- 12
- 1000
- 1000
- 1000
محبت قلبی و عملی در سیره ام البنین سلام الله علیها
سخنرانی حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی با موضوع "محبت قلبی و عملی در سیره ام البنین سلام الله علیها "، سال 1404
قرآن کریم در سوره شورا آیه 23 میفرماید: پیغمبر به مردم بگو: من بر این زحمتی که برای شما کشیدم (یعنی رسالت و نبوت) مزدی از شما نمیخواهم، جز یک چیز. این آیه معروف به آیه مودت است. امامان ما هم زیاد به این آیه استناد کردهاند. هفده آیه در قرآن داریم که بیشترش هم در سوره شعراء است که میفرماید: حضرت نوح، حضرت صالح و انبیای الهی میگفتند: ما بر پیامبریمان مزد نمیخواهیم؛ مزد ما را خدا میدهد: مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ. تنها پیغمبری که خدا به او فرمود: تو بگو من مزد میخواهم، پیغمبر ماست: قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى. بگو مزد من، فقط مودت و محبت نسبت به نزدیکانم است. فخر رازی در تفسیرش نوشته که از رسول خدا پرسیدند منظور از این قربی، نزدیکان کیست؟ رسول خدا فرمود: علی و فاطمه و فرزندانشان. پس ما موظفیم نسبت به اهل بیت مودت داشته باشیم. این مودت و محبت،چگونه باید اظهار شود؟ من ده شیوه را یادداشت کردهام که به دلیل وقت کم، چند تای آن را عرض میکنم: محبت قلبی، همین که انسان در قلبش دوست داشته باشد، خودش یک مودت است. ما انسانهایی داریم مثل جرج جرداق مسیحی که کتابهای زیادی راجع به امیرالمؤمنین نوشته و حضرت علی را بسیار دوست دارد. یا آنتوان بارا دانشمند مسیحی که کتابی درباره امام حسین نوشته و پیاده به کربلا آمده بود. این یک محبت قلبی است. قلبش با اهل بیت است. محبت زبانی، اظهار محبت به زبان. در شعر، در زیارتنامه، در کلمات. امیرالمؤمنین علیهالسلام روزی به مردی به نام حارث بن عبدالله که در گرمای ظهر به دیدارش آمده بود، فرمود: اگر راست میگویی که از روی محبت آمدهای، در سه جا جواب این محبت را میگیری، وقتی نفس در گلوگاهت قرار میگیرد یعنی حین مرگ، هنگام عبور از صراط و کنار حوض کوثر. محبت عملی، این مهم است. شما کسی را دوست دارید، خلاف نظر او عمل نمیکنید. سعی میکنید عملتان مورد رضایت او باشد. امیرالمؤمنین فرمود: ما را با ورع و تقوا و جهاد یاری کنید. امام باقر به جابر فرمود: جابر! کسی ما را دوست داشته باشد و معصیت خدا کند، این دوستی به دردش نمیخورد. کسی ما را دوست داشته باشد و اطاعت خدا کند، این مهم است. اگر کسی بگوید من عشق امام حسین دارم، باید محبتش را با حجابش، با نمازش، با اطاعتش از خدا نشان دهد. محبت مالی، اگر ما علاقهمند به اهل بیت هستیم، باید در راه آنها انفاق کنیم. خمس، کمک به گسترش دین در زمان غیبت است. امام رضا علیهالسلام فرمود: خمس، کمک به ما اهل بیت است. محبت جانی، گاهی انسان باید جانش را بدهد. کاری که حر کرد، کاری که حضرت عباس کرد. میثم تمار و عمار یاسر محبتشان را با جان اظهار کردند. در کربلا، محبت زبانی یا مالی به درد امام حسین نمیخورد. عبیدالله بن حر جفی گفت: آقا اگر مال میخواهی من به تو میدهم. امام فرمود: من مال نمیخواهم، هر که میخواهد خون بدهد، دنبال من بیاید. گاهی محبت جز با شهادت ادا نمیشود. محبت با ایثار فرزند، این همان چیزی است که در زندگی حضرت امالبنین جلوه کرد. ایشان چهار فرزند خود را تقدیم کرد. بعد از شهادت حضرت علی علیهالسلام، سه فرزند دیگرش عبدالله، جعفر و عثمان صغیر بودند، یکی پنجساله، یکی سهساله، یکی یکساله. این مادر باوفا، بیست سال در مدینه این کودکان یتیم را بزرگ کرد. وقتی امام حسین اعلام کرد عازم مکه است، ایشان میتوانست بگوید: آقا جان، یکی از اینها پیش من بماند. اما این کار را نکرد. همه چهار فرزندش را فرستاد. بالاترین محبت و ایثار را در راه اهل بیت انجام داد. وقتی در مدینه خبر شهادت چهار فرزندش را یکجا به او دادند، فرمود: به من از حسین بگو! چرا که من اگرچه همه فرزندانم را فدای اباعبدالله الحسین کردم، اما هر کس زیر این گنبد آسمان است، فدایی یک موی اباعبدالله الحسین است. ظاهراً حضرت امالبنین بیشتر از چهار سال بعد از کربلا زنده نبودند و نتوانستند به کربلا بیایند. در مدینه بودند و در قبرستان بقیع برای فرزندانش صورت قبر درست میکرد و اشک میریخت.
قرآن کریم در سوره شورا آیه 23 میفرماید: پیغمبر به مردم بگو: من بر این زحمتی که برای شما کشیدم (یعنی رسالت و نبوت) مزدی از شما نمیخواهم، جز یک چیز. این آیه معروف به آیه مودت است. امامان ما هم زیاد به این آیه استناد کردهاند. هفده آیه در قرآن داریم که بیشترش هم در سوره شعراء است که میفرماید: حضرت نوح، حضرت صالح و انبیای الهی میگفتند: ما بر پیامبریمان مزد نمیخواهیم؛ مزد ما را خدا میدهد: مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ. تنها پیغمبری که خدا به او فرمود: تو بگو من مزد میخواهم، پیغمبر ماست: قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى. بگو مزد من، فقط مودت و محبت نسبت به نزدیکانم است. فخر رازی در تفسیرش نوشته که از رسول خدا پرسیدند منظور از این قربی، نزدیکان کیست؟ رسول خدا فرمود: علی و فاطمه و فرزندانشان. پس ما موظفیم نسبت به اهل بیت مودت داشته باشیم. این مودت و محبت،چگونه باید اظهار شود؟ من ده شیوه را یادداشت کردهام که به دلیل وقت کم، چند تای آن را عرض میکنم: محبت قلبی، همین که انسان در قلبش دوست داشته باشد، خودش یک مودت است. ما انسانهایی داریم مثل جرج جرداق مسیحی که کتابهای زیادی راجع به امیرالمؤمنین نوشته و حضرت علی را بسیار دوست دارد. یا آنتوان بارا دانشمند مسیحی که کتابی درباره امام حسین نوشته و پیاده به کربلا آمده بود. این یک محبت قلبی است. قلبش با اهل بیت است. محبت زبانی، اظهار محبت به زبان. در شعر، در زیارتنامه، در کلمات. امیرالمؤمنین علیهالسلام روزی به مردی به نام حارث بن عبدالله که در گرمای ظهر به دیدارش آمده بود، فرمود: اگر راست میگویی که از روی محبت آمدهای، در سه جا جواب این محبت را میگیری، وقتی نفس در گلوگاهت قرار میگیرد یعنی حین مرگ، هنگام عبور از صراط و کنار حوض کوثر. محبت عملی، این مهم است. شما کسی را دوست دارید، خلاف نظر او عمل نمیکنید. سعی میکنید عملتان مورد رضایت او باشد. امیرالمؤمنین فرمود: ما را با ورع و تقوا و جهاد یاری کنید. امام باقر به جابر فرمود: جابر! کسی ما را دوست داشته باشد و معصیت خدا کند، این دوستی به دردش نمیخورد. کسی ما را دوست داشته باشد و اطاعت خدا کند، این مهم است. اگر کسی بگوید من عشق امام حسین دارم، باید محبتش را با حجابش، با نمازش، با اطاعتش از خدا نشان دهد. محبت مالی، اگر ما علاقهمند به اهل بیت هستیم، باید در راه آنها انفاق کنیم. خمس، کمک به گسترش دین در زمان غیبت است. امام رضا علیهالسلام فرمود: خمس، کمک به ما اهل بیت است. محبت جانی، گاهی انسان باید جانش را بدهد. کاری که حر کرد، کاری که حضرت عباس کرد. میثم تمار و عمار یاسر محبتشان را با جان اظهار کردند. در کربلا، محبت زبانی یا مالی به درد امام حسین نمیخورد. عبیدالله بن حر جفی گفت: آقا اگر مال میخواهی من به تو میدهم. امام فرمود: من مال نمیخواهم، هر که میخواهد خون بدهد، دنبال من بیاید. گاهی محبت جز با شهادت ادا نمیشود. محبت با ایثار فرزند، این همان چیزی است که در زندگی حضرت امالبنین جلوه کرد. ایشان چهار فرزند خود را تقدیم کرد. بعد از شهادت حضرت علی علیهالسلام، سه فرزند دیگرش عبدالله، جعفر و عثمان صغیر بودند، یکی پنجساله، یکی سهساله، یکی یکساله. این مادر باوفا، بیست سال در مدینه این کودکان یتیم را بزرگ کرد. وقتی امام حسین اعلام کرد عازم مکه است، ایشان میتوانست بگوید: آقا جان، یکی از اینها پیش من بماند. اما این کار را نکرد. همه چهار فرزندش را فرستاد. بالاترین محبت و ایثار را در راه اهل بیت انجام داد. وقتی در مدینه خبر شهادت چهار فرزندش را یکجا به او دادند، فرمود: به من از حسین بگو! چرا که من اگرچه همه فرزندانم را فدای اباعبدالله الحسین کردم، اما هر کس زیر این گنبد آسمان است، فدایی یک موی اباعبدالله الحسین است. ظاهراً حضرت امالبنین بیشتر از چهار سال بعد از کربلا زنده نبودند و نتوانستند به کربلا بیایند. در مدینه بودند و در قبرستان بقیع برای فرزندانش صورت قبر درست میکرد و اشک میریخت.


تاکنون نظری ثبت نشده است