- 2150
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 7سوره انفال
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره انفال - آیه 7
«شوکة» از «شوک»، به معناى خار و سرنیزه، و سمبل «گروه مسلّح» است. مراد از «غیر ذات الشوکة»، در اینجا همان کاروان تجارى غیر مسلّح مى باشد.
مراد از «کلمات حقّ»، سنّت ها، اوامر الهى و اولیاى الهى مى باشد. کلمه «دابر»، به معناى عقب و دنباله چیزى مى باشد و «یقطع دابر»، کنایه از ریشه کن ساختن است.
در ماه رمضان سال دوّم هجرى، به پیامبر اطلاع دادند که ابوسفیان در رأس یک کاروان تجارى بسیار مهم در راه رسیدن به مکّه مى باشد. آن حضرت براى تضعیف قدرت کافران و جبران اموالى که کفّار مکّه از مسلمانان مهاجر مصادره کرده بودند، به همراه 313 نفر آماده حمله به آن کاروان تجارى شدند. ابوسفیان سردسته کاروان، پس از باخبر شدن از این تصمیم، کفّار مکّه را خبردار کرد و کاروان را از بیراهه، راهى مکّه نمود.
از آنجا که بسیارى از مشرکان مکّه در آن کاروان سهمى داشتند و همچنین با زور و تهدید آنان، حدود هزار نفر به سرعت بسیج شدند و به همراه بزرگان و سرشناسان مکّه و با ساز و برگ کامل نظامى به فرماندهى ابوجهل، براى دفاع از گروه چهل نفرى تجّار حرکت کردند. روز هفدهم ماه رمضان، در بیابانى بین مکّه و مدینه، سه گروه حاضر بودند: مسلمانان، سپاه کفر و کاروان تجارى کفّار.
پیامبر پس از اطلاع از حرکت سپاه دشمن، با یاران و اصحاب خود مشورت نمود که آیا به تعقیب کاروان تجارى بپردازند و یا آنکه با سپاه کفر مقابله کنند؟ نظرهاى متعدّدى بیان شد، ولى سرانجام تصمیم گرفتند با سپاه کفر مقابله کنند. با آنکه مسلمین ساز و برگ نظامى چندانى نداشتند و به قصد جنگ و درگیرى مسلحانه بیرون نیامده بودند و تعداد کفّار سه برابر آنان بود، ولى عاقبت با امدادهاى غیبى خداوند، بر دشمن پیروز شدند. در این جنگ، ابوجهل و هفتاد کافر دیگر کشته شدند که بیشتر کشته شدگان به دست على (ع) بود و هفتاد نفر اسیر گشتند، در حالى که تنها 14 نفر از سپاه اسلام به شهادت رسیدند.
پیام ها
1- یادآورى امدادهاى الهى، لازم و عامل تقویت ایمان است. «واذ»
2- پیروزى، تنها با تعداد نفرات و تجهیزات جنگى نیست، عامل عمده، اراده خداوند است. «یرید اللّه» آرى، اراده خدا، غالب بر عوامل طبیعى است.
3- گاهى اراده الهى، با دست مؤمنان انجام مى شود. «یرید اللّه»
4- طبع انسان، راحت طلب است. «تَوَدّون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم» (به خاطر سختى و مشکلات، برنامه هاى اساسى و اصولى را فداى مسائل ساده و غیر اصولى نکنیم.)
5 - احقاق حقّ، به وسیله کلمات الهى، (اولیا، سنن، قوانین، اوامر، فداکارى، جهاد و عمل به دستورات الهى) است. «یحقّ الحقّ بکلماته»
6- پیروزى حقّ بر باطل، بالاتر از درآمد اقتصادى است. «تَوَدّون أنّ غیر ذات الشوکة تکون لکم... یرید اللّه أن یحقّ الحقّ بکلماته»
7- پیروزى نهایى، با عزّت حقّ و ذلّت باطل خواهد بود. «یرید اللّه ان یحقّ الحقّ... و یقطع دابر الکافرین»
8 - هدف جهاد اسلامى، احقاق حقّ و انهدام باطل است، نه کشورگشایى و اشغال سرزمین. «أن یحقّ الحقّ بکلماته و یقطع دابر الکافرین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
«شوکة» از «شوک»، به معناى خار و سرنیزه، و سمبل «گروه مسلّح» است. مراد از «غیر ذات الشوکة»، در اینجا همان کاروان تجارى غیر مسلّح مى باشد.
مراد از «کلمات حقّ»، سنّت ها، اوامر الهى و اولیاى الهى مى باشد. کلمه «دابر»، به معناى عقب و دنباله چیزى مى باشد و «یقطع دابر»، کنایه از ریشه کن ساختن است.
در ماه رمضان سال دوّم هجرى، به پیامبر اطلاع دادند که ابوسفیان در رأس یک کاروان تجارى بسیار مهم در راه رسیدن به مکّه مى باشد. آن حضرت براى تضعیف قدرت کافران و جبران اموالى که کفّار مکّه از مسلمانان مهاجر مصادره کرده بودند، به همراه 313 نفر آماده حمله به آن کاروان تجارى شدند. ابوسفیان سردسته کاروان، پس از باخبر شدن از این تصمیم، کفّار مکّه را خبردار کرد و کاروان را از بیراهه، راهى مکّه نمود.
از آنجا که بسیارى از مشرکان مکّه در آن کاروان سهمى داشتند و همچنین با زور و تهدید آنان، حدود هزار نفر به سرعت بسیج شدند و به همراه بزرگان و سرشناسان مکّه و با ساز و برگ کامل نظامى به فرماندهى ابوجهل، براى دفاع از گروه چهل نفرى تجّار حرکت کردند. روز هفدهم ماه رمضان، در بیابانى بین مکّه و مدینه، سه گروه حاضر بودند: مسلمانان، سپاه کفر و کاروان تجارى کفّار.
پیامبر پس از اطلاع از حرکت سپاه دشمن، با یاران و اصحاب خود مشورت نمود که آیا به تعقیب کاروان تجارى بپردازند و یا آنکه با سپاه کفر مقابله کنند؟ نظرهاى متعدّدى بیان شد، ولى سرانجام تصمیم گرفتند با سپاه کفر مقابله کنند. با آنکه مسلمین ساز و برگ نظامى چندانى نداشتند و به قصد جنگ و درگیرى مسلحانه بیرون نیامده بودند و تعداد کفّار سه برابر آنان بود، ولى عاقبت با امدادهاى غیبى خداوند، بر دشمن پیروز شدند. در این جنگ، ابوجهل و هفتاد کافر دیگر کشته شدند که بیشتر کشته شدگان به دست على (ع) بود و هفتاد نفر اسیر گشتند، در حالى که تنها 14 نفر از سپاه اسلام به شهادت رسیدند.
پیام ها
1- یادآورى امدادهاى الهى، لازم و عامل تقویت ایمان است. «واذ»
2- پیروزى، تنها با تعداد نفرات و تجهیزات جنگى نیست، عامل عمده، اراده خداوند است. «یرید اللّه» آرى، اراده خدا، غالب بر عوامل طبیعى است.
3- گاهى اراده الهى، با دست مؤمنان انجام مى شود. «یرید اللّه»
4- طبع انسان، راحت طلب است. «تَوَدّون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم» (به خاطر سختى و مشکلات، برنامه هاى اساسى و اصولى را فداى مسائل ساده و غیر اصولى نکنیم.)
5 - احقاق حقّ، به وسیله کلمات الهى، (اولیا، سنن، قوانین، اوامر، فداکارى، جهاد و عمل به دستورات الهى) است. «یحقّ الحقّ بکلماته»
6- پیروزى حقّ بر باطل، بالاتر از درآمد اقتصادى است. «تَوَدّون أنّ غیر ذات الشوکة تکون لکم... یرید اللّه أن یحقّ الحقّ بکلماته»
7- پیروزى نهایى، با عزّت حقّ و ذلّت باطل خواهد بود. «یرید اللّه ان یحقّ الحقّ... و یقطع دابر الکافرین»
8 - هدف جهاد اسلامى، احقاق حقّ و انهدام باطل است، نه کشورگشایى و اشغال سرزمین. «أن یحقّ الحقّ بکلماته و یقطع دابر الکافرین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است