display result search
منو
عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه یازدهم

عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه یازدهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 61 دقیقه مدت قطعه
  • 136 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان"، جلسه یازدهم، سال 1392

امام آیه است. اگر کسی به امام راه پیدا کرد، همه وجودش هادی الی الله است. همانطور که قرآن، آیات بیّنات الهی است و اگر کسی راهش به یک آیه قرآن باز شود، به توحید می رسد؛ امام نیز جامع همه آیات است. «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»(عنکبوت/آیه49) قرآن همه اش آیات بینات است؛ ولی مصحفی که قرآن و آیات آن، در او است، صفحه قلب امام است. «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ». سینه آنهایی که علم الهی به ایشان داده شده، جای قرآن است. قرآن با تمام تجلیاتش آنجاست.

اگر کسی به قلب امام راه پیداکرد به قرآن و تمام آیات قرآن راه پیدا کرده است و همه آیات خدا را می شناسد. بنابراین اگر کسی بتواند به کنه نورانیت امام برسد درهای خاص توحید برای او باز می شود و تا به آن آیات حقیقی و اسم اعظم الهی نرسد و حقیقت نورانیت امام را در آن مقام نشناسد و از آن طریق، سیر نکند، به توحید راه پیدا نمی کند و حقیقت معرفت خدای متعال و محبت الهی برایش حاصل نخواهد شد. البته امام ، آیه مخزونه است. اگر کسی درهای خزائن الهی به رویش باز شد و آن خزینه غیب الهی مکشوف او شد، در آنجا می تواند امام را ببیند و با امام به طرف خدای متعال سیر کند و الا سیرش با آیات دیگر است. اگر به آن مقام رسید، متوجه می شود که همه عالم مستغرق در نور امام است. امام اسم اعظم الهی است و همه اسماء دیگر در ذیل او قرار می گیرد، همه آیات از امام ناشی می شود و او آیه اعظم الهی است. کسی که در آن مقام، امام را بشناسد، همه عالم را یک حقیقت می بیند.

ائمه- علیهم السلام - آیات و نشانه های خدا هستند. اگر کسی به آنها رسید، به معرفت و محبت و قرب می رسد. ولی همه نمی توانند با این آیه خدا سیر کنند. آنهایی که اهل خزائن هستند، اهل «والآیه المخزونه» هستند، با این آیه الهی به خدا می رسند و سیرشان با بقیه کاملا متفاوت است. امام معلم شان می شود و با علم امام به سوی خدا حرکت می کنند. مانند سلمان. سلمان با امام به سوی خدای متعال سیر می کند اما دیگران با واسطه ها هدایت می شوند.

بعضی از رحمت ها، عمومی است و به کافر و مؤمن داده شده است و بعضی دیگر، رحمت خاص و قیمتی است، از آن گوهرهایی است که خدای متعال از خزانه خاص خود اعطا می کند، مثل نعمت ولایت. وقتی انسان این رشته های رحمت را دنبال می کند می بیند این دست هایی که به ما می دهند به یک دست می رسند و آن، دست امام است و دست امام در دست خداست بلکه دست امام، ید الله است. اصلاً معنی اینکه امام علی- علیه السلام -ید الله است غیر از این نیست. خورشید که به ما نور می دهد با یک دستی می دهد، زمین با دست دیگری می دهد ولی خوب که دنبال کنید می بینید یک دست بیشتر نیست و آن هم یدالله است.

آنهایی که با تعقل، تأمل و تذکر، حجاب ها از پیش چشمشان برداشته می شود و عالم را آیات خدا می بینند، عالم برای آن ها زبان دار می شود و با آنها حرف می زند. طلوع و غروب خورشید با آنها حرف می زند، بهار و پاییز با آنها حرف می زند. این معنی آیه است. هستی حقایقی را برای آنها بیان می کند که همه عالم برایشان کتاب تأمل و تدبر می شود. اینها هر نگاهی که به عالم می کنند محبتی از خدا در دلشان برق می زند و معرفتی از خدا در دلشان پیدا می شود. هر نگاهشان محبت آفرین است و مبدأ یک نوع بهجت و لذت می شود.

اگر کسی از این رشته های رحمت به آن رحمت موصوله رسید و آن نخ تسبیح را که امام است در عالم پیدا کرد، کم کم همه عالم برای او آیات الهی می شود. اگر قرآن می فرماید «یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ» (جمعه/1) در واقع امیر المؤمنین به عالم تسبیح می دهند و غیر از این چیز دیگری نیست همان گونه که داود به کوهها تسبیح می داد و «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یسَبِّحْنَ و الطیر» (انبیاء/79) کوهها با جناب داود تسبیح می گفتند. امیرالمؤمنین می گویند «سبحان الله» که همه کائنات، تسبیح می گویند.

کسی که سخن در دهان عالم می گذارد و به عالم تعلیم می کند، همان اسم اعظم الهی است. اگر عال‍َم آیات خدا است، بیشتر از یک آیه نیست و همه آیات دیگر، ذیل او قرار می گیرند. اگر کسی محبت خدا را از طریق این رحمت موصوله الهی چشید و معرفت خدا را در این آیه مخزونه دید، سیر او با دیگران متفاوت است.

اصحاب عاشورا دلداده خدا هستند و سیرشان به طرف خدا با امام حسین -علیه السلام- است. این آیه مخزونه، برای آنها مکشوف شده است. امام حسینی که ما از آن سخن می گوییم، با امام حسین حبیب متفاوت است. برای ما امام حسین- علیه السلام - آیه مخزونه است، ولی برای حبیب، این آیه، مکشوف شده است. امثال حبیب در این آیه، عظمت خدا را می بینند، خدایی که امام حسین، آیه اوست. این نگاه، هم انسان را در مقابل خدا خاشع می کند و هم در مقابل امام. انسان به اندازه ای که امام را دوست دارد، خدا را نیز دوست دارد.
اگر کسی ازمسیر امام سیر کرد، با آن رشته رحمت گره خورد و نگذاشت آن رشته قیچی شود و همیشه از دست امام گرفت، به محبت امام می رسد و حجاب ها از او برداشته می شود. او دیگر در این آیه الهی سیر می کند و همه سیرش با امام می شود. خدای متعال از طریق ولیش بر ما ظاهر می شود. کسی که حجاب از او برداشته شود به عالم که نگاه کند امام را می بیند.
روز عاشورا، همه جا امام حسین- علیه السلام – است. از عالم بزرگی نقل شده است که وقتی از ایشان سوال کردند معنای این که در روایت وارد شده «برای زیارت اباعبد الله علیه السلام بالای بام بروید، به شرق و غرب نگاه کنید و بعد به سید الشهداء سلام بدهید»، چیست؟ فرمود به شرق و غرب نگاه کنید تا ببنید که همه جا امام حسین است.

اصحاب سید الشهداء از این جمعیتی هستند که دستشان به امانت محفوظه خدا رسیده است. ظرفیت پیدا کرده اند و از این امانت به ایشان داده اند، متصل به امام شده اند و لذا «لاَ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلاَ هُمْ یحْزَنُونَ». خوف و حزن به تعبیر بعضی ها مأمور خدا هستند که آدم را تا وادی ولایت می آورند و وقتی انسان را رساندند می روند، «الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون»(یونس/62) این خوف و حزنها، انسان را سیر می دهند تا به این باب برسانند ، به این باب که رسیدند خوف و حزن، رخت برمی بندند و بساطشان جمع نمی شود.
تمدن امروزی، وادی تیه است. اگر انسان «سجدا» (بقره/آیه58) وارد نشد، گرفتار وادی تیه می شود. وادی تیه یعنی وادی سرگردانی. عالم جنود خداست اگر کسی بخواهد در عالم بازی کند، «سجداً» وارد نشود، همه عالم او را می چرخان و سر جای اولش برمی گرداند، راه می رود ولی باز می بیند سر جای اول است، همه عالم مأمور می شوند تا او را سرگردان کنند.

اصحاب عاشورا کسانی بودند که از «باب الامام»، «سجدا»ً وارد شدند و همه چیزشان را بیرون در، ریختند. آنها همان شب عاشورا امتحانشان را دادند. حضرت فرمود بروید، گفتند ما این جان را کجا ببریم. ما این جان را تازه پیدا کرده ایم، کجا معامله کنیم، اینها از این باب وارد شدند. اگر کسی وارد این وادی شد، تازه سیر شروع می شود ، سراپرده های توحید و به تعبیر روایات حجب و سرادقات توحید، بی نهایت است. این حجب و پرده ها باید یکی یکی با امام برداشته شود. این که اصحاب عاشورا تا کجا سیر کرده اند، ما نمی فهمیم ولی همه شان اهل «وادخل الباب سجدا» بوده اند.

برخی نعمت ولایت و کلمه ایمان را تبدیل به کفر کردند و با این کار اتباعشان را به دار بوار بردند. امام همان کلمه ایمان است و طرف دیگر، کفر است، دار بوار یعنی سرزمین بائر، سرزمینی که چیزی در آن نمی روید، «دار البوار» همان جهنم است. جنت، دار آباد است. دار رویش و فلاح است. جهنم هم دار بوار است که چیزی در آن نمی روید. اهل جهنم، فربه نمی شوند. غذای جهنم اینطوری است.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 61:09

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی