display result search
منو
عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه پنجم

عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 48 دقیقه مدت قطعه
  • 131 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان"، جلسه پنجم، سال 1392

یکی از موضوعاتی که به بحث جدی نیاز دارد و باز تولید مفهوم آن در این شرایط لازم است، مفهوم جهاد در اسلام است. مصداق کامل این مفهوم، جهاد سیدالشهدا علیه السلام است. باید این مفهوم را مورد دقت و بررسی قرار دهیم و از آن شبهه زدایی کنیم تا این مفهوم تحریف نشود. یکی از مفاهیمی که دشمن تلاش می کند آن را تحریف کند تا جلوی نفوذ فرهنگ اسلامی را در جهان بگیرد، مفهوم جهاد اسلامی است. دشمنان ما، جنگ های بزرگی در جهان به راه انداخته اند. تمام کشتارهای جهان به نوعی به آنها مربوط می شود. برای این کشتار، برنامه ریزی می کنند و برای تفسیر معقول بودن جنگ هایشان، مکاتب فلسفی و اجتماعی ایجاد می کنند. این مکاتب را به کار می گیرند و مفهوم جهاد و مقاومت اسلامی را تحریف می کنند.

مکتب های غربی برای این که جنگ و درگیری را تحلیل کنند از اصل فلسفه خلقت شروع می کنند و این مفاهیم پایه را پشتوانه قرار می دهند برای این که جنگ هایشان را توجیه و تفسیر کنند. به طور مثال، مارکسیست ها که به قول خودشان مکتب و علم مبارزه را داشتند، درگیری هایی را که بین طبقات اجتماعی تعریف می کنند و جنگ هایی را که می خواهند در تاریخ راه بیندازند توجیه می کنند. انقلاب که پیروز شد، اینها می گفتند روحانیت نمی تواند مبارزه را رهبری کند، چون مبارزه علم می خواهد و علمش هم فقط در اختیار ماست. برای این که این جنگ را نیز اخلاقی جلوه دهند می گفتند این جنگ برای حاکمیت عدالت است و ما به دنبال عدالت هستیم و البته عدالت را هم در مکتب فلسفی خودشان تعریف می کردند.

آنها برای تفسیر جنگ هایشان از مکتب های فلسفی، اجتماعی، دانش ها و علوم انسانی خودشان استفاده می کنند ما هم در جبهه مقابل باید این کار را بکنیم و باید یک بنایی برای ساماندهی این درگیری ایجاد کنیم. جنگ همه جانبه ای بین دنیای اسلام و کفر برقرار است و دشمن به دنبال غلبه مطلق کفر است، ما هم باید به دنبال غلبه مطلق اسلام باشیم بنابراین لازم است تا در تمام لایه ها این جنگ را تحلیل و بحث هایش را معین کنیم. این جنگ جدی است و دشمن کمر همت بسته است تا اسلام نباشد؛ به خصوص، اسلام با قرائتِ اهل بیت علیهم السلام، بنابراین ما در وسط یک معرکه هستیم؛ در این معرکه نیاز است تا جهاد اسلامی را تفسیر کنیم و بتوانیم به صورت خاص از عاشورا که نقطه جوشش و تحریک عقلانیت و احساسات ایمانی ما است و تعقل ما را نورانی می کند، در درگیری آخرالزمانی استفاده کنیم.
بهره گیری از فرهنگ عاشورا ما را در مقابل کفر مصون می کند؛ برای ساماندهی این درگیری عظیم آخرالزمانی که انشاءالله منتهی به ظهور می شود، باید از ظرفیت عاشورا استفاده کامل کنیم.

ما دو نوع جهاد داریم. نوع اول جهاد دفاعی است و نوع دوم، جهادهای ابتدایی است که تلاش کرده اند تا آن را به جهاد دفاعی برگردانند. در جهاد دفاعی اگر مال و جان و ناموس و حدود کسی مورد تعرض قرار گرفت حق دارد که دفاع کند و کسی نیست که بگوید این جهاد، جهاد بدی است. این، جهادِ دفاعی است که در ساده ترین شکلش به حقوق شخصی یک نفر تعرض می شود و او از خودش دفاع می کند.
آنچه که مبنای بسیاری از مداخلات مستکبرین در روابط جهانی است را به همین امر برمی گردانند؛ می گویند ما از حقوق بین المللی انسان ها و بشر دفاع می کنیم؛ حقی است که اختصاص به یک فرد و جامعه و فرهنگ ندارد بلکه ما مدیران جهانیم و باید از حقوق عامه جهانی دفاع کنیم! البته در حوزه روابط اجتماعی خاص تان می توانید یک نظام حقوقی برای خودتان داشته باشید که ما در آنجا دخالت نمی کنیم. ولی حقوق داخلی تان هم نباید معارض با حقوق بین المللی باشد.

حقوق بین الملل غربی، چارچوب فکری و پارادایمی مبتنی بر یک بنیادهای اعتقادی است. بی تردید حقوق بشر را مبتنی بر یک ایدئولوژی و مکتب نوشته اند بنابراین مکاتب، در حقوق بشری که می نویسند با هم اختلاف پیدا می کنند. اگر مبنای حقوق بشرشان بنا بر مکتب ما باطل باشد، یعنی بنیانی که مبتنی بر آن، حقوق بشر را تعریف می کنند و بعد می خواهند این حقوق را جهانی کنند از اساس باطل است.
اگر کسی با بنیان حقوقی اینها در جهان مخالف بود، یعنی از اساس آن نظام حقوقی را قبول نداشت و این نظام حقوقی را نظام باطلی دانست آیا می تواند در برابر آن مقاومت کند یا برای تغییر آن تا جهاد نظامی پیش رود؟ این نظام حقوقی بین الملل، محورش در دوره های اخیر «حق توسعه» شده است یعنی جوامع جهانی حق دارند توسعه پیدا کنند البته با همان مفهومی که غرب از توسعه تعریف می کند. اگر کسی در این حقِ محوری با آنها مخالف بود و گفت اصلاً حق اساسی بشر این نیست، حق اساسی، باید به حق تقرب به خدای متعال و بندگی تبدیل شود، یعنی حق محوری ای که حول آن حقوق بشر را چیده اند حق اصلی نیست، حق و حقیقت اصلی خدا است و حق اصلی انسان ها حق موحد شدن است، آنها روی این حق خط کشیده اند و در منشور سازمان ملل چیزی به نام «توحید» نمی بینید. اگر هم گفته می شود آزادی عقیده و عقاید محترم است؛ اولاً این حق را در کنار بقیه حقوق قرار می دهند و در موازنه با سایر حقوق ملاحظه می کنند، ثانیاً مقصودشان این نیست که انسان حق دارد موحد باشد در حالی که از منظر ما، این حق انسان است و توحید در عالم، حقیقت است، مدار حق را به حضرت حق برنمی گردانند؛ بلکه می گویند انسان حق دارد هر طوری می خواهد بیندیشد و این مربوط به حوزه خصوصی خود اوست و حق خود اوست، بنابراین عقیده به تبع انسان محترم می شود نه این که توحید ابتداء محترم باشد.

تحرک مثبت و جهاد و تلاش برای تحقق «حق» در جهان یک استراتژی است. یک تدبیر دائمی است و دائماً همه برنامه ریزی ها باید برای تحقق حق باشد و تلاش برای تحقق آن یک جهاد مقدس است. هدفی را که آنها از این حقوق جهانی تعریف می کنند، هدف باطلی است که ختم به دنیا پرستی است.درگیری با این نظام حقوقی، مبارزه ی همه جانبه برای جلوگیری از تحقق این نظام در جهان، دفاع حقی است ولو به کشتن و کشته شدن ختم شود. این همانی است که امام خمینی(رحمه الله علیه) می گفتند که تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست اسلام هست و تا اسلام هست ما هستیم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 48:42

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی