- 445
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه سیزدهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه سیزدهم، سال 1386
حالاتی که در انسان پدید می آید یک زمینه ی فطری و خدادادی دارد. همه ی اینها در زندگی مفید است، منتها در شرایط، مکان و حالت خاص و نسبت به امورِ خاصّ تفاوت می کند. انسان یک حالتِ شادی دارد که فطری است، نقطه ی مقابلش هم گاهی غمگین می شود. هر دوی اینها برای انسان مفید است. یعنی هر کدام در جای خودش باید به کار برده بشود. امّا این که کجا باید شادی کرد و کجا باید محزون بود؛ یا باید از راهنمایی دلیلِ عقلی متقن استفاده کرد، که غالباً در تشخیص مصداق خیلی اشتباه می کند، یا باید به دستورات دین مراجعه کرد که بهترین راه است. دین کجا در صددِ این بر آمده که مردم حالت خوف داشته باشند و کجا در صدد تقویت حالت رجا بوده است؟ کسانی که با مباحث روانشناسی آشنا هستند میدانند خیلی از آنها در موردِ امید تأکید میکنند. تعبیرات ادبی زیبایی هم به کار میبرند: امید رمز موفقیت است؛ رمز سعادت و رمز پیشرفت است، عامل اصلی حیات است و... و چنان تصور میشود که امید به طور مطلق در همه جا مطلوب است و برعکس نسبت به حالت ترس بیمهری میکنند. گاهی در این شعارهایی که به عنوان کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که دروغ هم هست، مینویسند: ترس بزرگترین گناهان است! البته، خیلی وقتها ترس به جا است. این درست است که باید بچه ترسو بار نیاید، اعتماد به نفس داشته باشد، اما گاهی افراط میشود و هر گونه ترسی از هر چیزی و در هر موردی زیر سؤال میرود، بلکه با تیغ نفی رد میشود. هر دوی اینها هم از نظر اسلامی و هم از نظر عقلی مردود است. کار هر انسان عاقلی را میبینیم از ترس یا امید خالی نیست. یک کارِ اختیاری انسان پیدا نمیکنید که عامل ترس یا امید در آن مطرح نباشد و گاهی هر دو مؤثرند. برای مثال از چیزهایی که خلاف بهداشت است اجتناب میکنیم؛ برای چه؟ چون میترسیم بیمار شویم. اگر ترس از بیماری نبود، آدم رعایت حفظ سلامتی نمیکرد. کارگری که میرود از صبح تا شب زحمت میکشد و کار میکند به امید این است که به او مزد بدهند و نیز از گرسنگی و فقر و نیاز به دیگران میترسد. این یک جور ترس است.
حالاتی که در انسان پدید می آید یک زمینه ی فطری و خدادادی دارد. همه ی اینها در زندگی مفید است، منتها در شرایط، مکان و حالت خاص و نسبت به امورِ خاصّ تفاوت می کند. انسان یک حالتِ شادی دارد که فطری است، نقطه ی مقابلش هم گاهی غمگین می شود. هر دوی اینها برای انسان مفید است. یعنی هر کدام در جای خودش باید به کار برده بشود. امّا این که کجا باید شادی کرد و کجا باید محزون بود؛ یا باید از راهنمایی دلیلِ عقلی متقن استفاده کرد، که غالباً در تشخیص مصداق خیلی اشتباه می کند، یا باید به دستورات دین مراجعه کرد که بهترین راه است. دین کجا در صددِ این بر آمده که مردم حالت خوف داشته باشند و کجا در صدد تقویت حالت رجا بوده است؟ کسانی که با مباحث روانشناسی آشنا هستند میدانند خیلی از آنها در موردِ امید تأکید میکنند. تعبیرات ادبی زیبایی هم به کار میبرند: امید رمز موفقیت است؛ رمز سعادت و رمز پیشرفت است، عامل اصلی حیات است و... و چنان تصور میشود که امید به طور مطلق در همه جا مطلوب است و برعکس نسبت به حالت ترس بیمهری میکنند. گاهی در این شعارهایی که به عنوان کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که دروغ هم هست، مینویسند: ترس بزرگترین گناهان است! البته، خیلی وقتها ترس به جا است. این درست است که باید بچه ترسو بار نیاید، اعتماد به نفس داشته باشد، اما گاهی افراط میشود و هر گونه ترسی از هر چیزی و در هر موردی زیر سؤال میرود، بلکه با تیغ نفی رد میشود. هر دوی اینها هم از نظر اسلامی و هم از نظر عقلی مردود است. کار هر انسان عاقلی را میبینیم از ترس یا امید خالی نیست. یک کارِ اختیاری انسان پیدا نمیکنید که عامل ترس یا امید در آن مطرح نباشد و گاهی هر دو مؤثرند. برای مثال از چیزهایی که خلاف بهداشت است اجتناب میکنیم؛ برای چه؟ چون میترسیم بیمار شویم. اگر ترس از بیماری نبود، آدم رعایت حفظ سلامتی نمیکرد. کارگری که میرود از صبح تا شب زحمت میکشد و کار میکند به امید این است که به او مزد بدهند و نیز از گرسنگی و فقر و نیاز به دیگران میترسد. این یک جور ترس است.
تاکنون نظری ثبت نشده است