- 997
- 1000
- 1000
- 1000
موانع شادی و آرامش در زندگی، جلسه یازدهم(پایانی)
سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "موانع شادی و آرامش در زندگی"، جلسه یازدهم، سال 1397
دنیا به پنج بخش جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی تقسیم میشود. غیر از مرتبه فوق عقلی برای مراحل پایینتر هرچه غصه بخوریم ما را کوچکتر و بیشخصیتتر میکند. بنابراین ما باید رابطهمان را با دنیا به گونهای تنظیم کنیم که قلبمان متعلق به خودمان باشد نه غیر از خودمان. چون در این پنج بخش ما فقط فوق عقل هستیم و ما فقط یک معشوق داریم آن خداست بقیه محبوبهای دنیوی هستند که در همان دنیا ارزشمند هستند. هر کسی تعادل در عشق نداشته باشد خوار و ذلیل میشود. غمهای دنیوی غمهای جهنم ساز هستند. آدمی نباید خودش را گرفتار این غمهای کوچک و بیارزش کند. غصه اساساً شخصیت انسان را بیمقدار میکند. خیلی مهم است که انسان در عشق ورزی تعادلش را حفظ کند. تعادل به این معناست که اصالت را به عشق فوق عقلی بدهیم؛ و عشقهای فوق عقلی در قرآن سه تا هست خدا، اهل بیت و جهاد. پس ما باید به اهل بیت عشق داشته باشیم و با خانواده آسمانیمان گره بخوریم. اما برای دوست داشتن این عشقهای فوق عقلی ما باید خود جاودانهمان را دوست داشته باشیم و باور کنیم که انسانیم نه زن و مرد. اگر به این فهم رسیدیم و این فهم در قلبمان آمد آن موقع دیگر غم و اضطراب و گدایی عاطفی معنا ندارد و در هیچ بخشی حس ذلت و خواری را تجربه نمیکنیم. با صورتهای مذهبی ما هرگز شاد نمیشویم. انسانی که خود واقعیاش را نشناخته دائما در حال تلاش است و فکرش همیشه مشغول و آشفته است و آرامش شادی ندارد و انسان این چنینی آرزوی چیزهایی را دارد که دست نیافتنی هستند و امید به چیزهای دور از دسترس دارد که هرگز با آنها نمیرسد. مانع بعدی از موانع شادی، حرص و زیاده طلبی است. انسان حریص حتی فرصت خودش را هم ندارد. حرصهای پایینی اجازه رسیدن به حرصهای بالا را نمیدهد و انسان دائماً به دنبال چیزهای بیارزش و کوچک میرود.
دنیا به پنج بخش جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی تقسیم میشود. غیر از مرتبه فوق عقلی برای مراحل پایینتر هرچه غصه بخوریم ما را کوچکتر و بیشخصیتتر میکند. بنابراین ما باید رابطهمان را با دنیا به گونهای تنظیم کنیم که قلبمان متعلق به خودمان باشد نه غیر از خودمان. چون در این پنج بخش ما فقط فوق عقل هستیم و ما فقط یک معشوق داریم آن خداست بقیه محبوبهای دنیوی هستند که در همان دنیا ارزشمند هستند. هر کسی تعادل در عشق نداشته باشد خوار و ذلیل میشود. غمهای دنیوی غمهای جهنم ساز هستند. آدمی نباید خودش را گرفتار این غمهای کوچک و بیارزش کند. غصه اساساً شخصیت انسان را بیمقدار میکند. خیلی مهم است که انسان در عشق ورزی تعادلش را حفظ کند. تعادل به این معناست که اصالت را به عشق فوق عقلی بدهیم؛ و عشقهای فوق عقلی در قرآن سه تا هست خدا، اهل بیت و جهاد. پس ما باید به اهل بیت عشق داشته باشیم و با خانواده آسمانیمان گره بخوریم. اما برای دوست داشتن این عشقهای فوق عقلی ما باید خود جاودانهمان را دوست داشته باشیم و باور کنیم که انسانیم نه زن و مرد. اگر به این فهم رسیدیم و این فهم در قلبمان آمد آن موقع دیگر غم و اضطراب و گدایی عاطفی معنا ندارد و در هیچ بخشی حس ذلت و خواری را تجربه نمیکنیم. با صورتهای مذهبی ما هرگز شاد نمیشویم. انسانی که خود واقعیاش را نشناخته دائما در حال تلاش است و فکرش همیشه مشغول و آشفته است و آرامش شادی ندارد و انسان این چنینی آرزوی چیزهایی را دارد که دست نیافتنی هستند و امید به چیزهای دور از دسترس دارد که هرگز با آنها نمیرسد. مانع بعدی از موانع شادی، حرص و زیاده طلبی است. انسان حریص حتی فرصت خودش را هم ندارد. حرصهای پایینی اجازه رسیدن به حرصهای بالا را نمیدهد و انسان دائماً به دنبال چیزهای بیارزش و کوچک میرود.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان