display result search
منو
تفسیر آیات 81 تا 83 سوره توبه

تفسیر آیات 81 تا 83 سوره توبه

  • 1 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 28 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 81 تا 83 سوره توبه"

تبیین نفاق عبادی و کارشکنی‌های منافقان در سوره توبه
نشاط منافقان هنگام بهره‌مندی از دنیا و آسیب‌رسانی به اسلام
رفاه نسبی منافقان در دنیا و اندوه دائمی در آخرت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَکَرِهُوا أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَالُوا لاَتَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ (81) فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَلْیَبْکُوا کَثِیراً جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (82) فَإِن رَجَعَکَ اللّهُ إِلَی طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَن تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُوا مَعِیَ عَدُوّاً إِنَّکُم رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ (83)﴾

تبیین نفاق عبادی و کارشکنی‌های منافقان در سوره توبه
بسیاری از اسرار و فتنه‌های منافقان در این سورهٴ مبارکهٴ «توبه» تبیین شده است. نماز منافقانهٴ آنها در همین سوره بیان شد که ﴿وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَی﴾ انفاق منافقانهٴ آنها در همین سوره بیان شد که ﴿وَلاَ یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ﴾. در جریان امور اجتماعی خواه به صورت مسائل مالی، خواه به صورت مسائل سیاسی و نظامی اینها یک کارشکنی رسمی داشتند. صریحاً در برابر دستور پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موضع می‌گرفتند. پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: ﴿انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الآخِرَةِ﴾ که در آیهٴ 38 همین سورهٴ توبه گذشت، آنها صریحاً حضور در جبهه را یک نحوه سفاهت می‌دانستند. پس پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از طرف خدا دستور داد که ﴿إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ﴾ و نفر را و بسیج شدن را ترغیب می‌کرد، اینها در خلاف این جهت حرکت می‌کردند می‌گفتند نفر نکنید، بسیج نشوید. و از اینکه حرف پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را گوش نمی‌دادند و با آن حضرت مخالفت می‌کرد و حضرت به جبهه می‌رفت و اینها نمی‌رفتند، خیلی خوشحال بودند. مؤمنین را هم تحریک می‌کردند که در صحنهٴ جنگ شرکت نکنند.
خوشحالی منافقان از عدم حضور در جهاد
این سه تا کار را در این بخش از آیه، قرآن تشریح کرد؛ فرمود: ما به پیغمبر گفتیم دستور دادیم که به مردم ابلاغ بکند ﴿إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ﴾ چرا؟ ﴿فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً﴾ آنها می‌گویند ﴿لاَتَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾. ما گفتیم در راه خدا حرکت کنید و جهاد کنید اینها ﴿یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ﴾. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود من عازم جبهه تبوک هستم شما به دنبال من حرکت کنید اینها نه تنها شرکت نکردند بلکه از اینکه نرفتند خیلی خوشحال بودند. ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ﴾. مقعد که مصدر میمی است به معنی قعود است قائمین همانهایی هستند که مجاهد هستند قاعدین آنهایی هستند که اهل قیام و جهاد نیستند خردسالان سالمندان، عجزه، بیماران، زنان اینها جزء قاعدین هستند. قائمین همان مبارزان و مجاهدان هستند. منافق از اینکه در حد یک کودک و مریض و پیرزن و پیرمرد قرار گرفت خیلی خوشحال شده است منتها خوشحالی او تنها به این نیست که جبهه نرفته و همسان سایر بیماران و کودکان و سالمندان در خانه‌ها نشستند، بلکه بخش مهم خوشحالی اینها این است که با پیغمبر مخالفت کردند. ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ﴾ یعنی «بقعودهم خلافا لرسول الله» این خلاف به دو معنا تفسیر شده است؛ خلاف یعنی خلف یعنی بعد، خلاف یعنی مخالفت و معاندت. خلاف به معنی خلف و بعد، همان است که در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» آیهٴ 76 به این صورت آمده است ﴿وَإِن کَادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَإِذاً لاَّ یَلْبَثُونَ خِلاَفَکَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ آنها تلاش و کوشش می‌کنند که تو را از این سرزمین و محدوده بیرون کنند حالا بر فرض که بیرون کردند خودشان مگر چقدر روی زمین می‌مانند، اینها ﴿لاَّ یَلْبَثُونَ خِلاَفَکَ﴾ یعنی بعدک ﴿إِلَّا قَلِیلاً﴾ اینجا خلاف یعنی بعد یعنی پشت سر شما یعنی خلف شما. اما آیهٴ محل بحث احتمالاً خلاف به معنی مخالفت هست. گرچه آن خلاف به معنای خلف و بعد را هم می‌فهماند، اما چون خطاب مستقیماً متوجه پیغمبر بود ولی مع‌ذلک ذات اقدس الهی نفرمود «فرح المخلفون بمقعدهم خلافک» نظیر آنچه که در سورهٴ «اسراء» آمده که ﴿خِلاَفَکَ﴾ که خلاف را به کاف اضافه کرده بلکه فرمود: ﴿بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ﴾ این ﴿خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ﴾ نشانهٴ آن است که اینها می‌خواهند با پیغمبر مخالفت کنند. تنها خلاف به معنی بعد نیست خلاف معنی مخالفت را هم خواهد داشت. خب پس نسبت به الله اینها کراهت داشتند در راه او تلاش و کوشش کنند نسبت به رسول الله هم نه تنها حاضر نشدند با او هماهنگی و همکاری کنند بلکه از اینکه متمرد شدند و با او مخالفت کردند، خوشحال هستند. نسبت به مؤمنین هم این توطئه و فتنه‌گری و تشویش اذهان را داشتند؛ می‌گفتند: ﴿لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾. در تابستان در این هوای گرم کجا می‌روید؟ خب پس هم نسبت به الله هم نسبت به رسول الله هم نسبت به مؤمنین این سه تا کار را کردند.
پرهیز از انفاق و تمسخر انفاق کنندگان توسط منافقان
مطلب دیگر آن است که در مسائل مالی همان‌طور که ملاحظه فرمودید اینها ﴿یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ﴾ بودند یعنی هرگز حاضر نبودند به آن جهات عامهٴ اسلامی کمک بکنند به مراکز خیریه به نیازمندان کمک بکنند. ﴿یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ﴾. زکات نمی‌دادند صدقات مستحبه را سعی می‌کردند ندهند و مانند آن. آنهایی که با میل و رغبت نه تنها صدقات واجب را می‌دادند صدقات مستحب را هم می‌دادند مطّوّع بودند. متطوع یعنی کسی که با طوع و رغبت خود انفاقها را امتثال می‌کند. این منافقان گذشته از اینکه خودشان ﴿یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ﴾ کمک مالی نمی‌کردند به کسانی که کمک مالی می‌کردند طعن می‌زدند، لمز و طعن و عیبجویی و مسخره می‌کردند ﴿الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ﴾ . هم اغنیا را مسخره می‌کردند که اینها قصد ریا و صنعه دارند هم فقرا را مسخره می‌کردند که اینها برای خودنمایی آوردند، این یک من خرما را آوردند در تلّی از خرما ریختند. قهراً خودشان انفاق نمی‌کردند ﴿إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ﴾ نسبت به دیگران هم لمز و عیبجویی داشتند. پس نرفتن اینها به این سمت بود، مسائل مالی و صدقات واجب و مستحبش هم به آن سمت بود، نماز خواندنشان هم که ﴿وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَی﴾ بود.
نشاط منافقان هنگام بهره‌مندی از دنیا و آسیب‌رسانی به اسلام
ذات اقدس الهی بعد از اینکه این ابعاد گوناگون را چه در بخش نماز و عبادی چه در بخش زکات و چه در بخش جهاد و مانند آن بیان کرد فرمود اینها از آن جهت که اهل دنیا هستند ﴿فَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ و مانند آن از این آیات در قرآن کریم کم نیست، کسانی که دنیازده‌اند به دنیا علاقه‌مند هستند قرآن دربارهٴ آنها با این آیات سخن گفت.
پرسش:...
