display result search
منو
خصوصیات ممتاز ماه رمضان، بهره مندی از قرآن و درک عظمت آن – جلسه یازدهم

خصوصیات ممتاز ماه رمضان، بهره مندی از قرآن و درک عظمت آن – جلسه یازدهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 47 دقیقه مدت قطعه
  • 74 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع خصوصیات ممتاز ماه رمضان، بهره مندی از قرآن و درک عظمت آن – جلسه یازدهم، سال 1393

دو انحراف بزرگ در زمان ائمه نسبت به امر ولایت رخ داده است. اولین انحراف بها دادن بیش از اندازه به ظواهر اعمال و دومین انحراف هم افراط در پرداختن به ظواهر بود. این دو انحراف سبب گمراهی های زیادی از جمله ماجرای سقیفه شد. البته ائمه به شدت با این دو انحراف برخورد کردند و حتی این افراد را مورد لعن خود قرار دادند.

انحراف در اصل و فرع دین و رهاشدن یکی از آنها
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنت اله علی اعدائهم اجمعین. یکی از انحرافاتی که در اعتقادات تشیع رخ داده است مربوط به جایگاه امر ولایت ائمه (ع) است که البته دو زاویه از این انحراف سابقه تاریخی دارد و به زمان ائمه(ع) بر می گردد. یکی از این انحرافات، انحرافی است که باعث اشتباه گرفتن جایگاه شریعت و احکام و عمل به دستورات اخلاقی با جایگاه اصل پذیرش و اعتقاد به ولایت ائمه(ع) می شد؛ یعنی نگاه افراد فقط به اعمال بود و نماز و روزه زیاد را معیار حق می گرفتند و خیال می کردند که همه دین همین است. بنابراین اگر کسی مومن به اهل بیت بود و خطایی از او سر می زد به مراتب بدتر از کسی بود که از طرفداران اهل بیت نبود ولی ظواهر اعمالش بهتر بود!
دومین انحرافی که در نقطه مقابل این گمراهی وجود داشت این بود که اگر شخصی ائمه(ع) را دوست می داشت و از موالیان اهل بیت (ع) بود دیگر لازم نیست مراعات عمل را بکند و همین قدر که اهل بیت را دوست می دارد و نسبت به دشمنانشان برائت نشان می دهد کافی است؛ با این اعتقاد دوستدار اهل بیت لازم نیست راست بگوید و اهل تقوا باشد، لازم نیست چشمش را از نامحرم بپوشاند و قدمش را از حرام دور نگه دارد. این ها دو انحراف و بدعت در دین بود که ائمه (ع) به شدت با آن برخورد کردند. بدعت اول را جریان سقیفه به وجود آورد که از مهمترین انحرافات آن ها بود.
معنای توحید و موحد بودن و جایگاه ولایت
در توضیح این مطلب باید گفت که انسان باید با همه وجود خدا را بپرسد؛ یعنی جز در مقابل خداوند سجده نکند، جز او را نپرستد، جز از عدل او نترسد، جز به او امید نداشته باشد، جز از او نخواهد و.... خلاصه اصل و رکن دین اخلاص در توحید است «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏‏»(1)‏. مرحوم صدوق در کتاب توحیدشان روایاتی را آورده اند که درباره ثواب های ظاهری و باطنی ذکر لا اله الا الله است، در یکی از این روایات آمده است که «هیچ کسی ترازوی عملش سنگین تر از کسی نیست که در روز صد مرتبه ذکر لااله الا الله را بگوید مگر کسی که این ذکر را بیشر از او گفته باشد». همچنین روایت شده است که «التَّوْحِیدُ ثَمَنُ‏ الْجَنَّة»(2)، پاداش کسی که موحد شد مراتب بلند بهشت است.
