- 2590
- 1000
- 1000
- 1000
چگونه شیعه شدیم؟، جلسه پنجم
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «چگونه شیعه شدیم؟»، جلسه پنجم، سال 1399
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هیچ جنگ یک طرفهای ندارند، یعنی اینطور نیست که بگوییم در یک جایی هیچ کاری به اسلام نداشتند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لشگرکشی کرده باشند و برای حمله به آنجا رفته باشند، ولی وقتی قدرت پیدا کرد و پیروز شد نامِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در کنارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعنوان کلید پیروزیها و رمز پیروزی مطرح شد، جایگاهِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در جامعه مطرح و معلوم شد، مدام حسادتها شعلهور شد.
یکی از همسرانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شخصیتی به نام «جناب عایشه» است. او از اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بیش از او و پدرش دوست داشت ناراحت بود و بر سرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فریاد میکشید، این موضوع در منابع غیرشیعه که او را خیلی بیش از ما قبول دارند هم آمده است، در منابع غیرشیعه هم این موضوع را نوشتهاند که بر سرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فریاد میکشید که خدای متعال میفرماید:لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً سکوتِ محض بودند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه اصلاً مقابلِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صحبت نمیکردند، اینطور نبود که بخواهد مدام اظهار فضل کنند یا اعتراضی داشته باشند، ابداً!
پیغمبری که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قبول داشتند خیلی با پیغمبری که عایشه قبول داشت فرق داشت، و این چیزی نیست که ادّعا باشد، کافی است کلماتی که منابع غیرشیعه و برادران اهل سنّت از عایشه راجع به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کردهاند و از نظرِ آنها معتبر است بیاوریم و ببینیم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از نظرِ او چه شخصیتی است.
آن کسی که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را توصیف کرده است، یک نفر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند که در نهج البلاغه و جاهای دیگر آمده است، یکی هم عایشه است، دیگران هم هستند، این پیغمبرها خیلی با یکدیگر تفاوت دارند.
کینهای که عایشه از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه داشت منجر به این موضوع شد که او دیگر نتوانست خود را کنترل کند، برای همین بود که آن جنگ را درست کرد، برای خود عایشه هم خیلی بد شد.
اگر خدای نکرده انسان کینه داشته باشد ممکن است اصلاً به شخصیتِ خود و مصلحتِ خود هم توجّه نکند. عایشه هم با توجّه به کینهی شدیدی که داشت دیگر توجّه نکرد.
وقتی خبرِ حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را به عایشه دادند که بعد از عثمان به مکه رفته بود، گفتند عثمان را کشتند، پرسید چه کسی خلیفه شد؟ فکر میکرد طلحه خلیفه میشود، گفتند: «حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه»، گفت: ای کاش آسمان به زمین میآمد. این جمله به این معناست که زندگی در زمین به اتمام برسد، برای چه باید چنین آرزویی کند؟ در این صورت که خودِ او هم از بین میرود، این برای کینه است.
بعضی از رفتارهایی که اینها کردند، اگر کینه نداشتند این کار را نمیکردند، چون با آن کارها حتّی خودشان را هم خراب کردند، یعنی بغیر از اینکه به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه آسیب زدند به خودشان هم آسیب زدند.
بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم مسیرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مجدداً به آن شکلی که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه منطبقِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میدانند پیش خواهد رفت، آنها هم نمیخواستند اینطور پیش برود.
ماجرای غدیر این است که حاجیان در حالِ برگشتن از مکه به مدینه بودند و به یک منطقهای به نام «جُحفه» رسیدند که یک برکه داشت و اعراب به آن غدیر میگویند، آنجا بارِ شترها را روی هم ریختند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به آن بالا رفتند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بلند کردند، بعد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را از کمر گرفتند و بلند کردند، آنجا فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ».
امروز برادرانی که مسلمان هستند ولی شیعه نیستند چرا غدیر را نمیپذیرند؟ چه میگویند که نمیپذیرند؟ میگویند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنجا فرموده است که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را دوست بدارید.
درواقع آنها میگویند: برای اینکه مسئله بر سرِ جانشینی نبود، همه بر سرِ یک ماجرایی از علی بدشان میآمد، کدام ماجرا؟ میگویند وقتی قرار بود به یمن بروند، یک لشکر با «خالد بن ولید» رفت، یک کاروان هم با حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرستاده بود، فرمود: وقتی دو لشگر رسیدند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرماندهی کل میشود، خالد بن ولید خیلی ناراحت شد، رفقای خود را جمع کرد و گفت کمین میکنیم و یک جایی یک چیزی از او میگیریم و به پیغمبر میگوییم که از چشمِ پیغمبر بیندازیم!
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در ماجرای یمن که درگیری شده بود و فرماندهی مسلمین بودند و پیروزی پیش آمد، وقتی خواستند غنائم را تقسیم کنند اینها گفتند الآن میرویم و به پیغمبر میگوییم که علی بخشی از این غنائم را برداشته است، چهار نفری به نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفتند و دروغ گفتند، اولین نفر گفت: آیا نمیبینید این علی چکار کرد؟
قاعده این است که اگر از یک نفر شکایت کنند باید حرفِ دو نفر را بشنوند، ولی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً حرفِ این شخص را نشنیدند، چرا نشنیدند؟
نفر اول آمد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روی مبارکِ خویش را به آن طرف برگرداندند، نفر دوم آمد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همین کار را کردند، برای نفر سوم هم همین موضوع پیش آمد، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای نفر چهارم آنقدر از خشم سرخ شده بودند.
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه جانشینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، یعنی چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ اصلاً وقتی «جانشین» تعیین میکنند تصمیمگیرنده آن جانشین است، وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه جانشینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند و مسئولِ اداره کردن هستند مسلّماً ایشان تشخیص میدهند که باید چکار کنند. اصلاً معنای امام و مولا همین است، یعنی اینکه او باید تصمیم بگیرد، حال اینها میگفتند که چرا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه تصمیم گرفته است!
اعتراضِ آنها به این نبود که ما علی را دوست داریم یا نداریم، میگفتند چرا علی بیت المال را اینطور تقسیم کرده است؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم فرموده بودند که باید بطورِ صد در صدی از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه پیروی کنید. غیر از اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هیچ خطایی هم نداشتند، معصوم بودند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قبلاً فرموده بودند که علی حاکم است، علی امام است، علی را اطاعت کنید، اینها اعتراض کرده بودند که آیا علی حق دارد در غنیمت جنگی دست ببرد یا اینطور که میخواهد تقسیم کند یا نه؟
پس مسئله دعوای «دوست دارم» یا «دوست ندارم» نبود؛ سوالِ اینها این بود که آیا علی حق دارد یا نه؟
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینجا دستِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بالا بردند و فرمودند: علی حق دارد، اصلاً علی مولاست، ولیّ است، بجای اینکه اعتراض کنید باید اطاعت کنید.
کینهها شعله کشید و بیشتر شد
یک روز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یکی از آنها را صدا زدند و فرمودند: اینقدر از علی بیزار نباش، آن شخص گفت: دستِ خودم نیست! حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: کسی که مادرش او را درست تربیت کرده باشد علی را دوست دارد، کسی که مادرِ خوبی داشته باشد که لایق باشد علی را دوست دارد، اگر بغضِ علی و دشمنی با او دستِ خودت نیست یا مشکلِ ژنتیکی داری، یا اینکه تو را درست تربیت نکردهاند.
زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور بود، اصلاً محبّتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه علامتِ سلامتِ آدم بود.
اگر کسی نمیتواند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را دوست داشته باشد و عاشقانه به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه مهر بروزد باید برگردد و خود را درمان کند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هیچ جنگ یک طرفهای ندارند، یعنی اینطور نیست که بگوییم در یک جایی هیچ کاری به اسلام نداشتند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لشگرکشی کرده باشند و برای حمله به آنجا رفته باشند، ولی وقتی قدرت پیدا کرد و پیروز شد نامِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در کنارِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعنوان کلید پیروزیها و رمز پیروزی مطرح شد، جایگاهِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در جامعه مطرح و معلوم شد، مدام حسادتها شعلهور شد.
یکی از همسرانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شخصیتی به نام «جناب عایشه» است. او از اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بیش از او و پدرش دوست داشت ناراحت بود و بر سرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فریاد میکشید، این موضوع در منابع غیرشیعه که او را خیلی بیش از ما قبول دارند هم آمده است، در منابع غیرشیعه هم این موضوع را نوشتهاند که بر سرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فریاد میکشید که خدای متعال میفرماید:لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً سکوتِ محض بودند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه اصلاً مقابلِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صحبت نمیکردند، اینطور نبود که بخواهد مدام اظهار فضل کنند یا اعتراضی داشته باشند، ابداً!
پیغمبری که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قبول داشتند خیلی با پیغمبری که عایشه قبول داشت فرق داشت، و این چیزی نیست که ادّعا باشد، کافی است کلماتی که منابع غیرشیعه و برادران اهل سنّت از عایشه راجع به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کردهاند و از نظرِ آنها معتبر است بیاوریم و ببینیم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از نظرِ او چه شخصیتی است.
آن کسی که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را توصیف کرده است، یک نفر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند که در نهج البلاغه و جاهای دیگر آمده است، یکی هم عایشه است، دیگران هم هستند، این پیغمبرها خیلی با یکدیگر تفاوت دارند.
کینهای که عایشه از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه داشت منجر به این موضوع شد که او دیگر نتوانست خود را کنترل کند، برای همین بود که آن جنگ را درست کرد، برای خود عایشه هم خیلی بد شد.
اگر خدای نکرده انسان کینه داشته باشد ممکن است اصلاً به شخصیتِ خود و مصلحتِ خود هم توجّه نکند. عایشه هم با توجّه به کینهی شدیدی که داشت دیگر توجّه نکرد.
وقتی خبرِ حکومتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را به عایشه دادند که بعد از عثمان به مکه رفته بود، گفتند عثمان را کشتند، پرسید چه کسی خلیفه شد؟ فکر میکرد طلحه خلیفه میشود، گفتند: «حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه»، گفت: ای کاش آسمان به زمین میآمد. این جمله به این معناست که زندگی در زمین به اتمام برسد، برای چه باید چنین آرزویی کند؟ در این صورت که خودِ او هم از بین میرود، این برای کینه است.
