display result search
منو
جایگاه ائمه علیهم السلام در عالم

جایگاه ائمه علیهم السلام در عالم

  • 1 تعداد قطعات
  • 47 دقیقه مدت قطعه
  • 109 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "جایگاه ائمه علیهم السلام در عالم"، سال 1395

برای ائمه شئونی وجود دارد که در آیات قرآن و بیانات نورانی خود معصومین، به خصوص در زیاراتشان ذکر شده است. یکی از مهمترین شئونی که معصومین علیهم السلام دارند ارتباط آنها با خدای متعال است که از یک طرف وقتی این ارتباط توضیح داده می شود، گفته می شود که ائمه علیهم السلام بندگان خدا هستند، ایشان مورد کرامت هستند اما عبد می باشند و نسبت به خدای متعال سبقت بر قول نمی گیرند و هر فعلی هم که انجام بدهند مستند به امر الهی است. حقیقت مقام بندگی و عبودیت را نیز فقط آنها دارند آن بزرگواران صاحب مقام بندگی هستند و حقیقت معرفت الهی و حقیقت عبودیت را فقط آنها درک می کنند. پیامبر اکرم فرمود:«یا علی جز من و تو، کسی خدا را نشناخت.» این یک شأن آنهاست که شأن ارتباط با خدای متعال و شأن بندگی محض است. آنها عبد مطلق هستند آن هم عبدی که هیچ تخلفی از مقام بندگی ندارد. آنها در مقام تقوا هستند که «المتقون» در اوصاف ایشان بیان شده است و حقیقت تقوا را، معصوم دارد.

من مکرر این عبارت را تقدیم کردم که «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب »(رعد/28)، اگر شما از خدا یاد خدا کنید قلبتان آرام می شود و همچنین اگر خدای متعال شما را یاد کند باز قلبتان آرام می شود، اما فرمود باطن این دو چیز این است که «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ بِمُحَمَّدٍ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اللَّهِ وَ حِجَابُهُ» یعنی کارش به جایی رسید که حقیقت ذکر و کلمه ذکر اوست. فرمود: کار اهل بیت به جایی رسیده که « کَلِمَةُ التَّقْوَى» هستند و این را شما در زیارت اهل بیت مکرر دیده اید، حقیقت تقوا خود امام است. پس یکی از شئون ائمه این است که آنها متقی هستند بلکه گاهی اطلاق این عناوین به معصوم و ما به مشترک لفظی شبیه تر است؛ مثل این که معصوم عالم است ما هم عالم هستیم بله، ولی مشترک لفظی است. علم معصوم یک چیز دیگری است.

معصومین محدث هستند یعنی با آنها گفتگو می شود و کلمات غیبی را می شنوند ، اما ما همین لفظ را راجع به بعضی دیگر هم می گوییم. معلوم است که این دو به یک معنا نیست! حضرت زهرا سلام الله علیها محدث است اما محدثه بودن حضرت زهرا با خیلی های دیگر قابل مقایسه نیست. این ها مشترک لفظی است و نباید خلط شود. حقیقت تقوا و عبادت را معصومین دارند. پس یکی از شئونی که اهل بیت دارند و بر آن تاکید شده و نباید از آن غفلت کرد بلکه همه شئون به این بر می گردد این است که آنها نسبت به حضرت حق عبد مطلق هستند، نسبت به حضرت حق صاحب تقوا هستند.

خدای متعال اهل تقوا است؛ اگر کسی توجه به اهلیت خدای متعال کرد و «اهلٌ ان یتقی منه» شد و همه مراتب تقوا را داشت، یعنی شکری که درش غفلت نیست، ذکری که درش نسیان نیست، طاعتی که درش عصیان نیست، این می شود متقی حقیقی. متقی امام است، بقیه تقوایشان کجا بود؟! مگر این که شعاعی از تقوای امام در آنها ظهور پیدا کند. کما اینکه امام متقی است و از محیط ولایت الله قدم بیرون نمی گذارد، در درجه دوم متقی آن کسی است که از دایره ولایت امام قدم بیرون نمی گذارد، بقیه اش ریاضت نفس و برای رسیدن به قدرت است. البته آن هم یک مسیری است و عیبی ندارد، مرتاض های هندی هم ریاضت می کشند و به قدرت نفس هم می رسند. تقوا یعنی از دایره ولایت الله خارج نشدن، از دایره ولایت معصوم خارج نشدن، آن هم «حَقَّ تُقاتِهِ» چون او اهل تقواست.

امام عبد محض و صاحب مقام تقوای حقیقی است، او خدا را اهل تقوا می داند و به نحو أتمّ رعایت حدود الهی را می کند به گونه ای که کسی غیر از او این کار ازش ساخته نیست. به ما اجازه داده اند که پر از امام یا خالی از امام باشیم. می شود آدم خودش را مستغنی از امام بداند که با این تفکر دیگر امام در او ظهور پیدا نمی کند. در مقابل میتواند تسلیم شود و سپر بیاندازد تا امام در او ظهور پیدا کند که می شود شیعه، به ما که رسیده می توانیم ولایت امام را قبول کنیم می توانیم قبول نکنیم، می توانیم مومن باشیم می توانیم کافر باشیم، می توانیم اراده ما پر از نور امام شود، می شود هم در ظلمات خودمان راه برویم و پشت به امام بکنیم.

اگر ما رو به امام رفتیم و وجودمان پر از امام شد، آنجایی که خدای متعال به ما حول و قوه داده از ما تکلیف و مسئولیت بخواهد آنجا ما تسلیم امام شدیم و پر از وجود امام شدیم، وجود ما هم پر از لا اله الا انت می شود، تا انسان به امام نرسد نمی تواند توحید را در عالم بفهمد. وجودهای مقدس نسبت به ما مقام خلافت الهی دارند خلیفه الله هستند در همه عالم نسبت به عالم انسانی آنها خلیفۀ الله هستند تصرفات خلافتی می کنند. همه عالم انسانی در اختیار آنهاست و فقط این نیست که عالم ما در اختیار آنهاست؛ ما با دو عالم مرتبط هستیم یکی عالم نور است یکی وادی ظلمات؛ یکی عالم ملائکه است یکی عالم شیاطین؛ همه زندگی ما آمیخته به این دوتاست، انسان دو گوش دارد در یکی ملک می دمد در یکی شیطان.

معصومین شأن دومی که دارند این است که هدایت می کنند و از این منظر عالم انسانی ما در ارتباط با آنها است. این عالم انسانی با عالم ملائکه و شیاطین در ارتباط است، امام اگر می خواهد ما را امامت و هدایت کند، نمی شود نسبت به عالم ملائکه و شیاطین دستش بسته باشد لذا هم عالم ملائکه در اختیار اوست و هم زمام عالم شیاطین در دست امام است. این هم شأن دیگر معصومین است. این شأن سوم که شأن دستگیری و هدایت مخلوق است شأن شفاعت است شأن امامت و راهبری است. این هم الزاماتی دارد؛ شأنی است که اقتضاء می کند مسلط به کل عالم باشند و الا اگر مسلط به عالم نباشند کسی که عالم ملائکه در اختیارش نیست چگونه می تواند انسان را اداره کند در حالی که امورات ما در عالم ملائکه رقم می خورد.


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 47:53

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی