- 596
- 1000
- 1000
- 1000
عوامل سقوط انسان، جلسه سیزدهم
سخنرانی آیت الله حسین مظاهری با موضوع «عوامل سقوط انسان»، جلسه سیزدهم
انسانی که پروردگار عالم او را برای صعود خلق کرده است و برای اینکه در راه مستقیم قرار بگیرد و به جایی برسد که به جز خدا نداند، گاهی سقوط می کند و به آنجا می رسد که از دشمنان خدا میشود. به آنجا می رسد که نه تنها خود گمراه است، بلکه دیگران را هم گمراه می کند؛ «ضالِّ مُضلّ»؛ یعنی گمراهِ گمراه کننده میشود. به آنجا می رسد که یک دردسر عجیبی برای جامعه می شود و بالأخره به آنجا میرسد که جای او جهنّم است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»
بحث این جلسه در مورد عاملی از عوامل سقوط است که خیر دنیا و آخرت را از انسان میگیرد و شرّ دنیا و آخرت به او می دهد. آن عامل مهم، «تنبلی و بطالت» در زندگی است.
انسان باید فعال باشد، فعالیّت شبانهروزی داشته باشد. به اندازۀ احتیاجش بخوابد و به اندازۀ احتیاجش استراحت کند، اما مابقی عمر را به بطالت نگذراند و صددرصد فعّال باشد. این بطالت برای هرکه آمد موجب سقوط اوست.
فعالیّت و حرکت مفید در گیاهان و حیوانات نیز ارزندگی دارد، چه رسد به انسان. مثلاً یک درخت زمانی در نزد صاحبش با ارزش است که حرکت داشته باشد و بتواند به واسطۀ حرکتش برای صاحبش میوه بدهد. اگر درخت خشک شود، سزای آن تبر است و سزای آن نابودی است و باید هیزم برای آتش بشود. اگر آن درخت خشک نباشد و میوه بدهد، کسی به آن تبر نمیزند.
یک حیوان تا وقتی که فعال باشد نزد صاحبش ارزندگی دارد. اما همین حیوان که محبوبیت حسابی در نزد صاحبش داشت اگر تنبل شد، سزای او اینست که طعمۀ گرگ بشود و سزای او اینست که او را بکشند. در تمام جنبده ها، بلکه در غیر جنبدهها هم چنین است. آیا خاک می تواند یک مروارید یا یک سنگ طلا بشود؟ آری. در وقتی که حرکت را شروع کند، آن حرکت همین خاک را یک طلای ناب میکند و یک سنگ معدنی می کند. حتی بالاتر از این به قول قرآن، همین خاک ناگهان یک انسان کامل میشود. خاک اگر در راه استکمال و حرکت قرار بگیرد، کم کم یک انسان کامل می شود. یک انسانی که به جایی رسیده است که مقامش را به جز خدا نداند. اول خاک بوده و یک تک سلول از نطفه و از اسپرم بوده است، اما همین تک سلول اگر حرکت نکند جای او مزبله است و اما اگر جداً حرکت کند، همین تک سلول یک انسان کامل می شود. از همۀ اینها که بگذریم اتومبیل شما پیش شما محبوب است، برای اینکه فعال است و کار می کند؛ اما همین اتومبیل اگر کهنه شد و اگر برای شما کار نکرد، سزای آن اینست که قطعاتش را از هم جدا کنند؛ از هر قطعهای که بهکار میآید، جداگانه استفاده کرده، قطعههای به درد نخور را هم دور بریزند.
انسان هم اینطور است؛ اگر فعّال باشد به هرکجا که بخواهد می تواند برسد، اما اگر کار نکرد، مبغوضترینِ افراد نزد خداوند است.
در روایات فراوانی، تنبلی و بیکاری مذمّت شده است. در حدیثی از امام کاظم«سلاماللهعلیه» نقل شده است که مبغوضترینِ بندگان نزد خداوند متعال، افراد تنبل، پرخواب و بیکارند:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ»
مبغوضترین افراد نزد خدا آن کسی است که تنبل است، مبغوضترین افراد نزد خدا کسی است که بیش از احتیاجش می خوابد و مبغوضترین افراد نزد خدا آن کسی است که بیش از احتیاجش میخورد. در روایت دیگری میخوانیم: «أَبْغَضُکُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ نَئُومٍ وَ أَکُولٍ وَ شَرُوبٍ»؛ آدم پرخواب، پرخور و تنبل مبغوضترین افراد نزد خداست.
انسانی که پروردگار عالم او را برای صعود خلق کرده است و برای اینکه در راه مستقیم قرار بگیرد و به جایی برسد که به جز خدا نداند، گاهی سقوط می کند و به آنجا می رسد که از دشمنان خدا میشود. به آنجا می رسد که نه تنها خود گمراه است، بلکه دیگران را هم گمراه می کند؛ «ضالِّ مُضلّ»؛ یعنی گمراهِ گمراه کننده میشود. به آنجا می رسد که یک دردسر عجیبی برای جامعه می شود و بالأخره به آنجا میرسد که جای او جهنّم است. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»
بحث این جلسه در مورد عاملی از عوامل سقوط است که خیر دنیا و آخرت را از انسان میگیرد و شرّ دنیا و آخرت به او می دهد. آن عامل مهم، «تنبلی و بطالت» در زندگی است.
انسان باید فعال باشد، فعالیّت شبانهروزی داشته باشد. به اندازۀ احتیاجش بخوابد و به اندازۀ احتیاجش استراحت کند، اما مابقی عمر را به بطالت نگذراند و صددرصد فعّال باشد. این بطالت برای هرکه آمد موجب سقوط اوست.
فعالیّت و حرکت مفید در گیاهان و حیوانات نیز ارزندگی دارد، چه رسد به انسان. مثلاً یک درخت زمانی در نزد صاحبش با ارزش است که حرکت داشته باشد و بتواند به واسطۀ حرکتش برای صاحبش میوه بدهد. اگر درخت خشک شود، سزای آن تبر است و سزای آن نابودی است و باید هیزم برای آتش بشود. اگر آن درخت خشک نباشد و میوه بدهد، کسی به آن تبر نمیزند.
یک حیوان تا وقتی که فعال باشد نزد صاحبش ارزندگی دارد. اما همین حیوان که محبوبیت حسابی در نزد صاحبش داشت اگر تنبل شد، سزای او اینست که طعمۀ گرگ بشود و سزای او اینست که او را بکشند. در تمام جنبده ها، بلکه در غیر جنبدهها هم چنین است. آیا خاک می تواند یک مروارید یا یک سنگ طلا بشود؟ آری. در وقتی که حرکت را شروع کند، آن حرکت همین خاک را یک طلای ناب میکند و یک سنگ معدنی می کند. حتی بالاتر از این به قول قرآن، همین خاک ناگهان یک انسان کامل میشود. خاک اگر در راه استکمال و حرکت قرار بگیرد، کم کم یک انسان کامل می شود. یک انسانی که به جایی رسیده است که مقامش را به جز خدا نداند. اول خاک بوده و یک تک سلول از نطفه و از اسپرم بوده است، اما همین تک سلول اگر حرکت نکند جای او مزبله است و اما اگر جداً حرکت کند، همین تک سلول یک انسان کامل می شود. از همۀ اینها که بگذریم اتومبیل شما پیش شما محبوب است، برای اینکه فعال است و کار می کند؛ اما همین اتومبیل اگر کهنه شد و اگر برای شما کار نکرد، سزای آن اینست که قطعاتش را از هم جدا کنند؛ از هر قطعهای که بهکار میآید، جداگانه استفاده کرده، قطعههای به درد نخور را هم دور بریزند.
انسان هم اینطور است؛ اگر فعّال باشد به هرکجا که بخواهد می تواند برسد، اما اگر کار نکرد، مبغوضترینِ افراد نزد خداوند است.
در روایات فراوانی، تنبلی و بیکاری مذمّت شده است. در حدیثی از امام کاظم«سلاماللهعلیه» نقل شده است که مبغوضترینِ بندگان نزد خداوند متعال، افراد تنبل، پرخواب و بیکارند:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ»
مبغوضترین افراد نزد خدا آن کسی است که تنبل است، مبغوضترین افراد نزد خدا کسی است که بیش از احتیاجش می خوابد و مبغوضترین افراد نزد خدا آن کسی است که بیش از احتیاجش میخورد. در روایت دیگری میخوانیم: «أَبْغَضُکُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى کُلُّ نَئُومٍ وَ أَکُولٍ وَ شَرُوبٍ»؛ آدم پرخواب، پرخور و تنبل مبغوضترین افراد نزد خداست.
تاکنون نظری ثبت نشده است