سخنرانی استاد اصغر طاهرزاده با موضوع «کربلا و بازگشت به ایمان گمشده»، سال 1400
ما قبل از آن که به امام حسّین علیه السّلام رجوع کنیم باید به عالم و جِهان خود بیندیشیم تا معلوم شود امام حسّین علیه السّلام در هر تاریخی برای زندگی معنوی و سلحشورانه برای ما حرف ها دارند و امکان زندگی به معنای واقعی را برای ما فراهم می کنند و به واسطه آن امام در صدر اسلام حاضر می شویم تا به سیره رسول خدا صلوات الله علیه وآله و علی مرتضی علیه السّلام زندگی را آغاز کنیم و زیر سایه خداوند قرار گیریم تا آزادانه آنچه باید انتخاب کنیم را انتخاب کنیم و به خود آییم که این شرایطِ به خودآمدن است.
ما با حاضرشدن در این جلسّات کاملاً پذیرفته ایم عزاداری برای اباعبدالله علیه السّلام در میان است و هر چه می کنیم در دل این عزاداری است که معنا می دهد و شما به عنوان عزاداران حضرت سیدالشهداء علیه السّلام در این مجلس حاضر شده اید تا عزّت خاص عزاداران را نصیب خود کنید، به همان معنایی که فرشتگان، عزاداران امام حسّین علیه السّلام را بزرگ می دارند و با نسّیم های غیبیِ شان جان ها را بیدار و بیدارتر می کنند تا انسّان خود را در جهان کیفیت ها احسّاس کند و این همان ایمان گمشده است که با عزاداری برای حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به ما برمی گردد.
امام حسّین علیه السّلام نماینده و نماد تاریخی هسّتند که با اسلام شروع شده و یزید نماد ادامه تاریخ امویان است و در نتیجه هر کدام بر سیره خاصی تأکید دارند.
بی حسّاب نیسّت که حضرتِ اباعبدالله علیه السّلام در آغاز سفر خود می فرمایند: «اِنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أمُّة جَدِی«صلوات الله علیه وآله» أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمنْکَرِ وَ أَسیِرَ بِسِّیرَةِ جَدِیِ وَ أَبِیِ » و یزید آن گاه که خود را پیروز صحنه احسّاس می کند، می گوید:
لَعِبَتْ هَاشمِ باِلمُلْکِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وحَیٌ نَزَلَ
لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَل
بنى هاشم یعنی پیامبر و اهل بیت آن حضرت، با مُلک و حاکمیّت بازى مى کردند و به دنبال حکومت بودند، بدون آن که وَحى و خبرى از طرف خدا در کار باشد. کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شدند، امروز مى دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زارى آمده است!
ملاحظه می کنید که کربلا محل تلاقی دو تاریخ است، تاریخ «جاهلیت اموی» و تاریخ «ایمان نبوی و شور ایمانی» که از طرف پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله به سِوی بشریت برگشته. یکی بر قومیت خود افتخار می کند و دیگری در صدد تقوای بیشتر است برای اجتماع بشری. و امروز نیز اگر به دنبال شور ایمان هسّتیم باید در منظر خود تاریخی غیر از تاریخ جهان مدرن را قرار دهیم تا با تجلیات الهی که حکایت از حقیقت این دوران است، روبه رو شویم.
ما قبل از آن که به امام حسّین علیه السّلام رجوع کنیم باید به عالم و جِهان خود بیندیشیم تا معلوم شود امام حسّین علیه السّلام در هر تاریخی برای زندگی معنوی و سلحشورانه برای ما حرف ها دارند و امکان زندگی به معنای واقعی را برای ما فراهم می کنند و به واسطه آن امام در صدر اسلام حاضر می شویم تا به سیره رسول خدا صلوات الله علیه وآله و علی مرتضی علیه السّلام زندگی را آغاز کنیم و زیر سایه خداوند قرار گیریم تا آزادانه آنچه باید انتخاب کنیم را انتخاب کنیم و به خود آییم که این شرایطِ به خودآمدن است.
ما با حاضرشدن در این جلسّات کاملاً پذیرفته ایم عزاداری برای اباعبدالله علیه السّلام در میان است و هر چه می کنیم در دل این عزاداری است که معنا می دهد و شما به عنوان عزاداران حضرت سیدالشهداء علیه السّلام در این مجلس حاضر شده اید تا عزّت خاص عزاداران را نصیب خود کنید، به همان معنایی که فرشتگان، عزاداران امام حسّین علیه السّلام را بزرگ می دارند و با نسّیم های غیبیِ شان جان ها را بیدار و بیدارتر می کنند تا انسّان خود را در جهان کیفیت ها احسّاس کند و این همان ایمان گمشده است که با عزاداری برای حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به ما برمی گردد.
امام حسّین علیه السّلام نماینده و نماد تاریخی هسّتند که با اسلام شروع شده و یزید نماد ادامه تاریخ امویان است و در نتیجه هر کدام بر سیره خاصی تأکید دارند.
بی حسّاب نیسّت که حضرتِ اباعبدالله علیه السّلام در آغاز سفر خود می فرمایند: «اِنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أمُّة جَدِی«صلوات الله علیه وآله» أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمنْکَرِ وَ أَسیِرَ بِسِّیرَةِ جَدِیِ وَ أَبِیِ » و یزید آن گاه که خود را پیروز صحنه احسّاس می کند، می گوید:
لَعِبَتْ هَاشمِ باِلمُلْکِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وحَیٌ نَزَلَ
لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَل
بنى هاشم یعنی پیامبر و اهل بیت آن حضرت، با مُلک و حاکمیّت بازى مى کردند و به دنبال حکومت بودند، بدون آن که وَحى و خبرى از طرف خدا در کار باشد. کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شدند، امروز مى دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زارى آمده است!
ملاحظه می کنید که کربلا محل تلاقی دو تاریخ است، تاریخ «جاهلیت اموی» و تاریخ «ایمان نبوی و شور ایمانی» که از طرف پیامبر خدا صلوات الله علیه وآله به سِوی بشریت برگشته. یکی بر قومیت خود افتخار می کند و دیگری در صدد تقوای بیشتر است برای اجتماع بشری. و امروز نیز اگر به دنبال شور ایمان هسّتیم باید در منظر خود تاریخی غیر از تاریخ جهان مدرن را قرار دهیم تا با تجلیات الهی که حکایت از حقیقت این دوران است، روبه رو شویم.
تاکنون نظری ثبت نشده است