بعضی از رفتارهایی که اینها کردند، اگر کینه نداشتند این کار را نمیکردند، چون با آن کارها حتّی خودشان را هم خراب کردند، یعنی بغیر از اینکه به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه آسیب زدند به خودشان هم آسیب زدند.
بعد از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم مسیرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مجدداً به آن شکلی که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه منطبقِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میدانند پیش خواهد رفت، آنها هم نمیخواستند اینطور پیش برود.
ماجرای غدیر این است که حاجیان در حالِ برگشتن از مکه به مدینه بودند و به یک منطقهای به نام «جُحفه» رسیدند که یک برکه داشت و اعراب به آن غدیر میگویند، آنجا بارِ شترها را روی هم ریختند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به آن بالا رفتند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بلند کردند، بعد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را از کمر گرفتند و بلند کردند، آنجا فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ».
امروز برادرانی که مسلمان هستند ولی شیعه نیستند چرا غدیر را نمیپذیرند؟ چه میگویند که نمیپذیرند؟ میگویند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنجا فرموده است که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را دوست بدارید.
درواقع آنها میگویند: برای اینکه مسئله بر سرِ جانشینی نبود، همه بر سرِ یک ماجرایی از علی بدشان میآمد، کدام ماجرا؟ میگویند وقتی قرار بود به یمن بروند، یک لشکر با «خالد بن ولید» رفت، یک کاروان هم با حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرستاده بود، فرمود: وقتی دو لشگر رسیدند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرماندهی کل میشود، خالد بن ولید خیلی ناراحت شد، رفقای خود را جمع کرد و گفت کمین میکنیم و یک جایی یک چیزی از او میگیریم و به پیغمبر میگوییم که از چشمِ پیغمبر بیندازیم!
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در ماجرای یمن که درگیری شده بود و فرماندهی مسلمین بودند و پیروزی پیش آمد، وقتی خواستند غنائم را تقسیم کنند اینها گفتند الآن میرویم و به پیغمبر میگوییم که علی بخشی از این غنائم را برداشته است، چهار نفری به نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفتند و دروغ گفتند، اولین نفر گفت: آیا نمیبینید این علی چکار کرد؟
قاعده این است که اگر از یک نفر شکایت کنند باید حرفِ دو نفر را بشنوند، ولی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اصلاً حرفِ این شخص را نشنیدند، چرا نشنیدند؟
نفر اول آمد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روی مبارکِ خویش را به آن طرف برگرداندند، نفر دوم آمد و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همین کار را کردند، برای نفر سوم هم همین موضوع پیش آمد، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای نفر چهارم آنقدر از خشم سرخ شده بودند.
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه جانشینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، یعنی چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ اصلاً وقتی «جانشین» تعیین میکنند تصمیمگیرنده آن جانشین است، وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه جانشینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند و مسئولِ اداره کردن هستند مسلّماً ایشان تشخیص میدهند که باید چکار کنند. اصلاً معنای امام و مولا همین است، یعنی اینکه او باید تصمیم بگیرد، حال اینها میگفتند که چرا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه تصمیم گرفته است!
اعتراضِ آنها به این نبود که ما علی را دوست داریم یا نداریم، میگفتند چرا علی بیت المال را اینطور تقسیم کرده است؟ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم فرموده بودند که باید بطورِ صد در صدی از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه پیروی کنید. غیر از اینکه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هیچ خطایی هم نداشتند، معصوم بودند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قبلاً فرموده بودند که علی حاکم است، علی امام است، علی را اطاعت کنید، اینها اعتراض کرده بودند که آیا علی حق دارد در غنیمت جنگی دست ببرد یا اینطور که میخواهد تقسیم کند یا نه؟
پس مسئله دعوای «دوست دارم» یا «دوست ندارم» نبود؛ سوالِ اینها این بود که آیا علی حق دارد یا نه؟
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینجا دستِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را بالا بردند و فرمودند: علی حق دارد، اصلاً علی مولاست، ولیّ است، بجای اینکه اعتراض کنید باید اطاعت کنید.
کینهها شعله کشید و بیشتر شد
یک روز حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم یکی از آنها را صدا زدند و فرمودند: اینقدر از علی بیزار نباش، آن شخص گفت: دستِ خودم نیست! حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: کسی که مادرش او را درست تربیت کرده باشد علی را دوست دارد، کسی که مادرِ خوبی داشته باشد که لایق باشد علی را دوست دارد، اگر بغضِ علی و دشمنی با او دستِ خودت نیست یا مشکلِ ژنتیکی داری، یا اینکه تو را درست تربیت نکردهاند.
زمانِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور بود، اصلاً محبّتِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه علامتِ سلامتِ آدم بود.
اگر کسی نمیتواند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را دوست داشته باشد و عاشقانه به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه مهر بروزد باید برگردد و خود را درمان کند.
کاربر مهمان
کاربر مهمان