display result search
منو
تفسیر آیات 1 تا 9 سوره شعراء

تفسیر آیات 1 تا 9 سوره شعراء

  • 1 تعداد قطعات
  • 26 دقیقه مدت قطعه
  • 121 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 1 تا 9 سوره شعراء"
- در تبلیغ دین نباید از عدم توجه مخاطب سرخورده شد؛
- قرآن کتاب مبین (غیر از مُبیِّن) است؛
- مبین یعنی شفاف و روشن.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿طسم (1) تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ (2) لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (3) إِن نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ (4) وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضینَ (5) فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (6) أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ (7) إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ (8) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ (9)﴾

بحث امروز کلاً ثوابش نثار روح مطهّر کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) است. سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» در مکّه نازل شد بهترین راه برای بررسی اینکه این سور‌ه در چه فضایی نازل شد ارزیابی عناصر محوری مطالب آن سور‌ه است این سور‌ه درباره اصول دین و خطوط کلی اخلاق و فقه مطرح است مسائل جنگ جهاد زکات و امثال ذلک که در مدینه نازل شد در این گونه از سوَر مکّی نیست. معنای این حروف مقطّعه هم در اول سورهٴ مبارکهٴ «بقره» گذشت همان طوری که در آن سور‌ه دارد ﴿ذلِکَ الْکِتَابُ﴾[1] اشاره به دور است اینجا هم ﴿تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ﴾ اشاره به دور است و منظور بُعد منزلت و ارتفاع مکانت است وگرنه «هذا الکتاب» است که فرمود: ﴿هذَا الْقُرْآنُ﴾[2] و مانند آن, پس تعبیر به ﴿تِلْکَ﴾ که مخاطب حاضر است ولی مشار‌الیه دور است وقتی گفتیم «ذاک» یا «ذلک» این نشانه اشاره است از یک طرف, مخاطب است از طرف دیگر ما یک مخاطبی داریم و یک اشاره‌ای با مخاطب حرف می‌زنیم و مطلبی را به او نشان می‌دهیم مخاطب در همه حال حاضر است آن مشار‌الیه گاهی نزدیک است گاهی میانی است گاهی دور ما در فارسی اینجا و آنجا داریم این و آن داریم یعنی نزدیک و دور داریم در تعبیرات از افراد هم مفرد و جمع داریم این عربی است که آن اقتدار همه‌جانبه را دارد تثنیه دارد که ما در فارسی نداریم میانی دارد که ما در فارسی نداریم ما در فارسی موقع اشاره کردن می‌گوییم این و آن اما در عربی در هنگام اشاره کردن می‌گویند «هذا ذاک ذلک» اگر نزدیک باشد می‌گوییم «هذا» میانی باشد می‌گوییم «ذاک» دور باشد می‌گوییم «ذلک» همچنین بین مفرد و جمع در فارسی ما لغتی و کلمه‌ای نداریم به یک نفر می‌گوییم «تو» به دو نفر هم می‌گوییم «شما» به چند نفر هم می‌گوییم «شما» اما این عربی است که بین مفرد و جمع, تثنیه دارد چه اینکه بین نزدیک و دور هم اسم اشاره دارد. «تلک» اشاره به دور است و منظور ارتفاع رفعت و منزلت است وگرنه کتاب حاضر است و بشر در خدمت اوست.
مطلب بعدی آن است که این کتاب مبین است مبین غیر از مُبیِّن است مبین است یعنی شفاف و روشن است مطالبش شفاف و روشن است پیچیده نیست مبهم نیست استنادش به مبدأ فاعلی شفاف و روشن است ارتباطش به مبدأ غایی و هدف که قیامت باشد شفاف و روشن است پس کتابی است که صدر و وسط و پایان او مُبین و شفاف و روشن است و منزلت والایی دارد لذا فرمود: ﴿تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ﴾. بعد فرمود شما حالا این گوهرها را آوردی و آنها نمی‌پذیرند آنها را مرتّب هدایت می‌کنی به مبدأشان نمی‌پذیرند هدایت می‌کنی به مقصدشان نمی‌پذیرند و چون این هدایتهای گرانبهای شما را نمی‌پذیرند شما متأثّری متأسفی مثل اینکه داری قالب تهی می‌کنی مثل اینکه داری جان می‌دهی این کار را نکن ﴿لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ﴾ این بُخوع نفس در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» مبسوطاً بیان شده آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «کهف» این بود ﴿فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَی آثَارِهِم إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً﴾ یعنی «لعلّک باخعٌ نفسک أسفاً» از بس متأسف و متأثری داری جان می‌دهی خب حالا نپذیرفتند, نپذیرفتند. این تسلیت را ذات اقدس الهی در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» داد در همین سور‌ه هم می‌دهد در سورهٴ مبارکهٴ «فاطر» هم که در پیش داریم به خواست خدا آنجا هم همین فرمایش را می‌فرماید که ﴿فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ﴾ این طور نباشد که برای اینکه اینها ایمان نمی‌آورند جان بدهی آیه هشت سورهٴ مبارکهٴ «فاطر» این است ﴿أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ﴾ مثل اینکه داری جان می‌دهی قالب تهی می‌کنی این کار را نکن نپذیرفتند, نپذیرفتند. پس وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم از نظر برهان مُبیِّن آیات الهی است هم از نظر معجزه آیات فراوان آورده هم از نظر عاطفی نسبت به اینها مهربان است مثل پدر اینهاست اینکه فرمود: «أنا و علیّ أبوا هذه الامّة»[3] این پدرانه عطوفانه مهربانانه این مطالب را با آنها در میان می‌گذارد تنها تدریس نیست تعلیم است و تزکیه لذا با عاطفه آمیخته است هم در سورهٴ «کهف» هم در سورهٴ «شعراء» و هم در سورهٴ «فاطر» این مضمون با تعبیرات گوناگون آمده ﴿لَعَلَّکَ﴾ این «لعلّ» هم در حدّ اشواق است ﴿لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ﴾ بعد می‌فرماید ما می‌توانیم یک معجزه کمرشکنِ سرافکنی ناظر کنیم نظیر ﴿سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ﴾[4] گردن‌کشی اینها را به خضوع تبدیل بکنیم ولی بنا بر این نیست بنا بر این است که اینها با اختیار خودشان ایمان بیاورند ﴿إِن نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ﴾ خضوع برای گردن نیست برای خود انسان است انسان وقتی که چیزی را پذیرفت, تسلیم شد می‌گویند خاضع است ولی وقتی که تسلیم شد سرافکنده شد سر به زیر شد نشان سر به زیری علامت سرافکندگی این تنزّل گردن است گردن وقتی خضوع کرد یعنی پایین آمد سر پایین می‌آید انسان سرافکنده می‌شود لذا فرمود: ﴿أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ﴾ گاهی تعبیر به نَکس رئوس دارد ﴿نُکِسُوا عَلَی رُؤُوسِهِمْ﴾[5] سرافکنده می‌شوند گاهی به لحاظ گردن تعبیر می‌کند که فرمود: ﴿فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ﴾ وگرنه می‌‌فرمود «ظلّت أعناقهم لها خاضعةً» به همان دلیل که «ظلَّتْ» فرمود نه «ظلّ» اگر تأنیث «ظلّت» به لحاظ «أعناق» است «خاضعة» باید می‌فرمود به لحاظ «أعناق» لکن چون خضوع عُنق به مناسبت خضوع این افراد است از این جهت تعبیر به خاضعین فرمود و چون خضوع یک امر عقلی است حکم ذوی‌العقول را به أعناق داده است فرمود: ﴿فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ﴾ فرمود اینها استکبارشان استمرار پیدا کرده است در مسائل توحیدی هر برهانی که ارائه بشود اینها رو برگردان‌اند در مسائل وحیانی, نبوّت و رسالت هر آیه‌ای که نازل بشود اینها رو برگردان‌اند وقتی رو برگرداندند و بی‌اعتنایی کردند کم کم زمینه استهزاء فراهم می‌شود چون نزد اینها کم‌ارزش است وقتی کم‌ارزش شد او را به سخریه می‌گیرند فرمود: ﴿وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضینَ ٭ فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ﴾ نه «ما کانوا عنه یعرضون» اول اعراض است بعد استهزاء. فرمود این نام شماست شما نامدارید نامورید هرگز از بین نمی‌روید بعضیها