پاسخ: نه چون خلافک نفرمود وگرنه می‌فرمود «لا یلبثون خلافک» نظیر آنچه که در سورهٴ «اسراء» آمده با اینکه خطاب به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، مناسب است بفرماید خلافک نظیر آنچه که در سورهٴ «اسراء» آمده ﴿وَإِذاً لاَّ یَلْبَثُونَ خِلاَفَکَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ اما عنوان رسول الله را اخذ کردن نشانهٴ آن است که آنها در عین حال که پشت سر پیغمبر خلاف را به معنی بعد را حفظ کردند، ضمناً خوشحال‌اند که با پیغمبر مخالفت کردند. فرح و نشاط گاهی در مسائل مالی است که غالب متکاثران و دنیا‌زدگان و دلباختگان دنیا او را دارند. ﴿رَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ ﴿فَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ و مانند آن. اما این نه تنها نشاط دنیایی نیست این یک نشاط عقیده و نشاط مکتب و نشاط منافقانهٴ اینها است اینها هر وقت اسلام و مسلمین آسیب می‌دیدند اینها خوشحال می‌شدند این پس از سنخ ﴿فَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نیست یا از سنخ ﴿لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ﴾ نیست یک وقت کسی مالی گیرش می‌آید خوشحال است این خوشحالی منشأش شهوت است. آن خوشحالی که نصیب این منافقان می‌شود از آسیب دیدن اسلام است و منشأش کینه است، عداوت است، حقد است، یعنی دو گونه فرح است. لذا اینها از آن جهت که اهل دنیا هستند ﴿رَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ خب خوشحال‌اند که دنیا نصیبشان شده، اما از آن جهت که کینه دارند و عدو اسلام و مسلمین هستند اگر یک آسیبی به پیغمبر برسد یا کمکی از پیغمبر قطع بشود در هر دو حال اینها خوشحال‌اند. نمونه‌اش هم در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» گذشت هم در این بخش از آیات سورهٴ «توبه» قبلاً گذشت. آیهٴ 120 سورهٴ «آل‌عمران» این است: ﴿إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِهَا﴾ آنها خوشحال‌اند که اسلام و مسلمین آسیب می‌بیند. ﴿وَإِنْ تَصْبُروا وَتَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ﴾ در همین سورهٴ مبارکهٴ «توبه» که این بخش از آیاتش قبلاً بحث شد می‌فرماید اگر آسیبی به شما برسد آنها خوشحال‌اند. آیهٴ پنجاه همین سوره این است ﴿إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ﴾ اگر به توی پیغمبر یک نشاطی برسد، حسنه‌ای برسد آنها نگران می‌شوند و اگر مصیبتی به شما برسد آنها می‌گویند: ﴿قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَیَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ﴾ رو برمی‌گردانند در حالی که خوشحال‌اند این خوشحالی آنها از این جهت که اسلام و رهبر اسلامی آسیب دیده است. پس این قسم از فرح و سرور از سنخ ﴿رَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ و ﴿فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِنَ الْعِلْمِ﴾ از آن سنخ نیست.
خوشحالی منافقان از مخالفت کردن با پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
خب یک سنخ دیگری از فرح است که به فرح سیاسی و نفاق نزدیک‌تر است تا فرح دنیایی. فرمود: ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ﴾ و هر فرحی آن انقباض مقابل را به همراه دارد لکن برای اهمیت مطلب هرکدام را جداگانه ذکر فرمود. فرمود اینها از اینکه کمکی به اسلام نکردند، خوشحال‌اند و از اینکه یک عده کمک بکنند یا خودشان کمک بکنند نگران‌اند ﴿وَکَرِهُوا أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ﴾ تنها خودشان این‌چنین نیست که کراهت دارند، دیگران هم اگر با مال و جانشان اسلام را یاری بکنند اینها خوششان نمی‌آید بنابراین گرچه در جریان جهاد مثل جریان زکات به صورت صریح نفرمود ﴿الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الْصَّدَقَاتِ وَالَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ﴾ ولی دربارهٴ صدقات فرمود لکن از این قرینه معلوم می‌شود که آنها از حضور دیگران در صحنهٴ مبارزه نگران‌اند. پس ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ﴾ از یک سو، ﴿وَکَرِهُوا أَن یُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ﴾ از سوی دیگر؛ گرچه آن فرح این کراهت را به دنبال دارد، چه اینکه این کراهت آن فرح را به همراه دارد ولی برای اهمیت مطلب هرکدام را جداگانه ذکر فرمود.
پرهیز منافقان از انفاق و جهاد و ممانعت دیگران نسبت به آن دو
مطلب دیگر آن است که این گروه نفاق نه تنها ﴿یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ﴾ هستند نه تنها خودشان حاضر نیستند بلکه مطابق آیهٴ سورهٴ «انعام» ﴿وَهُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَیَنْأَوْنَ عَنْهُ﴾ هم نائی هستند هم ناهی. لذا نه تنها خودشان نرفتند بلکه سعی کردند دیگران را هم باز دارند ﴿وَقَالُوا لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾ پس قبض اینها از دو نظر است و قعود اینها هم از دو نظر اینها قبضشان از این جهت است که هم خودشان دست خودشان را می‌کشند کمک مالی می‌کنند را هم سعی می‌کنند آنها که کمک مالی نمی‌کنند طرد کنند لذا آنها را مسخره می‌کنند طعن می‌زنند، طنز می‌زنند اگر توانستند از راه تبلیغ منحرفشان کنند که می‌کنند وگرنه از نظر جنگ روانی و اینها منصرفشان می‌کنند از دو راه.
در جریان مبارزه و حضور در جبهه هم همین‌طور است نه تنها خودشان شرکت نمی‌کنند بلکه دیگران را هم از حضور باز می‌دارند می‌گویند: ﴿لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾. وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) این استدلال را دارد که شما در زمستان می‌گویید هوا سرد است در تابستان می‌گویید هوا گرم است کسی که از سرد و گرم پرهیز می‌کند از جهنم چگونه نجات پیدا می‌کند. منافق هم به افراد ضعیف الایمان می‌گفتند در این گرما کجا می‌خواهید بروید؟ ﴿لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾. خب پس معلوم شد که منافق هم ناهی بود هم نائی، هم دربرابر فرمان خدا ایستاد هم مخالفت رسمی با پیغمبر کرد هم کارشکنی در کار مؤمنان.
دستور خداوند جهت معرفی منافقان به عنوان رجس
در چنین فضایی ذات اقدس الهی به پیغمبر دستور داد که منافقین را به عنوان اینکه اینها رجس هستند معرفی بکن. این آیات همچنان ادامه دارد تا اینکه در بخشهای دیگر در همین سورهٴ مبارکهٴ توبه خواهد آمد که ﴿إِنَّهُمْ رِجْسٌ﴾ اینها دیگر رجس هستند و آلوده هستند، وقتی که آلوده شدند دیگر راهی برای تطهیر اینها نیست اگر تعبیر به رجس شده، برای اینکه از هر نظر اینها را آزموده است یعنی از هر نظر اینها در برابر ذات اقدس الهی و پیغمبر اسلام و امت اسلامی، اینها موضع گرفتند. لذا فرمود اینها رجس هستند، اینها را دیگر رها کن. ﴿إِنَّهُمْ رِجْسٌ﴾. خب اگر رجس بودند به حسب ظاهر با هیچ عاملی قابل تطهیر نیستند که البته در همین سورهٴ مبارکهٴ «توبه» خواهد آمد. 95 همین سورهٴ «توبه» این است ﴿سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ﴾ بعد از تبیین اوصاف اینها از جهت عقیده و اخلاق و عمل بعد فرمود اینها رجس‌اند.
شدّت آتش جهنّم نسبت به آتش دنیا و قابل درک نبودن آن برای منافقان
﴿قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ﴾ البته قابل قیاس نیست آتش جهنم با آتش دنیا، ناری که «سجرهم جبارها» ، و آن طوری که در نهج‌البلاغه آمده جهنم «دار» که «لیس فیها رحمة» به هیچ وجه رحمت در او راه ندارد. چون غضب محض است «نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون» فقه هم در اصطلاح آیات و روایات فقه مصطلح نیست چه اینکه حکمت هم حکمت مصطلح نیست. در اصطلاح قرآن و روایات علم فقه هم حکمت است سیره، تفسیر، اخلاق، حدیث اینها همه حکمت است، حکمت عملی است بالأخره. خب اینکه فرمود: ﴿قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ﴾ یعنی اینها از این مقدار تفقه هم محروم‌اند.
بی‌اعتباری روایات دالّ بر استغفار پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به منافقان
با اینکه ذات اقدس الهی نسبت به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این همه دستور داد که مبادا استغفار بکنی برای اینکه استغفار بی‌اثر است مع‌ذلک برخی از روایات دارد که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای جذب قلوب آنها و جلب توجه آنها این کارها را می‌کردند برای آنها طلب مغفرت می‌کردند لکن بعید است آن روایات درست باشد برای آنکه آن روایات مخالف قرآن است. ما برای صحت و سقم هر روایتی اول باید او را بر قرآن عرضه کنیم. اگر با خطوط کلی قرآن مخالف بود و مباین بود، معلوم می‌شود که روایت مجعول است. اینجا هم همین‌طور است آن روایاتی که، قبلاً چرا وجود مبارک پیغمبر این کارها را می‌کرد ولی بعد از اینکه ذات اقدس الهی دستور داد دیگر بر اینها استغفار نکن روی قبر اینها نماز نخوان طلب مغفرت نکن دیگر پیغمبر هرگز این کارها را نمی‌کرد. بنابراین پس اگر روایتی آمده است پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این کارها را انجام می‌داد بعد از نهی الهی، ظاهراً چون مخالف آیه است مطرود خواهد بود.
پرسش:...
پاسخ: چرا در همین آیاتی که الآن می‌خوانیم آیه 84 این است ﴿وَلاَ تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُم مَاتَ أَبَداً وَلاَتَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ﴾ این معلوم می‌شود.
پرسش:...
پاسخ: خب معلوم می‌شود که هیچ اثر ندارد دیگر آنجا هم وجود مبارک را اعلام کرد، فرمود هفتاد بار هم استغفار کنی بی‌اثر است یعنی کار لغوی است خب یقیناً وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از لغو منزه بود دیگر.
پرسش:...
پاسخ: خب حالا بنابراین روایتهایی که دلالت می‌کند که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای جذب دلهای آنها جلب دلهای آنها تمایل قلوب آنها استغفار می‌کرد و نماز می‌خواند این روایات از آن جهت که مخالف قرآن است معتبر نیست دیگر. البته قبل از نزول آیات چرا «اللهم اغفر لقومی فانهم لا یعلمون لا یغفرون» آنها یک حساب دیگری است ولی بعد از اینکه ذات اقدس الهی فرمود منافق دیگر متأثّر نمی‌شود متنبّه نمی‌شود چه بگویی چه نگویی بی‌اثر است دیگر باید پیغمبر این کار را نمی‌کرد.
پرسش:...
پاسخ: آنکه خود ذات اقدس الهی دستور داد که به مردم ابلاغ کنید تا آخرین لحظه ابلاغ بکنید فرمود: ﴿وَمَا عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاَغُ﴾ شما ابلاغ بکن تکلیف شما هم ابلاغ است حالا قبول نکردند حرف دیگر است ﴿مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ﴾ همان‌طور که در جریان موسی و هارون آمده شما هم این کار را بکنید ﴿مَعْذِرَةً إِلَی رَبِّکُمْ﴾ ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ﴾ حجت اقامه بشود و عذر قطع بشود و مانند آن، خب.
فرمود: ﴿قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ﴾ منافق از هر جهت در برابر کار ذات اقدس الهی می‌ایستاد، همان‌طوری که خدا اشاره فرمود اینها مخالفت کردند از سه چهار جهت که بازگو شد.
