display result search
منو
تفسیر آیه 31 سوره رعد _ بخش دوم

تفسیر آیه 31 سوره رعد _ بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 171 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 31 سوره رعد _ بخش دوم
- عدم اسلام‌پذیری کفار
- هدایت‌ناپذیری و استنکاف کفار و منافقین
- وعدهٴ پیروزی مؤمنین و وعید شکست کفّار
- بحث اضلال و هدایت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَوْ أنَّ قُرآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أو قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أو کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَی بِل لِلَّهِ الأَمْرُ جَمِیعاً أفَلَم یَیَأسِ الَّذِینَ آمَنوا أن لَو یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِن دَارِهِمْ حَتَّی یَأتِىَ وَعدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾([1])
این آیهٴ مبارکهٴ سورهٴ رعد اموری را در بر دارد امر اول آنکه اگر به پیشنهادهای کفّار عمل بشود و به برکت قرآن کریم کوهها کنده بشود و زمین به صورت یک دشت پهن در بیاید و همچنین چشمه ها بجوشد و نهرها جاری بشود واز این جهت زمین قطعه قطعه بشود یا به برکت قرآن کریم مرده ها زنده بشوند سخن بگویند وسخن بشنوند این گونه از معجزات چشمگیر را اگر خدای سبحان انجام بدهد به دست حضرت هرگز اینها ایمان نمی آورند زیرا وقتی قلب تیره شد و انسان گرفتار سیّئات قبلی شد توفیق ایمان پیدا کردن را از دست می دهد این امر اوّل بود با مطالبی که دربارهٴ این گذشت امر دوّم توقّع مؤمنین بود که مؤمنین متوقّع بودند رسول خدا (علیه آلاف التحیة والثناء) به این پیشنهادها عمل کند شاید اینها مؤمن بشوند در اینجا خدای سبحان به مؤمنین خطاب می کند می‌فرماید شما باید از ایمان کفّار ناامید شده باشید زیرا حجت بالغه حق را اینها دیدند معجزات الهی را دیدند و مع ذلک ایمان نیاورده اند شما توقّع نداشته باشید که رسول خدا به پیشنهاد اینها عمل کند زیرا این هیچ اثری ندارد امر سوّم دربارهٴ تهدیدی است که خدای سبحان نسبت به کفّار می کند و وضمناً وعده أی است که خدای سبحان به مؤمنین می دهد امر اول از اموری که در این آیه مطرح بود با مباحثش تقریباً گذشت اما امر دوم که خدای سبحان به مؤمنین می فرماید شما باید از ایمان آوردن کفّار ناامید شده باشید زیرا اینها اعجاز را ملعبه قرار می دهند هرگونه معجزه ای را که رسول خدا برای اینها مطرح کند اینها ایمان بیار نیستند اهل اینکه توبه کنند و ایمان بیاورند نیستند فرمود ﴿أفَلَمْ یَیَأسِ الَّذِینَ آمَنوا أن لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً﴾ فرمود چرا مؤمنین مأیوس نشدند مأیوس نشدند یک تعبیر صحیح ادبی نیست آیس نشدند چرا ناامید نشدند از ایمان آوردن کفّار خدای سبحان می خواهد هر انسانی با حسن اختیار خود ایمان بیاورد و معجزه زمینهٴ ایمان را فراهم می کند نه سبب تام باشد و به اندازهٴ لازم حجّت بالغه حقّ را خدا به اینها نشان داد این بیان را هم خدا نسبت به رسول خودش می فرماید هم نسبت به مؤمنین به رسولش می فرماید تو اگر حریص باشی بر ایمان اینها آن چنان نیست که مؤمن بشوند خدا اگر بخواهد به اجبار همه را مؤمن کند تمام افراد بشر را یک امت قرار می دهد همان طوری که پیروان انبیا را امّت واحده قرار داد همه افراد بشر را هم یک امت می کند ولی آن طرز ایمان آوردن نافع نیست زیرا انسان باید با حسن اختیار خودش مؤمن بشود و اگر با اجبار و ارجاع و مانند آن ایمان بیاورد آن نفعی ندارد بنابراین هم نسبت به رسول خدا می فرماید گرچه تو حریصی به ایمان آوردن آنها ولی آنها مؤمن نخواهند شد و هم نسبت به مؤمنین می فرماید گرچه شما متوقّع هستید که رسول خدا به پیشنهادهای اینها عمل بکند هر روز معجزهٴ تازه بیاورد ولی اینها ایمان آورنده نخواهند بود مشابه همین اصل را خدای سبحان به بعضی از انبیا صریحاً می فرماید که دیگر از این به بعد کسی ایمان نمی آورد به تو باید آن وعده الهی که هلاکت کفّار است برسد مشابه این را به بعضی از انبیا صریحاً می فرماید آنگاه امر سوّم این آیه وعدهٴ پیروزی مؤمنین و وعید شکست کفّار مطرح است امّا دربارهٴ اینکه .
سؤال: ... جواب: بله بجاست. سؤال: ... جواب: بله انسان آرزو دارد که همه کامل بشوند خدا هم با ارادهٴ تشریعی می خواهد که اینها به کمالشان برسند ﴿هدیً للناس﴾ این کمال و سعادت را خدای سبحان برای همه می‌خواهد رسول خدا و مؤمنین هم برای همه می طلبند و آرزو می کنند اما یک عده عمدا ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِم﴾([2])، این کتاب الهی را پشت سر گذاشته اند اگر کسی با اختیار خود ایمان نیاورد تو دیگر مسئول نیستی در سورهٴ فاطر (آیه 8) این است ﴿أفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾([3])، و آن عمل بد را نیک می داند طرز تفکرش آن است که این عمل فضیلت است آنگاه ﴿فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِى مَن یَشَاءُ فَلاَ تَذْهَب نَفْسُکَ عَلَیْهِم حَسَرَاتٍ﴾([4])، در این کریمه به حضرت می فرماید جان تو به دنبال اینکه اینها ایمان نیاوردند در اثر شدّت حسرت نرود جان نده برای اینکه اینها چرا ایمان نیاوردند ﴿فَلاَ تَذْهَب نَفْسُکَ عَلَیْهِم حَسَرَاتٍ﴾ یعنی در اثر حسرتها این قدر غصّه نخور که بمیری خوب حالا ایمان نیاوردند نیاوردند بنابراین خود حضرت حریص به ایمان افراد است طوری که غصه می خورد از ایمان نیاوردن خدا او را تسلّی می دهد که جانت را در این راه نده نسبت به مؤمنین هم این چنین است به مؤمنین هم می فرماید که شما هم متوجه باشید که اینها اهل ایمان نیستند با سوء اختیار خود کفر را پذیرفتند در سورهٴ نحل باز به رسولش خطاب می فرماید (آیهٴ 37) به بعد می فرماید ﴿‌إِن تَحرِص عَلَی هُدَاهُم﴾([5])، تو اگر حریص باشی که اینها هدایت بشوند ﴿فإنَ اللهَ لا یَهدی مَن یُضلُّ﴾([6])، کسی را که خدا گمراه کرد هدایت نمی کند این در بحث اضلال و هدایت گذشت که خدا هرگز اضلال ابتدایی ندارد که کسی را گمراه کند همگان را به هدایت ابتدایی راهنمایی کرده اگر کسی بقائاً با داشتن حجّت بالغه دین را پشت سر گذاشت توفیق الهی نصیبش نمی شود از آن به بعد گرفتار خواهد شد و این معنای اضلال است نه اینکه خدای سبحان کسی را گمراه کند.
سؤال: ... جواب: بجاست دیگر.
سؤال: ... جواب: می فرماید دلداری می دهد تسلیّت می دهد می فرماید جانت را در این راه نده این قدر دلسوزی نکن برای اینکه اثر ندارد .
سؤال: ... جواب: نه این کمال لطف و عنایت است به حضرت می فرماید تو گرچه لطیف و مهربانی امّا خب او گوش نمی‌دهد دیگر آنها گوش نمی دهند دیگر این چنین است .
