- 9244
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 19 سوره نمل
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره نمل - آیه 19
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَ عَلَى وَلِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَلِحاً تَرْضَهُ وَ أَدْخِلْنِى بِرَحْمَتِکَ فِى عِبَادِکَ الصَّلِحِینَ
ترجمه
پس (سلیمان) از سخن این مورچه با تبسّمى خندان شد و گفت: پروردگارا! به من الهام کن (و توفیق ده) که نعمتى که به من و به والدینم بخشیده اى شکر کنم و عمل صالحى که آن را مى پسندى انجام دهم و در سایه رحمت خود، مرا در زمره بندگان شایسته ات وارد کن.
در آیه 16 ذکر شد که حضرت سلیمان (ع) گفت: زبان پرندگان را مى دانیم، از این آیه معلوم مى شود که دانستن زبان پرندگان از باب نمونه بوده است. زیرا آن حضرت کلام و گفتگوى مورچه را هم مىدانست.
کلمهى «ایزاع» بالاتر از توفیق و چیزى شبیه الهام است، نظیر آیهى «و اوحینا الیهم فعل الخیرات» یعنى ما انجام کارهاى خیر را به انبیا الهام کردیم.
کار صالح به تنهایى کافى نیست، ورود در گروه صالحان مهم است، زیرا:
* گاهى کار، صالح است، ولى فرد از نظر نفسانى صالح نیست و گرفتار ریا، سُمعه، غرور، عُجب و حَبط مى شود.
* گاهى کار صالح است، ولى عاقبت انحرافى پیش مىآید و شخص عاقبت به خیر نمى شود.
* گاهى کار صالح است، ولى یک نوع تکروى در آن است و شخص حاضر نیست با بندگان خدا همراه باشد. «اعمل صالحا ... فى عبادک الصالحین»
پیام ها
1- یکى از اصول و شرایط رهبرى و مدیریّت، سعهى صدر است. حضرت سلیمان جملهى «لایشعرون» را آن هم از مورچهاى مىشنود، ولى به روى خود نمىآورد و لبخند مىزند. «فتبسّم»
2- انتقاد وحرف حقّ را از هر کس بشنوید و از آن استقبال کنید. (سلیمان سخن مورچه را پسندید) «فتبسّم» انتقادپذیرى، یک ارزش است.
3- خداوند اولیاى خود را تحت تربیت مخصوص خود قرار مىدهد. «و هم لایشعرون - فتبسّم» خداوند، سلیمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف یک مورچه مىکند تا بدین وسیله در وجود او تعادل برقرار کند.
4- زمانى باید شاد و خندان باشیم که حتّى مورچهها به عدالت ما امیدوار باشند. «و هم لایشعرون - فتبسّم»
5 - خندهى انبیا، تبسّم است نه قهقهه. سلیمان در حالى که خندهاش گرفته بود، تبسّم کرد. «فتبسّم ضاحکا»
6- سلیمان سخنان مورچه را فهمید و به زیردستان خود توجّه کرد. «من قولها»
7- دعا، مخصوص هنگام اضطرار نیست؛ انبیا در اوج عظمت و قدرت دعا مىکردند. «ربّ»
8 - توفیق شکرگزارى را از خدا بخواهیم. «ربّ اوزعنى أن اشکر»
9- انسان در برابر نعمتهایى که تاکنون به او رسیده باید شکر کند و در برابر مسئولیّت آینده باید به فکر عمل صالح و جلب رضاى خدا و ملحق شدن به نیکان باشد. «اشکر - اعمل صالحا ...»
10- فرزندان، هم باید در مقابل نعمتهایى که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمتهایى که به والدین آنان داده است. «علىّ و على والدىّ»
11- شکر خدا تنها با زبان نیست، عمل صالح و استفادهى صحیح از نعمتها نیز شکر الهى است. «اشکر... اعمل صالحا»
12- سلیمان با آن که لشکریان فراوان و حاکمیّت قوى دارد و زبان حیوانات را نیز مى داند، باز به فکر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعه قدرت و افتخار. «اعمل صالحا»
13- دعا و تلاش حاکمان باید براى انجام کار خوب باشد. «اعمل صالحا»
14- کار، به شرطى نیک است که خداپسند باشد. «صالحاً ترضاه»
15- کار نیکى ارزش دارد که رضاى خدا را جلب کند، نه فقط رضاى مردم را. «صالحاً ترضاه»
16- عالىترین مقصد در حکومت صالحان، رضاى خداست. «ترضاه»
17- انبیا نیز به امداد الهى نیاز دارند. «اوزعنى... ادخلنى»
18- زندگى در جامعه صالح ارزش است، نه زندگى در میان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه یا درآمد و لذّت. «ادخلنى... فى عبادک الصالحین»
19- برخوردارى از امکانات، و قدرت امروز خود را نشانهى رسیدن به رحمت الهى ندانید و براى رشد و تعالى خود دعا کنید. «و ادخلنى»
20- امکانات انسان، نتیجهى کار او نیست بلکه از رحمت الهى سرچشمه مىگیرد. «برحمتک»
21- هر کس، در هر شرایطى باید به رحمت الهى متوسّل شود، حتّى پیامبران.«برحمتک»
22- تکروى، ممنوع. «و ادخلنى برحمتک فى عبادک الصالحین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِى أَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَ عَلَى وَلِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَلِحاً تَرْضَهُ وَ أَدْخِلْنِى بِرَحْمَتِکَ فِى عِبَادِکَ الصَّلِحِینَ
ترجمه
پس (سلیمان) از سخن این مورچه با تبسّمى خندان شد و گفت: پروردگارا! به من الهام کن (و توفیق ده) که نعمتى که به من و به والدینم بخشیده اى شکر کنم و عمل صالحى که آن را مى پسندى انجام دهم و در سایه رحمت خود، مرا در زمره بندگان شایسته ات وارد کن.