رفاه نسبی منافقان در دنیا و اندو ه دائمی از آن در آخرت
اما نتیجه‌ای که اعلام می‌کند، می‌فرماید: ﴿فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَلْیَبْکُوا کَثِیراً﴾ اینها حداکثر برای بهره‌های دنیا این کار را می‌کنند. دنیا هم که متاع قلیل است چیز کمی است. اینها در دنیا ممکن است یک رفاه نسبی داشته باشند، اما گریهٴ طولانی را در پیش دارند. این برای بیان آن واقعیت است. اینها در دنیا که متاع قلیل است قرار دارند یک چند روزی راحت‌اند اما گریهٴ طولانی را در پیش دارند. ﴿فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَلْیَبْکُوا کَثِیراً﴾ این کار ﴿جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ﴾ است آنچه را که اینها کسب کردند همین بود که دنیا کسب کردند و آخرت را از دست دادند از آن جهت که دنیا کسب کردند، مقدار کمی در نشاط‌اند چون خود دنیا متاع قلیل است از آن جهت که آخرت را از دست دادند باید به عذاب دایم و اشک و آه و تمنی دایم گرفتار بشوند. ﴿فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَلْیَبْکُوا کَثِیراً﴾ این هر دو کار ﴿جَزَاءَ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ﴾ آنچه را هم که اینها کسب کردند همین دو امر است ضحک قلیل و بکاء کثیر.
دستور خداوند به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جهت قطع رابطه با منافقان پس از بازگشت از جنگ تبوک
بعد فرمود حالا این صحنه که برای شما مسلم شد ثابت شد برای شما که آنها اهل مبارزه نیستند اهل انفاق نیستند اهل عبادت هم نیستند، حالا اگر شما از جریان تبوک برگشتید یک عده آمدند حضور شما عذرخواهی کردند بعد گفتند ما بعداً شرکت می‌کنیم صریحاً اعلام بکن بگو شما اهل جبهه نیستید دیگر کسی را فریب ندهید سرّ و علنتان را هم جدا نکنید ﴿فَإِن رَجَعَکَ اللّهُ إِلَی طَائِفَةٍ مِنْهُمْ﴾ رجوع دو قسم است یکی لازم است دیگر متعدی آن رَجْعْ متعدی است رجوع لازم است ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ﴾ این از رجع است ﴿رَجْعٌ بَعِیدٌ﴾ و مانند آن. رجع متعدی است رجوع لازم است، این ﴿رَبِّ ارْجِعُونِ﴾ از آن رجع است ظاهراً مثل ﴿فَإِن رَجَعَکَ اللّهُ إِلَی طَائِفَةٍ﴾ اگر خدای سبحان تو را از این جبهه تبوک برگرداند سالماً و یک عده از منافقین آمدند نزد تو و عذرخواهی کردند، گفتند ما در جبهه‌های بعد شرکت می‌کنیم نه تنها باور نکن صریحاً به آنها اعلام بکن که شما با نظام اسلامی اصلاً رابطه‌ای ندارید. ﴿فَإِن رَجَعَکَ اللّهُ إِلَی طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ﴾ برای بار دیگر اینها خواستند عازم جبهه بشوند صریحاً به آنها بگو ﴿لَن تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً﴾ هرگز نمی‌آیید شما ما می‌دانیم نمی‌آیید نه نباید بیایید تکلیف شرعی شما این است که بیایید ولی نمی‌آیید. ما هم شما را می‌شناسیم فتنه‌گری شما را می‌شناسیم شما که به دیگران می‌گویید: ﴿لاَ تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ﴾ خودتان هم یقیناً نخواهید آمد. ﴿لَن تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُوا مَعِیَ عَدُوّاً﴾ با من و در رکاب من هرگز با دشمن اسلام نمی‌جنگید. چرا؟
علّت شرکت نکردن منافقان در جهاد
منشأ اینکه شما به جبهه نمی‌روید منشأ اینکه با ما همکاری ندارید منشأ اینکه با دشمنان اسلام جنگ نمی‌کنید این است که ﴿إِنَّکُم رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾ شما در طلیعهٴ امر اصلاً با ما مخالف بودید ما دعوت به قیام می‌کردیم شما قعود داشتید، ما می‌گفتیم برخیزید شما می‌نشستید و شما این را اصل قرار دادید و تحولی در فکر و عقیده شما که پدید نیامد ﴿إِنَّکُم رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾ و همان را هم ادامه می‌دهید دیگر توبه نکردید که لذا فرمود: ﴿فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ﴾ اینها که خلاف ما هستند و در خلف ما جاسازی شده‌اند و در پشت سر ما سنگر می‌کنند و به عنوان خلاف رسول الله هم اگر نباشند لااقل به عنوان خلافی آنجا قعود دارند شما با آنها باشید. ﴿فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِینَ﴾.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:32

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی