- 1169
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر سوره ی عنکبوت، جلسه چهارم
سخنرانی از حجت الاسلام دکترناصر رفیعی با موضوع «تفسیر سوره ی عنکبوت»، جلسه چهارم، سال 1400
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟
هر ادعایی باید ثابت شود. اگر کسی گفت که ایمان آورده ام، باید این ایمان را در آزمون ها نیز نشان دهد.
«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» محققا ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم، و همانا خدا دروغگویان و راستگویان را کاملا میشناسد.
«أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ أَنْ یَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ» آیا آنان که کار زشت و اعمال ناشایسته مرتکب میشوند پنداشتند که بر ما سبقت گیرند (و از عقاب ما خلاصی یابند)؟ بسیار بد حکم میکنند.
مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند این آیه مربوط به مشرکین است.
گاهی برخی افراد، خود را بالاتر می پندارند و با این پندار غلط و نادرست افکار و اندیشه خود را کنار می زنند. مثلا فرعون وقتی دید جادوگران به حضرت موسی ایمان آوردند و مومن آل فرعون او را نصیحت کرد گفت برای من برجی بسازید تا به بالای آن بروم و ببینم خدایی هست؟!
فرعون می خواست تحمیق کند و از مرکب جهل مردم استفاده کند والا او می دانست که با بالا رفتن از برج، نمی تواند خدا را در آسمان ببیند. خدا که قابل رویت نیست. با این کار می خواست افکار عمومی را به سوی خودش جلب کند.
نمونه دیگر یهودیان هستند که خدا می فرماید آنها خودشان را برتر می دانند. افرادی خود برتر بین هستند، خود بزرگ بین هستند و می گویند ما به بهشت نرویم چه کسی برود؟ خدا ما را نیامرزد چه کسی را بیامرزد؟ می پندارند کسی که هر سیئه ای را خواسته انجام داده با کسی که عمل صالح انجام داده یکی هستند. با این نوع پندار بنای عدل الهی زیر سوال می رود. اینگونه افراد فهم اعتقادی و درک کلام الهی را ندارند. ما باید کاری کنیم که در مردم انگیزه کار خیر و عمل صالح باشد.
«مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» هر کس که به لقاء خدا (و مشاهده جمال و وصول به رحمت و جنّت او) امیدوار و مشتاق است (بداند که) هنگام اجل و وعده معین خدا البته فرا رسد و او (به گفتار و کردار خلق) شنوا و داناست.
در چند جای قرآن کلمه لقاء الله و لقای رب آمده است. لقاء الله یعنی ملاقات خدا. آیا خدا را می شود دید؟
مرحوم علامه طباطبایی معنای لقاء الله را اینگونه می فرماید که در روز قیامت حجاب کنار می رود و انسان با تمام وجود خدا را درک می کند. در این دنیا به خاطر غرائز، به خاطر هوای نفس، شهوات، دنیاپرستی و... خدا را حاکم بر وجود خود نمی بینیم اما در قیامت این حجاب ها و غفلت ها کنار می رود.
امیر مومنان علیه السلام فرمود: من خدا را ندیدم ولی خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم. هر کس می خواهد از لقاء خدا نصیبی داشته باشد باید دو کار انجام بدهد. یکی عمل صالح انجام دهد و دیگری اینکه شرک در زندگی اش نباشد.
«وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ» و هر که (در راه ایمان) جهد و کوشش کند به سود خود کند که خدا از (طاعت و عبادت) عالمیان البته بینیاز است.
جهاد یعنی تلاش و کوشش. ما سه نع جهاد داریم. یک جهاد اکبر که مبارزه با نفس است. دوم جهاد کبیر یعنی جهاد تبلیغی و کسانی که با زبان خود تبلیغ دین خدا می کنند. سوم جهاد اصغر که همان جهاد در جبهه جنگ است.
مواظب باشیم عقل و خرد ما را پرده جهل و تردید و لجاجت نپوشاند. نگذاریم پندارهای غلط هوای نفس را بر ما مسلط کند. خردمندان تذکر پذیر هستند. هر کسی که جهاد کند به نفع خود کار کرده و در راه رشد و کمال الهی حرکت کرده است. ما هستیم که نیاز به خدا داریم. نماز گفتگوی با خدا و جهاد با نفس است.
«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» و آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند البته ما هم گناهانشان را محو و مستور کنیم و بهتر از آن اعمال نیکشان به آنها پاداش دهیم.
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟
هر ادعایی باید ثابت شود. اگر کسی گفت که ایمان آورده ام، باید این ایمان را در آزمون ها نیز نشان دهد.
«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» محققا ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم، و همانا خدا دروغگویان و راستگویان را کاملا میشناسد.
«أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ أَنْ یَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ» آیا آنان که کار زشت و اعمال ناشایسته مرتکب میشوند پنداشتند که بر ما سبقت گیرند (و از عقاب ما خلاصی یابند)؟ بسیار بد حکم میکنند.
مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند این آیه مربوط به مشرکین است.
گاهی برخی افراد، خود را بالاتر می پندارند و با این پندار غلط و نادرست افکار و اندیشه خود را کنار می زنند. مثلا فرعون وقتی دید جادوگران به حضرت موسی ایمان آوردند و مومن آل فرعون او را نصیحت کرد گفت برای من برجی بسازید تا به بالای آن بروم و ببینم خدایی هست؟!
فرعون می خواست تحمیق کند و از مرکب جهل مردم استفاده کند والا او می دانست که با بالا رفتن از برج، نمی تواند خدا را در آسمان ببیند. خدا که قابل رویت نیست. با این کار می خواست افکار عمومی را به سوی خودش جلب کند.
نمونه دیگر یهودیان هستند که خدا می فرماید آنها خودشان را برتر می دانند. افرادی خود برتر بین هستند، خود بزرگ بین هستند و می گویند ما به بهشت نرویم چه کسی برود؟ خدا ما را نیامرزد چه کسی را بیامرزد؟ می پندارند کسی که هر سیئه ای را خواسته انجام داده با کسی که عمل صالح انجام داده یکی هستند. با این نوع پندار بنای عدل الهی زیر سوال می رود. اینگونه افراد فهم اعتقادی و درک کلام الهی را ندارند. ما باید کاری کنیم که در مردم انگیزه کار خیر و عمل صالح باشد.
«مَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» هر کس که به لقاء خدا (و مشاهده جمال و وصول به رحمت و جنّت او) امیدوار و مشتاق است (بداند که) هنگام اجل و وعده معین خدا البته فرا رسد و او (به گفتار و کردار خلق) شنوا و داناست.
در چند جای قرآن کلمه لقاء الله و لقای رب آمده است. لقاء الله یعنی ملاقات خدا. آیا خدا را می شود دید؟
مرحوم علامه طباطبایی معنای لقاء الله را اینگونه می فرماید که در روز قیامت حجاب کنار می رود و انسان با تمام وجود خدا را درک می کند. در این دنیا به خاطر غرائز، به خاطر هوای نفس، شهوات، دنیاپرستی و... خدا را حاکم بر وجود خود نمی بینیم اما در قیامت این حجاب ها و غفلت ها کنار می رود.
امیر مومنان علیه السلام فرمود: من خدا را ندیدم ولی خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم. هر کس می خواهد از لقاء خدا نصیبی داشته باشد باید دو کار انجام بدهد. یکی عمل صالح انجام دهد و دیگری اینکه شرک در زندگی اش نباشد.
«وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ» و هر که (در راه ایمان) جهد و کوشش کند به سود خود کند که خدا از (طاعت و عبادت) عالمیان البته بینیاز است.
جهاد یعنی تلاش و کوشش. ما سه نع جهاد داریم. یک جهاد اکبر که مبارزه با نفس است. دوم جهاد کبیر یعنی جهاد تبلیغی و کسانی که با زبان خود تبلیغ دین خدا می کنند. سوم جهاد اصغر که همان جهاد در جبهه جنگ است.
مواظب باشیم عقل و خرد ما را پرده جهل و تردید و لجاجت نپوشاند. نگذاریم پندارهای غلط هوای نفس را بر ما مسلط کند. خردمندان تذکر پذیر هستند. هر کسی که جهاد کند به نفع خود کار کرده و در راه رشد و کمال الهی حرکت کرده است. ما هستیم که نیاز به خدا داریم. نماز گفتگوی با خدا و جهاد با نفس است.
«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» و آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند البته ما هم گناهانشان را محو و مستور کنیم و بهتر از آن اعمال نیکشان به آنها پاداش دهیم.
کاربر مهمان