امام رضا (ع) وقتی از نیشابور وارد مرو شدند و دانشمندان زیادی اعم از اهل سنت و غیر آن دور ایشان حلقه زدند و گفتند که برای ما سخنی از جدتان نقل کنید این حدیث معروف را فرمودند: «عن الائمه عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏‏»(3). کلمه لااله الا الله حصن من است و هر کس داخل آ ن شود ایمن از هر عذابی است. (سند این حدیث آن قدر معتبر است که اهل سنت اعتقاد دارند اگر این حدیث را با سندش در بالای سر دیوانه بخوانند خوب می شود و در این مسئله تجارب زیادی نیز دارند).
منظور از این لااله الا الله در این حدیث فقط لفظ آن نیست و شاهد این کلام خود روایت است چرا که در حدیث آمده است «وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی»، یک حصنی است که باید وارد آن شوی، پس پیداست منظور وادی توحید است. هر کس که وارد وادی توحید شد هیچ رنج و عذاب و خوفی او را تهدید نمی کند حتی خوف از قیامت. و وقتی کجاوه امام رضا حرکت کرد ایشان در ادامه حدیث فرمودند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا».
نسبت بین شریعت و دین و توحید
پس توحید اصل دین است منتها موحد شدن آدابی دارد؛ مثلا اعضا و جوارح موحد باید پاک باشد و نباید دروغ بگوید، و همه این اعمال در راستای موحد بودن است؛ یعنی این طور نیست که انسان هم نماز بخواند و هم موحد باشد بلکه نماز خواندن از آداب توحید است. از مرتبه واجباتی که در احکام است اگر بگذریم به صفات حمیده می رسیم، یعنی انسان باید کریم باشد، به خدای متعال یقین داشته باشد، زاهد باشد، متوکل باشد، حریص به دنیا نباشد بخیل نباشد و... که این ها نیز از آداب موحد بودن است. پس اصل این است که در انسان نور توحید ایجاد و قلبش موحد شود. حال وقتی حلقه اتصالی بین خداوند متعال و موحد شدن وجود دارد پس باید موحد شدن از طریق این حلقه انجام گیرد و این حلقه وسط توحید ولایت ائمه(ع) است. اگر کسی از این طریق نرود اعمال ظاهریش او را به توحید نمی رساند.
پس دین یعنی موحد بودن، یعنی آداب بندگی را رعایت کردن، یعنی ولایت رسول اکرم و اهل بیت را که حلقه اتصال ماست پذیرفتن.
کاری که سقیفه کرد این بود که این حلقه اتصال را جدا کرد. در نتیجه دین شد توحید و شریعت، و ولایت ائمه کنار رفت، قرآن هم شد دستورالعملی که ما با عمل کردن آن به خدا می رسیم. بنابراین هم قرآن تحریف شد و هم امام. نتیجه این کار هم این شد که عمل به ظواهر بسیار مهم جلوه کرد، البته داشتن صفات خوب و دوری از صفات بد مهم است ولی ولایت ائمه (ع) بسیار مهم تر از این است. عمل باید طریق ما به سوی صراط مستقیم که همان امام است باشد و صراط مستقیم صراط معرفت و محبت و بندگی خداست، و الا این اعمال بدون این که در صراط مستقیم و در مسیر امام واقع شود، اگر ما را از خدا دور نکند به او نزدیک نمی کند. «رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ‏ یَلْعَنُه‏»(4)، حضرت درباره قرآنی که در مقابل خواندن هر حرفش ده حسنه می گیری و ده گناه از تو پاک می شود فرمود: چه بسیار تلاوت کنندگان قرآنی که خود قرآن آن ها را لعن می کند.
ابو موسی اشعری در جنگ صفین به نفع امیرالمومنین(ع) شرکت نکرد و مشغول عبادت های ظاهری و تلاوت قرآن بود. وقتی کار به حکمیت رسید حضرت می خواست دیگری را حکم قرار دهد اما خوارج و دیگران بر حضرت فشار آوردند که چون ابو موسی در جنگ بی طرف است پس او باید حکم شود؛ به این ترتیب حضرت مجبور به پذیرش شد و نتیجه این حکمیت هم این شد که ابوموسی امیرالمومنین را عزل و عمرو عاص معاویه را نصب کرد!!! قرآن خواندن ابوموسی اشعری مصداق همان حدیثی است که قرآن تلاوت کننده خود را لعن می کند چون قرآن خواندن باید انسان را به امیرالمومنین برساند نه این که او را دور سازد. امیرالمومنین را فقط با قرآن می توان شناخت و همه آیات قرآن به یک معنا وصل امیرالمومنین است.
محبت و فضای تشیع و اهمیت آن
بنابراین این یک انحراف است که انسان محب اهل بیت بودن و پذیرش ولایت آن ها را کم تر از نماز و حج و زکات و تلاوت قرآن و ... بداند. الحمدلله این جمع همه محب اهل بیت هستند و بی نهایت با آنان پیوند دارند. نکته قابل توجه این است که نباید فریب حرف بعضی را خورد که می گویند این عشق آبا و اجدادی است و به دردی نمی خورد. اولا این ارادت فقط آبا و اجدادی نیست و در عالم میثاق و عالم های قبلی که ما در آن بوده ایم امتحان شده و آن را قبول کرده ایم حتی این که انسان در دنیا از کدام نسل باشد بی حساب و کتاب نیست و به جوابی که در عالم ذر به خدا داده بر می گردد.
ثانیا خیلی از این ارادت هم مربوط به عبادات و زحماتی است که والدین ما انجام داده اند؛ چطور اگر پدری زحمت بکشد و ثروت عظیمی به فرزندش برسد او آن را دور نمی ریزد و نمی گوید که این آبا و اجدادی است و به درد نمی خورد؟! چطور اگر پول از پدر به ارث برسد خوب است اما ایمان و اعتقادات نه! این شبهه ای که این روز ها راه انداختند خیلی شیطانی است. بنابراین ایمان به ائمه گوهری قیمتی است که هیچ چیز با آن قابل مقایسه نیست و اگر کسی مؤمن به ائمه نبود نماز و روزه و حج و دیگر عباداتش قبول نیست و این یکی از مسلمات است؛ البته مستضعفین و کسانی که حق به آن ها نرسیده است و از اختلاف بین ائمه و جبهه باطل مطلع نیستند عذر دارند و بحث درمورد آن ها نیست، بلکه بحث درباره کسانی است که از این اختلاف آگاه هستند ولی طرفداری اهل بیت را نکردند.
شرط قبولی اعمال خضوع در مقابل اولیاء الهی
پذیرش ولایت شرط قبولی عمل است و هیچ کدام از اعمال این انسان ها قبول نیست. بهترین شاهد این ادعا هم آیاتی از سوره بقره است. در آیات ابتدایی سوره بقره، در داستان خلقت آدم خداوند می فرماید: «ما انسان را از خاک آفریدیم پس همه به آن سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که نافرمانی کرد و از بهشت بیرون رانده شد با اینکه او شش هزار سال عبادت کرده بود و فقط دو رکعت نمازش چهار هزار سال طول کشیده بود. ابلیس به خداوند عرضه داشت: خدایا خودت را هر گونه بگویی عبادت می کنم اما از من نخواه که بر خلیفه تو سجده کنم! خداوند متعال هم فرمود: عبادت من آن گونه که من می گویم واقع می شود و آن گونه که دلت می خواهد نفس پرستی است نه عبادت من»!
بنابراین خداوند در ابتدای قرآن تکلیف را برای همه روشن کرده است به این صورت که اگر کسی می خواهد به طرف خدا برود ولو ملک باشد باید ابتدا به خلیفه خدا سجده کند.