در آیه 16 ذکر شد که حضرت سلیمان (ع) گفت: زبان پرندگان را مى دانیم، از این آیه معلوم مى شود که دانستن زبان پرندگان از باب نمونه بوده است. زیرا آن حضرت کلام و گفتگوى مورچه را هم مىدانست.
کلمهى «ایزاع» بالاتر از توفیق و چیزى شبیه الهام است، نظیر آیهى «و اوحینا الیهم فعل الخیرات» یعنى ما انجام کارهاى خیر را به انبیا الهام کردیم.
کار صالح به تنهایى کافى نیست، ورود در گروه صالحان مهم است، زیرا:
* گاهى کار، صالح است، ولى فرد از نظر نفسانى صالح نیست و گرفتار ریا، سُمعه، غرور، عُجب و حَبط مى شود.
* گاهى کار صالح است، ولى عاقبت انحرافى پیش مىآید و شخص عاقبت به خیر نمى شود.
* گاهى کار صالح است، ولى یک نوع تکروى در آن است و شخص حاضر نیست با بندگان خدا همراه باشد. «اعمل صالحا ... فى عبادک الصالحین»
پیام ها
1- یکى از اصول و شرایط رهبرى و مدیریّت، سعهى صدر است. حضرت سلیمان جملهى «لایشعرون» را آن هم از مورچهاى مىشنود، ولى به روى خود نمىآورد و لبخند مىزند. «فتبسّم»
2- انتقاد وحرف حقّ را از هر کس بشنوید و از آن استقبال کنید. (سلیمان سخن مورچه را پسندید) «فتبسّم» انتقادپذیرى، یک ارزش است.
3- خداوند اولیاى خود را تحت تربیت مخصوص خود قرار مىدهد. «و هم لایشعرون - فتبسّم» خداوند، سلیمان را با آن مقام و سلطنتش گرفتار حرف یک مورچه مىکند تا بدین وسیله در وجود او تعادل برقرار کند.
4- زمانى باید شاد و خندان باشیم که حتّى مورچهها به عدالت ما امیدوار باشند. «و هم لایشعرون - فتبسّم»
5 - خندهى انبیا، تبسّم است نه قهقهه. سلیمان در حالى که خندهاش گرفته بود، تبسّم کرد. «فتبسّم ضاحکا»
6- سلیمان سخنان مورچه را فهمید و به زیردستان خود توجّه کرد. «من قولها»
7- دعا، مخصوص هنگام اضطرار نیست؛ انبیا در اوج عظمت و قدرت دعا مىکردند. «ربّ»
8 - توفیق شکرگزارى را از خدا بخواهیم. «ربّ اوزعنى أن اشکر»
9- انسان در برابر نعمتهایى که تاکنون به او رسیده باید شکر کند و در برابر مسئولیّت آینده باید به فکر عمل صالح و جلب رضاى خدا و ملحق شدن به نیکان باشد. «اشکر - اعمل صالحا ...»
10- فرزندان، هم باید در مقابل نعمتهایى که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمتهایى که به والدین آنان داده است. «علىّ و على والدىّ»
11- شکر خدا تنها با زبان نیست، عمل صالح و استفادهى صحیح از نعمتها نیز شکر الهى است. «اشکر... اعمل صالحا»
12- سلیمان با آن که لشکریان فراوان و حاکمیّت قوى دارد و زبان حیوانات را نیز مى داند، باز به فکر عمل صالح است نه به دنبال لذّت و توسعه قدرت و افتخار. «اعمل صالحا»
13- دعا و تلاش حاکمان باید براى انجام کار خوب باشد. «اعمل صالحا»
14- کار، به شرطى نیک است که خداپسند باشد. «صالحاً ترضاه»
15- کار نیکى ارزش دارد که رضاى خدا را جلب کند، نه فقط رضاى مردم را. «صالحاً ترضاه»
16- عالىترین مقصد در حکومت صالحان، رضاى خداست. «ترضاه»
17- انبیا نیز به امداد الهى نیاز دارند. «اوزعنى... ادخلنى»
18- زندگى در جامعه صالح ارزش است، نه زندگى در میان مردم ناصالح، آن هم به خاطر رفاه یا درآمد و لذّت. «ادخلنى... فى عبادک الصالحین»
19- برخوردارى از امکانات، و قدرت امروز خود را نشانهى رسیدن به رحمت الهى ندانید و براى رشد و تعالى خود دعا کنید. «و ادخلنى»
20- امکانات انسان، نتیجهى کار او نیست بلکه از رحمت الهى سرچشمه مىگیرد. «برحمتک»
21- هر کس، در هر شرایطى باید به رحمت الهى متوسّل شود، حتّى پیامبران.«برحمتک»
22- تکروى، ممنوع. «و ادخلنى برحمتک فى عبادک الصالحین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است