سؤال: ... جواب: بله نه این کمال محبّت است کمال علاقه است که کسی به جهنم نرود از امام باقر (سلام الله علیه) رسیده است که می فرماید «بلیّة الناس علینا عظیمة»([7])، ما به یک بلیّهٴ سختی مبتلا شدیم «ان دعوناهم لم یجیبونا وان ترکناهم لم یهتدوا بغیرنا»([8])، ما اینها را دعوت می کنیم نمی آیند رها کنیم راه غیر از این نیست اینکه صحیح نیست انسان تا آنجا که ممکن است بگوید «بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش» این مال آخر امر است نه اوایل یا اواسط امر یکی دو بار نصیحت بکند بعد بگوید خوب حالا که گوش نمی دهد رها کنیم در یکی از خطب مبارک نهج البلاغه است حضرت می فرماید تا آنجا که ممکن است من نصیحت می کنم اگر هیچ اثر نکرد آن وقت است «‌فآخر الدواء الکى»([9])، کی یعنی داغ کردن آخرین علاج داغ کردن است ﴿فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُم وَجُنُوبُهُم وَظُهُورُهُم﴾([10])، ﴿تکوی﴾ از همان کی است کی یعنی داغ کردن «‌فآخر الدواء الکى»([11])، «علاج کی کنمت کآخر الدواء الکى»([12])، علاج کی کی یعنی داغ کردن حضرت فرمود «‌فآخر الدواء الکى» نه اینکه آدم اوایل و اواسط رها کند یکی دو بار نصیحت کرده ترک کند در سورهٴ نحل هم می فرماید ﴿إِن تَحْرِص عَلَی هُدَاهُم فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِى مَن یُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ﴾([13])، بعد هم می فرماید اینها قسم خوردند که قیامت دروغ است ﴿وَأقسَمُوا بِاللهِ جَهدَ أیمَانِهم لاَ یَبعثُ اللَّهُ مَن یَمُوتُ﴾([14])، از آن قسمهای خیلی قوی و شدید با قسمهای جهد ایمان که بعد از مرگ خبری نیست خوب با این گروه چه باید کرد ﴿وَأقسمُوا باللَّهِ جَهدَ أیمانهم﴾ که ﴿ لاَ یَبْعَثُ اللَّهُ مَن یَمُوتُ﴾ هر کس که بمیرد دیگر خدا او را زنده نمی کند آن هم قسمهای خیلی شدید این گروه‌اند دیگر و در سورهٴ هود در پایان سورهٴ یونس اینچنین آمده در (آیهٴ 99) سورهٴ یونس این چنین آمده می فرماید ﴿وَلو شَاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرضِ کُلّهُم جَمیعاً﴾([15])، خدای سبحان با اراده تکوینی اگر بخواهد مردم مؤمن بشوند همهٴ مردم عالم مؤمن می شوند آنکه کافی نیست آنکه کمال نیست آنهایی که در احال احساس خطر ﴿إذا رکَبُوا فی الفُلک دَعوا الله مُخلصین لَهُ الدّین﴾([16])، ‌آن ایمان در حال ترس برای اینها سودمند است یا ایمان روترس است گرچه خالصاً خدا را می خوانند امّا خوب سودی ندارد این در این کریمه هم می فرماید اگر خدای سبحان با ارادهٴ تکوینی بخواهد احدی کافر نمی شود ﴿وَلو شَاءَ رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرضِ کُلّهُم جَمیعاً﴾([17])، با این دو تا تأکید ﴿أَفَأنتَ تُکرِهُ النَّاسَ حَتّی یَکونُوا مُؤمنِینَ﴾([18])، آنگاه می‌فرماید ﴿وَمَا کانَ لِنفسٍ أَن تُؤمِنَ إلاّ بِإذنِ اللهِ﴾([19])، هیچ‌کس توفیق ایمان پیدا نمی کند مگر باذن الله خوب خدا این توفیق را به چه کسی می دهد و از چه کسی می گیرد فرمود ﴿وَیَجعَلُ الرِّجسَ عَلی الَّذِینَ لاَ یَعقِلُونَ﴾([20])، خدا این رجس کفر و نفاق و پلیدی را بر کسی حاکم می کند که دیوانه باشد عاقل نباشد در لسان دین موحّد عاقل است و مشرک و کافر دیوانه است چون ﴿ومَن یَرغب عَن مِلّة إبراهِیم الاّ من سَفّهَ نَفسه﴾([21])، هرکس از این راه مشخص توحید فاصله گرفت می شود سفیه هرکس از ملّت ابراهیم (سلام الله علیه) اعراض گرد می شود سفیه ﴿ومَن یَرغب عَن مِلّة إبراهِیم الاّ من سَفّهَ نَفسه﴾ ‌آنگاه آن حدیث شریف به منزلهٴ عکس نقیض این آیهٴ مبارکه خواهد بود که «ما العقل ؟ قال: ما عبد به الرّحمن واکتسب به الجنان»([22])، عقل آن است که انسان با داشتن او خدا را عبادت کند و بهشت تحصیل کند پس اگر کسی خدا را عبادت نکرد عاقل نیست ان معرضوا عن ملّة إبراهیم سفیه ، عکس نقیضش این است کسی که سفیه نیست موحد است این آیه با آن حدیث شریف به منزله دو قضیه هستند که احدهما عکس نقیض دیگری است و آن حدیث شریف را که «ما العقل ؟ قال: ما عبد به الرّحمن واکتسب به الجنان»([23])، از این آیهٴ مبارکه می شود استفاده کرد که اگر کسی از این راه فاصله گرفت سفیه است در اینجا هم می فرماید کسی که عاقل نیست گرفتار شرک و کفر و نفاق می شود این پلیدی را خدا بر کسی تحمیل می کند که عاقل نباشد عقلش را از دست بدهد ﴿وَیَجعَلُ الرِّجسَ عَلی الَّذِینَ لاَ یَعقِلُونَ﴾([24])، اما آنچه که به بعضی از انبیا فرمود تو مطمئن باش کسی از این به بعد ایمان نمی آورد باید ما به آن وعیدمان و تهدیدمان عمل کنیم این به نوح (سلام الله علیه) فرمود در سورهٴ هود بعد (آیه 36) به بعد این است فرمود ﴿وَأوحِیَ إِلَی نُوحٍ أنّهُ لَن یُؤمِنَ مِن قَومِکَ إِلاّ مَن قَد آمَنَ﴾([25])، هر کس تا کنون ایمان آورد که مؤمن است از این به بعد کسی ایمان نمی آورد ﴿لَن یُؤمِنَ مِن قَومِکَ إِلاّ مَن قَد آمَنَ فَلاَ تَبتَئِس بِمَا کَانُوا یَفعَلُونَ﴾([26])، بئسی بر تو نباشد بر تو سخت نگذرد هر چه می کنند بکنند خدای سبحان چه به نوح (سلام الله علیه) وحی رساند که دیگر کسی به تو ایمان نمی آورد در سورهٴ نوح به خدای سبحان عرض می کند با یک لسان قاطم در سورهٴ نوح (آیه 26) به بعد می فرماید ﴿وَقَالَ نُوحٌ رَّبّ لاَ تَذَر عَلَی الأَرضِ مِنَ الکَافِرِینَ دَیَّاراً ٭ إنَّکَ إِن تَذَرهُمْ یُضِلّوا عِبَادَکَ وَلاَ یَلِدُوا إِلاّ فَاجِراً کَفَّاراً﴾([27])، نوح به خدا عرض می کند اینها را باقی نگذار زیرا نه اینها ایمان می-آورند نه نسل آیندهٴ اینها ایمان می آورند اینها کافر هستند و کافر پرورش می دهند خوب این علم به غیب است این علم غیب محصول آن وحی است نوح با ضرس قاطع عرض می کند خدایا اینها نه خودشان ایمان می آورند از این به بعد نه نسل آیندهٴ اینها مؤمن هست ایمان می آورد بنابر این ماندن اینها فایده ای ندارد ﴿لاَ تَذَر عَلَی الأَرضِ مِنَ الکَافِرِینَ دَیّاراً﴾([28])، زیرا ت﴿إنَّکَ إِن تَذَرهُمْ﴾([29])، اگر اینها را رها کنی ﴿یُضِلّوا عِبَادَکَ﴾([30])، نه تنها خودشان ایمان نمی آورند باعث ضلالت دیگران هم خواهند شد و فرزندان اینها هم کافر خواهند بود ﴿وَلاَ یَلِدُوا إِلاّ فَاجِراً کَفَّاراً﴾([31])، این علم غیب قطعی محصول آن وحیی است که در سورهٴ هود بیان شده که فرمود دیگر کسی ایمان نمی‌آورد با آن وحی قبلی نوح یقین پیدا کرد که از قوم او نه تنها ایمان نمی آورند بلکه زمینهٴ ضلالت دیگران را فراهم می کنند و نسل آینده اینها هم کافر خواهد بود با این گونه از بیانها اطمینان دارم به اینکه دیگر ایمان نخواهند آورد خدای سبحان گاهی به پیامبر گاهی به مؤمنین می فرماید باید از ایمان آوردن اینها نا امید باشی پس ﴿أفَلَمْ یَیَأسِ الَّذِینَ آمَنوا أن لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً﴾ همان طوری که پیروان انبیا‌ را امّت واحده کرد ﴿إنَّ هذِهِ أُمّتُکُم أُمّةً وَاحِدَةً﴾([32])، همهٴ مردم روی زمین را هم خدای سبحان اگر بخواهد امّت واحده می کند ﴿لَجَعلهُم اُمةً واحدة﴾([33])، ولی این سودی ندارد ولی امر ثالثی که مربوط به ذیل آیه است فرمود ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أو تَحُلُّ قَرِیباً مِن دَارِهِم حَتَّی یَأتِىَ وَعْدُ اللهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ فرمود کفّاری که این همه آسیب رساندند همواره حادثه های کوبنده برای اینها پیش می آید یا در داخلهٴ منطقه سکونت اینها حادثهٴ کوبنده پیش می آید یا نزدیک منطقهٴ زیست اینها حادثهٴ کوبنده پیش می آید تا آن فتح نهایی برسد این چنین نیست که الان در امان باشند الان یا قارعه داخلهٴ آنها است یا قریباً من دارهم هست ﴿حَتَّی یَأتِىَ وَعْدُ اللَّهِ﴾ و این وعد خدا هم یقینی است چون ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ خدا میعاد را تخلّف نمی کند یک وعده است و یک وعید وعده در برابر حسنات است وعید در برابر سیّئات وعده را نسبت به اهل ایمان واهل عدل می دهد که می فرماید اگر این فضایل را تحصیل کرده اید به این پاداش می رسید وعید را به عنوان کیفر به تبهکاران می دهد خُلف وعده محال است چون مستلزم نقص است امّا خُلف وعید محال نیست چون نه تنها مستلزم نقص نیست بلکه عفو است و کمال است ممکن است خدای سبحان نسبت به فردی که او را تهدید کرد این تهدید را عمل نکند چون خُلف وعید که قبیح نیست آن خُلف وعده است که قبیح است خُلف وعده چون قبیح است از خدای سبحان صادر نمی شود و خُلف وعید چون با عفو و بخشش همراه است بنابراین ممکن است عفو کند این در صورتی است که خُلف وعید مستلزم خُلف وعده نباشد مثل اینکه خدای سبحان به دو نفر که جدای از هم کار می کنند یکی وارسته است خدا به او وعده می دهد یکی تبهکار است خدا تهدیدش می کند ممکن است وعده را نسبت به آن وارسته عمل کند یقیناً وعید را نسبت به این عمل نکند عفو کند و اما اگر یک خُلف وعیدی مستلزم خُلف وعده بود آنجا نه آنجا یقیناً وعید را عمل می کند و آن وعید وعیدی نیست که عفو بردار باشد مثل اینکه به مسلمین وعده پیروزی علی الکفّار می دهد در اینجا سخن از بهشت و جهنم که مربوط به آخرت است تنها آن نیست تنها به مؤمنین و رزمنده وعده بهشت نمی دهد و کفّار را تنها به عذاب الهی وعید و تهدید نمی کند بلکه مؤمنین را علی الکافرین وعده می دهد که ﴿إن تَنصُروا الله ینصُرکُم ویثبت أقدامکُم﴾([34])، این یک وعده أی است نسبت به مؤمنین وعیدی است نسبت به کفّار که اگر این کفّار از آن وعید برهند این وعده تخلف شده در این گونه از موارد ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ اگر فرمود ما کفّار را سرنگون و سرکوب می کنیم این یک وعید محض نیست که خُلف او بی مانع باشد به مؤمنین فرمود ما شما را بر آنها پیروز می کنیم این پیروزی را به عنوان وعده نسبت به مؤمنین روا داشت و آن شکست را به عنوان وعید نسبت به کفّار روا داشت در اینجا ﴿لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ بنابراین این نزاعی که امام رازی در تفسیر کبیرش دارد که آیا این خُلف وعید است یا نه ما می گوییم که خدا خُلف وعید نمی کند ولی به أدلهٴ عفو ممکن است عفو کند این را باید از هم جدا کرد یک وقت است وعید وعید محض است یک وقت وعیدی است که محصول وعده دیگری است به دیگری وعده می دهد که کافر را سرکوب کند این وعید نسبت به کافر وعدهٴ نسبت به مؤمنین است در اینجا یقیناً تخلف نمی کند در اینجا چون یک وعید ابتدایی محض نیست یقیناً تخلف نمی کند وعدهٴ پیروزی مؤمنین وعید شکست کفّار است در این کریمه هم فرمود همواره کفّار گرفتار قارعه و حادثهٴ کوبنده هستند یا در داخلهٴ اینها یا نه نزدیک اینها تا آن وعدهٴ نهایی برسد که شما را بر اینها پیروز کنیم آن جریان عذاب الهی در قیامت سر جایش محفوظ این پیروزی هم سرجایش محفوظ و یقینی این چنین نیست که تخلف بکند .
