- 561
- 1000
- 1000
- 1000
تولی و تبری، جلسه سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تولی و تبری»، جلسه سوم، سال 1395
به لحاظ فقهی یکی از وسیعترین ابواب فقه تولّی و تبرّی است. اگر چه به صورت مستقل کمتر به این بحث پرداخته شده است ولی یکی از اصلیترین بحثهای احکام ما است. بین علم و دانش و دانستههای ما، به تعبیری بینش ما و کنش ما یعنی رفتار ما یک درّه فاصله وجود دارد و عدّهای به آن نگرش میگویند و ما به آن حب و بغض، باعثه، انگیزه، نیروی محرّکه میگوییم.
ما خیلی از مسائل را میدانیم ولی به آنها عمل نمیکنیم. در فضیلت درس خواندن، انسان خوبی بودن، احترام به دیگران، حفظ حقوق دیگران، حفظ و احترام و رعایت قوانین رانندگی. اگر هر کدام از ما را برای مصاحبه به تلویزیون ببرند یک فصل مشبه سخنرانی میکنیم. امّا لزوماً عمل ما آنطور نیست. چون نیروی محرّکهی ما حب و بغض ما است. این حب و بغض عامل حرکت ما است.
ظاهراً دل ما از جهتی بسیار وسیع است، امّا از جهتی چندان وسعت ندارد! از آن جهت وسعت دل ما کم است که دل ما تنوّع نمیپذیرد، نمیتواند صنفهای مختلف را دوست داشته باشد یا از آنها بیزار باشد. من نمیتوانم هم خدا را دوست داشته باشم و هم شیطان را، نمیتوانم و هم طاغوت را دوست داشته باشم و هم انبیاء را، نمیتوانم هم گناهکاران را دوست داشته باشم و هم نیکان و ابرار را. ظاهراً دل ما گنجایش این کار را ندارد.
امّا دل ما از لحاظ عمق وسعت زیادی دارد. عمق دل ما آنقدر زیاد است که در بعضی از روایات آمده است حضرت حیّ قیّوم، تبارک و تعالی یعنی الله چون بسیار بزرگ است در هیچ جایی جای نمیگیرد امّا در قلب مؤمن جای میگیرد؛ یعنی قلب ظرفیت دارد امّا ظرفیت پذیرش یک نوع را دارد. میتوانم به این شکل هم گفت که بعضی از محبوبها غیور هستند. محبوبها غیور هستند. حضرت حق بسیار غیور است و به هیچ وجه مخالف خود را نمیپذیرد لذا ما وسعت دل ما از یک لحاظ کم است و به همین دلیل دل ما نمیتواند هر جایی باشد. دل ما نمیتواند پی هر چیزی برود و به هر چیزی محبّت داشته باشد.
به لحاظ فقهی یکی از وسیعترین ابواب فقه تولّی و تبرّی است. اگر چه به صورت مستقل کمتر به این بحث پرداخته شده است ولی یکی از اصلیترین بحثهای احکام ما است. بین علم و دانش و دانستههای ما، به تعبیری بینش ما و کنش ما یعنی رفتار ما یک درّه فاصله وجود دارد و عدّهای به آن نگرش میگویند و ما به آن حب و بغض، باعثه، انگیزه، نیروی محرّکه میگوییم.
ما خیلی از مسائل را میدانیم ولی به آنها عمل نمیکنیم. در فضیلت درس خواندن، انسان خوبی بودن، احترام به دیگران، حفظ حقوق دیگران، حفظ و احترام و رعایت قوانین رانندگی. اگر هر کدام از ما را برای مصاحبه به تلویزیون ببرند یک فصل مشبه سخنرانی میکنیم. امّا لزوماً عمل ما آنطور نیست. چون نیروی محرّکهی ما حب و بغض ما است. این حب و بغض عامل حرکت ما است.
ظاهراً دل ما از جهتی بسیار وسیع است، امّا از جهتی چندان وسعت ندارد! از آن جهت وسعت دل ما کم است که دل ما تنوّع نمیپذیرد، نمیتواند صنفهای مختلف را دوست داشته باشد یا از آنها بیزار باشد. من نمیتوانم هم خدا را دوست داشته باشم و هم شیطان را، نمیتوانم و هم طاغوت را دوست داشته باشم و هم انبیاء را، نمیتوانم هم گناهکاران را دوست داشته باشم و هم نیکان و ابرار را. ظاهراً دل ما گنجایش این کار را ندارد.
امّا دل ما از لحاظ عمق وسعت زیادی دارد. عمق دل ما آنقدر زیاد است که در بعضی از روایات آمده است حضرت حیّ قیّوم، تبارک و تعالی یعنی الله چون بسیار بزرگ است در هیچ جایی جای نمیگیرد امّا در قلب مؤمن جای میگیرد؛ یعنی قلب ظرفیت دارد امّا ظرفیت پذیرش یک نوع را دارد. میتوانم به این شکل هم گفت که بعضی از محبوبها غیور هستند. محبوبها غیور هستند. حضرت حق بسیار غیور است و به هیچ وجه مخالف خود را نمیپذیرد لذا ما وسعت دل ما از یک لحاظ کم است و به همین دلیل دل ما نمیتواند هر جایی باشد. دل ما نمیتواند پی هر چیزی برود و به هر چیزی محبّت داشته باشد.
تاکنون نظری ثبت نشده است