display result search
منو
ماه محرم

ماه محرم

  • 1 تعداد قطعات
  • 37 دقیقه مدت قطعه
  • 70 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «ماه محرم»، سال 1392

فرصت ماه محرم یک فرصت استثنایی است که هر سال تکرار می شود. وقتی این فضاها تکرار می شوند یک قرارداد نیست بلکه این واقعه حقیقی، یک تجلی در دنیا ما می کند. حقیقت محرم در این ایام تجلی می کند. بعضی ها دوست دارند که ایام محرم از شب یازدهم شروع بشود ولی نمی شود زیرا این ایام مخصوص است. امام رضا(ع) در حدیثی فرمودند: وقتی مُحَرَم می شد کسی لبخند بر لب پدرم نمی دید و روز عاشورا، روز عزای پدر من بود. این حقیقت از آن عالم نازل می شود یعنی یک شعاعی از محرم سال 61 و اتفاقی که در عاشورا افتاده، تکرار می شود. و این بستری برای سیر به سمت خدای متعال گشوده می شود. فرصت محرم فرصت زهیر شدن و حُّر شدن برای اهلش است. البته مقدماتی هم دارد ولی فرصت، فرصت استثنایی است. در دستگاه امام حسین(ع) فردی مثل حبیب را داریم که از زمان امیرالمومنین عاشورا را رصد می کرده. اصحاب سِّر در این مورد صحبت می کردند که من می بینم سر کسی را به نیزه ها می زنند و در کوفه می چرخانند. حبیب از آن زمان خودش را آماده کرده بود. این آمادگی ساده ای نبود زیرا فرددیگر نباید نگران نماز قضا و زن و فرزندش باشد. یعنی فرد باید از هستی خودش عبور کرده باشد تا به کربلا برود. پس دسته ای بودند که از قبل خودشان را آماده کرده بودند.
حبیب به سمت حمام می رفت که خضاب کند. مسلم بن عوسجه با او برخورد کرد. گفت: کجا می روی ؟حبیب گفت: می خواهم خضاب کنم. او گفت: وقت این کار نیست، نامه ی سیدالشهدا آمده فرصت کوتاه است. ایشان بدون اینکه به خانه برود و خداحافظی کند، از میان راه به سمت امام رفت. در مورد 313 نفر اصحاب امام زمان(عج) این تعبیر است که آنقدر آماده هستند که وقتی ندای حضرت شنیده می شوند کنار کعبه هستند. بعضی ها در ابر سیر می کنند و خودشان را در دم به امام می رسانند.
در هشتم ذیحجه وقتی حاجیان دارند مُحرم می شوند امام حسین(ع) از مکه بیرون می آید. امام می فرماید:هر کس حاضراست که خونش را در راه ما بدهد و برای ملاقات خدا و مرگ حاضر است،کوچ کند. استادی می گفت: مسافر با کسی که کوچ می کند و راحل است، متفاوت است. مسافر بعد از چند روزبرمی گردد ولی راحل اصلا وطنی ندارد. راحل هیچ جیزی در پشت سر ندارد و باید همه چیز را بگذارد و برود. کوچ کردن با امام کار سختی بود زیرا حاجیان می خواستند اعمال شان را انجام بدهند و نزد زن و فرزندشان برگردند. پس انسان باید در این راه تمام هستی اش را بدهد. اینکار سبقت و سرعت می خواهد. کسی که دراین عالم انتظاری دارد و می خواهد به امامش برسد و راه را با امام خودش طی کند منتظر آن لحظه است و همه ی عمرش مواظب است که ثانیه ها از کف او نرود. سرعت یعنی اینکه حادثه ها بر تو سبقت نگیرند. این می شود اهل سرعت بودن. یک موقع انسان صبر می کند و حادثه ها از انسان جلو می زنند. اگر من بخواهم شب جمعه را درک کنم باید از قبل آماده باشم زیرا شب جمعه منتظر من نمی ماند. هیچ وقت سحر منتظر من نمیماند که از خواب سیر بشوم و بعد بیدار بشوم. اگر من بخواهم سحر را درک کنم باید خواب خودم را تنظیم کنم تا فرصت ازمن سبقت نگیرد. اگر من بخواهم سیرخواب بشوم سحر گذشته است. هیچ وقت فرصت ها منتظر شما نمی مانند. نماز اول وقت هم همین طور است. جوانی مثل باد می رود و منتظر شما نمی ماند که از آن استفاده کنید لذا اکثر انسان ها این طوری هستند که وقتی جوانی از کف می رود تازه می فهمند که چه استفاده هایی می توانستند بکنند و نکرده اند. اینها اهل سرعت نیستند. اهل سرعت کسانی هستند که قبل از اینکه جوانی تمام بشود بارجوانی شان را بسته اند و بعد که به پشت سرش نگاه می کند می بیند که تمام بهره اش را برده است. فرصت یعنی اینکه خودش را برای شب امتحان آمده کرده است.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 37:11

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی