display result search
سخنرانی حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی با موضوع مراسم ختم جانباختگان سانحه هوایی اوکراین، سال 1398
ما در عالم حادثه زیاد داشته ایم. هر حادثه ای دو مرحله دارد. یک قبل از وقوع، دو بعد از وقوع
علل و عوامل حوادث مختلف است گاهی طبیعی است مثل زلزله، سیل و... . گاهی علت حوادث دشمن است مثل بمباران شهر ها، جنگ تحمیلی، منافقین و ... گاهی اشتباه و خطا است مثل اینکه پدری موقع رانندگی دچار خواب و... شود و حوادثی ایجاد شود. گاهی قصور است مثل اینکه مأمور راه آهن فراموش کند خط راه آهن را جابجا کند. گاهی حوادث بر اثر بلایای ناشی از گناهان است. که در همه آنها باید با تحلیل درست باید علل بررسی و در صورت احراز جرم برخورد شود و اندیشه و تجربه ای شود برای جلوگیری از اتفاقات مشابه.
این روزها مواظب باشید با تحلیل غلط این موضوع، نظامی زیر سؤال نرود.
درخواست دارم کتاب «مسکن الفؤاد» که ترجمه فارسی آن «تسلیت دلها» از شهید ثانی است را تهیه و مطالعه فرمایید مخصوصا کسانی که داغدار هستند.
معاذ از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که فرزند جوانش را از دست داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نامه ای را به معاذ نوشته که خیلی این آرام بخش است.
جناب معاذ سه نکته را رعایت کن:
یک، خدا به شما اجر دهد. اگر کسی در مصیبت صبر کرد و گله و شکوه نکرد اجر دارد. قرآن می فرماید صابر اجرش بی حساب است.
دو، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید دعا می کنم خدا صبر را در دل شما بیاندازد.
سوم، شکر را از دست نده.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این نامه فرمود ما امانتدار هستیم، هر کدام یک اجل مشخصی داریم و...
خدا وقتی چیزی به ما می دهد می گوید شکر کنید و وقتی می گیرد می گوید صبر کنید.
به هر دلیلی هر حادثه ای اتفاق بیفتد آن کسی که جان را می گیرد خداست.
جناب معاذ نگذار دو تا مصیبت پیدا کنی. یکی مصیب فقدان و یکی هم مصیبت ناشکری.
لقمان یک غلام بود. ارباب لقمان او را خیلی دوست داشت و قبول داشت. خربزه ای برای ارباب آوردند که ارباب میل به خربزه نداشت. لقمان را صدا زد و یکی یکی قسمت کرد و می داد به لقمان تا بخورد. اواخر قسمت های خربزه بود که ارباب هوس خربزه کرد و وقتی خورد دید که خیلی تلخ و خراب است و غیر قابل خوردن. علت را که از لقمان پرسید، لقمان گفت من هم فهمیدم تلخی و بدی خربزه را. به این علت چیزی نگفتم که دیدم یک عمر غذای چرب و شیرین دادی و خجالت کشیدم یکبار هم که تلخ شده به رخ شما بکشم.
برخی ها موج سوار هستند. بهانه جو هستند نه دلش برای حاج قاسم سلیمانی سوخته، نه برای جانباختگان و نه برای مسائل اقتصادی و مردم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود کسی که داغ می بیند و ناشکری نمی کند، روز قیامت خدا برای آن خانواده ای که صبر می کند، جایی در بهشت ببرید به نام بیت الحمد یعنی خانه حمد.
این وقایع از امتحانات الهی است. گاهی اوقات برخی تلنگرها باعث می شود بیشتر حواسم جمع باشه. اما فقدان ها قابل جبران نیست و این داغ داغ سنگینی است.
خانواده های داغدار با صبر و تحمل کاری کنید که مأجور باشید.
ما در عالم حادثه زیاد داشته ایم. هر حادثه ای دو مرحله دارد. یک قبل از وقوع، دو بعد از وقوع
علل و عوامل حوادث مختلف است گاهی طبیعی است مثل زلزله، سیل و... . گاهی علت حوادث دشمن است مثل بمباران شهر ها، جنگ تحمیلی، منافقین و ... گاهی اشتباه و خطا است مثل اینکه پدری موقع رانندگی دچار خواب و... شود و حوادثی ایجاد شود. گاهی قصور است مثل اینکه مأمور راه آهن فراموش کند خط راه آهن را جابجا کند. گاهی حوادث بر اثر بلایای ناشی از گناهان است. که در همه آنها باید با تحلیل درست باید علل بررسی و در صورت احراز جرم برخورد شود و اندیشه و تجربه ای شود برای جلوگیری از اتفاقات مشابه.
این روزها مواظب باشید با تحلیل غلط این موضوع، نظامی زیر سؤال نرود.
درخواست دارم کتاب «مسکن الفؤاد» که ترجمه فارسی آن «تسلیت دلها» از شهید ثانی است را تهیه و مطالعه فرمایید مخصوصا کسانی که داغدار هستند.
معاذ از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که فرزند جوانش را از دست داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نامه ای را به معاذ نوشته که خیلی این آرام بخش است.
جناب معاذ سه نکته را رعایت کن:
یک، خدا به شما اجر دهد. اگر کسی در مصیبت صبر کرد و گله و شکوه نکرد اجر دارد. قرآن می فرماید صابر اجرش بی حساب است.
دو، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید دعا می کنم خدا صبر را در دل شما بیاندازد.
سوم، شکر را از دست نده.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این نامه فرمود ما امانتدار هستیم، هر کدام یک اجل مشخصی داریم و...
خدا وقتی چیزی به ما می دهد می گوید شکر کنید و وقتی می گیرد می گوید صبر کنید.
به هر دلیلی هر حادثه ای اتفاق بیفتد آن کسی که جان را می گیرد خداست.
جناب معاذ نگذار دو تا مصیبت پیدا کنی. یکی مصیب فقدان و یکی هم مصیبت ناشکری.
لقمان یک غلام بود. ارباب لقمان او را خیلی دوست داشت و قبول داشت. خربزه ای برای ارباب آوردند که ارباب میل به خربزه نداشت. لقمان را صدا زد و یکی یکی قسمت کرد و می داد به لقمان تا بخورد. اواخر قسمت های خربزه بود که ارباب هوس خربزه کرد و وقتی خورد دید که خیلی تلخ و خراب است و غیر قابل خوردن. علت را که از لقمان پرسید، لقمان گفت من هم فهمیدم تلخی و بدی خربزه را. به این علت چیزی نگفتم که دیدم یک عمر غذای چرب و شیرین دادی و خجالت کشیدم یکبار هم که تلخ شده به رخ شما بکشم.
برخی ها موج سوار هستند. بهانه جو هستند نه دلش برای حاج قاسم سلیمانی سوخته، نه برای جانباختگان و نه برای مسائل اقتصادی و مردم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود کسی که داغ می بیند و ناشکری نمی کند، روز قیامت خدا برای آن خانواده ای که صبر می کند، جایی در بهشت ببرید به نام بیت الحمد یعنی خانه حمد.
این وقایع از امتحانات الهی است. گاهی اوقات برخی تلنگرها باعث می شود بیشتر حواسم جمع باشه. اما فقدان ها قابل جبران نیست و این داغ داغ سنگینی است.
خانواده های داغدار با صبر و تحمل کاری کنید که مأجور باشید.
تاکنون نظری ثبت نشده است