- 1697
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 88 - 92 سوره صافات
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره صافات- آیه 88 - 92
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِى النُّجُومِ
فَقَالَ إِنِّى سَقِیمٌ
فَتَوَلَّوْاْ عَنْهُ مُدْبِرِینَ
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ
مَا لَکُمْ لَا تَنطِقُونَ
ترجمه
پس نگاه خاصّى به ستارگان کرد
و گفت: من بیمارم (و نمى توانم در مراسم عید شما شرکت کنم.)
پس مردم از او روى گردانده برگشتند.
پس پنهانى به سراغ خدایان آنان (در بت خانه) رفت و (با تمسخر) گفت: چرا غذا نمى خورید؟
شما را چه شده، چرا سخن نمى گویید؟
اهل بابل، محل زندگى حضرت ابراهیم (ع)، هر سال جشن مخصوصى داشتند و غذاهایى را آماده مى کردند که در بتخانه قرار مى دادند تا متبرّک شود، سپس دست جمعى به بیرون شهر مى رفتند و پس از خوشگذرانى، در پایان روز براى صرف غذا به بتخانه باز مى گشتند. شبِ پیش از جشن، از ابراهیم نیز دعوت کردند که همراه آنان در مراسم شرکت کند، امّا حضرت ابراهیم که منتظر فرصتى براى درهم کوبیدن بتها و ایجاد شوک بر مردم بود، مطابقِ آداب و رسوم و اعتقاد مردم بابل که ستارگان را در سرنوشت خود مؤثّر مى دانستند، نگاهى به ستارگان کرد و چنین وانمود کرد که اوضاع کواکب، نوعى بیمارى را در صورت خروج او از شهر نشان مى دهد. لذا مردم نیز قانع شده و از اصرار خود دست برداشتند.
روشن است که حضرت ابراهیم، خود چنین اعتقادى به نقش ستارگان نداشته و براى قانع کردن مردم از شیوه مورد قبول خودشان استفاده کرده است. چنانکه براى دعوت آنان به خداپرستى، ابتدا همچون آنها نشان مى دهد که ستاره پرست شده است و سپس از این عقیده، تبرّى مى جوید.
پیام ها
1- در تبلیغ، باید با هر گروهى با زبان خودشان سخن گفت. (براى گروهى که به تأثیر ستارگان عقیده دارند، باید با نگاه و دید آنها حرف زد.) «فنظر نظرة فى النجوم فقال»
2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرح هاى ابتکارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهیم از رفتن به همراه مردم به خارج شهر خوددارى کرد و طرح خود را که شکستن بتها بود انجام داد.) «فقال انّى سقیم»
3- مؤمن باید زیرک و تیزبین باشد و از فرصتها استفاده بکند. «فنظر... فقال»
4- انبیا از طرف خداوند یک طرح دراز مدّت دارند که در فرصت مناسب اجرا مى کنند. (در آیه 57 سوره انبیا مى خوانیم: ابراهیم به مردم هشدار داد که در غیاب شما نقشه اى براى بتهاى شما مى کشم. «تاللّه لاکیدنّ اصنامکم بعد ان تولّوا مدبرین» آن وعده با چنین برنامه ریزى عملى شد.)
5 - رهبران دینى جامعه، باید در برابر جریانهاى فکرى انحرافى، به صورت فعّال عمل کنند نه انفعالى و با یک نقشه حساب شده، دشمن را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. «فنظر... فقال... فراغ»
6- خام کردن دشمن براى ضربه زدن به او، نیاز به شناختِ آداب و رسوم و عقائد او دارد. «فنظر... فقال انّى سقیم»
7- منطق انبیا براى نفى بت پرستى، بسیار روشن و فطرى و عقلى است. «الا تأکلون ما لکم لا تنطقون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِى النُّجُومِ
فَقَالَ إِنِّى سَقِیمٌ
فَتَوَلَّوْاْ عَنْهُ مُدْبِرِینَ
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ
مَا لَکُمْ لَا تَنطِقُونَ
ترجمه
پس نگاه خاصّى به ستارگان کرد
و گفت: من بیمارم (و نمى توانم در مراسم عید شما شرکت کنم.)
پس مردم از او روى گردانده برگشتند.
پس پنهانى به سراغ خدایان آنان (در بت خانه) رفت و (با تمسخر) گفت: چرا غذا نمى خورید؟
شما را چه شده، چرا سخن نمى گویید؟
اهل بابل، محل زندگى حضرت ابراهیم (ع)، هر سال جشن مخصوصى داشتند و غذاهایى را آماده مى کردند که در بتخانه قرار مى دادند تا متبرّک شود، سپس دست جمعى به بیرون شهر مى رفتند و پس از خوشگذرانى، در پایان روز براى صرف غذا به بتخانه باز مى گشتند. شبِ پیش از جشن، از ابراهیم نیز دعوت کردند که همراه آنان در مراسم شرکت کند، امّا حضرت ابراهیم که منتظر فرصتى براى درهم کوبیدن بتها و ایجاد شوک بر مردم بود، مطابقِ آداب و رسوم و اعتقاد مردم بابل که ستارگان را در سرنوشت خود مؤثّر مى دانستند، نگاهى به ستارگان کرد و چنین وانمود کرد که اوضاع کواکب، نوعى بیمارى را در صورت خروج او از شهر نشان مى دهد. لذا مردم نیز قانع شده و از اصرار خود دست برداشتند.
روشن است که حضرت ابراهیم، خود چنین اعتقادى به نقش ستارگان نداشته و براى قانع کردن مردم از شیوه مورد قبول خودشان استفاده کرده است. چنانکه براى دعوت آنان به خداپرستى، ابتدا همچون آنها نشان مى دهد که ستاره پرست شده است و سپس از این عقیده، تبرّى مى جوید.
پیام ها
1- در تبلیغ، باید با هر گروهى با زبان خودشان سخن گفت. (براى گروهى که به تأثیر ستارگان عقیده دارند، باید با نگاه و دید آنها حرف زد.) «فنظر نظرة فى النجوم فقال»
2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرح هاى ابتکارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهیم از رفتن به همراه مردم به خارج شهر خوددارى کرد و طرح خود را که شکستن بتها بود انجام داد.) «فقال انّى سقیم»
3- مؤمن باید زیرک و تیزبین باشد و از فرصتها استفاده بکند. «فنظر... فقال»
4- انبیا از طرف خداوند یک طرح دراز مدّت دارند که در فرصت مناسب اجرا مى کنند. (در آیه 57 سوره انبیا مى خوانیم: ابراهیم به مردم هشدار داد که در غیاب شما نقشه اى براى بتهاى شما مى کشم. «تاللّه لاکیدنّ اصنامکم بعد ان تولّوا مدبرین» آن وعده با چنین برنامه ریزى عملى شد.)
5 - رهبران دینى جامعه، باید در برابر جریانهاى فکرى انحرافى، به صورت فعّال عمل کنند نه انفعالى و با یک نقشه حساب شده، دشمن را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. «فنظر... فقال... فراغ»
6- خام کردن دشمن براى ضربه زدن به او، نیاز به شناختِ آداب و رسوم و عقائد او دارد. «فنظر... فقال انّى سقیم»
7- منطق انبیا براى نفى بت پرستى، بسیار روشن و فطرى و عقلى است. «الا تأکلون ما لکم لا تنطقون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است