- 515
- 1000
- 1000
- 1000
حضرت محمد صلوات الله علیه و آله آخرین پیامبر، نماد آخرین انسان
سخنرانی استاد اصغر طاهرزاده با موضوع «حضرت محمد صلوات الله علیه و آله آخرین پیامبر، نماد آخرین انسان»، سال 1401
«وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ وَ دَعَوْتَ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّیْتَ الَّذِی عَلَیْکَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْکَافِرِین».
نظر به آخرین پیامبر، نظر به انسانی است که نماد تعادل در آخرالزمان است، تا کارِ نهاییترین انسان یعنی انسان جدید با اسلحههای مهیب خود در جنگ جهانی اول و دوم به قتل بیش از 80 میلیون کشیده نشود و از این جهت در وصف آن حضرت داریم: «جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ... بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» و اینکه او بِالْمُؤْمِنِینَ رئوف است. و از جهت دیگر او به عنوان آخرین پیامبر و نماد تعادل در انسانِ آخرالزمانی، آنجایی که انسانیت انسانها نادیده گرفته میشود و به بهانههای واهی حقیقت زیر پا گذارده میشود، در وصف آن حضرت داریم: «وَ غَلُظْتَ عَلَى الْکَافِرِین» تا انسانها به بهانه شعار لیبرالیسم از روحیه سلحشوری کوتاه نیایند و در نتیجه مانند لیبرالهای وطنی ترس را بر ملت حاکم کنند.
ما در امروزِ تاریخیِ خود با سه جریان روبهرو هستیم: یکی جریانِ فکری غرب که با ظاهری انسانی و با شعار لیبرالیسم و ادعای احترام به انسانها که البته امر شایستهای است، به میان آمده ولی از آن جهت که متوجه کرامت انسانیِ انسانها و ابعاد متعالی آنها نیست، در پرونده خود خواسته و یا ناخواسته انواع بیحرمتی به انسانها را دارا است، هرچند در هر صورت حساسیتِ انسان جدید به کرامت انسانی یک قدم به جلو است. جریان دیگر، جریان متحجّرین میباشد که با ظاهرگرایی دینی خود هرگونه ابعاد انسانیِ انسانها را نادیده میگیرد و هیچ حقوقی برای انسانیت انسانها قائل نیست. و جریان سومی که سعی دارد در این غوغای دوگانه در امروز تاریخ خود به آخرین پیامبر که نماد تعادل انسان آخرالزمانی است، خود را نزدیک کند. اینجا است که در امروز بیش از دیروز نیاز داریم به پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» و راهی که انقلاب اسلامی در ذات خود در پیش دارد، بیندیشیم و سیره رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» را در مواضع متعادل حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بنیانگذار انقلاب و رهبر معظم انقلاب«حفظهاللهتعالی» مدّ نظر داشته باشیم که چگونه راهی را در این تاریخ به میان آوردند که نه راه لیبرالیسم است و غفلت از سلحشوری، آنجا که سلحشوری لازم است و نه راه متحجّرین که به نام رعایت احکام دین، معنای مدارا با انسانها را گم کردهاند. مدارایی که رهبر انقلاب در سخنان خود با علمای خراسان شمالی بر آن تأکید داشتند و فرمودند: «بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.»
«وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ وَ دَعَوْتَ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّیْتَ الَّذِی عَلَیْکَ مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ غَلُظْتَ عَلَى الْکَافِرِین».
نظر به آخرین پیامبر، نظر به انسانی است که نماد تعادل در آخرالزمان است، تا کارِ نهاییترین انسان یعنی انسان جدید با اسلحههای مهیب خود در جنگ جهانی اول و دوم به قتل بیش از 80 میلیون کشیده نشود و از این جهت در وصف آن حضرت داریم: «جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ... بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» و اینکه او بِالْمُؤْمِنِینَ رئوف است. و از جهت دیگر او به عنوان آخرین پیامبر و نماد تعادل در انسانِ آخرالزمانی، آنجایی که انسانیت انسانها نادیده گرفته میشود و به بهانههای واهی حقیقت زیر پا گذارده میشود، در وصف آن حضرت داریم: «وَ غَلُظْتَ عَلَى الْکَافِرِین» تا انسانها به بهانه شعار لیبرالیسم از روحیه سلحشوری کوتاه نیایند و در نتیجه مانند لیبرالهای وطنی ترس را بر ملت حاکم کنند.
ما در امروزِ تاریخیِ خود با سه جریان روبهرو هستیم: یکی جریانِ فکری غرب که با ظاهری انسانی و با شعار لیبرالیسم و ادعای احترام به انسانها که البته امر شایستهای است، به میان آمده ولی از آن جهت که متوجه کرامت انسانیِ انسانها و ابعاد متعالی آنها نیست، در پرونده خود خواسته و یا ناخواسته انواع بیحرمتی به انسانها را دارا است، هرچند در هر صورت حساسیتِ انسان جدید به کرامت انسانی یک قدم به جلو است. جریان دیگر، جریان متحجّرین میباشد که با ظاهرگرایی دینی خود هرگونه ابعاد انسانیِ انسانها را نادیده میگیرد و هیچ حقوقی برای انسانیت انسانها قائل نیست. و جریان سومی که سعی دارد در این غوغای دوگانه در امروز تاریخ خود به آخرین پیامبر که نماد تعادل انسان آخرالزمانی است، خود را نزدیک کند. اینجا است که در امروز بیش از دیروز نیاز داریم به پیامبر خدا«صلواتاللهعلیهوآله» و راهی که انقلاب اسلامی در ذات خود در پیش دارد، بیندیشیم و سیره رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» را در مواضع متعادل حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» بنیانگذار انقلاب و رهبر معظم انقلاب«حفظهاللهتعالی» مدّ نظر داشته باشیم که چگونه راهی را در این تاریخ به میان آوردند که نه راه لیبرالیسم است و غفلت از سلحشوری، آنجا که سلحشوری لازم است و نه راه متحجّرین که به نام رعایت احکام دین، معنای مدارا با انسانها را گم کردهاند. مدارایی که رهبر انقلاب در سخنان خود با علمای خراسان شمالی بر آن تأکید داشتند و فرمودند: «بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید.»
تاکنون نظری ثبت نشده است