- 182
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و ششم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه بیست و ششم، سال 1386
بعد از این که انسان دانست امر مطلوبی از ناحیهی خدای متعال به او رسیده، حالاتی به طور طبیعی در او پیدا میشود. اگر آن چیزها فایدهی فوری و آنی داشته باشد، یک حالت التذاذی برایش پیدا میشود. فرض کنید تشنه بود و آب خنکی خورد، وقتی توجه داشته باشد که خدا این نعمت را برای او فرستاده، غیر از لذتی که از آب خوردن میبرد، از اینکه خدا به او نعمت داده نیز لذت میبرد. به دنبال این لذت (که البته اینها فاصلهی زمانی ندارد) احساس سرور به انسان دست میدهد. یک حالت انبساط خاصی در او ایجاد میشود. وقتی توجه کند این نعمتی که موجب لذت و شادی او شده، از طرف خدای متعال است، نسبت به خدا هم حال خاصی پیدا میکند. میشود اسمش را حالت رضایت گذاشت؛ خشنودی از خدا. به دنبال آن نسبت به آن شخصی که به او نعمت داده، ؛ به طور طبیعی و فطری، یک احترامِ خاصی قائل میشود.البته این متناسب با خدمتی که کرده و یا موقعیتی که دارد، فرق میکند. اینها همه حالاتِ روانی است که در درون انسان به ترتیب پیدا میشود. وقتی انسان نسبت به شخصی احساسِ احترام کرد آن وقت انگیزهای پیدا میکند که این احترام را ابراز کند و دیگر از قلب خارج میشود و نوبت به جوارح و اندامها میرسد که این را به چند صورت ابراز میکند. البته اینها بیشتر جنبهی عرفی دارد و یک عکس العمل کاملاً طبیعی نیست. لذا احترام گذاشتن در بینِ جوامع مختلف تفاوت میکند. گاهی با زبان چیزی میگوید و گاهی با حرکاتی حالتِ احترامش را نشان میدهد. اولین عکس العملِ رفتاری که در این حالت برای انسان پیدا میشود این است که بگوید «تشکر میکنم»؛ در همهی جوامع، حرکاتی هم به عنوان آدابِ احترام گذاشتن انجام میدهند و چون قراردادی است، و طبیعی نیست با یکدیگر تفاوت میکند. ؛ کما اینکه همه به یک زبان هم سخن نمیگویند. بعضی دستشان را به هم میگذارند. بعضی سرشان را خم میکنند. بعضیها دست به سینه میزنند، بعضیها تا زانو خم میشوند و...
بعد از این که انسان دانست امر مطلوبی از ناحیهی خدای متعال به او رسیده، حالاتی به طور طبیعی در او پیدا میشود. اگر آن چیزها فایدهی فوری و آنی داشته باشد، یک حالت التذاذی برایش پیدا میشود. فرض کنید تشنه بود و آب خنکی خورد، وقتی توجه داشته باشد که خدا این نعمت را برای او فرستاده، غیر از لذتی که از آب خوردن میبرد، از اینکه خدا به او نعمت داده نیز لذت میبرد. به دنبال این لذت (که البته اینها فاصلهی زمانی ندارد) احساس سرور به انسان دست میدهد. یک حالت انبساط خاصی در او ایجاد میشود. وقتی توجه کند این نعمتی که موجب لذت و شادی او شده، از طرف خدای متعال است، نسبت به خدا هم حال خاصی پیدا میکند. میشود اسمش را حالت رضایت گذاشت؛ خشنودی از خدا. به دنبال آن نسبت به آن شخصی که به او نعمت داده، ؛ به طور طبیعی و فطری، یک احترامِ خاصی قائل میشود.البته این متناسب با خدمتی که کرده و یا موقعیتی که دارد، فرق میکند. اینها همه حالاتِ روانی است که در درون انسان به ترتیب پیدا میشود. وقتی انسان نسبت به شخصی احساسِ احترام کرد آن وقت انگیزهای پیدا میکند که این احترام را ابراز کند و دیگر از قلب خارج میشود و نوبت به جوارح و اندامها میرسد که این را به چند صورت ابراز میکند. البته اینها بیشتر جنبهی عرفی دارد و یک عکس العمل کاملاً طبیعی نیست. لذا احترام گذاشتن در بینِ جوامع مختلف تفاوت میکند. گاهی با زبان چیزی میگوید و گاهی با حرکاتی حالتِ احترامش را نشان میدهد. اولین عکس العملِ رفتاری که در این حالت برای انسان پیدا میشود این است که بگوید «تشکر میکنم»؛ در همهی جوامع، حرکاتی هم به عنوان آدابِ احترام گذاشتن انجام میدهند و چون قراردادی است، و طبیعی نیست با یکدیگر تفاوت میکند. ؛ کما اینکه همه به یک زبان هم سخن نمیگویند. بعضی دستشان را به هم میگذارند. بعضی سرشان را خم میکنند. بعضیها دست به سینه میزنند، بعضیها تا زانو خم میشوند و...
تاکنون نظری ثبت نشده است