- 263
- 1000
- 1000
- 1000
درآمدی بر نهج البلاغه، 14
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «درآمدی بر نهج البلاغه»، جلسه چهاردهم: نامهی 28 نهج البلاغه
در نامهی 28 نهج البلاغه یک سلسله نامهنگاریها بین امیر المؤمنین صلوات الله علیه و معاویه صورت گرفته، در آن مجموعه این آخرین نامهای است که از امیر المؤمنین صلوات الله علیه به معاویه ارسال شده است. بعد از آن نامهنگاریهای به این شکل خاتمه پیدا کرده است. برخلاف آنچه متأسّفانه بعضی توجّه ندارند -به چه دلیل، به چه غرض، چه گرفتاری است، کجا مشکل دارند، من نمیدانم- امیر المؤمنین صلوات الله علیه اهتمام عجیبی دارند به شبهات پاسخ بدهند. هم خود ایشان هم یاران ایشان.
یک روز ابن عبّاس به محضر امیر المؤمنین علیه السّلام میآید، میگوید: من خیلی ناراحت هستم، این معاویه در من چه دیده که نامه نوشته، به من وعده داده و من را دعوت کرده است؟ شیطان از هیچکس ناامید نمیشود، معاویه که معلّم شیطان است از هیچیک از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام ناامید نمیشود. حتّی نقل داریم به امام حسن علیه السّلام نامه نوشته و پشت سر امیر المؤمنین علیه السّلام حرف زده است! یعنی در امام حسن، یک نقلی داریم نمیگویم قوی است، ولی او طمع کرده است.
برخلاف ما که کم کار هستیم دشمن به شدّت پرکار است، یک نفر هم برای او مهم است، دام خود را پهن میکند که یک نفر را گرفتار کند. میگوید: معاویه به من نامه نوشته، چند بیت شعر هم نوشته است. حضرت نامه را نگاه میکند، میفرماید: میخواهی چه کنی؟ میگوید: برود به جهنّم! به هیچ عنوان به سمت او نمیروم حضرت میفرماید: جواب او را بده. چون نامهها را منتشر میکردند. میفرماید: ولی ابیات را خود تو پاسخ نده، ابیات را بگو برادر تو پاسخ بگوید چون او نسبت به تو شاعر بهتری است. یعنی در بالاترین سطح پاسخ یاوه را بده. نگو مصرف داخلی خود آنها است، نگو معلوم است من طرفدار علی هستم با معاویه مخالف هستم. من نمیدانم این چه حرفی است که بعضی میگویند و خجالت نمیکشند!
در نامهی 28 نهج البلاغه یک سلسله نامهنگاریها بین امیر المؤمنین صلوات الله علیه و معاویه صورت گرفته، در آن مجموعه این آخرین نامهای است که از امیر المؤمنین صلوات الله علیه به معاویه ارسال شده است. بعد از آن نامهنگاریهای به این شکل خاتمه پیدا کرده است. برخلاف آنچه متأسّفانه بعضی توجّه ندارند -به چه دلیل، به چه غرض، چه گرفتاری است، کجا مشکل دارند، من نمیدانم- امیر المؤمنین صلوات الله علیه اهتمام عجیبی دارند به شبهات پاسخ بدهند. هم خود ایشان هم یاران ایشان.
یک روز ابن عبّاس به محضر امیر المؤمنین علیه السّلام میآید، میگوید: من خیلی ناراحت هستم، این معاویه در من چه دیده که نامه نوشته، به من وعده داده و من را دعوت کرده است؟ شیطان از هیچکس ناامید نمیشود، معاویه که معلّم شیطان است از هیچیک از یاران امیر المؤمنین علیه السّلام ناامید نمیشود. حتّی نقل داریم به امام حسن علیه السّلام نامه نوشته و پشت سر امیر المؤمنین علیه السّلام حرف زده است! یعنی در امام حسن، یک نقلی داریم نمیگویم قوی است، ولی او طمع کرده است.
برخلاف ما که کم کار هستیم دشمن به شدّت پرکار است، یک نفر هم برای او مهم است، دام خود را پهن میکند که یک نفر را گرفتار کند. میگوید: معاویه به من نامه نوشته، چند بیت شعر هم نوشته است. حضرت نامه را نگاه میکند، میفرماید: میخواهی چه کنی؟ میگوید: برود به جهنّم! به هیچ عنوان به سمت او نمیروم حضرت میفرماید: جواب او را بده. چون نامهها را منتشر میکردند. میفرماید: ولی ابیات را خود تو پاسخ نده، ابیات را بگو برادر تو پاسخ بگوید چون او نسبت به تو شاعر بهتری است. یعنی در بالاترین سطح پاسخ یاوه را بده. نگو مصرف داخلی خود آنها است، نگو معلوم است من طرفدار علی هستم با معاویه مخالف هستم. من نمیدانم این چه حرفی است که بعضی میگویند و خجالت نمیکشند!
تاکنون نظری ثبت نشده است