- 385
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه سی و دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه سی و دوم، سال 1402
عنوان عرایض ما «سیر تکوّن عقاید شیعه» است. نه اینکه عقاید شیعه بمرور ساخته شده باشد، بلکه در مقام بیان و تببین و تبلیغ، بمرور چگونه به اذهان مردم رسیده است. یکی از ویژگیهایی که این نوع بحث، برخلاف مباحث کلامی دارد، این است که مباحث کلامی از امّهات اصلی، از هستهی اصلی، از توحید شروع میشود؛ اما در «سیر تکوّن» چون فهم مطالب در ذهن مردم، چالشهایی که به ذهن مردم رسیده است، تفاوتها، چگونگیِ ایجادِ سؤال، پاسخها، موانعی که ایجاد میشود، پرداخته میشود، اولین اختلافی که بوجود آمده است، سال گذشته توضیح دادیم، نوع نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و بعد از آن مسئلهی «حجّت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم» است، که حجّت اعم از اینکه خلیفه چه کسی است، آیا امام داریم یا نداریم، باید به چه کسی رجوع کرد؟ اولین اختلاف بحث امامت است، مسلمین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر سر توحید اختلاف پیدا نکردند، زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم بتپرستانِ غیرموحد بودند اما مسلمانان میفهمیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه چیزی میفرمایند، پس دعوا بر سرِ توحید اتفاق نمیافتاد.
ما آن گرههای ذهنی که در جامعه بود را با یکدیگر بررسی میکنیم. از طرفی، درواقع حکومتهای بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بسیاری از این دعواهای کلامی را ایجاد میکردند. حال یا رفتارشان سؤال ایجاد میکرد، یا سؤال ایجاد میشد و کسی برای پاسخ دادن وجود نداشت، از آن طرف جلوی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را میگرفتند، بعضی چیزها را به ضرر خودشان میدیدند، ممکن بود بعضی از امور مانند جبر را دستمایهی توجیه کنند، آنوقت بیشتر تقریباً قرن دوم و سوم، مسائل توحیدی اختلافاتی بین امّت ایجاد کرد.
لذا این روایت از وجود مبارک امام صادق علیه السلام را زیاد شنیدهاید که به «سفیان بن عیینه» فرمودند و مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه در کافی شریف نقل کرده است که «إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ اَلْإِیمَانِ» بنی امیّه اجازه میدادند که راجع به ایمان بحث بشود، «وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ اَلشِّرْکِ» اما اجازه نمیدادند که از شرک گفته بشود، «لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ» برای اینکه اگر مفاهیم را عوض کردند مردم متوجّه نشوند، اگر مردم را به سمت شرک بردند، معنای عزّت و نصرت الهی را تغییر دادند.
عنوان عرایض ما «سیر تکوّن عقاید شیعه» است. نه اینکه عقاید شیعه بمرور ساخته شده باشد، بلکه در مقام بیان و تببین و تبلیغ، بمرور چگونه به اذهان مردم رسیده است. یکی از ویژگیهایی که این نوع بحث، برخلاف مباحث کلامی دارد، این است که مباحث کلامی از امّهات اصلی، از هستهی اصلی، از توحید شروع میشود؛ اما در «سیر تکوّن» چون فهم مطالب در ذهن مردم، چالشهایی که به ذهن مردم رسیده است، تفاوتها، چگونگیِ ایجادِ سؤال، پاسخها، موانعی که ایجاد میشود، پرداخته میشود، اولین اختلافی که بوجود آمده است، سال گذشته توضیح دادیم، نوع نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و بعد از آن مسئلهی «حجّت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم» است، که حجّت اعم از اینکه خلیفه چه کسی است، آیا امام داریم یا نداریم، باید به چه کسی رجوع کرد؟ اولین اختلاف بحث امامت است، مسلمین بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر سر توحید اختلاف پیدا نکردند، زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم بتپرستانِ غیرموحد بودند اما مسلمانان میفهمیدند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه چیزی میفرمایند، پس دعوا بر سرِ توحید اتفاق نمیافتاد.
ما آن گرههای ذهنی که در جامعه بود را با یکدیگر بررسی میکنیم. از طرفی، درواقع حکومتهای بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بسیاری از این دعواهای کلامی را ایجاد میکردند. حال یا رفتارشان سؤال ایجاد میکرد، یا سؤال ایجاد میشد و کسی برای پاسخ دادن وجود نداشت، از آن طرف جلوی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را میگرفتند، بعضی چیزها را به ضرر خودشان میدیدند، ممکن بود بعضی از امور مانند جبر را دستمایهی توجیه کنند، آنوقت بیشتر تقریباً قرن دوم و سوم، مسائل توحیدی اختلافاتی بین امّت ایجاد کرد.
لذا این روایت از وجود مبارک امام صادق علیه السلام را زیاد شنیدهاید که به «سفیان بن عیینه» فرمودند و مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه در کافی شریف نقل کرده است که «إِنَّ بَنِی أُمَیَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِیمَ اَلْإِیمَانِ» بنی امیّه اجازه میدادند که راجع به ایمان بحث بشود، «وَ لَمْ یُطْلِقُوا تَعْلِیمَ اَلشِّرْکِ» اما اجازه نمیدادند که از شرک گفته بشود، «لِکَیْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَیْهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ» برای اینکه اگر مفاهیم را عوض کردند مردم متوجّه نشوند، اگر مردم را به سمت شرک بردند، معنای عزّت و نصرت الهی را تغییر دادند.
تاکنون نظری ثبت نشده است