اسمشان فقط در قبور کتابهای تاریخی دفن می‌شود یک پژوهشگر تاریخی باید نبش قبر بکند و آن کتابها را ورق بزند تا اسم اینها را بیابد و بگوید در فلان عصری چنین چیزی بوده است ذات اقدس الهی می‌فرماید بعضیها را ما همین کار را کردیم خیلی از سلاطین بودند حکّام بودند افراد ستمگر و طاغی بودند که ما اینها را جزء احادیث قرار دادیم ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾[6] می‌گویند روزی در این مملکت ساسانی بود سامانی بود هخامنشی بود بنی‌امیّه بود بنی‌عباس بود بنی‌مروان بود ما اینها را حدیث قرار دادیم ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾ دیگر خبری از آنها نیست فقط اسمشان در کتابهای تاریخ دفن شده اما بعضیها ماندگارند صاحب‌نام‌اند ذکر است الآن می‌بینید نام انبیای ابراهیمی زنده است یهودیها از آنها به عظمت اسم می‌برند مسیحیها از آنها به عظمت اسم می‌برند مسلمانها از آنها به عظمت اسم می‌برند میلیاردها بشر از این چند نفر به عظمت اسم می‌برند اینها دارای ذکرند نام‌اند مانا هستند پویا هستند و مانند آن پس بنابراین بعضیها را خدا جزء اُحدوثه قرار می‌دهد فرمود: ﴿جَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ﴾ خبری از آنها نیست اما بعضیها صاحب‌نام‌اند صاحب‌ذکرند فرمود قرآن شما را صاحب‌نام می‌کند صاحب‌ذکر می‌کند ماندگار می‌کند آثارتان می‌ماند ولی شما گوش نمی‌دهید ﴿وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ﴾ سخن از متکلّم نیست سخن از رحمان است سخن از کسی است که منشأ رحمت مطلقه است از آن منشأ رحمت مطلقه چنین ذکری آمده این ذکرِ رحمت است وقتی که آمد تازه هم هست هر وقت ذکر تازه‌ای بیاید اینها اعراض می‌کنند در مسائل توحیدی هم مشابه این تعبیر ما داشتیم در سورهٴ مبارکهٴ «یوسف» آیه 105 هم این بود ﴿وَکَأَیِّن مِنْ آیَةٍ فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ﴾ بسیاری از آیات الهی است آیات توحیدی و مانند آن است یا آیات آسمانی است یا آیات زمینی است که برایشان شفاف و روشن می‌شود ولی آنها رو برگردان‌اند نگاه نمی‌کنند اعتنا نمی‌کنند در اول سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» هم مشابه این تعبیر گذشت آیه دو سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» این بود ﴿مَا یَأْتِیهِم مِن ذِکْرٍ مِن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ﴾ بازی می‌کنند با این در ذیل همان آیه ﴿یَلْعَبُونَ﴾ گذشته است که این لعب را این بازی را که گفتند لعب برای اینکه مثل لعاب دهن است این کسی را سیر نمی‌کند الآن یک عدّه زیادی هنوز هم کودکی فکر می‌کنند سرمایه‌های سنگینی بودجه‌های سنگینی بهترین نیروی جوانی را در حساس‌ترین دوران زندگی صرف بازی می‌کنند بازی برای تقویت روحیه است روزی یک ساعت نه اینکه انسان حرفه‌اش را بازی قرار بدهد. به هر تقدیر فرمود لعب را لعب گفتند برای اینکه مثل لعاب است لعاب دهن هرگز تشنه را سیراب نمی‌کند کمی لب را تَر می‌کند و بعد می‌خشکد اصلاً لعب را به همین مناسبت لعب گفتند دیگر این دیگر ریشه دقیق عقلی که ندارد این مثل لعاب دهن است مگر هیچ کس با لعاب دهن عطشش را می‌تواند رفع بکند یا این لعاب دهن مگر می‌ماند این مختصری لب را تر می‌کند بعد خشک می‌شود بازیها هم همین طور است این است که الآن واقع بشر نمی‌فهمد کجا دارد می‌رود این بودجه‌های سنگین در سطح بین‌الملل اختصاصی به شرق یا غرب که ندارد بالأخره فکری باید باشد اینها را بیدار کند الآن هم همین طور است دیگر شما هر چه بگویید اعراض می‌کنند حرفهای قرآن حرفهای روز است و به روز است و تازه است و نو است بالأخره فرمود: ﴿مَا یَأْتِیهِم مِن ذِکْرٍ مِن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ﴾[7] این را به بازی گرفتند ﴿لاَهِیَةً قُلُوبُهُمْ﴾[8] خب بنابراین این معنا که فرمودک ﴿وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضینَ﴾ ناظر به همین است در سورهٴ مبارکهٴ «قمر» هم مشابه این هست آیه دو سورهٴ مبارکهٴ «قمر» هم همین است ﴿وَإِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَیَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ﴾ خب اینها دارند اعراض می‌کنند وقتی اعراض کردند به زعم اینها این کم‌ارزش است وقتی کم‌ارزش شد مایه سخریه و مسخره است ﴿فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ﴾ پس سرّ اینکه قبلاً آیه پنج تعبیر به اعراض فرمود در آیه شش تعبیر به استهزا فرمود این ترتّبی است که بین استهزا و اعراض هست وقتی اعراض کردند نزد اینها کم‌ارزش می‌شود وقتی کم‌ارزش شد مورد استهزاست.