امیرالمومنین در حدیثی فرمودند که منظور از این سجده تواضع بود نه عبادت، ملائکه با این سجده آدم را نپرستیدند بلکه در مقابل حضرت آدم خشوع کردند و با این خشوع خداوند را پرستیدند. لذا مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی آورده اند که امام رضا(ع) فرمودند: «به مردم بگویید که نه من و نه اجداد من هیچ کدام نگفته ایم که شما در عبادت بنده ما هستید و باید ما را بپرستید، این حرف ما نیست و هر کس این را گفته دروغ گفته است بلکه سخن ما این است که «أَقُولُ النَّاسُ عَبِیدٌ لَنَا فِی‏ الطَّاعَةِ»(5)، شما در طاعت بنده ما هستید و هر چه ما می گوییم باید گوش دهید»
ابن ابی یعفور از اصحاب مقرب امام صادق(ع) نزد ایشان آمد و گفت: «آقا جان! من با محبین و مخالفان شما رفت و آمد دارم؛ گاهی می بینم که بعضی از دوستاران شما رعایت آداب را نمی کنند و از آن طرف هم گاهی برخی از مخالفان شما را می بینم که عمل درستی دارند! حضرت نگاهی شبه غضب آلود به او کردند و فرمودند: «لَا دِینَ‏ لِمَنْ دَانَ اللَّهَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ‏ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّه‏»(6)، کسی که دنبال امام ظالم حرکت می کند دین ندارد «وَ لَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّه‏»، و سرزنشی نیست برای کسی که دنبال امام عادل (ائمه) حرکت می کند چون دینش را از او می گیرد اگرچه خطایی از او سر بزند. برای ابن ابی یعفور این جمله سنگین آمد و به امام عرضه داشت: واقعا اینگونه است؟! شاید توقع دارد امام بگوید آنها دین ندارند ولی این ها نیز سرزنش می شوند! امام فرمود: قرآن را که قبول داری، در قرآن آمده است که «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»(بقره/257)، خداوند کسی را که اعتقاد به رسول و اهل بیت دارد از تاریکی گناه به سوی توبه و استغفار و رجوع به سوی خداوند هدایت می کند و کسی که اعتقاد به این دو ندارد زیر پرچم اولیای طاغوت قرار می گیرد و به وادی ظلمات می رود، برای همین هم است که نمازش هم ظلمانی است.
برخورد ائمه با انحراف دوم و رها شدن مناسک
ائمه (ع) با انحراف دوم نیز به شدت برخورد می کردند؛ در زمان امام صادق (ع) افرادی بودند که در ابتدا محدث و راوی بودند اما بعدا افرادی را دور خود جمع کردند و این انحراف را به وجود آوردند. حضرت هم در برخورد با این افراد، آن ها را لعن کردند و گفتند این ها دین خدا را غلط فهمیده اند. آنچه ما گفه ایم این است که ولایت اصل و عمل و اخلاق فرع است. اگر کسی اصل را دارا بود فرع را نیز باید داشته باشد؛ چرا که نمی شود انسان ریشه درختی را چنگ بزند اما میوه آن را رها کند. اگر کسی ائمه را قبول دارد باید شاخ و برگ آن که عمل و اخلاق است را نیز قبول داشته باشد؛ لذا فرمودند: «نَحْنُ‏ الصَّلَاةُ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّکَاةُ وَ نَحْنُ الصِّیَامُ وَ نَحْنُ الْحَجُّ»(7) ، نماز و روزه و حج و زکات ما هستیم و همه این اعمال به ولایت ما بر می گردد.
در روایت آمده است که «وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»(مجادله/22)، مومن مؤید به یک روح است که این روح از قوای امیرالمومنین است و وقتی او گناه می کند این روح از او گرفته می شود.
ائمه (ع) فرموده اند که اگر دوست ما هستید باید اهل تقوا باشید و الا ما برای شما کاری نمی کنیم «لَا یَذْهَبَنَ‏ بِکَ الْمَذَاهِبُ»(8)،‏ آراء فاسد نباید شما را با خود ببرد؛ چرا که شیعه ما باید عملش درست و اهل صدق و امانت و... باشد.
در این که ائمه علیهم السلام ما را شفاعت می کنند شکی نیست و بالاخره دست مومن را در یکجایی می گیرند و از آتش بیرون می آورند، اصلا ائمه در این دنیا آمده اند که دست ما را بگیرند وگرنه شأن امام رضا (ع) در این دنیا آمدن نیست؛ ولی اگر منحرف شوید و خیال کردید صرف دوست داشتن اهل بیت کافی است و دیگر عمل لازم نیست آن ها برای شما کاری نمی کنند.
ما هم نباید به بهانه دوست دار ائمه بودن در عمل مسامحه کنیم، البته این اتفاق برای دوستدار واقعی ائمه(ع) نمی افتد. در روایت آمده است «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ‏»(9)، مردم را با عمل خود به خدا دعوت کنید و در عمل زینت ما باشید، طوری رفتار کنید که اگر در جامعه ای همه مخالف ما بودند و شما محب ما بگویند این فرد از همه بهتر است.
شروط آمرزش گناه از مؤمن
نکته ای که در این جا وجود دارد این است که این عالم، عالم امتحان است و شیطان و نفس با همه قوا به مؤمن هجوم می آورند تا او را به گناه بیندازند؛ حال اگر در این وسوسه مؤمن لغزید خداوند با دو شرط او را می آمرزد: اول اینکه مؤمن نسبت به گناه لااُبالی نباشد چراکه محبت اهل بیت با بی موالاتی جمع نمی شود. یکی از شارحین زیارت جامعه کبیره جمله «جَعَلَ‏ صَلَاتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» را این گونه معنا کرده است: کسی که در دلش محبت اهل بیت وجود دارد هیچ وقت از ته دل گناه نمی کند لذا در حین این که گناه می کند از باطن، خودش را سرزنش می کند. روایت آمده است که: «مومن از بدی بدش می آید حتی اگر آن بدی از خودش سر بزند، و خوبی را دوست دارد حتی اگر برای برادرش باشد»
شرط دوم هم این است که بلافاصله بعد از گناه توبه می کند «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»(آل عمران/133)، خدای متعال در این آیه می فرماید: به سوی بهشتی که برای متقین آماده شده است سبقت بگیرید، بعد در ادامه می فرماید: «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُون»(آل عمران/135)، متقین کسانی هستند که وقتی فحشایی انجام می دهند و یا به خود ظلمی می کنند بلافاصله خدا را متذکر می شوند و استغفار می کنند. این توبه و استغفار در بعضی از موارد بسیار طولانی است برای مثال حضرت داود برای یک ترک اولی و زود قضاوت کردن چهل روز سر از سجده بر نداشت. نیز در مورد حضرت آدم(ع) نیز مثل اینگونه توبه ای برای او نقل شده است و حتی تعبیر تا چندین سال ذکر شده است.
لذا مومن لابالی نیست و به سرعت هم توبه می کند و اهل بیت او را شفاعت می کنند و خداوند متعال هم دست او را می گیرد. لذا عمل را نباید اصل بگیرد و اصل دین ولایت است. شرط توحید ولایت است. بیان امام رضا(ع) همین نکته است. و نکته دوم اینکه مومن نباید گناه کند مگر بلغزد و لممی داشته باشد که باید به سرعت هم استغفار کند. اینجاست که خداوند انسان را از ظلمات گناه و زوایای شرک به محیط نور بیرون می برد. به سمت توحید خالص سیر می دهد. السلام علیک یا اباعبدالله...
پی نوشت ها:
(1) التوحید (للصدوق)، ص: 25
(2) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص: 517 - الأمالی (للطوسی)، النص، ص: 570
(3) عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 135
(4) جامع الأخبار(للشعیری)، ص: 48
(5) الکافی، ج‏1، ص: 187
(6) الکافی، ج‏1، ص: 375
(7) بحار الأنوار، ج‏24، ص: 303
(8) الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 626

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 47:05

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی