- 371
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه سی و پنجم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه سی و پنجم، سال 1402
نوان کلّیِ بحث «سیر تکوّن عقاید شیعه» است. به اندازهای که حوصلهی جلسه باشد، تلاش بر این است که سیرِ تاریخیِ تکوّن عقاید مطرح شود، یعنی چگونه عقاید مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به دست مردم رسیده است، چه مباحثی مطرح بوده است، اینها چگونه در ذهن مردم نضج گرفته است، نه اینکه چگونه تولید شده است؛ این مطالب از روز نخست در افکار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه هدی صلوات الله علیه بوده است، چگونه منتشر شده است.
اگر بحث میخواست صرفاً مباحث کلامی باشد، آنوقت باید بخاطر شرافت بحث از توحید آغاز میشد، اما بحث ما، مباحث صرفِ کلامی نیست که بگوییم توحید، آری یا خیر، ادلّهی توحید، مثلاً ادلّهی عقلی چیست. بعد به سراغ اسماء و صفات الهی برسیم و بگوییم آیا اسماء و صفات الهی توقیفی است یا توقیفی نیست، آیا در اینجا نقل جا دارد یا ندارد، قرآن کریم راجع به اسماء خدا چه بیان میکند و… بعد در فصول آخر به امامت برسد.
اما از نظر تاریخی، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، مسئله و اختلاف و دعوا که زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم ریشه داشت و سال گذشته به آن موضوع پرداختیم، بر سرِ حجّت بود، حجّت، معنای حجّت، چیستیِ حجّت، اوصافِ حجّت، که حجّت اول هم خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، و بعد هم تلاش برای اینکه حجّت بعدی تبیین شود.
از نخستین ایّام به این موضوع پرداخته میشد، تا پایان عمر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. اولین اختلاف هم که بین امّت رخ داد، مسئلهی حجّت بود، یا حجّت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که «امام» است، بحث بر سرِ امامت بود.
به قول شهرستانی که یک مورخ فرقهنگاری است، میگوید: «إِذْ ما سَلَّ سیفٌ فِی الْإِسْلَامِ عَلَى قَاعِدَةٍ دِینِیةٍ مِثْلَ ما سَلَّ عَلَى الْإِمامَةِ فِی کُلِّ زَمانٍ» مدام شمشیر از غلاف خود بیرون کشیده نشده است و خون ریخته نشده است، آنقدر که در مسئلهی امامت ریخته شده است.
از یک جهت «امامت» از «توحید» مهمتر است، آن هم از این جهت که فهمِ از معنای امام، اوصاف امام، و شخص امام، مستقیم در درک توحید اثر دارد. یعنی اینکه شما چه اوصافی برای خدای متعال قائل هستید، به نگاه شما به مسئلهی امامت برمیگردد، «مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ»، نه اینکه بگوییم توحید اشرف معارف الهی نیست، اما این توحید به این موضوع وابسته است که شما چه نگاهی نسبت به حجّت دارید. برای همین «مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ»، «مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ» کسی که میخواهد خدای متعال را موحدانه بپرستد باید از شما بگیرد، اگر به جای دیگری برود چیزهای دیگری میگیرد، «مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ» کسی که آهنگ حرکت به سمت ربّ الأرباب کرده است باید به شما رو کند، همهی این عالم وجوه و وجه و جهات هستند، یا حقیقی و یا قلابی، اما آن وجهی که باید به سمت آن بیایند تا به خدا برسند، شما هستید.
نوان کلّیِ بحث «سیر تکوّن عقاید شیعه» است. به اندازهای که حوصلهی جلسه باشد، تلاش بر این است که سیرِ تاریخیِ تکوّن عقاید مطرح شود، یعنی چگونه عقاید مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به دست مردم رسیده است، چه مباحثی مطرح بوده است، اینها چگونه در ذهن مردم نضج گرفته است، نه اینکه چگونه تولید شده است؛ این مطالب از روز نخست در افکار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمه هدی صلوات الله علیه بوده است، چگونه منتشر شده است.
اگر بحث میخواست صرفاً مباحث کلامی باشد، آنوقت باید بخاطر شرافت بحث از توحید آغاز میشد، اما بحث ما، مباحث صرفِ کلامی نیست که بگوییم توحید، آری یا خیر، ادلّهی توحید، مثلاً ادلّهی عقلی چیست. بعد به سراغ اسماء و صفات الهی برسیم و بگوییم آیا اسماء و صفات الهی توقیفی است یا توقیفی نیست، آیا در اینجا نقل جا دارد یا ندارد، قرآن کریم راجع به اسماء خدا چه بیان میکند و… بعد در فصول آخر به امامت برسد.
اما از نظر تاریخی، بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، مسئله و اختلاف و دعوا که زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم ریشه داشت و سال گذشته به آن موضوع پرداختیم، بر سرِ حجّت بود، حجّت، معنای حجّت، چیستیِ حجّت، اوصافِ حجّت، که حجّت اول هم خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، و بعد هم تلاش برای اینکه حجّت بعدی تبیین شود.
از نخستین ایّام به این موضوع پرداخته میشد، تا پایان عمر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. اولین اختلاف هم که بین امّت رخ داد، مسئلهی حجّت بود، یا حجّت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که «امام» است، بحث بر سرِ امامت بود.
به قول شهرستانی که یک مورخ فرقهنگاری است، میگوید: «إِذْ ما سَلَّ سیفٌ فِی الْإِسْلَامِ عَلَى قَاعِدَةٍ دِینِیةٍ مِثْلَ ما سَلَّ عَلَى الْإِمامَةِ فِی کُلِّ زَمانٍ» مدام شمشیر از غلاف خود بیرون کشیده نشده است و خون ریخته نشده است، آنقدر که در مسئلهی امامت ریخته شده است.
از یک جهت «امامت» از «توحید» مهمتر است، آن هم از این جهت که فهمِ از معنای امام، اوصاف امام، و شخص امام، مستقیم در درک توحید اثر دارد. یعنی اینکه شما چه اوصافی برای خدای متعال قائل هستید، به نگاه شما به مسئلهی امامت برمیگردد، «مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ»، نه اینکه بگوییم توحید اشرف معارف الهی نیست، اما این توحید به این موضوع وابسته است که شما چه نگاهی نسبت به حجّت دارید. برای همین «مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ»، «مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ» کسی که میخواهد خدای متعال را موحدانه بپرستد باید از شما بگیرد، اگر به جای دیگری برود چیزهای دیگری میگیرد، «مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ» کسی که آهنگ حرکت به سمت ربّ الأرباب کرده است باید به شما رو کند، همهی این عالم وجوه و وجه و جهات هستند، یا حقیقی و یا قلابی، اما آن وجهی که باید به سمت آن بیایند تا به خدا برسند، شما هستید.
تاکنون نظری ثبت نشده است