مطلب بعدی آن است که این تهدید الهی یک تهدید محاوره‌ای هم هست اگر یک عاقلی خردمندی به کسی چند بار نصیحت کرد و او گوش نداد این به او می‌گوید بالأخره نتیجه‌اش را می‌بینی این بالأخره نتیجه‌اش را می‌بینی تعبیر محاوره‌ای است در این آیه هم همان تعبیر محاوره‌ای به کار رفته فرمود شما تکذیب کردید ولی خب اثرش به شما می‌رسد دیگر بعد می‌بینید که چه خواهد شد ﴿فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ﴾ نبأ آن خبر مهم است حالا یا تلخ یا شیرین خبرهای عادی را شاید به نبأ تعبیر نکنند ﴿عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ٭ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ﴾[9] اگر وصف عظیم داشته باشد که معلوم می‌شود خیلی مهم است اگر هم نباشد خبر عادی را شاید نبأ نگویند بالأخره خبر قابل اعتنا را نبأ می‌گویند حالا یا به سود یا به ضرر فرمود خبرش به گوش اینها می‌رسد اثر تلخ اعراض کردن از آیات الهی و مسخره کردن آیات الهی به اینها خواهد رسید ﴿فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ﴾ اینها در مسئله توحید مشکل دارند در مسئله وحی و نبوّت مشکل دارند در مسئله معاد مشکل دارند حالا درباره مسئله توحید ﴿أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ﴾ شما اگر در فنّ شریف گیاه‌شناسی کار بکنید یک مهندس کشاورزی باشید گیاهان را بشناسید نهالها را بشناسید درختها را بشناسید آثار و خواصّ دارویی این گیاهها را بشناسید به حیرت می‌افتید یک مدبّری دارد یک مربّی دارد یک ناظمی دارد اینها کریم‌اند اولاً نر و مادّه دارند تلقیح دارند ازدواج دارند تولید دارند اینها زوج‌اند و آن بادهای موسمی هم که می‌وزد ابرها را تولید می‌کند این بادها مثل اینکه دارند صیغه عقد زناشویی بین این گیاهان می‌خوانند که ﴿وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ﴾[10] تلقیح کردن باردار کردن این درختها برگها گیاهان این کارها را می‌کند با این عقد مناکحه اینها باردار می‌شوند هم موادّ غذایی بشر را تأمین می‌کنند هم موادّ دارویی را بالأخره این بشر غذای او از همین گیاه است همان طوری که انسانی که بخواهد در تغذیه کار کند درس تغذیه باید بخواند که چه غذایی از این گیاهان برای انسان خوب است داروهای گیاهی هم بشرح ایضاً این هم یک فنّ دقیق طبّی است چه گیاهی عصاره‌اش برای تهیه کدام دارو خوب است در چه حدّی خوب است در چه زمانی خوب است در چه زمینی خوب است و مانند آن خب این بدن به استثنای مسئله نمک از موادّ شیمیایی بهره نمی‌گیرد یعنی تمام بدن را گیاهان دارند اداره می‌کنند یا باواسطه یا بی‌واسطه یا سبزیها و میوه‌ها و امثال اینهاست که گیاه بلاواسطه‌اند یا لبنیات و گوشت است که مع‌الواسطه‌اند آنها هم از این گیاهان بالا آمدند دیگر کلّ بدن انسان را گیاه دارد اداره می‌کند خب بیماریهایش هم با گیاه باید درمان بشود منتها همان طوری که تغذیه یک فنّ عمیق علمی و حساب‌شده است داروشناسی و درمان هم بشرح ایضاً فرمود: ﴿أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ﴾ مستحضرید اینجا بین «کم» و «کلّ» جمع شده تا کثرت را, تنوّع گیاهان را گیاهان تغذیه‌ای را گیاهان دارویی را اشاره بکند وگرنه یکی از اینها کافی بود اگر می‌فرمود «أولم یروا الی الأرض کم أنبتنا فیها من زوج کریم» کافی بود یا می‌فرمود «أولم یروا الی الأرض أنبتنا فیها من کلّ زوجٍ کریم» کافی بود لازم بود بین «کم» و «کلّ» جمع بشود مگر برای افاده تکثیر و تنوّع انواع گیاهان تغذیه‌ای و دارویی و اینها هم کریم‌اند یعنی عمیقِ علمی‌اند با نظم خاص روئیده می‌شوند البته کریم بودن گیاه نظیر کریم بودن جماد که می‌گویند طلا حَجر کریم است نقره حجر کریم است اینها احجار کریم‌اند در حدّ خودشان است اما کرامتِ والا همان کرامت انسانی است. اینها گرچه آیات است تعبیر به آیات در صدر آمده که ﴿تِلْکَ آیَاتُ﴾ مربوط به آیات قرآن است اینجا هم فرمود: ﴿مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ﴾ که کثرت را نشان می‌دهد اما اینکه فرمود: ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً﴾ این جنس است همه اینها را زیرمجموعه خود دارد فرمود ما این آیات توحید را نازل کردیم اینها در توحید ربوبی جدّاً مشکل دارند ﴿وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ﴾ البته برخیها ایمان دارند و قرآن کریم حقوق همه را حفظ کرده ﴿وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ﴾ درست است که ذات اقدس الهی مهربان است آنجا هم فرمود: ﴿مِّن ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ﴾ اینجا هم فرمود بر اساس رحمت الهی این آیات را نازل کرد و به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم تسلیت می‌دهد که شما این قدر به خودت فشار نیاور همه این کارها را ذات اقدس الهی بر اساس رحمت می‌کند اما عزیزانه رحمت می‌کند یک وقت است کسی چاره ندارد عفو می‌کند یک وقت است کسی آن قدرت والا را در دست ندارد لذا رحیمانه رفتار می‌کند اما ذات اقدس الهی این‌چنین نیست که چاره نداشته باشد یا فاقد قدرت والا باشد بلکه عزیز است و عزیزانه رحمت می‌کند گاهی می‌فرمود غفور رحیم است[11] خب آنجا جای دوتا اسم از اسمای حسناست اما برای اینکه به مشرکان بخواهد رحمت بکند می‌فهماند که او با اینکه می‌تواند تنبیهتان کند آن اقتدار را دارد عفو می‌کند و صفح می‌کند ﴿وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ﴾ بنابراین آنجاها که سخن از غفور رحیم است بخشش مضاعف است حالا تفاوتی هم هست بین مغفرت و عفو بین مغفرت و رحمت و مانند آن, اما نسبت به کفار که فعلاً رحم کرده آیه‌ای نفرستاده نظیر قوم عاد و ثمود که اینها را زیر و رو کند یا نظیر اقوام دیگری که اینها را به عذاب الیم گرفتار کند برای اینکه وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ﴿رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ﴾[12] است دو چیز است که عامل رفع عذاب است طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) یکی استغفار مردم یکی وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در بین مردم[13] تا حضرت در بین هست آن عذاب نازل نمی‌شود پس رحمت الهی در کنار عزّت و اقتدار اوست نه اینکه حالا شما قدرتی داشته باشید یا او ضعف داشته باشد یا جهات دیگری ملاحظه بکند ﴿وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ﴾ نمونه‌هایی از اینها این است یکی فرمود: ﴿فَسَیَأْتِیهِمْ أَنبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ﴾ این انباء هم درباره خود انسانهای تبهکار است هم درباره تبهکارانی همانند خود اینها آن‌گاه دارد قصّه نوح را می‌گوید قصّه ابراهیم را می‌گوید قصّه موسی و هارون را می‌گوید قصّه شعیب را می‌گوید قصّه لوط را می‌گوید اینها را گزارش می‌کند بعد می‌فرماید این اصل حاکم ما این است اصل حاکم الهی این است که انبیا می‌فرستند معجزه می‌فرستند تذکّر می‌دهند راه توبه را باز می‌کنند اگر همه این راهها را آنها به سوء اختیار خودشان بستند آن وقت ﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾.[14]
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ بقره, آیهٴ 2.
[2] . سورهٴ انعام, آیهٴ 19.
[3] . علل الشرائع, ج1, ص127.
[4] . سورهٴ حاقه, آیهٴ 7.
[5] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 65.
[6] . سورهٴ مؤمنون, آیهٴ 44.
[7] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 2.
[8] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 3.
[9] . سورهٴ نبأ, آیات 1 و 2.
[10] . سورهٴ حجر, آیهٴ 22.
[11] . سورهٴ بقره, آیهٴ 173 و... .
[12] . سورهٴ انبیاء, آیهٴ 107.
[13] . نهج‌البلاغه, حکمت 88.
[14] . سورهٴ فجر, آیهٴ 14.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 26:05

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی