...» را در کنار آیهى «حتّى اذا فُتِحَت یأجوجُ و مأجوجُ و هم من کلّ حدبٍ ینسلون و اقترب الوعد...» قرار دهیم، به نظر مى رسد که مسأله قوم یأجوج و مأجوج، مربوط به قیامت و گویا مقدّمهى آن است. یعنى پیش از قیامت، قوم یأجوج و مأجوج، آزاد و رها و مثل موج گسترده مى شوند.
از امام رضا (ع) در تفسیر آیه «اعینهم فى غِطاء عن ذِکرِى» نقل شده که به مأمون فرمود: مراد از «ذکر» در این آیه على بن ابىطالب است.
مراد از چشم و گوش در آیه 101، معرفت، بصیرت و شناخت است، یعنى چشم و گوش دل، نه عضو خاصّ در سر. زیرا قرآن گاهى کورى را به دل نسبت مى دهد و مى فرماید: «مَن کان فى هذه اَعمى»
پیام ها
1- هر جا که امنیّت هست از لطف اوست، اگر لحظه اى مردم را رها کند، جهان ناأمن مىشود. «تَرکنا بعضهم...»
2- شکسته شدن سدّ ذوالقرنین از نشانه هاى قیامت است. «اذا جاء وعد ربّى... نُفِخ فى الصّور»
3- پیش از قیامت، زمین توسط اقوامى به هرج و مرج کشیده مى شود. «ترکنا... یَموج» هر چند با ظهور امام زمان (عج) این هرج و مرج اصلاح مى شود.
4- راه شناخت، بیشتر به وسیله چشم و گوش است. آنان چشمشان در پرده بود و گوش شان قدرت شنیدن حقّ را نداشت. و حقّ را نمى فهمیدند، والاّ ذکر که دیدنى نیست! «اعینهم فى غطاء عن ذِکرى»
5 - انسان شنوا به خاطر عناد، به جایى مى رسد که توان شنیدن حقّ را ندارد. «لایستطیعون سمعاً»
6- دلیل عرضه جهنّم بر کافران، عملکرد و قساوت خودشان در دنیاست. «عَرضنا جهنّم...الذّین کانت ...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است