سؤال: ... جواب: نه حالا اگر یک کافری همان سیّئات نفسی داشت آن عقیدهٴ شخصی خود را بر کسی تحمیل نکرد و راه معاصی فردی را هم ترک نکرد یک همچنین آدمی وعیدی دارد وعید محض و امّا در مسائل نظامی فرمود اینهایی که شما را آسیب می رسانند این چنین نیست که از چنگال قهر ما برهند ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾ این گرچه در خصوص کفّار حجاز است ولی آبی از اطلاق یا عموم نیست که همواره کفّار گرفتار حوادث قارعه و کوبنده هستند یا در داخل اینها یا در وابستگان و پیوستگان اینها یا در منطقه زیست اینها یا نزدیک مرکز زیست اینها تا اینکه آن وعده نهایی برسد ﴿حَتَّی یَأتِىَ وَعْدُ اللهِ﴾ و خدا هم خُلف وعده نمی کند ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ این یقینی است ﴿وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ﴾ که دامنگیر خودشان می شود ﴿أو تَحُلُّ قَرِیباً مِن دَارِهِمْ﴾ ‌یا نزدیک محل زیست آنها ﴿حَتَّی یَأْتِىَ وَعْدُ اللهِ﴾ آن وعد پیروزی برسد این وعد پیروزی وعید علی الکفّار است در اینجا جای تخلف نیست ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴾ این طور نیست که یک وعید محض نسبت به کفّار باشد این وعده است نسبت به مؤمنین وعید است نسبت به کفّار که یقیناً خدا این را عمل می کند و الان هم جای درخواست و استغاثه است که خدای سبحان به این آیه مبارکه که وعده داد عمل بکند که هرچه زودتر این رزمنده های ما را ظفر مند و پیروز بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد ).
« والحمد لله رب العالمین »




[1]ـ سورهٴ رعد ، آیهٴ : 31 .
[2]ـ سورهٴ آل عمران ، آیهٴ :187 .
[3]ـ سورهٴ فاطر ، آیهٴ : 8 .
[4]ـ سورهٴ فاطر ، آیهٴ : 8 .
[5]ـ سورهٴ نحل ، آیهٴ : 37 .
[6]ـ سورهٴ نحل ، آیهٴ : 37 .
[7]ـ من لا یحضره الفقیه ، ج4 ، ص405 .
[8]ـ .
[9]ـ نهج البلاغة ، خطبهٴ: 168 .
[10]ـ سورهٴ توبة ، آیهٴ : 35 .
[11]ـ نهج البلاغة ، خطبهٴ: 168 .
[12]ـ نهج البلاغة ، خطبهٴ: 168 .
[13]ـ سورهٴ نحل ، آیهٴ : 37 .
[14]ـ سورهٴ نحل ، آیهٴ : 38 .
[15]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 99 .
[16]ـ سورهٴ عنکبوت ، آیهٴ : 65 .
[17]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 99 .
[18]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 99 .
[19]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 100 .
[20]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 100 .
[21]ـ سورهٴ بقرة ، آیهٴ : 130 .
[22]ـ کافی ، ج1 ، ص11 .
[23]ـ کافی ، ج1 ، ص11 .
[24]ـ سورهٴ یونس ، آیهٴ : 100 .
[25]ـ سورهٴ هود ، آیهٴ : 36 .
[26]ـ سورهٴ هود ، آیهٴ : 36 .
[27]ـ سورهٴ نوح ، آیات: 26 و27 .
[28]ـ سورهٴ نوح ، آیهٴ : 26 .
[29]ـ سورهٴ نوح ، آیهٴ : 27 .
[30]ـ سورهٴ نوح ، آیهٴ : 27 .
[31]ـ سورهٴ نوح ، آیهٴ : 27 .
[32]ـ سورهٴ انبیاء ، آیهٴ : 92 .
[33]ـ سورهٴ شوری ، آیهٴ : 8 .
[34]ـ سورهٴ محمد ، آیهٴ : 7 .

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:54

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی